امروز: جمعه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 279874
۳۶۴
۱
۰
نسخه چاپی

اصفهان تب‌دار فرونشست؛ تا سال ۱۴۰۹ آبی در آبخوان باقی نمی‌ماند!

فرونشست

یک ماه گذشته از سال ۱۴۰۱ با چندین حادثه فروریزش زمین در مناطق مختلف شهر اصفهان همراه بوده است؛ از ریزش زمین در بخشی از خیابان آپادانا دوم در روز شانزدهم فروردین‌ماه گرفته تا فرونشست قسمتی از خیابان چهارراه حکیم نظامی در بیست‌وپنجم فروردین‌ماه و اتفاقات کم‌سروصداتری مانند ریزش خیابان‌های زینبیه، امام خمینی (ره) و انوشیروان. تکرار این حوادث، بار دیگر هشدار فرونشست زمین و پیامدهای ویرانگر آن را در اصفهان بر سر زبان‌ها انداخت.

با اینکه مسئولان شرکت آب‌ و فاضلاب و مدیریت بحران استانداری، دلیل اصلی تکرار این حوادث را فرسودگی و قدمت بالای نیم‌قرنی خطوط لوله فاضلاب در کلان‌شهر اصفهان می‌دانند، «رضا اسلامی» مدیرکل سازمان زمین‌شناسی و اکتشافات‌معدنی اصفهان، هشدارهای جدی‌تری مطرح می‌کند و بر این باور است که اگر دو راهکار کنترل فرونشست یعنی جریان دائمی زاینده‌رود و توقف هرگونه برداشت از چاه‌های آب اصفهان، هرچه زودتر اجرا نشود، تا سال ۱۴۰۹ آبی در آبخوان اصفهان نیست و این یک تهدید جدی برای تمدن دیار زنده‌رود است. متن کامل این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

علت ریزش زمین در خیابان‌های اصفهان فرسودگی لوله‌های فاضلاب است یا فرونشست زمین؟

دشت اصفهان_برخوار، یک دشت یکپارچه است که اکنون بیشینه نرخ نشست آن در سال ۱۸.۵ سانتی‌متر است. هر چه در این دشت قرار داشته باشد در بالا یا زیرزمین، کم یا زیاد، تحت تأثیر فرونشست قرار خواهد گرفت. در منطقه‌های جنوبی اصفهان، ضخامت آبرفت کم و حدود ۳۰ تا ۴۰ متر است و خاک آن نیز دانه درشت بوده و ضخامت دانه‌ریز این خاک، بسیار کم است؛ تحکیم خاک نیز بیشتر در رسوبات دانه‌ریز اتفاق می‌افتد، یعنی در مناطق جنوبی مانند خیابان‌های نظر، آپادانا، شیخ صدوق یا میدان آزادی. بیشترین حد فرونشست ممکن است یکی دو سانتی‌متر باشد؛ درحالی‌که هر قدر به سمت شمال شهر برویم، ضخامت دانه‌درشت‌ها کم و ضخامت دانه‌ریز زیاد می‌شود، تا به منطقه حبیب‌آباد برسیم که تقریباً مرکز آبخوان اصفهان و به شکل کاسه‌ای شکل است و عمق آبخوان در این منطقه، به بیشترین اندازه می‌رسد. در همین منطقه است که حداکثر نشست ۱۸و نیم سانتی‌متر در سال اتفاق می‌افتد.

به این موضوع توجه کنید که در دشت اصفهان، یک منطقه با نرخ دو سانتی‌متری یا بسیار کم فرونشست داریم و یک منطقه دیگر به بیشترین اندازه یعنی سالانه ۱۸.۵ سانتی‌متر فرو می‌نشیند، اتفاقی که می‌افتد این است که انگار از یک سو کاغذی را بکشیم و از سوی دیگر نیروی کمتری به آن وارد کنیم؛ در سمتی که نیروی مضاعف وجود دارد، کشش و ترک ایجاد می‌شود در اصطلاح زمین‌شناسی به این حالت فیشرهایی می‌گوئیم که زیرزمین اتفاق می‌افتد.

