نیکوسکازانتزاکیس کیست؟
نیکوسکازانتزاکیس نویسنده، شاعر، روزنامهنگار، مترجم، اندیشمند و عارف در ۱۸ فوریه ۱۸۸۳ میلادی در یونان دیده به جهان گشود. وی جزو معدود نویسندگان پرکار و موفق در زمینه نویسندگی محسوب میشد که از آثار داستانی او، زوربای یونانی شهرت فراوانی دارد و دارای جایگاه ویژه ای در میان مردم جهان و منتقدان ادبی است. این کتاب را همچنین به عنوان یکی از کتاب هایی که در لیست ۱۰۰ رمان برتر جهان شناخته شده، قرار داده اند.
این نویسنده بسیاری از داستان های خود را با الهام از صحنه هایی که گاه گاه در شهر و محل زندگی اش نسبت به جنگ دیده بود به رشته تحریر در آورده است. نیکوس کازانتزاکیس ناظر جنگهای داخلی اسپانیا بود و به چین، ژاپن، مصر، بیتالمقدس، ایتالیا، انگلیس، اتریش، قبرس و فرانسه سفر و آثار این نویسنده یونانی را میتوان به پنج دسته داستان، نمایشنامه، فلسفه و عرفان، سفرنامه و ترجمه تقسیم کرد.
مهم ترین آثار و نوشته های کازانتزاکیس در زمینه داستان؛ زوربای یونانی، آزادی یا مرگ، مار و نیلوفر و سن فرانسیس (در ایران این کتاب به نام سرگشته راه حق منتشر شده است) به شمار می روند. این نویسنده همچنین در زمینه نمایشنامه آثاری با نام های سودوم و گومورا، بودا، سپیده میدمد، کمدی یا نماز وحشت، اودیسه از خود به یادگار گذاشته است.
در زمینه فلسفه و عرفان کتابهای سیر و سلوک و منجیان خدا: ورزههای روحانی از جمله آثار کازانتزاکیس به شمار می رود. سفرنامههای کازانتزاکیس نیز با عنوان های چون گزارش به خاک یونان، فرشتگان قبرس، مناظر سحرآمیز یونان به چاپ رسیده و همچنین بسیاری از شاهکارهای ادبی و فلسفی چون کتابهای تولد تراژدی و چنین گفت زرتشت نیچه، گفت و گو با اکرمان و فاوست (جلد نخست اثر گوته) و آثار نویسندگان بزرگی چون هومر، دانته، چارلز داروین، شکسپیر و فدریکو گارسیا لورکا را به زبان یونانی ترجمه و تفسیر کرده است.
آثار نیکوس کازانتزاکیس به بیشتر زبانها ترجمه شده است. ادیسه که دنباله شاهکار هومر است از ۳۳ هزار و ۳۳۳ بیت هفده سیلابی ترکیب شده و سرودن آن به مدت ۱۰ سال طول کشید. کتاب کوچک «سیر و سلوک» که در ۱۹۲۳ میلادی منتشر شد، اساس تفکرات فلسفی کازانتزاکیس را دربرمی گیرد. نیکوس کازانتراکیس سرانجام در ۲۶ اکتبر ۱۹۵۷ میلادی چشم از جهان فروبست.
بررسی برخی از آثار نیکوسکازانتزاکیس
زوربای یونانی
کازانتراکیس کتاب زوربای یونانی را در ۱۹۴۶ میلادی نگاشت. این کتاب خواهان زیادی در دنیا دارد و به زبان های مختلف ترجمه شده و در ایران نیز محمد قاضی آن را به فارسی بازگردانده است. موضوع این کتاب داستان دوستی یک نویسنده جوان و یک پیرمرد ۶۰ ساله را روایت میکند.
