امروز: جمعه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 280487
۷۵۴
۱
۰
نسخه چاپی

نوابغ تاریخ چگونه پول خود را به دست آوردند؟

نوابغ تاریخ چگونه پول خود را به دست آوردند؟

وقتی یک نابغه هستید، چگونه خرج خود را تامین می کنید؟

بزرگترین نابغه های تاریخ اغلب ثروت خود را از عقل خود به دست نیاورده اند. آنها از طریق شلوغی های فرعی، مشاغل پاره وقت و نیروی کار امرار معاش می کردند. نیوتن یک بانکدار بود، شکسپیر به دلیل پرداخت نکردن مالیاتش جریمه شد، کوری سه شغل را به عهده گرفت و دکارت یک مهندس نظامی بود. دانشگاه به ندرت صورت حساب ها را پرداخت می کند.

خوش شانس کسانی هستند که برای انجام کاری که دوست دارند پول می گیرند. همانطور که گفته می شود، "اگر شغلی را پیدا کنید که دوست دارید، هرگز مجبور نخواهید شد یک روز در زندگی خود کار کنید." اما تعداد کمی می توانند تنها از کار دلخواه خود زنده بمانند.

هنرمندان، نویسندگان، نوازندگان، رقصندگان، بازیگران یا مجموعه داران در سرتاسر جهان آرزو می کنند که بتوانند از علایق خود به اندازه کافی درآمد کسب کنند تا بتوانند از پس مخارج خود برآیند. متأسفانه، زندگی عادت دارد از ما چیزی بخواهد که نمی‌خواهیم بدهیم. بنابراین، اکثر ما در نهایت کار می کنیم تا بتوانیم بازی کنیم.

همین امر در مورد بسیاری از بزرگترین هنرمندان، دانشمندان، مبتکران و متفکران صدق می کند. نابغه های تاریخ باید قبض ها را می پرداختند و به خانواده غذا می دادند، درست به اندازه همه ما. البته، بسیاری از بزرگ‌ترین انسان‌های تمام دوران کمک‌های زیادی داشتند، آنها از طریق اربابان یا بارونس‌ها، وارثان ثروت یا اشرافی که در بالای جامعه قرار داشتند، بودند.

با این حال، دیگران از پیشینه بسیار فروتن تری برخوردار بودند. در اینجا چهار نمونه از این که چگونه برخی از بزرگ‌ترین نام‌های تاریخ کسب معاش کردند، آورده شده است.

نوابغ تاریخ چگونه پول خود را به دست آوردند؟

اسحاق نیوتن

نیوتن ادعای خوبی دارد که یکی از دانشمندترین و باهوش ترین مردان تاریخ است. با این حال، خانواده او کشاورز بودند و پدرش مردی بی سواد بود که حتی نمی توانست نام خود را امضا کند.

نیوتن به عنوان یک سیزار به دانشگاه کمبریج رفت که اساساً به این معنی است که او باید شهریه خود را از طریق خدمتگزاری برای دانشجویان دیگر به دست می آورد.

زمانی که طاعون همه دانشجویان را به خانه بازگرداند، نیوتن زمان خود را صرف انقلابی در ریاضیات، اپتیک، فیزیک و نجوم کرد. جای تعجب نیست، هنگامی که او بازگشت به او پست های دانشگاهی داده شد.

پس از سالها کار سخت، فشار جیمز دوم پادشاه کاتولیک (نیوتن قاطعانه و با صدای بلند پروتستان بود) و یک فروپاشی عصبی، نیوتن تصمیم گرفت همه چیز را رها کند و به سادگی ثروتمند شود.

در لندن، نیوتن از ذهن ریاضی خود استفاده کرد تا استاد ضرابخانه سلطنتی شود. با پول امروز، احتمالاً یک درآمد شغلی هفت رقمی بود. بنابراین علیرغم نوشتن چیزی که به عنوان یکی از بزرگترین آثار علمی تمام دوران شناخته می شود، نیوت بیشتر درآمدش را از بانکدار دولتی بودن به دست آورد.

