جورجیا اوکیف
جورجیا اوکیف از مهمترین زنان نقاش قرن بیستم است که به خاطر نقاشی های آبستره اش از طبیعت و بیابان های آمریکا شهرت دارد. کارهای اولیه او بیشتر جنبه آبستره دارند. در دهه هفتاد، فمینیستها او را پیشگام شمایلنگاری زنانه ارزیابی کردند اما اوکیف با تفسیرهای آنان مخالفت کرده بود.
اوکیف در سال ۱۹۶۶ به عنوان یکی از ۵۰ عضو آکادمی علوم و هنرهای آمریکا انتخاب شد و در ۱۹۷۷ جرالد فورد رئیس جمهور آمریکا مدال آزادی ریاست جمهوری را به او اهدا کرد.
زندگی و فعالیت های جورجیا اوکیف
جورجیا اوکیف در ۱۵ نوامبر ۱۸۸۷ در مزرعهای واقع در سان پرری ایالت ویسکانسین آمریکا زاده شد.
جورجیای نوجوان هنگامی که در کلاس هشتم تحصیل می کرد از دختری در مزرعه شان پرسید که قصد دارد در آینده چه کاره شود؟ آن دختر با مکث پاسخ داد که نمی داند! جورجیا بلافاصله جواب داد:«من هنرمند خواهم شد.» او بعدها در این باره چنین گفت:«نمی دانم فکرهنرمند شدن از کجا به سرم زده بود اما فقط می دانم که این فکر درتمام ذرات وجود من ریشه دوانیده بود.»
پس ازنقل مکان خانواده اوکیف به ویرجینیا در سال ١٩٠٢، او درسن ١٦ سالگی برای نخستین بار به فراگیری فنون نقاشی پرداخت و یکی از بهترین اساتید او، «الیزابت ویلیز» توانست او را در مسیر خاص هنری اش، یعنی خلاقیت و نبوغ فردی هدایت کند.
در این دوران گاه اتفاق می افتاد که جورجیا طرحی نمی زد و گاه در طی روز، طرح های زیادی می کشید و شاید کم کاری های روزهای دیگر هفته را جبران می کرد:«وقتی روحم به سوی ابداع و خلاقیت می رود، ارزش طرح هایی که در یک روز می زنم به مراتب بیشتر از آثاریست که می تواند در طول یک هفته به تصویر کشیده شود.»
او بین سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۰۶ به تحصیل هنر در انستیتو هنر شیکاگو پرداخت و پس از آن از ۱۹۰۷ تا ۱۹۰۸ در اتحادیه دانشجویان هنر در نیویورک تحصیل کرد. در اینجا بود که با عکاسی به نام آلفرد استیگلیتز آشنا شد و در ۱۹۲۴ با او ازدواج کرد.
اوکیف در ۱۹۱۵ یکی از پیشگامان نقاشی آبستره در آمریکا بود و از کارهایش در این سبک میتوان به تابلوی «موسیقی سبز و آبی» در ۱۹۱۹ اشاره کرد. با این وجود اوکیف بعدتر رو به سبکی فیگوراتیوتر آورد و شروع به کشیدن گلها یا سوژههایی با موضوعات معماری نمود که اغلب نیز حالتی سورئال داشتند. نکتهای که در دید عامه به نقاشیهای اوکیف نسبت داده میشود اینست که اکثریت نقاشیهای او شباهتی بسیار با آلت تناسلی زنانه دارند و از آن در بسیاری از نقاشیهای او و سوژههایش الهام گرفته شدهاست.
در ۱۹۲۹ اوکیف برای پیداکردن ایدههای جدیدی برای نقاشیهایش سفری به نیومکزیکو داشت. او در این سفر چنان تحت تأثیر محیط و طبیعت منطقه قرار گرفت که پس از آن بیشتر وقتش را در آنجا میگذراند. با مرگ همسرش آلفرد استیگلیتز در ۱۹۴۶، جورجیا اوکیف بهطور کامل در نیومکزیکو ساکن شد.
دراوایل دهه ٢٠ مجموعه طرح هایی در ابعاد بزرگ با موضوع «گلها» از اوکیف به نمایش گذاشته شد که عنوان یکی از بهترین ها در تاریخ هنرنقاشی معاصر آمریکا را گرفت.
جورجیا اوکیف دراین باره گفته است:«هیچکس یک گل را آن طورکه هست نمی بیند. چرا که ما آدم ها فرصتی برای دیدن گل ها نداریم. «دیدن» زمان می برد. اگر گل را همانطورکه هست نقاشی کنم، دیگران چیزی را که من دیده ام نخواهند دید. بنابراین گل را همان گونه که برمن تجلی کرده می کشم تا همگان را از تماشای آن شگفت زده کنم.»
اوکیف در ۱۹۷۱ متوجه شد که دید چشمهایش به شدت در حال کم شدن است و مجبور شد تا از کشیدن نقاشی دست بکشد. در ۱۹۷۷ جرالد فورد، رئیسجمهور وقت ایالات متحده آمریکا، مدال آزادی رئیس جمهوری که بالاترین جایزهای است که از سوی رئیسجمهور کشور به شهروندان آمریکایی داده میشود را به جورجیا اوکیف اعطا نمود. اوکیف همچنین در ۱۹۸۵ مدال ملی هنر را دریافت داشت.
اوکیف در اواخر عمرش بسیار ناتوان شده بود با اینوجود تنها چند هفته پیش از مرگش بار دیگر به کشیدن نقاشی روی آورد. جورجیا اوکیف در ششم مارس ۱۹۸۶ در سنتا فه، نیومکزیکو و در سن ۹۸ سالگی درگذشت.
دیدگاه