اولمک ها چه کسانی بودند؟
اولمک ها اولین تمدن بزرگ در مکزیک بودند. آنها در مناطق پست استوایی در خلیج مکزیک در ایالت های مکزیک امروزی وراکروز و تاباسکو زندگی می کردند.
نام اولمک یک کلمه ناهواتل - زبان آزتک - است. این به معنای مردم لاستیکی(کائوچو) است.
اولمک ها ممکن است اولین افرادی بوده باشند که نحوه تبدیل لاتکس درخت لاستیک را به چیزی که می تواند به شکل پخته و سفت تبدیل شود، کشف کردند.
از آنجایی که اولمک ها بیش از تعداد انگشت شماری گلیف حکاکی شده - نمادها - که باقی مانده اند، نوشته زیادی نداشتند، ما نمی دانیم که مردم اولمک چه نامی برای خود گذاشته اند.
در حدود 1600 قبل از میلاد، اولمک ها جزو اولین جوامع پیچیده میانآمریکایی بودند و فرهنگ آنها بر بسیاری از تمدن های بعدی مانند مایاها تأثیر گذاشت.
اولمک ها به خاطر سرهای سنگی عظیمی که از سنگی آتشفشانی به نام بازالت تراشیده بودند، شناخته می شوند.
شواهد باستانشناختی همچنین نشان میدهد که آنها منشأ شیوههای بازی با توپ میانآمریکایی هستند. یک بازی محبوب در قاره آمریکای پیش از کلمبیا که با توپهای ساخته شده از لاستیک جامد بازی میشد - و احتمالاً آنها خونریزی آیینی را انجام میدادند.
تجارت و زندگی روستایی اولمک ها
هیچ سوابق مکتوبی از تجارت، اعتقادات یا آداب و رسوم اولمک ها وجود ندارد، اما از شواهد باستان شناسی، به نظر می رسد که آنها از نظر اقتصادی محدود نبوده اند. در واقع، آثار باستانی اولمک در سراسر آمریکای شمالی یافت شده است که نشان می دهد مسیرهای تجاری بین منطقه ای گسترده ای وجود داشته است.
وجود مصنوعات ساخته شده از یشم، سنگ سبز نیمه قیمتی. ابسیدین، سنگ آتشفشانی شیشهای و سیاه؛ و سنگ های دیگر شواهدی را برای تجارت با مردمان خارج از ساحل خلیج مکزیک فراهم می کند: یشم از ایالت اوآخاکا مکزیک امروزی و کشور گواتمالا در جنوب آمده است. ابسیدین از ارتفاعات مکزیک، به سمت شمال آمده است. دوره اولمک شاهد افزایش قابل توجهی در طول مسیرهای تجاری، تنوع کالاها و منابع اقلام معامله بود.
تجارت به اولمک ها کمک کرد تا مراکز شهری خود یعنی سن لورنزو و لاونتا را بسازند. با این حال، این شهرها عمدتاً برای اهداف تشریفاتی و فعالیت نخبگان مورد استفاده قرار می گرفتند. بیشتر مردم در روستاهای کوچک زندگی می کردند. خانههای انفرادی دارای یک گودال خمیده – چیزی شبیه یک سوله گاراژ – و یک گودال برای نگهداری سبزیجات ریشهدار در آن نزدیکی بودند. آنها همچنین احتمالاً باغ هایی داشتند که در آنها اولمک ها گیاهان دارویی و محصولات کوچک مانند گل آفتابگردان می کاشتند.
بیشتر کشاورزی در خارج از روستاها در مزارع پاکسازی شده با استفاده از تکنیک های بریدن و سوزاندن انجام می شد. اولمک ها احتمالاً محصولاتی مانند ذرت، لوبیا، کدو، سیب زمینی شیرین و پنبه را کشت می کردند.
هیچ گزارش مکتوب مستقیمی از اعتقادات اولمک ها وجود ندارد، اما آثار هنری برجسته آنها سرنخ هایی در مورد زندگی و مذهب آنها ارائه می دهد.
هشت خدای آندروژنی مختلف وجود داشت که دارای خصوصیات مذکر و مؤنث بودند و هر کدام ویژگیهای متمایز خود را داشتند. به عنوان مثال، هیولای پرنده به عنوان یک عقاب هارپی مرتبط با فرمانروایی به تصویر کشیده شد. اژدهای اولمک با ابروهای شعله ور، بینی پیازی و زبان دوشاخه نشان داده شد. خدایان اغلب یک عنصر طبیعی را نشان می دادند و شامل موارد زیر می شدند:
- خدای ذرت
- روح باران
- ماهی یا هیولای کوسه
فعالیتهای مذهبی مربوط به این خدایان احتمالاً شامل فرمانروایان نخبه، شمنها و احتمالاً یک طبقه کشیش بود که در مکانهای مذهبی در لاونتا و سان لورنزو هدایایی تقدیم میکردند.
هنر اولمک ها
فرهنگ اولمک با یک سبک هنری خاص تعریف و متحد شد. هنر اولمک که با مواد مختلف ساخته شده است - یشم، خاک رس، بازالت و سنگ سبز که اصطلاح باستان شناسان برای کانی های حکاکی شده و سبز رنگ است - طبیعت گرایانه است. هنرهای دیگر بیانگر موجودات انسانشکل خارقالعادهای هستند که اغلب بسیار سبک شدهاند و با استفاده از یک شمایل نگاری منعکس کننده معنایی مذهبی هستند. نقوش رایج شامل دهانهای رو به پایین و سرهای شکافدار است که هر دو در نمایشهایی از واگوارها و خدای باران دیده میشوند.
سرهای عظیم اولمک
برجسته ترین هنر به جا مانده از این فرهنگ، سرهای عظیم اولمک (بسیار بزرگ) است. تا به امروز هفده نمای سنگی به یاد ماندنی از سرهای انسان که از تخته سنگ های بزرگ بازالت حجاری شده اند در این منطقه کشف شده است. قدمت سرها حداقل قبل از 900 سال قبل از میلاد مسیح است و یکی از ویژگی های متمایز تمدن اولمک است. همه مردان بالغ را با گونههای گوشتی، بینیهای صاف و چشمهای کمی روی هم نشان میدهند. با این حال، هیچ یک از سرها شبیه به هم نیستند، و هر کدام دارای یک روسری منحصر به فرد هستند، که نشان می دهد آنها نماینده افراد خاصی هستند.
اولمک ها این تخته سنگ ها را از کوه های سیرا د لس توکسلاس در وراکروز آورده اند. با توجه به اینکه تختههای سنگی بسیار بزرگی که در تولید آنها استفاده میشد، در فواصل زیادی حمل میشدند، که به تلاش و منابع انسانی زیادی نیاز داشت، تصور میشود که این بناها نمایانگر پرترههایی از فرمانروایان قدرتمند اولمک هستند که احتمالاً برای بزرگداشت مرگ آنها تراشیده شدهاند. سرها در خطوط یا گروه ها در مراکز اصلی اولمک چیده شده بودند، اما روش و تدارکات مورد استفاده برای انتقال سنگ به سایت ها نامشخص است.
پایان اولمک ها
جمعیت اولمک ها بین 400 تا 350 قبل از میلاد به شدت کاهش یافت، اگرچه مشخص نیست که چرا. باستان شناسان حدس می زنند که کاهش جمعیت به دلیل تغییرات محیطی، به ویژه به دلیل گل و لای شدن رودخانه ها، که منبع آب را مسدود می کند، ایجاد شده است.
نظریه دیگری برای کاهش قابل توجه جمعیت، جابجایی سکونتگاه ها را به دلیل افزایش فعالیت آتشفشانی به عنوان علت به جای انقراض پیشنهاد می کند. فورانهای آتشفشانی در دورههای اولیه، متأخر و شکلگیری پایانی، زمینها را با خاکستر پوشانده و اولمکها را مجبور به جابجایی سکونتگاههای خود کرده است.
دیدگاه