ریزش‌های زمین در خیابان‌های اصفهان به دلیل فرونشست است؟

این احتمال وجود دارد، زیرا شرکت آب و فاضلاب تاکید می‌کند که دلیل ریزش زمین، تنها پوسیدگی لوله‌های فاضلاب بتنی مربوط به ۵۰ سال پیش بوده است. گاز H۲S یا هیدروژن سولفاید موجود در فاضلاب با آب ترکیب شده و اسیدسولفوریک تشکیل داده که برای سیمان، حالت خورندگی دارد و این پوسیدگی ایجاد شده است؛ در حالی که معتقدیم تنها در خیابان آپادانا بیش از ۱۰۰ تن خاک غیب شده است! کارشناسان آب و فاضلاب می‌گویند این خاک وارد لوله‌ها شده در حالی که چنین اتفاقی ممکن است در طول سه چهار ماه افتاده باشد؛ اما یک هفته بعد در خیابان نظر ریزش زمین اتفاق افتاد.

حتی اگر این گونه فرض کنیم که شاید در این خیابان پوسیدگی بسیاری از لوله‌های فاضلاب، باعث شود خاک زیادی همراه با فاضلاب وارد لوله‌ها شود، این پرسش مطرح می‌شود که خاک جامد است، چگونه می‌تواند حرکت کند؟ در پاسخ می‌گویند فاضلاب این خاک را در خود حل می‌کند. با این احتمال، حساب کنید از پنج تا ۱۰ نقطه که پوسیدگی‌ها اتفاق افتاده، خاک در حال جابه‌جا شدن زیرزمین است. در این شرایط آیا نباید لوله فاضلاب بسته شود؟ به این موضوع نیز توجه کنید که هیچ جای شهر، مشکل پس‌زدگی فاضلاب نداشته‌ایم یا اینکه گاز هیدروژن سولفاید فوق‌العاده اشتعال‌آور است و وقتی بیل مکانیکی در خیابان آپادانا در حال کار بوده، باید در این منطقه انفجار ایجاد می‌شد؛ در حالی که هیچ اتفاقی نیفتاد یا بوی بدی در منطقه گزارش نشد! این‌ها موضوع را دچار اشکال می‌کند و معتقدیم در زیر لوله‌های فاضلاب منطقه برخی حفره‌هایی وجود داشته که اکنون به وسیله خاک‌ها پر شده است.

یک پرسش دیگر اینکه لوله‌های فاضلاب با شیب چند درجه مثلاً پنج درجه‌ای در کف زمین چیده می‌شود تا پساب در آن جریان داشته باشد، اکنون که می‌دانیم این منطقه در حد سه تا چهار سانتی‌متر نشست دارد و در حال تحکیم است، این شیب نیز تغییر می‌کند و از پنج درجه به سه درجه می‌رسد؛ پس دیگر فاضلاب در آن سرعت جریان گذشته را نباید داشته باشد؟ همه این‌ها علامت سوال‌هایی است که مطرح شده و بدون پاسخ مانده است.

تنها موضوعی که مطرح می‌کنند این است که لوله‌های فاضلاب بتنی، مربوط به ۵۰ سال قبل بوده است. از این موارد در سال‌های گذشته زیاد داشتیم، در حالی که اگر به یاد داشته باشید در خیابان نظر، تقاطع خیابان میر با شیخ صدوق سه‌چهار سال پیش یک فروریزش بزرگ اتفاق افتاد؛ نظریه ما این است که وقتی تعدد یک حادثه زیاد شود، باید روی گزینه‌های دیگر هم فکر کرد. به عبارت دیگر وقتی در عرض ۲۰ روز، سه حادثه فروریزش داشتیم و حتی می‌توان گفت شاید بیشتر از این رقم باشد زیرا در خیابان زینبیه در خیابان امام خمینی و انوشیروان نیز در یک ماه گذشته از سال فروریزش‌های متعددی داشته‌ایم، چند مورد از آن‌ها را

می‌توانیم به پوسیدگی لوله‌های فاضلاب ربط دهیم؟

از پاسخ‌ها برمی‌آید که برخی مسئولان فکر می‌کنند در زیر سطح شهر، لوله‌کشی شده باشد مثل خانه‌هایی که سیستم گرمایش از کف دارند و به ترتیب لوله‌ها نشت می‌کند و این فروریزش‌ها اتفاق می‌افتد. صحبت ما این بود که در حدس‌ها و گمان‌هایتان، با قاطعیت تمام نگویید ریزش به خاطر پوسیدگی شبکه فاضلاب بوده است؛ بلکه برای فرونشست هم یک گزینه باز کنید.

به نظر شما سهم فرونشست در این فروریزش‌ها چه قدر است؟

نمی‌توان این موضوع را منکر شد که فرونشست اکنون جزئی جدانشدنی از دشت اصفهان برخوار شده است. وقتی بدن انسان تب می‌کند، یا سرماخورده‌اید یا کرونا گرفته‌اید؛ یکی از گزینه‌های جدی این است که بدن دچار عفونت شده که به شکل تب خود را نشان داده است؛ این تب، همان فرونشست زمین است که آن را نمی‌توان انکار کرد.

اکنون فرونشست تا داخل شهر اصفهان آمده است. حتی اگر کف لوله‌های بتنی را مربوط به پوسیدگی لوله‌ها بدانیم، خانه‌های مردم، ایوان‌های پل خواجو، مسجدسید، گرمابه علی‌قلی آقا، ترک‌هایی که روی دو طرف دیوار خانه‌ها در خیابان آپادانا و برخی مناطق جنوب شهر یا شهرک کاوه، ونیروی هوایی ایجاد شده نیز آیا به دلیل پوسیدگی شبکه فاضلاب است؟ به نظر من این یک راه فرار و توجیه است که برخی نمی‌خواهند باور کنند که فرونشست هم می‌تواند خطرآفرین باشد. چرا به آن زلزله خاموش می‌گویند؟ چون سروصدا ندارد؛ اگر مانند زلزله ناگهان اتفاق می‌افتاد و خانه‌ها خراب می‌شد، همه آن را درک می‌کردند؛ اما فرونشست آرام عمل می‌کند و این خطرناک‌تر از زلزله است.

اگر وجود فرونشست را بپذیریم باید چه اقداماتی انجام شود؟

برای تعویض لوله‌های فاضلاب که مربوط به ۵۰ سال قبل است، اعتباری دریافت و مقداری از لوله‌ها تعویض شده است. فرض کنید با بودجه ۲۰۰ میلیون یورو، تمام لوله‌های فاضلاب سطح شهر اصفهان عوض شود؛ ولی وقتی محاسبه شده که اگر زاینده‌رود جاری نباشد و همچنان بی‌رحمانه از آبخوان برداشت شود، در سال ۱۴۰۹ آبی در منبع نیست که بیرون بکشیم و اگر آبی برای خوردن نباشد، فاضلابی نیز تولید نمی‌شود؛ در نتیجه تمدنی وجود نخواهد داشت و مردم مجبور به مهاجرت می‌شوند. چرا باید همچنان مردم بیشتر احساس خطر کنند؟

در این شرایط، کسی که در جنوب شهر ساکن است و مثلاً خانه‌اش ۲۰۰ میلیارد تومان ارزش دارد، با کسی که در حبیب‌آباد زندگی می‌کنند و خانه‌اش ۵۰۰ میلیون تومان می‌ارزد، به یک چشم دیده می‌شوند؛ چون آبی وجود ندارد! وقتی آب آبخوان تمام شود، فروریزش‌ها تشدید می‌شود؛ یعنی ناگهان در حال قدم زدن در خیابان هستید یا در خانه نشسته‌اید که زمین ریزش می‌کند و این اتفاق بسیار نزدیک است. اگر ۲۰ سال پیش می‌گفتند روزی زاینده‌رود خشک می‌شود، باور می‌کردید؟ پس اینکه می‌گویم ۱۴۰۹ با ادامه رویه کنونی، آبی در آبخوان باقی نمی‌ماند خیلی دور نیست.

سازمان زمین‌شناسی در چنین وضعیت بحرانی چه برنامه‌ای دارد؟

سازمان زمین‌شناسی در سال ۱۳۹۲ که استاندار و معاون عمرانی‌اش در سال ۹۲ همگی از مدیران با سابقه آب بودند و هر دو باید دغدغه آب می‌داشتند، با اینکه آن زمان خبری از فرونشست‌ها به این وسعت نبود، درخواست پایش و انجام مطالعات فرونشست دشت اصفهان را داد و قرار شد با ایجاد ۴۸ ایستگاه جی‌پی‌اس در دشت اصفهان، نجف‌آباد، مبارکه و مهیار این مناطق را زیر پوشش قرار دهیم. آن زمان سازمان زمین‌شناسی هم یک ارگان دولتی بود و به استانداری اعلام کردیم که ما اعتبار چندانی نداریم؛ در صورت امکان با جابه‌جایی اعتبار یا صرفه‌جویی، یک بودجه ۵۰ میلیون تومانی به این طرح اختصاص دهید تا به بودجه سازمان اضافه شود؛ اما با این درخواست موافقت نشد، در حالی که اگر در سال ۹۲ کار پایش و سنجش را شروع کرده بودیم، در سال ۹۳ زنگ خطر را اعلام کرده بودیم که نشست زمین اصفهان در حال اتفاق افتادن است؛ چون آن زمان شکاف‌ها و ترک‌ها رو نیامده بود.

سال ۹۸ با پیگیری‌های فراوان، قرار شد اطلس فرونشست دشت‌های بحرانی اصفهان را تهیه کنیم و این اطلس برای هفت یا هشت دشت کاشان، بادرود یا خالدآباد، اردستان، اصفهان برخوار، نجف‌آباد، مهیارشمالی، مهیارجنوبی و گلپایگان تهیه شد و عدد و نرخ‌های به دست آمده، نشان داد نرخ فرونشست در دشت اصفهان برخوار بسیار بالاست و به ۱۸.۵ سانتی‌متر می‌رسد. به همین دلیل ۲۷ ایستگاه جی‌پی‌اس در شمال دشت برخوار اصفهان نصب کردیم؛ زیرا بیشترین تأسیسات ملی و تراکم جمعیت مانند فرودگاه، پالایشگاه، خطوط انتقال سوخت و برق، در شمال اصفهان و همه در این منطقه قرار داشت. ۱۳ دوره داده‌های این بخش را بررسی کردیم، در دوره سیزدهم پس از شش ماه، برداشت داده‌ها نشان داد که نرخ اولیه فرونشست این منطقه در مقایسه سال‌های ۹۸ تا ۱۴۰۰ بسیار تأسف‌بار است و پهنه فرونشست در این مدت بسیار گسترش پیدا کرده است.

یعنی اگر در سال ۹۸ به شکل نقطه‌ای بود، اکنون به شکل یک پهنه است که از سوی شمال‌شرق و جنوب‌غرب در حال نفوذ به اصفهان است. در سال ۹۲ گفتیم ابنیه تاریخی مانند سی‌وسه پل در حال نشست است و درخواست نصب ابزار جی‌پی‌اس روی این بناها کردیم که نیاز به بودجه ۴۰ میلیون تومانی داشت؛ اما هیچ ارگانی حاضر به همکاری برای تأمین این بودجه نشد. مدتی بعد اعلام کردیم چون دشت اصفهان چون روی یک آبخوان و دشتِ در حال فرونشست قرار گرفته است، باید شش دستگاه جی‌پی‌اس دو فرکانس خریداری و انجام پایش مداوم شود این طرح نیز یک میلیارد اعتبار نیاز داشت؛ اما بازهم کسی زیر بار نرفت و همه این طرح‌ها خاک خورد.

اکنون هم استان حتی یک ریال کمک نکرده است. کمک‌های استان بیشتر به این شکل بوده که یا اسکان کارشناسان را فراهم یا غذایی تأمین کرده ولی حتی یک ریال نقدی پرداخت نکرده است. اگر کمکی انجام شده بیشتر از جانب خیران بوده است؛ مثلاً شرکت خطوط لوله برای کمک به مطالعات، کابل‌های جی‌پی‌اس و شرکت شهرک‌های صنعتی ۱۶ باتری، فولاد مبارکه یک دستگاه رایانه برای محاسبه دو و نیم میلیون داده خریداری کرده است. کمک‌ها در حد ۲۰ تا ۴۰ میلیون تومان بوده است و سرجمع به ۱۰۰ میلیون تومان نمی‌رسد؛ در حالی که بیش از هزار و ۷۳ کارشناس روز پایش صحرایی در این مدت داشتیم که سازمان زمین‌شناسی برای انجام آن نزدیک به یک و نیم میلیارد تومان هزینه کرده است بدون آنکه ریالی از اعتبارات ملی دریافت کند.

با این شرایط بحرانی نباید از حالت مطالعه به اجرای طرح برسیم؟

راهکار کنترل فرونشست، از آنجا که یک پدیده قابل بازگشت به قبل نیست، در دو بخش ساده خلاصه می‌شود؛ یکی اینکه زاینده‌رود به عنوان اصلی‌ترین منبع تغذیه کننده این آبخوان جریان دائمی داشته باشد مثل ۱۸ میلیون سال قبل که این جریان دائمی بوده است و ناگهان در عرض ۲۲ سال و با اجرای طرح‌های انتقال آب از سال ۱۳۷۸ خشکید و این خشکی زاینده‌رود باعث فرونشست زمین شده است.

از سوی دیگر، باید هر چه زودتر برداشت از این آبخوان به صفر برسد؛ یعنی سه هزار و ۶۰۰ حلقه چاهی که در سطح شهر اصفهان وجود دارد، باید پلمب شود و به هیچ عنوان حتی برای شرب از آن‌ها آب برداشت نکنند، هیچ بارگذاری روی حوضه زاینده‌رود نشود چه بن بروجن باشد چه طرح گلاب که هر دو، بارگذاری روی زاینده‌رود هستند و باید متوقف شوند. اگر بنا بود طرح‌های انتقال، نجات‌دهنده اصفهان باشد قبل از اینکه تونل کوهرنگ دو، چشمه لنگان و خدنگستان افتتاح شود که آورد نزدیک به ۴۴۰ میلیون مترمکعب از حوضه کارون به حوضه زاینده‌رود دارد، قبل از این اتفاق زاینده‌رود را همراه با ۳۷۰ هزار هکتار زمین کشاورزی، ۲۰ هزار هکتار شالیزار و تالاب گاوخونی داشتیم اما با انتقال این حجم از آب، جالب است آبی به مخزن‌مان اضافه شد و در عوض ۷۵ درصد از فضای سبز باغ شهر اصفهان را از دست داده‌ایم!

زاینده‌رود و تالاب گاوخونی خشک شد، فرونشست تا قلب شهر پیش آمده، و خانه‌های ما در برابر خطر آسیب‌پذیر شده است. اصفهان شهری است که در برابر خطرپذیری زلزله، ریسک متوسطی دارد؛ اما اکنون خسارات جانی و مالی یک زلزله چهار ریشتری در این شهر با زلزله شش ریشتری تفاوتی ندارد؛ چون خانه‌ها آسیب‌پذیر شده‌اند و همه این‌ها نشان می‌دهد که انتقال آب برای اصفهان سودی نداشته است.

اگر تنها راه نجات، احیای زاینده‌رود باشد با این موضوع که مطرح شد حل مشکل زاینده‌رود ۱۰ سال زمان می‌برد، چه باید کرد؟

کسانی که می‌گویند حل مشکل زاینده‌رود ۱۰ سال طول می‌کشد، باید بدانند که ۱۰ سال دیگر اصفهانی نیست که زاینده‌رود جاری شود. حل مشکل زاینده‌رود نیاز به عزم ملی دارد، اگر اصفهان برای دولت مهم باشد، باید برای حل این مشکل هزینه کند. اصفهان همیشه این طور نبوده است؛ ۷۰ درصد فولاد کشور، ۱۶ درصد برق، شش درصد لبنیات، نزدیک به ۶۰ تا ۷۰ درصد سنگ و مصالح ساختمانی کشور را تأمین کند و در همه این تولیدات رکورددار بوده است. اصفهان اولین استانی است که بیشترین مالیات را به دولت پرداخت می‌کند؛ اما حالا که قرار است دولت برای اصفهان هزینه کند، زیر بار نمی‌رود. اکنون دولت یا باید اصفهان را به عنوان فرزند خود به رسمیت بشناسد و برای آن هزینه کند یا فرصت نجات شهر از دست می‌رود، اما این عزم تاکنون در هیچ‌یک از دولت‌ها نبوده و همیشه اصفهان چوب نام برخورداری خود را خورده است.

قدم اول برای توجه به چالش زاینده‌رود و پیامدهای خطرناک آن در اصفهان چیست؟

اول اینکه نباید هر بخشی تنها به فکر خودش باشد، اینکه زاینده‌رود تبدیل به کانال آبرسانی شود و آب را در چند دوره تنها برای کشاورزان بازگشایی کنند، این اتفاق بدی است و دولت باید بدهکاری خود را به فولاد و کشاورزان پرداخت کند. صحبت ما این است که دولت موظف است حقابه محیط‌زیست را بعد از شرب اختصاص دهد در حالی که اکنون اول حقابه صنعت، شرب، صنعت، کشاورزی و دوباره صنعت را اختصاص می‌دهد و حتی سهم شرب هم مقدار قابل توجهی نیست.

پس باز هم به تغییر شیوه توزیع آب برمی‌گردیم؟

همه مشکلات ما از مدیریت‌های غلط وزارت نیرو است؛ چون تصمیم‌گیری‌ها در این حوزه براساس علم و ضابطه نیست و هیچ‌گاه پیامد طرح‌ها در حوضه‌های آبریز در نظر گرفته نمی‌شود وگرنه اکنون این بلا بر سر اصفهان نمی‌آمد.

آیا ممکن است از طریق سازمان زمین‌شناسی، هشدارها و نتایج پژوهش‌ها در اختیار مسئولان قرار گیرد؟

ارگان‌هایی مانند سازمان زمین‌شناسی کشور، سازمان نقشه‌برداری، مرکز تحقیقات مسکن و شهرسازی، شهرداری اصفهان همه اعلام کرده‌اند که اصفهان در شرایط بحرانی قرار دارد و در حال فرونشست است، به عبارت دیگر همه این دستگاه‌ها مسائل لازم را مطرح کرده‌اند و تنها راهکار هم اعلام شده که باید جریان حداقلی زاینده‌رود تأمین شود اما وزارت نیرو طرح بن بروجن را در دستور کار گذاشت، مشکل ما از برخی لابی‌گری‌هاست که برای انتقال آب همچنان ادامه دارد و هیچ‌کس به فکر این نیست که شهری در حال نابودی است که شش هزار بنای تاریخی دارد و از این بناهای تاریخی یک نمونه بیشتر در دنیا نداریم.

  • منبع
  • ایمنا

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید