دژاوو یا آشناپنداری چیست؟
دژاوو (déjà vu) کلمهای فرانسوی بهمعنی «قبلاً دیدهشده» است و در فارسی برای آن کلمهی «آشناپنداری» انتخاب شده است. افرادی که دژاوو را تجربه کردهاند، از آن بهعنوان حس آشنایی شدیدی نسبت به چیزی که اصلا نباید برایشان آشنا باشد، یاد میکنند. مثلاً بار اول است به شهر جدیدی رفتهاید؛ اما وقتی از کنار مغازهای یا علامتی میگذرید، احساس میکنید قبلاً درست در همین نقطه ایستاده بودید. یا با دوستان دور میز شام نشستهاید و درحالیکه دارید دربارهی جدیدترین بازی ویدئویی یا سریال صحبت میکنید، ناگهان دچار این حس میشوید که قبلاً این لحظه را با همین افراد، همین میز شام و همین موضوع بحث تجربه کردهاید.
دژاوو پدیدهی پیچیدهای است و نظریههای بسیاری در مورد دلایل رخ دادن آن مطرح شده. آرتور فانکهاوزر، دانشمند سوئیسی، معتقد است دژاوو انواع مختلفی دارد و برای مطالعهی بهتر این پدیده، لازم است تفاوتهای ظریف بین این تجربیات در نظر گرفته شود. مثلاً در دو مثال بالا، فانکهاوزر اولی را بهعنوان déjàvisite (از قبل بازدیدشده) و دومی را بهعنوان déjàvecu (قبلاً تجربهشده یا از سر گذرانده) توصیف میکند.
به گفتهی دکتر آکیرا اوکانر، استاد روانشناسی در دانشگاه سنت اندروز، «دژاوو در واقع تضادی است بین حس آشنایی چیزی و آگاهی از نادرست بودن این حس. چیزی که پدیدهی دژاوو را نسب به اتفاقات دیگر مربوط به حافظه، منحصربهفرد میکند همین آگاهی از این است که حافظهی شما سعی دارد فریبتان بدهد.
دژاوو اغلب پدیدهی نگرانکنندهای نیست. البته افراد مبتلا به صرع لوب گیجگاهی هنگام تشنج دچار دژاوو نیز میشوند؛ اما این پدیده در افراد بدون هیچگونه مشکل سلامتی نیز رخ میدهد.
هیچ شواهد محکمی در مورد میزان شایع بودن دژاوو در دست نیست؛ اما تخمینهای مختلف نشان میدهد حدود ۷۰ درصد مردم دنیا نوعی دژاوو را تجربه کردهاند. از این بین، افراد ۱۵ تا ۲۵ ساله بیش از هر گروه سنی دیگر تجربهی دژاوو را داشتهاند.
دژاوو پدیدهی نسبتا رایجی است؛ اما متخصصان هنوز نتوانستهاند علت آن را بهطور قطعی مشخص کنند (اگرچه میتوان با اطمینان گفت علت دژاوو، اختلالی در ماتریکس نیست؛ مگر اینکه به تئوری جهان شبیهسازی شده اعتقاد داشته باشید.)
اما کارشناسان و دانشمندان چند نظریهی محتمل در مورد علل رخ دادن پدیدهی دژاوو مطرح کردهاند که در ادامه، آنها را بررسی خواهیم کرد.
هنگام دژاوو چه اتفاقی در مغز میافتد؟
دانشمندان علوم مغز و اعصاب به این نتیجه رسیدهاند که دژاوو نشانهای از آسیبدیدگی یا زوال مغز نیست. آنها همچنین تأکید دارند این توهم حافظه به هیچوجه خطای حافظه نیست. در واقع، برعکس آن درستتر است. به اعتقاد اوکانر، دژاوو هنگامی رخ میدهد که مناطق پیشانی مغز سعی در اصلاح حافظهای نادرست داشته باشند.
اوکانر در این رابطه توضیح میدهد:
برای اکثر قریب به اتفاق مردم، تجربهی دژاوو احتمالاً چیز خوبی است چون نشانهی این است که آن قسمت مغز که برای راستیآزمایی به کار میرود، دارد بهخوبی کار میکند و مانع از یادآوری اشتباه وقایع میشود.در یک فرد سالم، اشتباه به خاطر آوردن هر روز اتفاق میافتد، چون حافظهی انسان میلیاردها نورون را درگیر میکند و این فرایند بسیار بههمریخته است.
متأسفانه، هیچ مدل واحدی وجود ندارد که دقیقاً توضیح بدهد هنگام دژاوو چه اتفاقی در مغز میافتد؛ اما بیشتر نظریههای اصلی در این مورد به توافق رسیدهاند که دژاوو هنگامی اتفاق میافتد که مناطقی از مغز (مانند لوب گیجگاهی) سیگنالهایی را به مناطق پیشانی ذهن مبنی بر اینکه تجربهای قدیمی در حال تکرار است، میفرستند.
پس از ارسال این سیگنالها، مناطق تصمیمگیرندهی پیشانی مغز بهطور مؤثر بررسی میکنند که آیا این سیگنالها با آنچه در واقعیت در حال رخ دادن است، سازگارند یا خیر. این ناحیه از مغز انگار از خود میپرسد: آیا من قبلاً اینجا بودهام؟ اگر فرد در واقعیت قبلاً در آن مکان بوده است، ممکن است بخواهد برای بازیابی بیشتر خاطرات مربوط به این تجربه، بیشتر تلاش کند. در غیر این صورت، فرد احساس میکند دارد پدیدهی دژاوو را تجربه میکند.
انواع دژاوو یا آشناپنداری
دژاوِکو
دژاوکو بهمعنی «قبلاً از سر گذرانده» تجربهای بیشتر از دیدن است و جزئیات زیادی را شامل میشود. در این نوع دژاوو فرد احساس میکند همه چیز درست همانی است که قبلاً بوده و احساس میکند دربارهی چیزی که قرار است گفته شود یا اتفاقی که قرار است بیفتد، آگاه است.
وقتی افراد در مورد تجربهی دژاوو صحبت میکنند، معمولا منظورشان همین دژاوکو است. بررسیها نشان داده است حدود ۷۰ درصد از مردم در سنین ۱۵ تا ۲۵ سال دژاوکو را تجربه کردهاند.
یکی از بهترین توصیفهای دژاوکو را میتوان از زبان چارلز دیکنز، نویسندهی نامآشنای رمانهای معروف الیور توئیست و دیوید کاپرفیلد خواند:
همهی ما این احساس را گاهی تجربه کردهایم که آنچه میگوییم و انجام میدهیم قبلاً گفته شده و انجام شده است، در زمانی دور، حس اینکه قرنها پیش با همین چهرهها، اشیا و شرایط احاطه شده بودیم، اینکه بهخوبی میدانیم در ادامه چه گفته خواهد شد، انگار که ناگهان آن را به یاد بیاوریم!
دژاسانتی
برخلاف دژاوکو، دژاسانتی بهمعنی «قبلاً احساس شده» تنها یک رخداد ذهنی است، هیچ جنبهی پیشبینیکنندهای ندارد و بهندرت در حافظهی فردی که آن را تجربه کرده است، باقی میماند. برخی از افراد مبتلا به صرع لوب گیجگاهی ممکن است این پدیده را تجربه کنند.
دژاویزیت
دژاویزیت نسبت به دو نوع دیگر دژاوو کمتر پیش میآید و در مورد آشنایی غیر قابل توصیف از مکانی جدید است. در دژاویزیت فرد ممکن است راه خود را بهراحتی در شهر یا مکانی جدید پیدا کند، درحالیکه میداند چنین چیزی نباید ممکن باشد.
برای تشخیص دژاویزیت از دژاوکو، باید منشأ این حس را پیدا کرد؛ دژاوکو به پیشامدهای زمانی اشاره دارد، درحالیکه دژاوکو بیشتر با جغرافیا و مکان سروکار دارد.
در توضیح پدیدهی دژاوزیت، به رؤیا، تناسخ و تجربهی خروج از بدن که در آن فرد احساس میکند بدن فیزیکی خود را از بیرون مشاهده میکند، استناد شده است. بعلاوه، برخی معتقدند خواندن شرح مفصل از مکانی جدید ممکن است هنگام بازدید از آن احساس دژاوزیت را در فرد ایجاد کند.
دژاوو بیشتر در چه موقعیتهایی رخ می دهد؟
آشناپنداری برای همه اتفاق نمیافتد اما برای برخی ممکن است تبدیل به یک عادت شود. طبق مشاهدات افراد در شرایط زیر بیشتر دچار دژاوو میشوند.
1. قرار گرفتن در معرض استرس و فشارهای روانی
استرس عامل تشدید کننده آشنا پنداری میباشد. فردی که دچار فشارهای روانی مکرر، استرس و تنش روانی و... باشد احتمال بروز دژاوو در او بالا میرود. برای کاهش این پدیده بهتر است به دنبال درمان استرس و اضطراب خود باشید.
2. دژاوو هنگام سفر
افرادی که دائم در حال سفر هستند، مانند توریستها، تاجرین، خلبانها و... با احتمال بیشتری دچار آشناپنداری میشوند. شاید این اتفاق به این خاطر باشد که این افراد در محیطهای مختلف بیشتر قرار میگیرند و شباهت موقعیتها باعث میشود احساس کنند که قبلا در آن جا بودهاند.
3. تحصیل
افرادی که دارای تحصیلات بالاتری نسبت به بقیه هستند، احتمالا بیش از افراد دیگر مبتلا به آشناپنداری میشوند. همچنین افرادی که سطح اجتماعی آنها بالاتر از دیگر افراد جامعه است، بیشتر دچار این پدیده میشوند.
دلایل دژاوو
حواسپرتی
طبق تئوری شکاف ادراکی، ظاهراً هرچه حواس فرد پرتتر باشد، احتمال تجربهی دژاوو بیشتر است. مثلاً اگر مدتی است در حال نگاه کردن به گوشی موبایلتان هستید و بعد سرتان را بالا میآورید تا نگاه سریعی به اطراف بیندازید، ممکن است ادراک شما بهجای متمرکز شدن در یک جهت، در دو جهت مخالف بهاصطلاح دچار شکاف شود و بدین ترتیب، ناحیهی هیپوکامپ مغز که مرکز یادگیری است، کمی گیج شود؛ اما اگر با دقت به اطراف نگاه کنید، این حس دژاوو احتمالا از بین خواهد رفت.
دژاوویی در کار نیست؛ آن تجربه واقعا اتفاق افتاده است
بعضی اوقات وقتی فکر میکنید دچار دژاوو شدهاید، ممکن است اصلاً دژاوویی در کار نباشد. شاید آن حس آشنایی به این خاطر باشد که واقعا آن اتفاق را در گذشته تجربه کرده باشید؛ اما در آن لحظه به یاد نمیآورید. مطالعهای در سال ۲۰۰۸ نشان داد دژاوو اغلب میتواند با چیزهایی که فرد قبلاً دیده یا انجام داده؛ اما به خاطر ندارد، مرتبط باشد. تحقیقات دیگری در سال ۲۰۱۸ به این نتیجه رسید «فضا» عامل مهمی در تجربهی دژاوو است. مثلاً اگر چینش مکانی شبیه مکان دیگر باشد، ممکن است دچار دژاوو شوید، حتی اگر این دو مکان هیچ شباهت دیگری به همدیگر نداشته باشند.
چشم غالب
شاید فکر کنید چشمهای شما کاملا و از هر نظر با هم برابر هستند؛ اما در اکثر مردم، یک چشم نسبت به دیگری غالبتر است و ممکن است یکی از دلایل رخ دادن دژاوو باشد. به گفتهی دکتر مایکل رویزن و مهمت آز، اگر پیش از اینکه هر دو چشم با هم تمرکز کنند و اطلاعات ورودی را بهعنوان تجربهای آگاهانه ثبت کنند، چشم غالب این اطلاعات را به ضمیر ناخودآگاه بفرستد، مغزتان بعد از رسیدن اطلاعات به شما خواهد گفت این را قبلاً دیدهاید؛ که خب درست هم میگوید؛ مسئله اینجا است که این «قبلاً» تنها یک نانوثانیه پیش بوده است. البته فعلاً هیچ مدرک علمی برای اثبات این نظریه وجود ندارد.
خواب ناکافی
اگر خوابتان کافی نیست و بیشتر از هر وقت دیگر دچار دژاوو میشوید، مغزتان احتمالا سعی دارد به شما بگوید که بیشتر بخوابید. به گفتهی سیستم بهداشت و درمان Penn Medicine، استرس، خستگی و مسافرت زیاد همه میتوانند عاملی برای پدیدهی دژاوو باشند. معلوم نیست چرا خستگی یا استرس احتمال تجربهی دژاوو را افزایش میدهد؛ اما ممکن است فشاری که به مغز وارد میشود آن را با خطای بیشتری روبهرو کند.
اصلاح حافظه
بر اساس مطالعهی منتشرشده در Frontiers in Neuroscience در سال ۲۰۱۳، یکی از دلایل تجربهی دژاوو پدیدهای به نام «عدم تطابق حافظه» است. به گفتهی محققان، مناطق مغزی مرتبط با تضاد حافظه ممکن است در رخ دادن دژاوو دست داشته باشند. تضاد حافظه، آگاهی فرد از اصلاح شدن تضاد و اختلالی در سیگنالهای حافظه است. طبق این نظریه، هیپوکامپ منجر به رخ دادن دژاوو میشود چون در اثر آن، فرد اتفاقی را با کمی اختلاف در درستی آن به یاد میآورد.
اختلال جزئی در مغز
برخی کارشناسان معتقدند عامل ایجاد دژاوو نوعی اختلال جزئی در مغز است. وقتی مغز اطلاعات را جذب میکند، معمولا مسیر مشخصی را از حافظهی کوتاهمدت به سمت حافظهی بلندمدت طی میکند. این نظریه اینطور استدلال میکند که گاهی اوقات اطلاعات موجود در حافظهی کوتاهمدت برای رسیدن به حافظهی بلندمدت، از مسیر میانبر استفاده میکنند. بدین ترتیب ممکن است احساس کنید بهجای تجربهی اتفاقی که ثانیهی پیش رخ داده، دارید خاطرهای از گذشته را به یاد میآورید.
نظریهی دیگری در مورد رابطهی دژاوو با اختلالات جزئی مغز میگوید ذهن آنچه را که در زمان حال در حال رخ دادن است، بهاشتباه بهعنوان خاطره یا اتفاقی که قبلاً افتاده، در نظر میگیرد. این اختلالات در حالت عادی نگرانکننده نیستند، مگر اینکه بهدفعات اتفاق بیفتند.
نشانهی صرع
اگرچه هرازگاهی دچار دژاوو شدن اتفاق کاملا رایجی است؛ اما زیاد شدن دفعات تجربهی این پدیده میتواند نشانهای از اختلال باشد. معمولا افراد مبتلا به بیماری صرع بهدفعات دچار دژاوو میشوند. برای این افراد، دژاوو ممکن است ناشی از تشنج کانونی باشد که در قسمتهای کوچکی از مغز رخ میدهد و میتواند احساسات و تجربیات سردرگم کنندهای، مثل حس طعم غذایی که در دهان نیست، ایجاد کند.
اگر دژاوو بهدفعات اتفاق بیفتد یا با علائم دیگری مانند توهم یا مشکلات بینایی و حرکتی همراه باشد، ممکن است نشانهای از بیماری صرع باشد.
تناسخ
اگر بخواهیم از دلایل علمی فاصله بگیریم، میتوانیم علت رخ دادن دژاوو را تناسخ یا تجدید حیات بنامیم. دکتر جودیت اورلوف، نویسندهی کتاب دید دوم، میگوید دژاوو زمانی اتفاق میافتد که فرد اتفاقی را از زندگی گذشتهی خود دوباره تجربه کند. او از زنی مثال میزند که به محض ملاقات با فردی میدانست قرار است با او ازدواج کند. این زوج احساس میکردند همدیگر را یک عمر میشناسند.
اورلوف معتقد است دژاوو اختلالاتی در زمان است که طی آن اتفاقات رمزآلودی رخ میافتد. «مشاور املاک ممکن است خانهای را به شما نشان بدهد که آنقدر برای شما آشنا و درست است که بلافاصله میدانید اینجا خانهی شما است. یا ممکن است در رستوران احساس آشنایی غیر قابل توصیفی با فردی که در میز کنج دیوار نشسته است، داشته باشید. نگذارید این فرصتها از کنار شما بگذرند. به آنها توجه کنید. در موردشان کندوکاو کنید.»
با این حال، مطالعهای در مورد دژاوو در سال ۲۰۱۸ نشان داد درحالیکه افرادی که این پدیده را تجربه کردهاند، بهشدت معتقد بودند میتوانند وقایع آینده را بر اساس آن پیشبینی کنند؛ اما به نظر میرسد این احساس توهمی بیش نیست. این مطالعه میگوید افراد زیادی احساس میکنند تجربهشان از دژاوو اتفاقی ماورایی است؛ اما اثبات آن دشوار است.
فرضیههایی برای توجیه دژاوو
تا به حال علت واقعی دژاوو مشخص نشده است، اما شاید بیش از 40 فرضیه برای توجیه این پدیده مطرح شده است که در ادامه به برخی از جالبترین و محتملترین آنها اشاره می کنیم:
1. دژاوو در نظریه جهانهای موازی
یکی از فرضیههایی که در این مورد مطرح است فرضیه جهان موازی است. این فرضیه بیان میکند که آدمها در جهانی موازی قبل از این در حال زندگی و تجربه همین وقایع میباشند و در گذشته نیز همین تجربهها را داشتند.
2. محرکهای محیطی
فرضیه دیگر این است که محرکهای محیطی ایجاد کننده این مسئله در فرد میباشد. مثل بوی بخصوص یک محیط با ویژگیهای خاص، یا یک تصویر خاص که ایجاد کننده آن است. اما زمانی که فرد در یک محیط فاقد محرک قرار گرفته و باز دچار آشنا پنداری میشود، اعتبار این فرضیه از دست میرود.
3. اشکال در کدبندی مغز
طبق این فرضیه زمانی که مغزتان در تلاش است و میخواهد رویدادهای جدید را کدبندی و دسته بندی کند تا راحتتر به حافظه بلند مدت انتقال یابند، گاها دچار تأخیر و اشتباه میشود؛ یعنی در فرآیند انتقال دادهها، مغز به اشتباه فرض میکند که اتفاق مورد نظر را در گذشته تجربه کرده است در حالی که واقعیت ندارد. این اشتباه ممکن است به دلیل دائمی بودن فرآیند انتقال دادهها رخ دهد.
4. بازشناسی مبتنی بر آشنایی
بازشناسی مبتنی بر آشنایی که به دو شکل صورت میگیرد:
• احساس آشنایی
• تجدید خاطره
تجدید خاطره زمانی اتفاق میافتد که در گذشته یک اتفاقی رخ داده و آن را تجربه کردهاید. حال دوباره در آن موقعیت قرار میگیرید. اما بازشناسی بر اساس احساس آشنایی متفاوت است. زمانی که با یک پدیده روبرو میشوید که آن را میشناسید، اما نمیدانید در گذشته در چه وضعیت و چه شرایطی، کجا و چگونه با آن روبرو شده اید و هر چقدر درباره جزئیات آن رخداد فکر میکنید، کمتر به نتیجه میرسید. در هر صورت تئوری بازشناسی براساس آشنایی با بهره گیری از تستهای روان شناسی تایید شده است. اما اینکه پدیده آشناپنداری با آن مرتبط باشد، کاملا مشخص نیست.
5. رویاهای آگاهی دهنده
فرضیه رویاهای آگاهی دهنده مدعی این مسئله است که آدمها قبل از وقوع امری آن را در خواب میبینند. مخصوصا برخی از وقایع خاص یا تلخی که اتفاق میافتد. به طور مثال ممکن است شما صحنهای از یک مسیر ناآشنا را در خواب دیده باشید. زمانی که در آن قرار میگیرید، احساس کنید که آن جاده را دیدهاید و آن را در ذهن خود مرور کنید. این به علت رویای پیش آگاهانه است که برای شما اتفاق میافتد.
6. ناخودآگاه نیمه کاره
فرضیه بعدی برای توجیه علت آشنا پنداری بازشناسی درک وقایعی است که در ناخودآگاه شما نشات گرفته است. اما این محرک در ضمیر ناخودآگاه راه پیدا نکرده و شکل گیری نیمه کاره در ناخودآگاه داشته است. این تئوری میتواند یکی از علتهای پدیده آشنا پنداری باشد.
7. تناسخ روح
تناسخ روح مدعی است که روح انسان قبل از تولد جسمی که در حال حاضر موجود است، در بدن شخص دیگری بوده است. اما باور این مسئله به این معنا است که قبول کنید هیچ خاطرهای از زندگی قبلی خود ندارید. تناسخ گرایان بر این باورند که اگر تجربهای آشنا از قبیل بو، تصویر و یا مکان و موقعیتی در نظرشان آشنا بود مربوط به زندگی پیشین آنها میشود. در کل این تئوری یک تئوری اعتقادی است و به همین علت از نظر علمی نمیتوان به اثبات آن دست پیدا کرد.
دیدگاه