تعریف لابیگری
در یک تعریف کلی، گروههای ذینفوذ لابی به آن دسته از گروههایی گفته میشود که برای تأثیرگذاری بر روند تصمیمگیریهای سیاسی – اجتماعی و تامین منافع خاص خود عمل میکنند.
لابی از کلمه lobby Run به معنی راهرو مشتق شده است. از این رو، امروزه الفاظی مانند لابی هتل و آپارتمان در محاورات روزمره و نیز لابی مجلس در ادبیات روزنامه نگاری متداول شده است.
همانطور که در لغتنامه آکسفورد آمده کلمه لابی گری به معنای «تلاش برای تاثیرگذاری بر یک سیاستمدار یا دولت به منظور اقناع کردن آنها برای حمایت یا مخالفت با تغییرات در قوانین است.» بر اساس این تعریف بنیادین ما می توانیم ببینیم که لابی گری ذاتا امری سیاسی است.
در علوم سیاسی، لابیگری (lobbying) رفتاری است که منظور آن، تلاشِ قانونی برای گسترش نفوذ یک دیدگاه و نقطه نظر مشخص در دستگاه حکومتی یک کشور یا در افکار عمومی و یا در سطوح پایین تر در شهر، جمع، نهاد یا مجموعه است و نوعاً با مشورت، همه پرسی ارتباط تنگاتنگ دارد.
اولین بار کلمه لابی و لابی گری در فرهنگ سیاسی ایالات متحده آمریکا بکار گرفته شد. لابی در ایالات متحده آمریکا بسیار گسترده و فراگیر است.
لابیگران واقعی با کمک و به کارگیری روشهای حقوقی و مدیریت مفید روابط اجتماعی، برای رسیدن به اهداف خود تلاش میکنند. گروههای ذینفوذ لابی (لابیست ها) به کسانی گفته میشود که برای تأثیرگذاری بر روند تصمیمگیریهای سیاسی – اجتماعی یا تأمین منافع خاص وارد عمل میشوند.
در کل لابیست به افرادی گفته می شود که در پارلمان یا مجلس و حتی در دولت دارای نفوذ زیادی باشند و از قدرت و اقتدار ویژه ای برخوردار باشند و بیشتر شامل نظامیان - سرمایه داران - روحانیون و اشراف و نخبگان می شوند و شناسایی همه این افراد ذی نفوذ در هر گونه نظام سیاسی کاری سخت و ناممکن مینماید.
پیشینه لابی و لابیگری
لابیگری در ایالات متحده آمریکا با تشدید مهاجرت به این کشور در قرن نوزدهم (دهه 1830) متولد و عمومیت یافت. در کتاب "مارک و پلو" داستان سفر منصور ضابطیان به چند کشور آمده است که «نزدیک کاخ سفید یک هتل قدیمی هست به نام هتل ویلارد که لابی نسبتا بزرگی دارد. اتفاقا آنچه این هتل را معروف کرده همین لابی است. سال ها پیش رییس جمهوری وقت آمریکا عصرها که می خواسته خستگی در کند از کاخ سفید قدم زنان به هتل میرفته در لابی مینشسته و قهوه سفارش میداده است. بسیاری از مردم و صاحبان صنایع یا هنرمندان که مشکل داشته اند و دست شان به رییس جمهوری نمی رسیده میزهای اطراف رییس جمهور را رزرو و دو تا دوتا درباره مسایل مملکت طوری حرف میزدند که صدای شان به گوش رییس جمهور برسد و غیر مستقیم روی او اثر بگذارد. حتی بعضی ها هم پیشتر میرفته و مستقیماً با خود رییس جمهور گفت و گو میکردند و اصطلاح لابی کردن دقیقا از همین جا ریشه گرفته است»
در حال حاضر نیز، سیاستمداران امریکا در راهروها جمع و در مورد خاصی به مشورت و لابی میپردازند. در معنای سیاسی شاید هیچ کشوری به اندازه ایالات متحده آمریکا، ارزش و جایگاه لابی را به خوبی درک ننموده و فرایند لابی و نحوه فعالیت لابیگران را به خوبی نشناخته است. بدون شک درک ساختار سیاسی و نحوه فعالیت حکومت در آمریکا بدون درک و شناخت لابی و لابیگر غیرممکن بوده و تا حد زیادی ناقص خواهد بود چرا که لابی و لابیگر در طول حیات سیاسی این کشور به جزئی از فرهنگ لغات سیاست آن و بخش مهمی از روند قانونگذاری یا اجرای قانون تبدیل شده است. در برخی از کشورها، دفاتر ویژهای به نام «دفاتر لابیگری» وجود دارند که در ازای دریافت پول به تلاش برای پیشبرد حمایت از یک دیدگاه خاص بهوسیله نفوذ در دولت و افکار عمومی میپردازند.
لابی به معنای عام یعنی درخواست از کسی یا تحت فشار گذاشتن او برای انجام کاری و در معنای خاص و سیاسی یعنی تلاش برای تأثیرگذاری بر تصمیمگیریهای حکومت و تأمین منافع گروههای ذینفوذ. این واژه در ادبیات سیاسی به معنی اعمال نفوذ بر سیاستمداران از جمله بر نمایندگان مجالس است. لابیگری در گفتارها و نوشتارهای سیاسی با اهداف مختلف صورت گرفته و دارای دو بار مثبت و منفی است.
استراتژیهای لابیگری
به صورت کلی 4 دسته استراتژی برای لابی در نظر گرفته میشود.
- استراتژی تقابلی یا منفی
- استراتژی تدافعی
- استراتژی واکنشی (انفعالی)
- استراتژی فعالانه (کنشگرانه)
استراتژی تقابلی یا منفی به مدلی گفته میشود که یک پیشنهاد، قانون یا طرح در دستور کار است و تشکل تصمیم دارد که مانع از تصویب آن شود بدون آنکه راهحل جایگزین ارائه دهد. در این مدل هدف از کار انداختن کامل پیشنهاد است. این نوع لابی میتواند تبدیل به کمپینهای مخالفت شود.
استراتژی تدافعی در زمانی رخ میدهد که تغییر قوانین بسیار زیاد است و صاحبان کسب و کار تصمیم دارند که وضع موجود را حفظ کنند. در این شرایط هدف عدم تغییر قانون یا شرایط است.
استراتژی واکنشی که پرکاربردترین استراتژی است تلاش برای تغییر قوانینی است که توسط نهادهای دیگر پیشنهاد داده شده است و تشکل تلاش دارد بندهایی از آن را به سود خود تغییر دهد. در حقیقت در این بخش اصل کار دچار مشکل نمیشود بلکه تعدیلاتی در طرح برای حمایت از تشکل باید رخ دهد.
پیچیدهترین استراتژی لابی مربوط به استراتژی فعالانه است. در آن تشکل تلاش میکند خود طرحی ارائه دهد و چارچوب مشخصی برای بازی تعیین کند. هدفگذاری در این طرح، طراحی کامل شرایط و مشخص کردن جزییات طرح، نیروهای حرفهیی در لابی کردن و اطلاعات و دانش کافی از مهمترین الزامات در این بخش است به همین دلیل کمتر تشکلی سراغ چنین سطحی از لابی میرود.
ابزارهای لابیگری
برای لابی ابزارهای مختلفی وجود دارد.
- ملاقات شخصی با قانونگذار
- دعوت به مراسم
- گواه یا شاهد آوردن
- عریضهنویسی
- استفاده از رسانه و نشستهای خبری
- لابیگری تلفنی
- لابی با ایمیل یا نامه
با این وجود معمولا افراد ملاقات شخصی را مهمترین مصداق لابی میدانند. در این مدل الزاما باید فردی بلندپایه از تشکل اقدام به مذاکره کند. همچنین اهمیت زیادی دارد که در زمان مذاکرات از ابزارهای رسانهیی استفاده نشود. چانهزنی نباید در سطوح مختلف سازمان صورت گیرد بلکه باید اعتماد کامل بین طرفین به وجوداید. در این مدل باید تقاضای تشکل بسیار واضح و روشن باشد. همچنین لابیکننده اختیارات کافی از سوی اعضا را داشته باشد.
برای اینکه لابیگری موفق باشید افراد شاخص در گروه هدف را با دقت بشناسید، مشخصات و نشانی و نحوه دسترسی به خودتان را آماده و قابل ارائه نمایید، خواسته و هدف خود را واضح و شفاف بین کنید، توضیح دهید چرا موضوع برای شما مهم است و انگیزه شما از طرح آن چیست؟ چگونه خواسته شما به تحکیم موقعیت یا تامین منافع تصمیمگیرندگان کمک میکند؟
نشان دهید که موضوع مورد رایزنی را در تمام سطوح و ابعاد آن زیرنظر دارید و میخواهید و میتوانید بهطور داوطلبانه به تصمیمگیرندگان و نهادهای همسو کمک و فایده برسانید. در گردهماییهای جمعی از اعضای گروه هدف جهت آشنایی و ایجاد ارتباط دعوت کنید. تحولات مربوط به موضوع را مانیتور و گزارشهای ادواری و تحلیلهای خود را برای گروههای هدف ارسال کنید.
لابیگری در آمریکا
یکی از نخستین لابیها در تاریخ امریکا در سال 1792 توسط ویلیام هال، یکی از نخستین لابیگران این کشور اتفاق افتاد. وی که توسط یک سرباز بازنشسته ارتش این کشور استخدام شده بود، ماموریت داشت تا برای افزایش حقوق و مستمری سربازان در کنگره تازه تاسیس امریکا لابی کند. از این تاریخ به بعد لابی در این کشور با روندی روبه رشد مواجه شد.
نخستین بار کلمه لابی و لابیگر در فضای سیاسی امریکا در دهه 1830بهکار رفت. در دهه 1850، ساموئل کلت (مخترع و سازنده اسلحه کلت)، تعدادی اسلحه به قانونگذاران و خانوادههای آنها اعطا کرد تا در قوانین ثبت اختراع، آنطور که او میخواست تجدیدنظر کنند. اما میتوان گفت که دوران طلایی لابی ایالات متحده در دهه 1870 بود که صنعت لابی در اوج خود به سر میبرد. در این دوران، «سام وارد» یکی از بهترین لابیگران بود. سام وارد که یکی از پیشگامان لابیهای اجتماعی بود، توانست بهوسیله میهمانیهای مجلل و گفتمانهای قانعکننده، اعضای کنگره را مجذوب خود کند.
اگرچه در سال 1875، «سام وارد» متهم به رشوهدادن شد و در دادگاه محکوم شد اما لابی تنها مربوط به مرزهای امریکا نمیشد، بلکه دولتها و سازمانهای سایر کشورها نیز لابی میکردند که اغلب این لابیها در رابطه با دولت امریکا بود. در سالهای قبل از جنگ جهانی دوم، زمانی که نازیها در آلمان در حال قدرت گرفتن بودند، به دلیل ترس از نفوذ نازیها در امریکا و ایجاد جریانهای ضدامریکایی، کنگره امریکا مجبور شد تا «قانون ثبت عاملین خارجی» را به تصویب برساند.
طبق این قانون تمام افراد و نهادهای غیرامریکایی موظف شدند تا تمام روابط سیاسی و شبهسیاسی خود را با سیاستمداران امریکایی علنی کنند. این قانون، نخستین قانونگذاری در رابطه با لابیگری بود که تصویب میشد. هشت سال پس از تصویب «قانون ثبت عاملین خارجی»، کنگره امریکا «قانون ثبت لابیگری» را در سال 1945به تصویب رساند.
برای نخستین بار در تاریخ امریکا، لابیگران این کشور مجبور بودند تا در سنای امریکا و مجلس نمایندگان این کشور ثبتنام و گزارشهای فصلی ثبت وضبط کنند.
در سال 1946، دادگاه عالی امریکا تغییراتی در «قانون ثبت لابیگری» ایجاد کرد که باعث دقیقتر و شفافتر شدن این قانون شد. براساس این تغییرات، تنها لابیگرانی که بیشتر وقت خود را به لابیگری میگذرانند و بهطور شخصی با قانونگذاران جلسه داشته و برای لابیگری حقوق دریافت میکنند، مشمول این قانون میشدند.
دیدگاه