امروز: پنج شنبه, ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۵ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۵ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 281944
۸۶۷
۱
۰
نسخه چاپی

نوابغی که اختلالات روانی داشتند

نوابغی که اختلالات روانی داشتند

آیا دیوانگی ازویژگی های پنهان نابغه هاست؟ اگرچه نمی توانیم افرادی را که سال هاست مرده اند مورد معاینه روانی قراردهیم اما هنوز در میان مورخان، حالات روانی این افراد از طریق نامه های شخصی، کارها و نظرات اطرافیان این نوابغ بررسی می شود.

ظاهرا بعضی از نوابغ دنیا بعد از مرگشان دیوانه از آب درآمده اند. به عبارت دیگر برخی دانشمندان ادعا می کنند که درصد خیلی زیادی از افراد خلاق مثل شاعران و نقاشان و موسیقی دان ها از اختلالات دو قطبی (Bipolar disorder)رنج می برند.

اختلال رو قطبی (یا شیدایی-افسردگی) نوعی اختلال خلقی و یک بیماری روانی است. شروع بیماری معمولا همراه با دوره ای از افسردگی است و پس از یک یا چند دوره از افسردگی، دوره شیدایی نمایان می شود.

اکنون اعتقاد براین است که بسیاری از افراد خلاق و مشهور دنیای هنرمثل ویرجینیا وولف و ارنست همینگوی دربین نویسندگان، سرگئی راخمانینوف واروینگ برلین در میان موسیقی دان ها و پل گوگن و جکسون پولاک در زمینه نقاشی، مبتلا به بیماری های روانی بودند.

به رغم نشانه هایی که از رابطه بین نبوغ و دیوانگی خبرمی دهند، هیچ کس تاکنون نتوانسته این رابطه را اثبات کند.

تحقیقات جدید دانشگاه تورنتو نشان می دهد که افراد خلاق دارای «بازداری نهفته»کمی هستند، خصوصیتی که به آنها این امکان را می دهد تا محرک های بی اهمیت و نامربوط را به صورت ناخودآگاه از ذهن خود دور کنند. به این معنی که افراد خلاق و نابغه با اطلاعات اضافی که درمحیط وجود دارد به طور مدام از ارتباط برقرار کرده و از آنها در کارهای خود بهره می گیرند.

به عبارت دیگر یک فرد عادی موضوعی را در ذهن خود طبقه بندی کرده و سپس آن را فراموش می کند اما ذهن یک نابغه همیشه درمقابل محرک های جدید باز است. درادامه نگاهی بر زندگی این چند نابغه دیوانه خواهیم انداخت، متفکران مشهور و هنرمندانی که احتمالا دچار بیماری های روانی بوده اند.

ونسان ون گوگ (۱۸۹۰-۱۸۵۳)

نقاشی های ون گوگ با شور و حال خاصی که دارند به راحتی در بین آثار دیگر نقاشان قابل شناسایی هستند. ونسان ون گوگ در گمنامی محض ازدنیا رفت اما حالا به عنوان یکی از بزرگ ترین نقاشان تاریخ شناخته می شوند. او زندگی پررنج و مشقتی داشت و تقریبا همه می دانند که دراثریک حمله عصبی، قسمتی از گوش خود را برید.

از قرارمعلوم او روغن تربانتین هم نوشیده و ناخنکی هم به رنگ روغن های روی پالت رنگ زده است. در (۳۷) سالگی گلوله ای در سینه خود خالی کرد و مرگی غم انگیز داشت.

روان شناسان زیادی این موضوع را مطرح کرده اند که او هم اختلال دو قطبی رنج می برده. تغییرات فصلی نیز در بیماری او تأثیر می گذاشته و برخی معتقدند که ون گوگ اسکیزو فرنی هم داشته است.

جان نش (۱۹۲۸)

فیلم «ذهن زیبا»که چندین بار جایزه معتبر سینمایی را از آن خود کرده، زندگی جان نش را به تصویر می کشد. نش یکی از ریاضی دانان مشهوراست که بعد از کمک هایی که به مفهوم تئوری بازی ها انجام داد، به اسکیزوفرنی پارانویایی مبتلا شد. عبارت «تعادل نش»در بسیاری از زمینه ها ازجمله علم اقتصاد مورد استفاده قرارمی گیرد. اگرچه فیلم ذهن زیبا درباره زندگی واقعی جان نش کمی زیاده روی کرده اما او تجربه توهم را ازسرگذرانده است.

توهمات او شامل شنیدن صدای افراد خیالی می شد و هیچ وقت به مرز دیدن افراد و اشیای موهوم نرسید. توهمات او از آنجایی شروع شد که او خیال می کرد فرد مهمی است و سازمان های جاسوسی در پی دستگیری او هستند پس ازگذشت (۳۰) سال از آغاز توهمات او و گذراندن دوره های مختلف درمانی در بیمارستان های روانی، بالاخره او توانست این اختلالات روانی را تا حدی خنثی کند درسال (۱۹۹۴) جان نش به خاطر تلاش های بسیاری در زمینه تئوری بازی ها، جایزه نوبل اقتصادی دریافت کرد.

ادگارد آلن پو (۱۸۰۹-۱۸۴۹)

ادگارد آلن پو با شعر کلاغ منشهور شد و نویسنده چیره دستی در ژانر جنایی وئ وحشت است. تمرکز زیادی بر شکل و ساختار داستان های بی نقص خود دارد. داستان کوتاه او به نام قتل در خیابان مورگ درسال (۱۸۴۱)منتشر شد و به عنوان اولین داستان نوین در ژانرجنایی شنتاخته می شود.

به رغم توانایی های آلن پو در نویسندگی، او به خاطر اعتیاد به الکل و نامه هایی درآن ازخودکشی صحبت شده نیز مشهور است. دلایل مرگ او در (۴۰) سالگی همچنان نامشخص هستند اما شاید با اعتیاد او به الکل و قلب ضعیفش بی ارتباط نباشند.

با مطالعه آثار پو مشخص شده او دچار روان شیدایی بوده، همان حالتی که امروزه به اختلال دو قطبی (شیدایی-افسردگی) مشهوراست. احتمالا خلاقیت عجیب غریب اوهم ناشی از حالت شیدایی بوده است. این بیماری روانی چشم اندازی نجومی به آلن پوداده که باعث تراوش ذوق هنری و خلاق می شده.

لودویگ ون بتهوون (۱۷۷۰-۱۸۲۷)

لودویگ توسط پدری الکلی بزرگ شد و درسن (۱۸) سالگی نان آورخانه بود. از تراژدی های زندگی او ناشنوایی تدریج اش بود که احتمالا از کتک های پدرش ناشی می شد. ناشنوایی وی از (۳۰) سالگی آغازشد و وقتی بتهوون (۴۹)ساله بود گوش هایش به خوابی ابدی فرو رفتند. جالب اینکه او توانست پس از از دست دادن شنوایی اش، آهنگ هایی استثنایی بنویسد.

درگیری درونی بتهوون درنامه های او به برادرش به چشم می خورد. دراین نامه ها او صحبت از خودکشی می کند. عده ای معتقدند که او هم دچاراختلالات دوقطبی بوده. به رغم تمایل بتهوون به افسردگی، دوره های شور و حرارت او حکایت از ابتلا به این بیماری دارد. اخیرا تحقیقات و آزمایش هایی روی تار موی بتهوون انجام گرفته که نشان از مقادیر به شدت خطرناک سرب دارد. این موضوع می تواند جواب سوالات ما را در مورد مشکلات روانی او بدهد، یا حتی بیماری های گوارشی او را توجیه کند.

اسحاق نیوتن (۱۶۴۲-۱۷۲۷)

اسحاق نیوتن با انجام تحقیقات و تلاش های بسیار در زمینه زیاضی فیزیک، در سراسر دنیا عنوان یک مغز متفکر شناخته می شود. بسیاری از دانشمندان و عموم مردم معتقدند که نیوتن با نبوغ خود حتی اینیشتن را نیز پشت سر گذاشته. از نوآوری های قابل توجه او می توان به ابداع حساب انتگرال و دیفرانسیل، تفسیر نیروی جاذبه، گسترش قوانین حرکت و ساخت اولین تلسکوپ انعکاسی اشاره کرد.

به رغم دستاوردهای بسیار، نیوتن از روان پریشی و نوسانات روحی رنج می برد و گاهی اوقات سر ناسازگاری داشت. محققان معتقدند که نیوتن احتمالا از اختلال دوقطبی رنج می برده است.

نامه های عجیب وی این ایده را تقویت می کند که دچاربیماری اسکیزوفرنی (روان گسیختگی) هم بوده است. پدر نیوتن قبل از اینکه وی به دنیا بیاید از دنیا رفت و نیوتن بین سنین دو تا ده سالگی از مادر خود جدا شد. شاید اختلالات روانی او درنتیجه تجربه های دلخراش وی در دوران کودکی باشد.

  • منبع
  • زیباشهر

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید