الکساندر دوما کیست؟
الکساندر دوما رماننویس و نمایشنامهنویس فرانسوی بود که به او لقب «سلطان پاریس» را داده بودند.
دوما به خاطر رمانهای ماجراجویانه فراوانش یکی از مشهورترین نویسندگان فرانسه بهشمار میرود. بسیاری از رمانهای او، از قبیل «سه تفنگدار»، «ملکه مارگو» و «گردنبند ملکه» رمانهایی دنبالهدار و سریالی هستند. او علاوه بر رماننویسی، مقالهنویس، نمایشنامهنویس و خبرنگار پرتوانی بود.
فرانسه نویسندگان برجستهٔ زیادی به خود دیده اما گسترهٔ خوانندگان هیچیک از آنها به الکساندر دوما نمیرسد. او از پیشگامان مکتب رمانتیسیسم بود و گاهی رگههایی از مکتب واقعگرایی نیز در نوشتههایش یافت میشود. وی بیش از سیصد عنوان کتاب دارد که حاکی از پرکاری این نویسنده بزرگ است. کتابهای او تقریباً به تمام زبانهای زندهٔ دنیا ترجمه شده و تاکنون بیش از ۲۰۰ فیلم براساس کتابهایش ساختهاند. هم اینک محل زندگی او در کاخ مونت کریستو در حومهٔ پاریس پذیرای مسافران و علاقهمندان به اوست. همچنین در سال ۱۹۷۰ یکی از ایستگاههای متروی پاریس برای بزرگداشت او به نام ایستگاه الکساندر دوما نامگذاری شد و در سال ۲۰۰۲ میلادی دولت فرانسه به مناسبت دویستمین سالگرد تولد الکساندر دوما بقایای جسد او را در پانتئون پاریس محل دفن مفاخر ملی فرانسه جای داد.
دوران کودکی الکساندر دوما
الکساندر دوما نویسنده و نمایشنامه نویس فرانسوی در 24 ژوئیه سال 1802 در روستایی به نام ویلره کوتره به دنیا آمد. پدر او، توماس الکساندر دوما داوی دولا پاتریه و مادرش ماری لوئی الیزابت لابوره نام داشتند. او فرزند یکی از ژنرالهای ارتش فرانسه بود. خانوادهی دوما پیش از تولد او دارای موقعیت اجتماعی خوبی بودند. اما پس از مورد غضب قرار گرفتن توسط ناپلئون ثروت و موقعیت خود را از دست دادند. زندگی پرفراز و نشیب او بعد از مرگ پدر و در 4 سالگی آغاز شد. اگرچه او دوران کودکی سختی را پشت سر گذاشته اما عدم تمکن مالی آنها برای تحصیل تاثیری در میزان علاقهی او به مطالعه نداشت او هر کتابی را که به دست میآورد میخواند.
همزمان با رشد الکساندر کوچک، داستانهایی که «ماری لوئی» از شجاعت و رشادت پدرش در زمان اوج اقتدار ارتش ناپلئون برای او تعریف میکرد، به وی دید روشن و واضحی از ماجراجویی و قهرمانپروری میبخشید.
هرچند که سایه فقر بر خانواده الکساندر سنگینی میکرد، اما هنوز شهرت پدر و ارتباطات اشرافی سابق برای آنها باقیمانده بود و همین عوامل باعث شد که پس از استقرار رژیم سلطنتی، الکساندر ۲۰ ساله در ۱۸۲۲ به پاریس برود و با کمک اقوام پدری، به سمت منشی مخصوص دوک دو اورلئان درآید.
نویسندگی الکساندر دوما
هم زمان با کار در پاریس، دوما به نوشتن مقاله برای مجلات و نمایشنامه برای تئاتر میپرداخت. در ۱۸۲۹ نمایشنامه هنری سوم و دربارش ارائه شد و با استقبال خوبی روبرو گشت. سال بعد نمایشنامه بعدی او کریستین شهرت بیشتر و به موازات آن موقعیت مالی خوبی برایش به ارمغان آورد و او را قادر ساخت که تمام وقت به نویسندگی بپردازد.
در ۱۸۳۰ وی در انقلابی سهیم گردید که منجر به براندازی حکومت شارل و تفویض قدرت به کارفرمای او «دوک دو اورلئان (یا همان لوئی فیلیپ)» شد. تا نیمههای دههٔ ۱۸۳۰ زندگی در فرانسه به علت شورشهای پراکنده مختل بود. همزمان با بهبود اوضاع اقتصادی و اجتماعی موقعیت برای بروز استعداد الکساندر دوما فراهم شد. پس از نوشتن چند نمایشنامه موفق دیگر، او به نوشتن رمان تغییر جهت داد. به این ترتیب که با افزایش علاقهمندی روزنامهها به رمانهای دنبالهدار در سال ۱۸۳۸ دوما با بازنویسی یکی از نمایش نامههایش اولین رمان سریالی خود با نام کاپیتان پاول را ارائه کرد و این شروعی بود برای تبدیل ذهن الکساندر دوما به یک «استودیوی داستان پردازی» که صدها داستان و شخصیت در آن ساخته و پرداخته شد.
در سالهای ۱۸۳۹ تا ۱۸۴۱ دوما به همراه تنی چند از دوستانش رمان جنایات مجلل را ساخته و پرداخته کرد. این رمان ۸ قسمتی به شرح جنایات مشهور اروپا میپردازد.
در اول فوریه ۱۸۴۰ دوما با هنرپیشهای به نام ایدا فریه ازدواج کرد. اما علیرغم این ازدواج او دارای فرزندی غیرقانونی از زنی به نام ماری کاترین لابای است که همان الکساندر دومای پسر است. این فرزند دوما راه پدر را ادامه داد. وی یکی از نویسندگان شهیر فرانسه است.
نویسندگی برای دوما درآمد زیادی به همراه داشت، اما نوع زندگی اشرافی و ولخرجی و دست و دلبازی دوما نهایتاً باعث ورشکستگی او گردید. زمانی که سلطنت لوئی فیلیپ با شورشی به پایان رسید، دوما از جانب حاکم منتخب مورد توجه قرار نگرفت. وی در سال ۱۸۵۱ برای رهایی از دست طلبکارانش به روسیه گریخت و دو سال از زندگیاش را در آنجا سپری کرد. پس از آن دوما با تأسیس روزنامهای به نام ایندیپندت وارد جریانات سیاسی ایتالیا شد و سرانجام در سال ۱۸۶۴ به پاریس بازگشت.
الکساندر دوما دارای نژادی «آفریقایی- فرانسوی» بود و علیرغم ارتباطات اشرافی موفقی که داشت، تأثیر این ترکیب نژادی گاهی در آثار و گفتار او دیده میشود. او یک بار به شخصی که به پیشینهٔ نژادی او توهین کرده بود گفت: «پدر من یک دورگهٔ اروپایی است، پدربزرگ من یک سیاهپوست است و پدر پدربزرگ من یک میمون! میبینی مرد، شروع خاندان من همچون پایان خاندان توست!»
دوما در پنجم دسامبر سال ۱۸۷۰ در حالی که ۶۸ بهار از زندگیاش میگذشت درگذشت.
سبک و ویژگی نوشتههای الکساندر دوما
الکساندر دوما یکی از بزرگترین نویسندگان تاریخ فرانسه به شمار میآید. آثار ارزشمند او هنوز هم در سراسر جهان طرفداران بسیاری دارد. او در نوشتههای خود سبک رئالیسم را دنبال میکند و یکی از یکی از پیشتازان مکتب رمانتیسیسم است. علاوه برآن، بخش قابل توجهی از کتابهای دوما را مکالمه و گفتگوی شخصیتها با یکدیگر تشکیل میدهد. از این جهت میتوان نوشتههای او را گفتگو محور دانست. اتفاقات تاریخی شاکلهی اصلی داستانهای الکساندر دوما است و خواننده در حین مطالعه گفتگوهای شخصیتهای اصلی میتواند اطلاعات تاریخی باارزشی را دریافت نماید.
مرگ در داستانهای او از جایگاه ویژهای برخوردار است. او معتقد است برای مردم هیچ چیز جذابتر از تماشای مرگ نیست. به همین دلیل او مرگهایی دلخراش و متفاوت در در آثار خود به تصویر کشیده است.
کتابهای برگزیده الکساندر دوما
- سه تفنگدار
- گردن بند خانم موتسورو
- ملکه مارگو
- ژوزف بالسامو
- پاسداران چهل و پنج گانه
- آموری
- لاله سیاه
- تأثرات سفر
- گودال جهنم
- خدا وسیله ساز است
- تبعیدشدگان
- ابوالهول سرخ
- آسکانیو
- برج کج و کنت مونت کریستو
- غرش توفان
دیدگاه