افسردگی پنهان چیست؟
افسردگی یک اختلال خلقی است که منجر به غم و اندوه طولانی مدت و از دست رفتن اشتیاق به کارها و افرادی که زمانی مهم بودند، میشود. تفاوت افسردگی پنهان با نوع آشکار این بیماری این است که یک افسرده پنهان در جمع، علائم خود را نشان نمیدهد و ممکن است اطرافیان متوجه مشکل او نشوند. یک افسرده پنهان وقتی تنها میشود، بیدفاع دربرابر حملات بیماری خود قرار میگیرد و آسیب میبیند. افراد مبتلا به افسردگی مخفی برای اینکه «عادی» به نظر برسند، سخت تلاش میکنند.
افراد مبتلا به این بیماری معمولا شبیه به سابق رفتار نمیکنند؛ مثلا اگر زمانی خیلی پرحرف بودند، ساکت و کمحرف میشوند. البته این بدان معنا نیست که هرکسی چند روز مثل همیشه رفتار نکند، نشاندهنده این است که به افسردگی مبتلا شده و آن را پنهان میکند. زمانی میتوانیم بگوییم یک نفر با این بیماری درگیر است که بیش از سه یا چهار علامت مختلف را به صورت همزمان و به مدت بیشتر از دو هفته داشته باشد.
علائم و نشانه های افسردگی پنهان
بیماران مبتلا به افسردگی پنهان علائم متفاوتی دارند و بسیاری از آنها آشکار نیستند؛ این موضوع تشخیص بیماری را سختتر میکند. بعضی از علائم شناخته شده افسردگی در نوع پنهان این بیماری هم وجود دارند، این علائم عبارتند از:
• ناراحتی که بیشتر از دو هفته ادامه دارد
• گریههای مکرر
• از بین رفتن عزت نفس
• علاقه نداشتن به کارها، افراد و هرآنچه زمانی برای فرد مهم بود
• تغییر ناگهانی ویژگیهای شخصیتی و رفتاری (مثلا ممکن است فردی تا پیش از ابتلا به این بیماری، خوشبین و امیدوار بوده باشد اما بعد از آن به فردی بدبین و ناامید تبدیل شود)
بعضی از علائم بیشتر در افسردگی پنهان وجود دارند و تشخیص آنها سختتر است.
• درد در نقاط مختلف بدن یا مشکلات گوارشی که به بیماری دیگری مربوط نیست
• افزایش جدیت و کاهش میزان خندهها و شوخیها
• پشت گوش انداختن کارها و انجام ندادن مسئولیتها یا اعتیاد به کار و افزایش بیش از حد ساعتهای کاری
• کاهش بهرهوری در محیط کار، خانه، باشگاه و سایر فعالیتهای اجتماعی
• گفتگوی درونی منفی درباره خود، محیط اطراف و دیگران
• خستگی و انرژی پایین
• تغییر الگوی خواب (کمخوابی یا پرخوابی بیش از حد)
• تغییر اشتها و تغییر شدید وزن (کاهش یا افزایش وزن)
• روی آوردن به مصرف مواد مخدر، الکل و سیگار یا تغییر الگوهایی که قبلا در این باره وجود داشت
• بدخلقی و نشان دادن واکنش سریع و تند نسبت به سادهترین وقایع و رفتارهای دیگران
• احساس ناامیدی یا بیارزشی
• اختلال حافظه
• کاهش تمرکز
• کاهش یا از دست دادن علاقه به رابطه جنسی
اگر علائم بیشتر از ۲ هفته ادامه داشته باشد، احتمال اینکه نشاندهنده افسردگی پنهان یا آشکار باشد، وجود دارد.
افسردگی پنهان در مردان
مردهای نسل امروز نسبت به مردهای نسلهای قبلی بیشتر در معرض استرس و فشار روانی قرار دارند. از طرفی، آنها خود را به عنوان پشتوانه خانواده میدانند و تصور میکنند که نباید نشانهای از ضعف، غم یا خستگی نشان بدهند. همانطور که پیش از این هم گفتیم، پنهان کردن احساسات و حالات از اطرافیان، منجر به افسردگی پنهان میشود.
در جامعه ایرانی این موضوع بیشتر دیده میشود؛ پسرها از همان دوران کودکی و نوجوانی یاد میگیرند که گریه کردن، ضعیف بودن و احساساتی شدن کارهایی زنانه است و آنها باید مرد باشند! ارتباط دادن چنین رفتارهایی به جنسیت، آسیبهای بسیاری برای دختران و پسران به همراه دارد.
علتهای اصلی افسردگی مردان مواردی مثل ژنتیک، بیماریهای صعبالعلاج و استرس محیطی است. علائم این بیماری در مردان مختلف متفاوت است.
• عصبانیت و پرخاشگری
• اضطراب
• از دست دادن علاقه نسبت به شغل، اعضای خانواده و دوستان
• کاهش میل و توان جنسی
• فکر خودکشی (در موارد پیشرفته احتمال اجرا هم وجود دارد)
• انجام فعالیتهای پرخطر مثل رانندگی با سرعت بالا، سوء مصرف مواد مخدر یا قمارهای بزرگ
• انزوا
افسردگی پنهان در زنان
آمار نشان میدهد که خانمها دو برابر بیشتر از آقایان به انواع افسردگی مبتلا میشوند. البته گاهی اوقات خانمها بخاطر تغییرات هورمونی ناشی از عادت ماهانه یا بارداری هم علائم افسردگی را تجربه میکنند؛ این علائم گذرا هستند و باید تا زمان بهبودی، به درستی مدیریت شوند. خانمها بخاطر عوامل ژنتیکی، محیطی و تجربیاتی که در روند زندگی پشت سر میگذارند به این بیماری مبتلا میشوند.
خانمها و دخترها در دوران بلوغ، پیش از قاعدگی، بارداری، پس از زایمان و در دوران پساقاعدگی (یائسگی) بیشتر از سایر دورههای زندگی در معرض ابتلا به افسردگی پنهان و آشکار قرار میگیرند. البته این بدان معنا نیست که آنها در سایر دورههای زندگی به این بیماری مبتلا نمیشوند.
عوامل افسردگی پنهان
افسردگی انواع مختلفی دارد و هرکدام از آنها به دلایل گوناگونی ایجاد میشوند. مثلا ممکن است فردی بخاطر تمام شدن یک رابطه عاطفی وارد یک دوره افسردگی کوتاه مدت شود و آن را از اطرافیانش پنهان کند.
• توجه بیش از اندازه به قضاوتهای دیگران و تلاش برای جلب رضایت آنها که باعث میشود فرد از خودش انتظارات غیرواقعی داشته باشد و احساس رضایت درونیاش را از دست بدهد
• درگیری بیش از اندازه با فضای مجازی، تماشای آنچه مردم در این فضا به اشتراک میگذارند و مقایسه زندگی خودشان با شادیهایی که در فضای مجازی دیدهاند (باور داشتن به اینکه کاربران فضای مجازی و به خصوص اینفلوئنسرها از شما شادتر و موفقتر هستند، نتیجهای جز افسردگی به دنبال ندارد)
• آسیبهای روانی در دوران کودکی
• استرس مزمن
• از دست دادن یک عزیز بخاطر مرگ یا پایان یک رابطه
• تغییرات شدید و ناگهانی در زندگی (مثلا شیوع ویروس کرونا تغییرات گستردهای در زندگی مردم دنیا به وجود آورد و به واسطه این تغییرات، میزان افسردگی در جهان افزایش پیدا کرد)
با توجه به این لیست متوجه میشوید که افسردگی خندان ممکن است علتهای بیشمار دیگری هم داشته باشد. شناسایی علت غم همیشگی و بیاشتیاقی، گام مهمی است که بیمار میتواند در مسیر درمانش بردارد. وقتی فرد علت مشکلش را بداند و به کمک اطرافیان و پزشک آن را حل کند، دیگر دلیلی برای افسردگی ندارد. البته بعد از حل علت، ممکن است بهبود علائم و بازگشت به زندگی معمولی به زمان بیشتری نیاز داشته باشد، اما در نهایت فرد از دام افسردگی رها میشود و میتواند دوباره به جریان زندگی برگردد.
چرا مردم افسردگی را بروز نمیدهند؟
افراد افسرده، مانند بیمارانی که مشکل جسمی دارند، باید تحت درمان قرار بگیرند. بیایید با ذکر یک مثال از یک بیماری جسمی این مسئله را واضحتر مطرح کنیم. وقتی فردی مبتلا به سرطان خون باشد و علائمی مانند تهوع، خستگی مزمن، تب، مشکلات تنفسی و کاهش وزن ناگهانی نشان بدهد، اطرافیان سریع متوجه میشوند مشکلی وجود دارد. آنها بیمار را برای ویزیت پزشک میبرند و بعد از انجام آزمایش وارد فرایند درمان میشوند. کسی به یک بیمار سرطانی نمیگوید: چرا نقش بازی میکنی، مگر چه چیز کم داری که حالت خوب نیست یا سعی کن سرطان نداشته باشی! همه او را درک میکنند و هرآنچه از دستشان برمیآید را برایش انجام میدهند.
فرد افسرده هم یک بیمار است. تفاوت این است که وقتی یک فرد افسرده وقتی علائم بیماریاش را بروز میدهد، با واکنش تند اطرافیان مواجه میشود و کسی باور نمیکد که او واقعا بیمار است. این فرد به مرور زمان یاد میگیرد علائمشان را پنهان کند و بعد از مدتی اگر کسی کمکش نکند، در باتلاق افسردگی غرق خواهد شد.
بعضی از بیماران هم بخاطر ناآگاهی علائمشان را مخفی می:نند. آنها از عواقب ادامه زندگی با افسردگی اطلاعاتی ندارند و نمیدانند برای بهبود حالشان باید از درمانگر کمک بگیرند. این دسته از بیماران تصور میکنند احساسات و حالتهایشان چندان مهم نیست و بعد از مدتی خود به خود از بین میرود.
در ادامه به بعضی از مهمترین علتهایی که باعث شده بیماران افسردگیشان را مخفی کنند، اشاره میکنیم.
• بیماری به مرور زمان ایجاد شده و خودشان هم متوجه نشدهاند آنچه تجربه میکنند، علائم افسردگی است.
• به پزشکان و درمانگران اعتماد ندارند و نمیخواهند مسائلشان را با آنها در میان بگذارند.
• از عواقب صحبت کردن درباره آنچه در ذهنشان میگذرد، میترسند.
• دوست ندارند دیگران نسبت به آنها احساس ترحم داشته باشند.
• نمیخواهند دیگران را به دردسر بیندازند؛ مثلا ممکن است نوجوانی از ترس اینکه با صحبت درباره علائمش در زندگی عادی والدینش مشکل ایجاد کند، حرفی نزند و با نوع پنهان افسردگی دست و پنجه نرم کند.
• از صحبت کردن در این باره خجالت میکشند.
• ذهنیتی منفی نسبت به داروهای روانی دارند و نمیخواهند این داروها را مصرف کنند.
با یک بررسی کلی میتوان به این نتیجه رسید که افراد افسرده پنهان، مأمن امنی برای بروز خودشان ندارند. آنها از ابراز آنچه که درونشان میگذرد واهمه دارند و میترسند قضاوت یا طرد شوند؛ به همین دلیل پنهانکاری را ترجیح میدهند.
ریسک های ابتلا به افسردگی پنهان
پنهان کردن علائم بیماری یک انتخاب شخصی است و با توجه به موقعیتی که بعضی افراد در آن قرار دارند، میتواند تصمیم عاقلانهای باشد. اما نکته مهمی که باید به آن توجه شود، این است که بیمار حتی اگر علائم را از اطرافیانش پنهان میکند، خودش از مشکلش آگاهی داشته باشد و برای درمان اقدام کند.
افسردگی پنهان در درجه اول زندگی روزمره فرد را تحت تأثیر قرار میدهد. عملکرد او در تحصیل یا شغلش کاهش پیدا میکند، دیگر اشتیاقی برای رشد و پیشرفت ندارد، کیفیت زندگیاش افت میکند و حتی ممکن است قدیمیترین و مهمترین روابطش را هم از دست بدهد.
تحقیقات نشان میدهد اگر بیماری افسردگی برای مدت طولانی نهان بماند و درمان نشود، علائم آن شدیدتر میشود و درمان آن به زمان، کار و هزینه بیشتری نیاز دارد. درمان نشدن این بیماری ریسک خودکشی را بالا میبرد و خطر ابتلا به بیماریهایی که در ادامه نام میبریم را نیز افزایش میدهد.
• بیماریهای قلبی و عروقی
• دیابت
• سکته
• پوکی استخوان
• آلزایمر
تشخیص و درمان افسردگی پنهان
درمان افسردگی پنهان به یک تیم نیاز دارد؛ تیمی که از خود فرد، خانواده، شریک عاطفی، همکاران، دوستان، پزشکان و درمانگران ساخته شده است. فراهم کردن محیطی امن برای صحبت کردن و بروز احساسات و حالتهای یک فرد افسرده، اولین گامی است که باید برای کمک به درمان آن برداشت. بیمارانی که عزیزانشان در روند درمان همراهشان هستند، خیلی سریعتر و سادهتر از بیمارانی که با واکنشهای نادرست اطرافیان روبرو میشوند، بهبود پیدا میکنند.
خوشبختانه افسردگی قابل درمان است. تحقیقات نشان میدهد افرادی که تحت درمان قرار گرفتهاند، به مرور زمان علائم کمتری را تجربه کردهاند؛ البته ممکن است فرایند درمان طولانی شود و بیمار بعد از مدت زیادی متوجه شد بهبود قابل توجهی پیدا کرده است.
افراد مبتلا به افسردگی پنهان ابتدا باید قبول کنند که بیمار هستند و به کمک نیاز دارند. آنها باید با میل خودشان به درمانگر مراجعه کنند، راهکارهای او را بپذیرند و اجرا کنند، به حرفهایش عمل کنند و اجازه بدهند که پزشک کمک حالشان باشد. رواندرمانی و دارو درمانی یا ترکیبی از هر دو، متداولترین و موثرترین روشهایی هستند که برای درمان افسردگی پنهان به کار میرود.
درمان افسردگی پنهان با دارو
داروهای افسردگی انواع مختلفی دارند. پزشک با توجه به میزان پیشرفت بیماری، شرایط، علائم افسردگی، داروهایی که قبلا مصرف شده، بیماریهای زمینهای و سابقه پزشکی، بهترین داروها را برای بیمار تجویز میکند.
• داروهای بازدارنده بازجذب سروتونین (SSRI)
• داروهای مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs)
• داروی افسردگی سه حلقهای
• بازدارنده مونوآمین اکسیداز (MAOI)
• بوپروپیون (Wellbutrin XL، Wellbutrin SR، Aplenzin، Forfivo XL)، میرتازاپین (Remeron)، نفازودون، ترازودون و vortioxetine (Trintellix) نیز داروهایی هستند که برای درمان افسردگی پنهان کاربرد دارند، اما در هیچکدام از دستههای بالا قرار نمیگیرند.
لیست بالا صرفا برای اطلاعات عمومی شما ارائه شده است. تهیه و استفاده از این داروها بدون دستور پزشک توصیه نمیشود. ممکن است پزشک با توجه به تشخیصش، داروهای دیگری را هم به گروههای بالا اضافه کند یا حتی داروهای ترکیبی برای بیمار تجویز کند.
درمان افسردگی پنهان با روان درمانی
در جلسات رواندرمانی، بیمار درباره وضعیت روانی که در آن قرار دارد، با یک پزشک متخصص صحبت میکند. این روش به عنوان درمان روانشناسی هم شناخته میشود. رواندرمانی هم روشهای گوناگونی دارد، رواندرمانگر با توجه به تشخیص، بهترین روش را برای بیمار انتخاب میکند.
افراد مبتلا به افسردگی پنهان، به کمک جلسات رواندرمانی توانمندیهایی برای مقابله با بیماری و بهبود آن به دست میآورند.
• توانایی پذیرش و سازگاری با بحرانها و شرایط موجود
• شناسایی باورها و افکار منفی و جایگزین کردن آنها با باورهای مثبت
• مدیریت ارتباطات و تعامل سازنده با اطرافیان
• پیدا کردن روشهای مناسب برای حل مشکلات کنونی
• پیدا کردن علتهای افسردگی پنهان و مسائلی که این بیماری را تشدید میکند و رفع آنها
• کنترل علائم افسردگی
• پیدا کردن و توجه به جنبههای مثبت زندگی و افزایش رضایت از زندگی
• تعیین اهداف واقع بینانه، تلاش برای دستیابی به آنها و پیدا کردن معنا برای زندگی
• جایگزین کردن رفتارهای سالم و مثبت با رفتارهای پرخاشگرانه و بدون فکر در برابر شرایط
اطرافیان چطور میتوانند به بیمار افسرده پنهان کمک کنند؟
اگر احساس میکنید فردی در نزدیکیتان علائم افسردگی مخفی را دارد، با او صحبت کنید. مستقیما به سراغ اصل موضوع نروید؛ با گپ زدن و پرسشهای ساده اعتمادش را جلب کنید. به یاد داشته باشید که بیمار باید با میل قلبی با شما صحبت کند، نه از سر اجبار.
زمانی که به صحبتهای فرد افسرده گوش میدهید، فقط شنونده باشید. او را قضاوت نکنید، نصیحت نکنید، به دنبال راهکار دادن نباشید و به او از بالا به پایین نگاه نکنید. فشردن دست فرد افسرده و نگاهی به معنای: درکت میکنم، بهتر از هر نصیحتی او را تسکین خواهد داد.
زمانی که صحبتهای مخاطبتان تمام شد، حرفهای کلیشهای و انگیزشی را فراموش کنید. هیچ فرد افسردهای به خواست خودش غمگین نیست و نمیتواند سعی کند خوب باشد و خودش حال خودش را خوب کند. به جای این صحبتها میتوانید او را به یک پیادهروی دعوت کنید یا با توجه به علایق شخصیاش، در یک فعالیت اجتماعی با او همراه شوید؛ مثلا میتوانید باهم به کافه بروید و قهوه بنوشید.
دیدگاه