امروز: پنج شنبه, ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۰۸ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۱۸ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 278491
۱۱۴۳
۲
۱
نسخه چاپی

واقعه تاریخی - سیاسی سیاهکل چه بود و چرا شکست خورد؟

اعضای گروه «کوه» که به گمان امکان شبیه‌سازی انقلاب کوبا به رهبری فیدل کاسترو به ارتفاعات و جنگل‌های سیاهکل رفته بودند تا مقدمات یک جنبش چریکی تازه را در فضای بستۀ سیاسی اواخر دهۀ ۴۰ خورشیدی فراهم آورند، اقدام خود را در ۱۹ بهمن ۱۳۴۹ انجام دادند و حاصل اگر چه جز به دام افتادن و شکست نبود اما صدایی بلند داشت

واقعه تاریخی - سیاسی سیاهکل چه بود و چرا شکست خورد؟

واقعه تاریخی سیاهکل

۱۹ بهمن پنجاهمین سالگرد اقدام مسلحانه در سیاهکل (در استان گیلان) است که گروهی از چریک‌ها با افکار چپ مارکسیستی انجام دادند و هر چند به اهداف مورد نظر نرسید اما کمونیست‌های وطنی از آن به عنوان جنبش سیاهکل یا قیام سیاهکل یاد می‌کردند و به عنوان نخستین حرکت مسلحانه جدی در تاریخ معاصر شناخته می‌شود.

اعضای گروه «کوه» که به گمان امکان شبیه‌سازی انقلاب کوبا به رهبری فیدل کاسترو به ارتفاعات و جنگل‌های سیاهکل رفته بودند تا مقدمات یک جنبش چریکی تازه را در فضای بستۀ سیاسی اواخر دهۀ ۴۰ خورشیدی فراهم آورند، اقدام خود را در ۱۹ بهمن ۱۳۴۹ انجام دادند و حاصل اگر چه جز به دام افتادن و شکست نبود اما صدایی بلند داشت.

اعضای اصلی گروه هم این جوانان بودند: «اکبر صفایی فراهانی، هوشنگ نیّری، دانش بهزادی، بنده‌خدا لنگرودی، محدث قندچی، اسحاقی، سماعی و فرهودی»

گروه دیگری هم به عنوان گروه شهر با محوریت «امیرپرویز پویان، احمدزاده و مفتاحی» در تدارک مبارزۀ مسلحانه بود و فردی را به عنوان رابط دو گروه تعیین کرده بود. رابط گروه اما لو رفت و تبلیغات ساواک هم نتیجه داد و روستاییانی که چریک‌ها به عنوان پایگاه اصلی اجتماعی خود روی آنها حساب می‌کردند به چریک‌های کمونیست به چشم کسانی نگاه می‌کردند که می‌خواهند زمین‌هایشان را بگیرند و به اشتراک بگذارند و خود مردم روستا آنها را گرفتند و تحویل ژاندارمری دادند!

چریک‌ها ترجیح دادند به جای عملیات گسترده مورد نظر دست کم رفقای زندانی خود را آزاد کنند تا بعد برای کارهای بزرگ‌تر تصمیم بگیرند اما در عملیات تعقیب و گریز کشته یا دستگیر شدند و اینها اتفاق نیفتاد جز با همکاری کامل مردم روستاها که منجیان یا منجی‌پنداران خود را دست‌بسته تحویل ژاندارمری و پلیس می‌دادند!

البته که تقصیر مردم نبود. محاسبات چریک‌ها اشتباه بود که نه جامعه را می‌شناختند و نه فضای روستاها را. دو هفته بعد در ۲۶ اسفند نیز شماری از آنان اعدام شدند. حمید اشرف و ۹ نفر دیگر هم بعدتر در درگیری در تهران کشته شدند.

آغاز واقعه سیاهكل

ماجرای سیاهكل وقتی آغاز شد كه ایرج نیری سپاه دانش محل ، اهل لاهیجان و یكی از هواداران و رابطان اصلی چریك ها در جنگل های سیاهكل در چهاردهم بهمن ماه توسط ساواك و نیروهای امنیتی دستگیر و هادی بنده خدا لنگرودی یكی از همرزمان آنها ، عصر همان روز بی خبر از دستگیری او برای بردنش به مقر چریك های مستقر در كوهستان های بالادست به روستای شبخوس لات روستایی در نزدیكی شهر سیاهكل و محل خدمت وی آمده بود ولی نیری را نمی یابد و این كار در هفدهم و نوزدهم بهمن هم تكرار می شود.

در عصر نوزدهم بهمن اتفاقات به گونه دیگری رقم خورد؛ چون ساواك به بومیان توصیه كرده بود كه هر غریبه ای را دیدید دستگیر و یا به پاسگاه اطلاع دهید، بنده خدا لنگرودی كه بدنبال نیری به روستای محل خدمت او آمده بود در محاصره مردم محلی قرار گرفت ، ابتدا برای ترساندن آنان اقدام به شلیك دو تیرهوایی می كند و سپس پا به فرار می گذارد كه با پا گذاشتن روی سنگ لیز رودخانه شنرود نقش بر زمین شده و در چنگ محلی ها گرفتار می شود ، محاصره كنندگان با ضربه های شدید او را بیهوش می كنند و دست و پای او را بسته و تحویل پاسگاه می دهند.

چریك ها كه مجهز به تفنگ ، مسلسل و نارنجك دستی بودند از جنگل های انبوه بالادست با شنیدن صدای تیر برای نجات رفیق خود به پاسگاه ژاندارمری سیاهكل حمله می كنند زیرا از آن می ترسیدند كه مبادا اطلاعات عملیاتی كه قرار بود در ماه های آینده انجام شود، با دستگیری بنده خدا لنگرودی بر ملا شود.

آنها برای این مقصود ، یك دستگاه مینی بوس مسافركشی بین راهی سیاهكل به لونك را در اختیار می گیرند و مسافران كه شامل دو مرد ، یك زن و دو كودك بودند را پیاده كرده و مردها را به درخت می بندند تا حمله به پاسگاه را عملی كنند.

این حمله با فرماندهی علی اكبر صفایی فراهانی كه مدتی دوره های عملیات چریكی را در فلسطین گذرانده بود آغاز شد اما قبل از آنكه آنها به پاسگاه ژاندارمری برسند بنده خدا از سوی رییس پاسگاه به مقر فرماندهی پلیس به لاهیجان منتقل شده بود كه در حمله به پاسگاه یك مامور و یك فرد محلی مجروح و توسط محلی ها به بیمارستان منتقل می شوند.

مهاجمان با خلع سلاح پاسگاه ، به داخل جنگل های تاریك و سرد متواری می شوند اما از فردای آن روز از زمین و هوا مورد تهاجم نیروهای دولتی قرار می گیرند.

بعدها این واقعه از سوی چریك های چپ ایران به حماسه سیاهكل معروف شد و دو سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بطور متوالی در 19بهمن ماه طرفداران چریك ها و ماركسیست ها از سراسر كشور در سیاهكل ، نشست هایی برگزار می كردند و هدف آنها بزرگنمایی از این واقعه بود.

شکست حرکت سیاهکل

تا روز واقعه مردم شهرستان های سیاهكل و لاهیجان هیچ اطلاعی از حضور چریكی در منطقه نداشتند اما از بیستم بهمن 1349 به بعد با استقرار بالگرد و امنیتی و نظامی شدن منطقه و تحركات گسترده پلیسی مردم شهر و روستاهای لاهیجان و سیاهكل در شوك غافلگیرانه ای فرو رفتند.

ماموران امنیتی تمام جنگل ها و روستاهای جنگلی را از هوا و زمین تحت نظر گرفتند و بالگردها اطلاعیه های دولتی را در خصوص دستگیری افراد مشكوك در سطح وسیعی در منطقه پخش كردند و این اقدامات تا تابستان سال آینده نیز ادامه یافت.

آغاز بارش برف سنگین از روز بیستم بهمن، كار را برای چریك ها سخت و دشوار كرد و به گونه ای كه آنها در جنگل ها گرفتار برف و طوفان شدند و اندك آذوقه ای هم كه در انبارهای منطقه بخصوص در كاكوه پایگاه كوهستانی خود ذخیره كرده بودند، چند روزی بیشتر نمی توانست دوام داشته باشد و به پایان رسید و از طرفی نیز روستاییان در كمین نشسته بودند كه به محض ورود آنها به روستا و آبادی ، این افراد را قبل از ورود ماموران دستگیر و تحویل دهند.

برف سنگین ، نا آشنا بودن گروه چریكی با منطقه و محاصره از هوا و زمین توسط نیروهای امنیتی هرنوع جنگ ، مبارزه و یا مقاومت چریك ها در برابر ماموران رژیم را بی فایده می كرد. این حركت چریك ها كه از تجربه رویدادهایی مشابه در كشورهای چین ، ویتنام ، كوبا و الجزایر الهام گرفته شده بود و تحت تاثیر ترجمه آثاری از مائو ، چه گوارا و فرانتس فانون قرار داشت؛ هیچ زمینه پذیرش توده ای و مردمی نداشت.

رهبران گروه ماركسیستی تصمیم گرفتند كه برای آماده كردن جنگ چریكی به رسم حركت های قهر آمیز چریكی چپ آن زمان ، تیم روستایی خود را به دلیل پوشش جنگلی انبوه و مناسب در برابر حملات هوایی، عدم نفوذ خودروهای سنگین نظامی در سرزمین های ناهموار كوهستانی منطقه و به دلیل پیشینه رادیكالی و سنت مبارزه دهقانی ، درگیری با رژیم شاه را به جنگل های این منطقه بویژه سیاهكل بكشانند.

شاه با شنیدن خبر واقعه سیاهكل برادر خود غلامرضا را در راس نیروی عظیمی متشكل از شماری كماندو ، بالگرد و پلیس به منطقه اعزام كرد كه پس از سه هفته تعقیب مداوم، انهدام كامل باند چریكی اعلام و 13 تن از اعضای آن دستگیر و اعدام شدند.

یرواند آبراهمیان در كتاب ایران بین دو انقلاب می نویسد: از زمان حمله به پاسگاه سیاهكل تا مهرماه 1356كه راهپیمایی خیابانی در تهران آغاز شد، 341چریك و اعضای مسلح گروه های سیاسی جان خود را ازدست دادند كه 177نفر در درگیری ها كشته شدند ، 98نفر بدون محاكمه و یا پس از محاكمه پنهانی در دادگاه های نظامی اعدام شدند، 42نفر زیر شكنجه جان باختند، 15نفر دستگیر شدند ولی هرگز دیده نشدند، هفت نفر خودكشی كردند تا به چنگ ماموران امنیتی نیافتند و 9 نفر هم هنگام فرار از پای درآمدند.

ناهمخوانی زمینه های فرهنگی در گیلان با اندیشه های ماركسیستی

موضوع واقعه سیاهكل بیش از هر چیزی به یك جنگ تبلیغاتی وسیع از سوی رژیم شاه علیه چریك ها و از سوی دیگر مخالفان و چریك ها علیه رژیم تبدیل شد و این واقعه بیش از آنكه یك حماسه و عملیات چریكی تعیین كننده و تاثیرگذار باشد و بتواند توده های دهقانی را پای مبارزه بكشاند، بزرگنمایی شد.

تحلیلگر جریان های سیاسی معاصر در این باره به ایرنا می گوید: واقعه سیاهكل براساس نظری از لنین كه گفته بود باید حزب پیشتاز (كمونیستی) تشكیل شود تا با آگاهی دادن به كارگران آنها بتوانند انقلاب كنند، طراحی شده بود.

مهدی نظرپور افزود: رهبران گروه های چپ بویژه بیژن جزنی مغز متفكر و رهبر گروه چریكی چپ ایران و افرادی مانند حمید اشرف ، علی اكبر صفایی فراهانی و صفاری آشتیانی تحت تاثیر تجربه كشورهایی نظیر چین كه تكیه بر نیروی روستایی و دهقانان برای انقلاب داشتند، دنبال راه حلی بودند كه درگیری ها و جنگ مسلحانه را به روستاها بكشانند.

وی تصریح كرد: علاوه بر دستگیری و اعدام تمامی عناصر مسلح در درگیری سیاهكل، حمید اشرف كه به عنوان نیروی پشتیبان در جریان واقعه سیاهكل به جنگل نرفته و زنده باقی مانده بود تا جنگ مسلحانه علیه رژیم را رهبری كند، پس از چند سال درگیری با ساواك سرانجام در سال 53 در درگیری با عوامل رژیم در خیابان مهرآباد جنوبی تهران به همراه تعدادی دیگر از همفكرانش كشته شد.

