روش آموزشی و تربیتی ماریا مونته سوری
روش مونتهسوری یک روش آموزشی تربیتی مبتنی بر ایده و عمل است که توسط ماریا مونته سوری (۱۸۷۰–۱۹۵۲) ابداع شدهاست.
لری پیج و سرگئی برین بنیانگذاران گوگل و جف بزوس بنیانگذار آمازون و ژاکلین کندی اولین زن اصلاح طلب و گابریل گارسیا مارکز رمان نویس برنده جایزه ی نوبل همگی در مدارس مونته سوری بوده اند.
مونته سوری که از دوران کودکی تحت فشار برنامههای آموزشی خشک مدارس بود، تصمیم گرفت تا فرصتهای متنوع دیگری را برای کودکان فراهم کند. او در این مسیر آموخت که نمیتواند به شیوه کارشناسان رفتار نگر کودکان را مجبور به فراگیری یکسری از اصول و یا اطلاعات کند. او معتقد بود که کودکان باید حق انتخاب داشته باشند و در انجام کارهای خود آزادی را تجربه کنند. به این منظور الگویی جدید را در آموزش کودکان خردسال آغاز کرد.
ماریا مونته سوری با مشاهده رفتار کودکان پی برد که کودک بیش از این که به نتیجه کار توجه یا علاقه داشته باشد به رضایت از کار و شیوه انجام آن کار توجه دارد.
ویژگی دیگر کودک علاقه به انجام کارهای تکراری است تا کار برایش کاملاً درونی شود. وی بخاطر ابداع این روش جایزه یونسکو را از آن خود کرد.
اصول اساسی آموزشی مونتهسوری
اصول اساسی آموزشهای مبتنی بر نظام مونتهسوری عبارتند از:
- محیط: قرار گرفتن گروههای سنی متفاوت در کنار هم (گروههای سنی سه سالانه)
- آزادی: آزادی در انتخاب فعالیتهای مورد علاقه از بین فعالیتهای موجود، با حضور راهنما
- نقش راهنما: بازههای زمانی فعالیت بدون مداخله مستقیم و با حضور راهنما
محیط آموزشی از سه ضلع معلم، کودک و محیط فیزیکی تشکیل میشود. نقش معلم در کلاس تشویق استقلال، آزادیِ در چارچوب و برقراری نظم است. کودکان در چارچوب فعالیتهای در دسترس، در انتخاب فعالیت و روش انجام آن آزادی دارند؛ راهنمایی معلم در هنگام نیاز کودک و نه تشخیص معلم صورت میگیرد. در این نظام توانایی، استقلال و آزادی کودک رشد و توسعه پیدا میکند.
شاگردان کوچکتر از همکلاسان بزرگتر خود یاد میگیرند و شاگردان بزرگتر با آموزش به کوچکترها آموختههای خود را مرور و تثبیت میکنند.
کودکان از بین فعالیتهای متناسب با سنشان، یک فعالیت را انتخاب کرده و سپس با روش خود به انجام آن میپردازند. در جریان انتخاب فعالیت اگر کمک و راهنمایی بخواهند معلم در حد در خواست کودک راهنمایی خواهد کرد. وظیفه دیگر معلم در این نظام حفظ نظم محیط آموزشی است.
دوره ای زمانی انجام فعالیت طولانیتر از کلاسهای معمول است و کودک در این دوره به انجام فعالیت خود میپردازد و معلم مداخلهای در روند کاری او ندارد.
روش مونته سوری بر این باور استوار است که تواناییهای بنیادی کودک در سالهای اولیه زندگیش یعنی بین ۳ تا ۶ سالگی شکل میگیرند. این تواناییها تنها از طریق مدرسه رفتن کسب نمیشوند. کودک به دنیایی قدم میگذارد که از قبل ساخته شدهاست و البته مدام در حال تغییر است.
روش مونته سوری تأکید دارد که کودک نیاز دارد زندگی کردن در این دنیا را یاد بگیرد و خود را با آن تطبیق بدهد؛ بنابراین او نیاز دارد تواناییهای ضروری ای مانند تمرکز، استقامت، پشتکار، برای خود فکر کردن و همچنین توانایی تعامل با دیگران را نیز از همان کودکی کسب کند. اینها تواناییهایی هستند که معمولاً در مدارس یا محیط خانه به عنوان موضوعی برای آموزش دادن در نظر گرفته نمیشدند یا هنوز هم نمیشوند.
در روش مونته سوری باور بر این است که نیازهای کودک طوری توسط محیط آماده و مناسب و حضور راهنمای بزرگسال مورد توجه قرار میگیرد که کودک بهطور طبیعی از نیازهای خود و دیگران آگاه میشود و توان دهی میشود تا خودش آنها را با روشهای خلاقانه اش پاسخ دهد و بنابراین احساس رضایت، استقلال و خودانگیختگی میکند و دارای نظمی درونی و خود خواسته میگردد.
خلاصه نظریات ماریا مونته سوری
۱- ساختارهای شخصیت کودک قبل از دوران دبستان شکل می گیرد و تاثیر عمده ای روی سرنوشت، تحصیل و بزرگسالی او خواهد داشت.
۲- از نظر ایشان مراحل رشد کودک به سه مرحله تقسیم می شود .
مرحله اول : تولد تا هفت سالگی
مرحله دوم: هفت تا دوازده سالگی
مرحله سوم: دوازده تا هجده سالگی
۳- مدرسه باید تمام نیازهای زندگی را برآورده سازد.
۴- کودکان باید معلم ما باشند و ما به عنوان اولیا از آنها حمایت می کنیم.
۵- در آموزش اشیا بهترین مربیان هستند.
۶- کودکان باید راه خود را مستقلا پیدا کنند.
۷- مونته سوری نسبت به خیال پردازی و تخیل کودکان حس انتقاد آمیز داشت.
۸- مونته سوری اعتقاد به یادگیری از طریق فعالیت داشت. اگر از کودک مدرسه مونته سوری بپرسند : خواندن را از که آموختی ؟ پاسخ خواهیم شنید: از هیچ کس ! من فقط کتاب می خوانم تا ببینم آیا می توانم آن را بخوانم!
ماریا مونتهسوری کیست؟
ماریا مونتهسوری اهل ایتالیا مربی کودکان معلول بود که در خانوادهای مرفه در ایتالیا به دنیا آمد. در زمانی که دختران اجازهٔ تحصیلات دانشگاهی نداشتند، با وجود مخالفت پدر، با حمایت مادرش به دانشکدهٔ پزشکی رفت. او نخستین دختری بود که در ایتالیا پزشک شد.
چون بسیاری از بیمارستانها و مراکز درمانی و بهداشتی حاضر به استخدام او نبودند ناچار شد سرپرستی یکی از مراکز کودکان معلول و بیمار را بپذیرد. او در حین کار در آن مرکز متوجه برنامههای آموزشی و تربیتی کودکان شد و دریافت که فرصت آزاد برای تجربه کردن به آنان داده نمیشود. چون علاقه داشت در این زمینه کاری انجام دهد به دانشگاه بازگشت و در رشتهٔ تعلیم و تربیت و جامعهشناسی تحصیل کرد و با الگوها و روشهای آموزشی آشنا شد. سپس بهجای برنامههای آموزشیِ موجود، الگوی جدیدی برای بچهها ارائه داد.
مونتهسوری مراکزی را برای اجرای برنامههای خود تأسیس کرد که سبب شد دیدگاههایش در سراسر کشور گسترش یابد و مورد استقبال قرار گیرد؛ اما چون دیدگاههای مونتهسوری مبتنی بر آزادی بود، دولت فاشیستی موسولینی به او اجازهٔ فعالیت نداد و به اسپانیا تبعیدش کرد و مدارس او نیز بسته شد. دولت موسولینی بعدها با دعوت رسمی او را به کشور بازگرداند. بااینحال، مونتهسوری که تحمل حکومت فاشیستی را نداشت از ایتالیا گریخت. در سالهای جنگ جهانی دوم به هلند و سپس به هند رفت و با افکار و اندیشههای صلحطلبانهٔ گاندی آشنا شد. در سالهای آخر عمر، مدال افتخار یونسکو را بهسبب خدمات خود به آموزش دریافت کرد. او در ۸۲ سالگی در کشور هلند در گذشت.
زندگی ماریا مونتهسوری
ماریا مونتهسوری در ۳۱ اوت ۱۸۷۰ در کیاراوله ایتالیا به دنیا آمد. او فرزند الکساندرو مونتهسوری و رنیلده استوپانی بود. به دلیل شغل پدر، خانوادهٔ مونتهسوری در سالهای ۱۸۷۳ و ۱۸۷۵، ابتدا به فلورانس و بعد به رم نقل مکان کردند و ماریا در ۶ سالگی برای تحصیلات ابتدایی وارد یک مدرسهٔ دولتی شد.
مادر ماریا زنی تحصیل کرده و فرهنگی بود که در تربیت فرزند دخترش نهایت سعی و کوشش خود را انجام داد. با تمام روشنفکری مادر ماریا، پدر او ،فردی بسیار سنتی بود و از کارها و فعالیتهای دختر خود هراسناک بود.
گفته می شود زمانی که ماریا در سن 10 سالگی شدیداً مریض شده بود، رو به مادر نگران خود گفته بود: نگران نباش مادر، من نمی توانم بمیرم ، بسیاری چیزهاست که باید انجام دهم .
پس از اتمام تحصیلات عمومی، وقتی ماریا مونته سوری با حمایت مادر در دانشکده پزشکی ثبت نام کرد ، پدرش که یک کارمند موفق دولت بود برآشفته شد و این کار را توهینی به پیشینیهی خانوادگی خود دانست.
علاوه بر آقای مونته سوری بسیاری از آشنایان و بستگان آنها نیز از این اقدام جسورانهی ماریا تعجب کردند و حتی گروهی فکر کردند که مسوولین دانشگاه متوجه نشده اند که ماریا یک دختر است.
در آن سالها حضور دختران در رشته پزشکی کاری غیر ممکن بود و هیچ دختری از جنبهی اجتماعی جسارت ورود به دانشکدهی پزشکی را نداشت. اما ماریا وارد دانشکده شد و در تمام سالهای تحصیل سعی کرد که دانشجوی نمونهای باشد. در تمام دورهی تحصیل فشار، تحقیر و آزار استادان و دانشجویان دیگر را تحمل کرد.
ماریا مونته سوری سالهای سال تنها دختر دانشجو در رشته پزشکی بود و نهایتا در تاریخ ۱۰ ژوئیهٔ ۱۸۹۶ اولین پزشک زن ایتالیا شناخته شد.
ماریا اولین دختری بود که در کشور ایتالیا از دانشگاه پزشکی فارغ التحصیل شد. طبیعی است که کار کردن در چنین شرایطی ساده و راحت نبود. بسیاری از بیمارستانها و مراکز بهداشتی حاضر به استخدام یک پزشک زن نمیشدند و یا بیماران ، پزشکان مرد را به پزشک زن ترجیح میدادند.
در سال ۱۸۹۶ ماریا مونتهسوری به عنوان نمایندهٔ ایتالیا به کنگرهٔ بینالمللی حقوق زنان در برلین دعوت شد و با ایراد یک سخنرانی در مورد برابری دستمزد بین زنان و مردان، حضار را مسحور کرد.
پس از دریافت مدرک پزشکی، او به مدت دو سال در کلینیک روانپزشکی دانشگاه رم به عنوان مسئول مراقبت از کودکان معلول ذهنی مشغول به فعالیت شد. تجربهٔ کار و مشاهدهٔ آرزو و نیازِ بکر این کودکان به بازی، مونتهسوری را به تحقیق در زمینهٔ امکان آموزش به آنها سوق داد. از این رو به پژوهش در آثار برونویل، ایتارد و سگوین پرداخت و با دیدگاههای روسو و دیدرو آشنا شد. وی روش مونتهسوری را ابداع کرد.
دیدگاه