یک جوان شهری تصمیم میگیرد با کمک مردی یونانی به نام زوربا که بر حسب اتفاق با هم آشنا شدهاند به استخراج یک معدن زغال سنگ قهوهای بپردازد اما چون تجربه کافی، پول و شاید شور و شوق واقعی را برای چنین کاری ندارد، تلاشش به ثمر نمیرسد و به ناکامی میانجامد. تنها چیزی که از این کار برای نویسنده باقی میماند، خاطره لحظههای شگفتانگیزی است که با زوربای یونانی گذرانده است.
وقایع مختلفی که به این برخورد تصادفی و به این دوستی اتفاقی پیوند میخورند. در قسمتی از این کتاب می خوانیم: ما تا وقتی که در خوشبختی هستیم به زحمت آن را احساس میکنیم و فقط وقتی خوشبختی گذشت و ما به عقب می نگریم ناگهان و گاه با تعجب حس میکنیم که چقدر خوشبخت بودیم...
آزادی یا مرگ
مترجم این کتاب نیز محمد قاضی و انتشارات خوارزمی در ۱۳۶۲ خورشیدی آن را چاپ کرده است. آزادی یا مرگ رمانی از نیکوسکازانتزاکیس، نویسنده یونانی به شمار می رود که در ۱۹۵۰ میلادی با عنوان اصلی کاپیتان میخالیس نوشته و در ۱۹۵۳ میلادی در آتن منتشر شد. قهرمان اصلی کاپیتان یا پهلوان میخالیس از بسیاری جهات تداعی کننده، پدر خود نویسنده است، خیالبافی افسانه وار و سرگذشت واقعی پی در پی به هم میآمیزند.
در کتاب آزادی یا مرگ ۲ شورش جزیره کِرت را در سال های ۱۸۸۹ و ۱۸۹۷ میلادی بر ضد ترکان عثمانی، یک جا درهم آمیخته است، پهلوان میخالیس به عنوان مظهر شورش و قیام در برابر آنچه انسان را زجر داده و زندگی او را به صورت سرنوشتی ساده و بیاهمیت درمی آورد؛ نمودار میشود.
در این داستان، نیروی اشغالگر، زن و حتی خانواده، هرکدام مانع آدمی در راه نیل به آزادی هستند. از این رو، پس از کشتاری که ترکان از مسیحیان شهر کاندی در کِرت میکنند، پهلوان میخالیس یکی از نخستین افرادی است، که راه مبارزه مخفی را در پیش میگیرد و آخرین فردی است که در آنجا با رد هرگونه سازش و هرنوع تمکین، جان میسپارد. او در آخرین مأمنی که در آن پناه گرفته است در حالی که سلاح به دست دارد و گروهی از فداییان دور و برش هستند، کشته میشود. این کتاب یکی از آثار مهم ادبیات معاصر یونان محسوب میشود و به زبانهای مختلفی برگردانده شدهاست.
سرگشته راه حق
کتاب سن فرانسیس که در ایران به سرگشته راه حق معرفی شده، اثری خواندنی و جذاب از نیکوس کازانتزاکیس است. مترجم این کتاب منیر جزنی در مقدمه خود درباره آن مینویسد: زندگینامهای که در این کتاب مطالعه میکنید، نمونهای است از نمونههای بیشمار تلاش انسانهایی که در راه حق کوشیدهاند و از هرگروه که باشند خواه صوفی و خواه پیر و خواه قدیس، زندگینامه آنها حماسهای است از نیروی شگرف روان و از پایداری تحسینانگیز و خیرهکننده پویندگانی که شیفته و مسحور، در راه پیچیده و توانفرسای عشق به آدمیگام برمیدارند و در این راه من را چنان پایمال و لگدکوب او میسازند که به پایه ایثار میرسند و شهادت را به جان میخرند بیآنکه اجر و پاداشی انتظار داشته باشند.
مترجم کتاب در قسمت دیگری از مقدمه خود درباره کتاب و قلم نویسنده مینویسد: در این کتاب سراسر کشش و جاذبه که سبک آن سبک اصیلترین و مانوسترین قصهها را به یاد میآورد ما نه تنها با عواطف و احساسات رقیق شاعری شیفته زیباییهای جهان روبهرو هستیم بلکه همهجا عمیقترین مایه اندیشه کازانتزاکیس را باز مییابیم که هم مومن است و هم عصیانگر، هم مضطرب است و هم آرام و در عین کنارهجویی و میل به تنهایی با همه انسان های دیگر اتحاد و اتفاق دارد.
در بخشی از کتاب سرگشته راه حق آمده است: خداوندا! اگر من ترا دوست میدارم تنها برای اینکه وارد بهشت تو شوم فرشته شمشیر به دست را بفرست تا در بهشت را به روی من ببندد. اگر ترا دوست میدارم برای اینکه از دوزخ میترسم مرا به دوزخ بینداز. اما اگر ترا برای تو و برای تو تنها دوست دارم آغوشت را بگشا و مرا بپذیر.
گزارش به خاک یونان
کتاب گزارش به خاک یونان در قالب سفرنامههای کازانتزاکیس است و صالح حسینی آن را ترجمه کرده است. کازانتزاکیس، در مقدمه کوتاهی بر این کتاب، چنین میگوید: در این صفحات، جا پای سرخی را میبینید که قطرات خون من بر جای نهاده است، جاپایی که سفرم را در میان انسانها و اندیشهها مشخص میکند. هر انسانی، شایسته نامیده شدن فرزند انسان، صلیبش را بر دوش میکشد و از جلجتای خویش بالا میرود.
بسیاری به منزلگاه اول یا دوم میرسند و نفسزنان در نیمه راه سفر بر زمین میغلتند و به معراج جلجتا به بیانی دیگر، معراج وظیفه، یعنی مصلوب شدن و رستاخیز کردن و نجات روح نمیرسند. ترسان از تصلیب، دل میبازند. ایشان نمیدانند که صلیب تنها راه رستاخیز است. راه دیگری وجود ندارد.
برادرکشی
این کتاب اثر دیگری از این نویسنده توانای یونانی است. نویسنده در این کتاب مرزها را درنوردیده و محدوده داستان را نه تنها در سرزمین یونان بلکه به سرزمینه های دیگر کشانده است. به راستی که داستان برادرکشی روایت ماجرایی است که در بسیاری سرزمین ها جریان یافته است و یا هنوز در جریان است.
کازانتزاکیس در برادرکشی داستان سرزمینی را می آورد که دو پاره شده است، سرخ و سیاه. هر کس بدون دلیل بدون آنکه خود بداند نسبت به همسایه و دوست و برادرش نفرت می ورزد، بی آنکه خود بخواهد دو دسته شده است، سرخ و سیاه و به دست هر کدام تفنگی و نارنجکی داده اند تا یکدیگر را بکشند.
نویسنده کتاب در جایی گفته است: هیچ کجا از آسمان به ما نزدیک تر نیست، زمین زیر پای ماست و ما روی آن راه می رویم، اما آسمان در درون خود ماست.
تصوف (سیر و سلوک)
این کتاب در دو بخش نگاشته شده است: بخش اول به نام «تصوف یا سیر و سلوک»، سیری فلسفی و شاعرانه در درون انسان است که به صورت مکالمه و گاهی هم به صورت حدیث نفس بیان شده است. در این بخش دغدغه های نویسنده درباره زندگی و مرگ، عقل و عشق، آزادی و خدا بیان شده است؛ بخش دوم نیز، با عنوان «شطحیات» سخنانی پیچیده و عجیب در توصیف وجد درونی که شامل سخنان عرفانی و نیمه عرفانی کازانتزاکیس بوده و دربر گیرنده موضوع هایی چون نیایش با خدا، عشق، زندگی، زیبایی و هنر است.
دیدگاه