وی یادآور شد: پس از كشته شدن اشرف و شكست حركت سیاهكل، گروه چپ مشهد و تهران با هم متحد شدند و چریك های فدایی خلق را در دهه 50 بوجود آوردند و این گروه بعد مشی مسلحانه سیاهكل را در شهرها دنبال كردند.

نظرپور درباره پیامدهای حادثه سیاهكل می گوید: این گروه اولین گروه چریكی در ایران بودند و با اینكه گروه كوچكی به شمار می رفتند، جرات كردند علیه رژیم تا بن دندان مسلح پهلوی از فاز تئوریك عبور كنند و وارد مرحله عملیاتی شوند و البته یكی از دلایل شكست های زودهنگام این گروه ، نداشتن پشتوانه و پایگاه مردمی است و بیشتر دستگیری ها و لو رفتن اعضای گروه نیز توسط مردم بومی صورت گرفت.

وی با یادآوری خاطرات بد مردم گیلان از روس ها كه زمانی مناطقی از این استان را در تصرف داشتند، گفت: بر این اساس جایی برای فعالیت های كمونیستی باقی نمانده بود.

جواد كریمی از نیروهای با سابقه انقلابی و فعال سیاسی منطقه نیز می گوید: حركت چریك ها در سیاهكل با توجه به دو جریان عمده سیاسی ملی و دینی مخالف رژیم پهلوی در آن زمان، اقدامی ناموفق بود زیرا ایدئولوژی كه این گروه كوچك در گیلان دنبال می كرد؛ با ایدئولوژی مردم منطقه كه زیربنای اعتقادی آنان الهی بود و باورهای دینی عمیقی داشتند، مغایرت داشت و مشی مسلحانه آنان با واقعیات فرهنگی و اجتماعی جامعه آن زمان سازگاری نداشت.

وی اظهار داشت: چند نفری از باقیمانده های واقعه سیاهكل بعدها در جریان راهپیمایی های وسیع خیابانی نیز می خواستند بر موج تظاهرات مردم مسلمان سوار شوند ولی به عنوان یك اقلیت كوچك در شهرهای سیاهكل و لاهیجان باقی ماندند زیرا پیشوایی و رهبری انقلاب در دست رهبری مذهبی بود و جایی برای گروه های غیر مذهبی باقی نمی ماند.

علی دشمیر یكی از اهالی سیاهكل نیز در این باره می گوید: بسیاری از مردم سیاهكل به یاد دارند وقتی یكی از هواداران این گروه توسط مردم تحویل پاسگاه می شود، آنها یك مینی بوس مسافركش بین راهی را توقیف ، راننده و دو مردم مسافر آن را به درختی می بندند و از آن برای حمله و عملیات نجات همرزم خود به پاسگاه سیاهكل استفاده می كنند.

وی خاطرنشان كرد: چون این گروه ها پایگاهی بین توده های مردم روستایی و شهری سیاهكل نداشتند، بدون درگیری همه افراد مخفی شده در جنگل، با همكاری افراد محلی دستگیر و خیلی زود تحویل شدند.

وی یادآور شد: هیچكدام از این چریك ها سیاهكلی نبودند و مردم سیاهكل و لاهیجان نیز هیچ ارتباطی با آنها نداشتند زیرا مردم سیاهكل مسلمان و دارای باورهای عمیق مذهبی هستند و میانه ای با ماركسیسم و ایدئولوژی های الحادی ندارند و وجود بیشترین بقاع متبركه و امام زادگان در شهرستان سیاهكل در استان گیلان گواه این موضوع است .

وی اظهار داشت: پس از پیروزی انقلاب اسلامی گروه های ماركسیستی با این شعار كه ایران را سراسر سیاهكل می كنیم، دو سال نیروهای خود را در بهمن ماه به سیاهكل گسیل می داشتند به گونه ای كه در روز برگزاری مراسم تمام مسیرهای منتهی به شهر سیاهكل در آن دو روز، با ترافیك و راه بندان مواجه می شد كه با این كار قصد داشتند آن را یك حادثه مهم و آزادیبخش جلوه دهند.

  • منبع
  • ایرنا
  • ایسنا

۱ دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید