ژاندارک کیست؟
ژاندارک، قهرمان ملی فرانسه بود که بعد از رشادتهای قابل تحسینش دستگیر و به عنوان مرتد سوزانده شد.
ژاندارک به فرانسه :Jeanned᾿Arc و به انگلیسی : Joan of Arc در سال ۱۴۱۲ میلادی به دنیا آمد و به سال ۱۴۳۱ میلادی و در نشاطآورترین سالهای سرزندگی و جوانیاش در ۱۹سالگی به فرمان کلیسای قرون وسطا سوزانده شد.
ژاندارک با نامهای مقدس، بانوی پرهیزگار، قدیسه، آرک، باکرۀ اورلئان و دوشیزۀ اورلئان نیز شناخته میشود. ژاندرک به عنوان شاخصترین شخصیت ملی و محبوبترین چهرۀ وطنپرستی در تاریخ فرانسه و جهان ستایش میشود.
ژان دختر یک مزرعهدار در دومرِمی بود. کودکی ژاندارک مصروف گلههای پدرش در مزارع و نیز آموختن فنون خانهداری و امور مذهبی از مادرش ایزابل میشد که زنی پرهیزکار بود.
ژان دوازده ساله بود که شروع به شنیدن «صداهایی» کرد که از جانب خدا برای او فرستاده میشد. صداهایی از جانب سنت میکائیل، سنت کاترین و سنت مارگات. صداها به او میگفتند که مأموریت او این است که فرانسه را از دست انگلیسیها نجات دهد و اطمینان حاصل کند که ولیعهد به عنوان پادشاه تاجگذاری کند. به او گفته میشد موهایش را کوتاه کند، لباس مردانه بپوشد و اسلحه به دست بگیرد. در سرتاسر دوران نوجوانی ژاندارک آن صداها را می شنید که او را پیوسته به آنچه باید انجام دهد تشویق میکردند.
او در مأموریتی که برای مقابله با انگلیسیها داشت، احساس کرد با صدای قدیسینی چون میکائیل مقدس، کاترین مقدس و مارگارت آنتیوش راهنمایی میشود. او شجاعت ذهنی و فیزیکی قابل تحسین و همچنین ویژگیهای شخصیتی زنان روشنبین عصر خود را داشت. این ویژگیها شامل پرهیزکاری، ادعای رابطه مستقیم با قدیسین و تکیه کردن به تجربهی فردی در رابطه با حضور خدا بود که از گفتههای کشیشها و کلیسا فراتر میرفت.
این قهرمان ملی فرانسه، دختر دهقانی بود که باور داشت تحت هدایت الهی قدم بر میدارد و ارتشی فرانسوی را در یک پیروزی مهم علیه انگلیس در اورلئان رهبری کرد که قصد فتح این کشور در طی جنگهای صد ساله را داشت. او یک سال پس از این درگیری دستگیر شد و توسط انگلیسیها و همکاران فرانسویشان به عنوان مرتد سوزانده شد. ژاندارک از آن زمان به یکی از بزرگترین قهرمانان ملی در میان هموطنانش تبدیل شد و دستاوردش نقشی مهم در آگاهی ملی فرانسه داشت.
ژاندارک از پیروزی تا سوزانده شدن در آتش
ژاندارک در دورهای میزیست که فرانسه مغلوب انگلیسیها شده بود و زیر سلطۀ این کشور بود. باکرۀ اورلئان، بیپروا و بدون ترس از جنگاوران انگلیسی به مردم فرانسه میگفت که وی از راه الهامهای غیبی دریافته است که باید ناجی فرانسه شود و کشورش را از زیر سلطۀ انگلوساکسنها نجات دهد. به همین سبب مردم فرانسه را در مبارزه علیه اشغالگران انگلیسی به قیام دعوت کرد.
ژاندارک با اعتقاد ژرف به باورهای میهنپرستانهاش در حالیکه دوشیزهای بسیار جوان و بیتجربه اما با باورهای فولادین بود به دربار شارل هفتم – پادشاه فرانسه – رفت و با پافشاری از وی درخواست کرد که برای جنگ با اشغالگران انگلیسی، فرماندهی بخشی از سپاه فرانسه را به او بسپارد. اگرچه در این تاریخ ژاندارک دوشیزهای ۱۷ساله بود، اما توانست موافقت پادشاه فرانسه را با سپردن سپاهی اندک به وی جلب نماید.
ژاندارک با همین تعداد از سپاهیان اندک، از سپاهیان فرانسه که به وی سپرده شده بودند توانست در مقابل انبوه سپاهیان انگلیسی ایستادگی کرده و آنها را مجبور به عقبنشینی و ترک محاصرۀ ناحیۀ اورلئان کند. این دوشیزه ۱۷ساله با شگفتی بیمانند در تاریخ جنگهای گیتی توانست با سپاهیان اندکی که زیر فرماندهیاش قرار داشتند در نزدیکی شهر «اورلئان» و در ناحیهای به نام پاتی در جنوب پاریس بر انبوه سپاهیان انگلیسی پیروز شود. این پیروزی سبب شد تا کینهای بسیار عمیق از ژاندارک بر دل انگلیسیها سنگینی کند.
ژاندارک پس از این پیروزی شگفتانگیز به شهر ریمس (شهری در شمال شرق فرانسه) رفت تا در مراسم تاجگذاری شارل هفتم شرکت کند. ژاندارک پس از شرکت در این مراسم با سپاهیان فراوان فرانسوی راهی تسخیر پاریس شد که در اشغال انگلیسیها بود. دوشیزۀ اورلئان در این نبرد سنگین با مقاومتی شگفتانگیز در عقبراندن انگلیسیها زخمی شد و به ناچار دست از مقاومت کشید.
ژاندارک در اثر خیانت اطرافیانش در جنگ علیه سپاهیان انگلیسی اسیر بورگینیونها شد و کنت لوگزامبورگ او را اسیر کرد و در نهایت به قیمت ده هزار فرانک به انگلیسیها فروخته شد.
ژاندارک چون یکبار در اورلئان، انگلیسیها را شکست داده بود، مورد تنفر انگلیسیها بود. انگلیسیها برای اینکه ننگ شکست از ژاندارک را به طریقی کمرنگ کنند از ترفندهای مذهبی استفاده کردند و با حیلهگری کلیسا را علیه وی تحریک کردند. کلیسای انگلستان نیز با هیاهو و جنجال، ژاندارک را به عنوان عنصری ضددین معرفی کرد و گروههای فشار مذهبی را علیه وی برانگیخت و سرانجام وی را تسلیم دادگاه سیاه مذهبی و اسقفهای کلیسا کرد.
در دادگاهی که برای ژان ترتیب دادند او باید علیه ۷۰ اتهامی که به او زده شده بود از خود دفاع میکرد. برخی از این اتهامات لباس پوشیدن مانند مردان، جادوگری و الحاد بود. آنگلو-بورگاندیها میخواستند از شر این رهبر جوان راحت شوند و اعتبار شارل که تاجگذاریاش مدیون ژان بود را زیر سؤال ببرند. شارل برای آنکه خود را از این اتهامات دور کند، هیچ تلاشی برای مذاکره در خصوص آزادی ژان نکرد.
در می سال ۱۴۳۱، بعد از یک سال اسارت و با تهدید مرگ، ژان تسلیم شد و طی اعترافی هر گونه دریافت هدایت الهی را تکذیب کرد. چند روز بعد، او با پوشیدن لباس مردانه دوباره دستورها را زیر پا گذاشت و به مرگ محکوم شد. در صبح روز ۳۰ می، در سن ۱۹ سالگی، ژان به بازار قدیمی «روئَن» منتقل و سوزانده شد. شهرت او نه تنها بعد از مرگش چند برابر گشت که حتی ۲۰ سال بعد دادگاه جدیدی توسط شارل هفتم برپا شد و نام او را از این گناهان پاک کرد. ژاندارک بسیار قبلتر از آنکه توسط پاپ در سال ۱۹۲۰ تقدیس شود، اعتباری افسانهای به دست آورده بود.
حقایق جالبی درباره ژاندارک
- علیرغم تصوری که درباره ژاندارک به عنوان یک جنگجو داریم، او هرگز در جنگ حضور فعال نداشت و همیشه در پشت صحنه در زمینه استراتژی جنگ با ارتش همکاری میکرد.
- ژاندارک نهایتاً به اتهام جادوگری و الحاد دستگیر و با بیش از ۷۰ اتهام واهی ازجمله پوشیدن لباس مردانه و دزدی اسب، سوزانده شد.
- برخی ژاندارک را دچار بیماریهایی مانند صرع یا اسکیزوفرنی میدانند زیرا ادعا میکرد که نورهای درخشانی میدیده و صدای فرشتگان و قدیسین را میشنیده که به او میگفتند باید برای فرانسه بجنگد.
- ژاندارک از هیچ شهری به نام «آرک» نیامده و در دهکده دومرمی متولد شده بود. برخی اعتقاد دارند این نام به نام خانوادگی پدرش باز میگردد.
- اگرچه او نمیجنگید، اما در جنگ آسیب دید و یک بار بر اثر اصابت تیر به شانهاش زخمی شد که گفته میشود خودش آن را به خاطر انجام وظایفش درآورد.
- گفته میشود که ژاندارک نهایتاً به جرم الحاد و نه جادوگری سوزانده شد. در آن زمان اعتقاد داشتند باکرههایی مانند او نمیتوانند جادوگر شوند.
- بعد از سوزانده شدن، انگلیسیها ذغالها را پاک کردند تا بدن او دیده شود و کسی ادعا نکند که فرار کرده است. آنها سپس بدنش را دوباره آتش زدند تا بهطور کامل بسوزد و چیزی از آن بدن به یادگار نماند. بعد از آنکه بدنش به خاکستر تبدیل شد، بقایای آن را در رود سن ریختند.
- یکی از صداهایی که او ادعا میکرد هدایتش میکند، صدای کاترین مقدس بود که خود در سن ۱۸ سالگی و ۱۰۰۰ سال قبل از ژان به شهادت رسید. به گفته ژاندارک، کاترین مقدس او را به سمت شمشیر خود هدایت کرده که پشت محراب کلیسایی به نام خودش پیدا شده بود.
اگر چه او این شمشیر را برای آسیب زدن به کسی در جنگ استفاده نکرد.
- ژاندارک علیرغم اینکه توانایی خواندن نداشت، اما میتوانست نام خود را امضا کند و اسمش را به صورت «Jehanne» که مؤنث همان «جان» است مینوشت که بعدها در فرانسه امروزی ژان خوانده شد.
- بعد از مرگ او، طبق نقشهای که برادرانش کشیده بودند، زنهای زیادی خود را ژاندارک معرفی کرده و جدای از استقبال گرم مردم اورلئان از آنها هدایای بیشماری میگرفتند.
دیدگاه