نوابغ تاریخ چگونه پول خود را به دست آوردند؟

ویلیام شکسپیر

زندگی بازیگر سخت است. این به معنای ساعت‌های طولانی و نیاز به اجرای دو (گاهی اوقات سه) نمایش از یک نمایشنامه است، در ازای آن چیزی که معمولاً دستمزد متوسطی دارد. بازیگران امروزی به طور قابل توجهی سطوح بالاتر افسردگی، اضطراب و استرس را نسبت به میانگین جمعیت گزارش می دهند. اوضاع در انگلستان قرن هفدهم کمی متفاوت بود.

برای مردی که به‌عنوان بزرگترین نویسنده، شاعر، نمایشنامه‌نویس و واژه‌ساز تاریخ شناخته می‌شد، شکسپیر زندگی طلایی از عمارت، شراب و اسب‌های خوب نداشت.

پدر شکسپیر، با اندکی مازاد از تجارت پشم در بازار سیاه، به ویلیام جوان پول سهام اولین شرکت تئاترش را داد. شرکت در کسب درآمد به اندازه کافی درگیر شد، اما هرگز کسی را به ویژه ثروتمند نکرد. شکسپیر هرگز به عنوان نویسنده نمایشنامه دستمزد دریافت نکرد، اما او پول خود را از عملکرد خوب (یا بد) کل گروه بازیگری گرفت. اگر بازیگران بی‌ ارزش بودند یا نمایشی با نقد بدی مواجه می‌شد، شکسپیر به اندازه مرد پیشرو تلاش می کرد.

اسناد بسیار کمی در مورد شکسپیر وجود دارد، اما دو مورد اشاره می کنند که چگونه او دو بار به دلیل پرداخت نکردن مالیات خود دچار مشکل شد. این که آیا این دوگانگی، سهل انگاری یا بی پولی بوده است، نمی توانیم مطمئن باشیم. اما آنچه می دانیم این است که شکسپیر در هنگام مرگش در خانه ای خوب زندگی می کرد، اما نه بزرگ. خریدهای او در اواخر عمر کاهش یافت و او سهام خود را در شرکت تئاتر فروخت، احتمالاً برای اینکه درآمد قابل تصرف بیشتری به او بدهد.

نوابغ تاریخ چگونه پول خود را به دست آوردند؟

ماری کوری

اگر در زندگی خود به اندازه کافی به آزمون‌ها بروید، در نهایت با این سوال مواجه خواهید شد که "اولین کسی که دو جایزه نوبل در دو زمینه مختلف گرفت چه کسی بود؟" پاسخ: ماری کوری. اگر تا به حال یک داستان سر به فلک کشیده وجود داشته باشد، آن ماری کوری است.

کوری یکی از پنج فرزند بود و پدرش پس از یک سری سرمایه گذاری های وحشتناک خانواده را از نظر مالی ویران کرد. ماری در 17 سالگی سه شغل را به عهده گرفت - به عنوان معلم، به عنوان کتابخوان برای کارگران، و به عنوان یک مدیر - تا بتواند نه تنها تحصیلات خود، بلکه خواهرش را نیز تامین کند.

هنگامی که او به دانشگاه سوربن در پاریس رسید، اغلب تا شب آنقدر سخت کار می کرد که غذا خوردن را فراموش می کرد. در اینجا بود که به او کمک هزینه های تحقیقاتی مختلفی برای مطالعه فولاد اعطا شد.

وقتی شوهر ماری بر اثر زیر گرفتن اسب و کالسکه جان خود را از دست داد، او شغل او را بر عهده گرفت و به این ترتیب اولین استاد زن در دانشگاه سوربن شد. اما پس از برنده شدن جوایز نوبل برای فیزیک و شیمی، پول دیگر مسئله ای نبود. با ارقام امروزی، جایزه او در سال 1903 تقریباً 550000 دلار است.

کوری به جای هدر دادن همه چیز در زندگی دقیقاً همان کاری را انجام داد که انتظار داشتید: آن را صرف ایجاد مؤسسات تحقیقاتی کرد.

تصور می‌شود که آلبرت انیشتین گفته است: «از میان همه موجودات مشهور [کوری] تنها کسی است که شهرت او را خراب نکرده است.»

نوابغ تاریخ چگونه پول خود را به دست آوردند؟

رنه دکارت

مادر دکارت در یک سالگی درگذشت. پدر فیلسوف که یک سیاستمدار محلی بود آنقدر مشغول و فقیرتر از آن بود که از رنه و خواهر و برادرش مراقبت کند. دکارت پس از اینکه برای دریافت یک آموزش خوب (اگر سخت) تحت نظر یسوعیان فرستاده شد، مانند یک نابغه مناسب رنسانس زمانی که به دانشگاه رسید شکوفا شد.

اما شب‌های طولانی، چشم دوختن به متن‌های کوچک زیر نور شمع، و خنثی کردن مدل علمی ارسطویی برای سلامت روان هیچ‌کس عالی نیست. دکارت زندگی دانشگاهی را پس از یک حمله عصبی احتمالی و با کمی سکه ترک کرد.

اما با یک هوش عظیم، فرصت‌های زیادی به دست می‌آید. دکارت شیک پوشی با ژاکت نظامی نبود، اما در عوض مهارت ریاضی خود را به ماشین های کشتار قدیمی تبدیل کرد (و هیچ چیز در تاریخ بشر ارزشمندتر از ماشین های کشتار نیست). دکارت زمانی که در ارتش بود، انواع استحکامات دفاعی، موتورهای محاصره و هیدرولیک کشنده را برای کمک به کارفرمایش، شاهزاده موریس ناسائو طراحی کرد.

دکارت علیرغم نبوغ چند رشته ای خود، زندگی خود را در گریز و در رحمت هر کسی که او را قبول کند به پایان رساند. آثار فلسفی او نه تنها گاهی به بدعت نزدیک می‌شد، بلکه نگاه «مکانیستی» او به بدن انسان تمسخر کلیسا بود. به نظر می رسید اروپای قرن هفدهم برای دکارت آماده نبود.

دویدن با نیم ظرفیت

حقیقت غم انگیز در مورد نبوغ این است که صورت حساب ها را پرداخت نمی کند. پشت هر متفکر بزرگ، اکتشاف، اختراع، یا کار یا هنری، یا ساعات بسیار طولانی در کار طاقت فرسا یا میراث و دارایی عظیم نهفته است.

واقعیت این است که نابغه برای رشد نیاز به زمان و پول دارد. افسرده‌کننده است که فکر کنیم چند هنرمند، دانشمند، نویسنده یا فیلسوف را از دست داده‌ایم، صرفاً به این دلیل که آن‌ها برای سیر کردن بچه‌هایشان مشغول کار بودند. چند نابغه در تمیز کردن ظروف یا مرتب کردن رختخواب هدر رفته است؟

این سوال به ویژه برای زنان در دانشگاه بسیار مهم است. فیلسوف انگلیسی مری ولستون کرافت استدلال کرد که اگر جامعه زنان را مجبور کند که شهروند درجه دوم باشند - در قفل شده، کم تحصیلات و شاغل - آنگاه پیشرفت فقط با نصف ظرفیت پیش خواهد رفت. (وولستون کرافت، خودش به اندازه کافی خوش شانس بود که خانواده ای بسیار ثروتمند داشت.) اگر به افراد بیشتری فرصت های بیشتری بدهید، خروجی بیشتری خواهید داشت.

برای شکوفا شدن نبوغ، حمایت دولتی، کمک‌های مالی دانشگاه، حمایت خصوصی، و یارانه‌های دولتی لازم است. ما باید انجام کارهای درخشان را تا حد امکان برای افراد باهوش آسان کنیم.

  • منبع
  • حقوق نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید