ایل بختیاری
مردم بختیاری یا لرهای بختیاری یا عشایر ایل بختیاری از مردمان ایرانیتبار بهشمار میآیند، که در جنوب غربی ایران در استانهای چهار محال و بختیاری، خوزستان، لرستان، کهگیلویه و بویراحمد و اصفهان زندگی میکنند.
از نظر لغوی و قاموسی بختیار واژه ای فارسی است که از دو بخش بخت و یار تشکیل شده است. بختیار به معنی کسی است که بخت و اقبال با او یار و همراه باشد.
به نظر می رسد که نام یکی از سرکردگان این ایل بختیار بوده است که احتمالاً به دلیل اهمیت و سرشناسی اش این ایل را به نام او خوانده اند.
ایل بختیاری یکی از تأثیرگذارترین ایلات ایران در تاریخ چند قرن اخیر است.
برای نخستین بار، حمدلله مستوفی در شمارش تبارهای لر بزرگ از بختیاریها نام برده است. تباری که پس از نیرومند شدن آوازه بیشتری یافت و سرانجام به بیشتر سرزمینهایی که امروزه محل سکونت لر بزرگ است، چیره شد. حمدلله مستوفی بختیاریها را از تبارهای بزرگ ایران میداند که به لر بزرگ نیز شناخته شدهاند.
تاریخچۀ ایل بختیاری
طبق نتایج بدست آمده از کاوشهای باستانی در مناطق مختلف سرزمین بختیاری توسط محققین مختلف، سرزمین بختیاری در دورههای اولیه تمدن ایرانیان جزئی از کشور عیلام به شمار میرفت.
کشور عیلام که در دشت خوزستان تا پرسپولیس به طرف شرق و تا کرمانشاه به طرف شمال و غرب ادامه داشت از نظر تاریخی مربوط به سه هزار سال قبل از میلاد مسیح بوده است. لقب سلاطین عیلامی، پادشاه شوش و آنزان بود.
محمدعلی امام شوشتری در کتاب خود بر اساس نوشتههای استرابو (استرابون، متولد حدود ۶۳ ق. م، جغرافیادان و مورخ یونانی) مینویسد: خوزستان در آن زمان به چهار بخش تقسیم میشد.
سوسیان که مرکز آن شوش و شامل جلگه خوزستان بوده تا کنار دریا ۲ ـ خاک عیلامیان که با لرستان منطبق است و ساباتیک در شمال پشتکوه و کابیانه در جنوب آن بوده و کریبانه هم قسمتی از این خاک بوده است ۳ـ خاک کوسیها در شرق لرستان ۴ ـ خاک اکسیها که بختیاری و کهگیلویه کنونی باشد و پراتاکنیها مردمانی بودهاند در شمال شرقی خوزستان تا حدود اصفهان که کلمه فریدن و پورتدکان چهار محال از نام آنان گرفته شده است.
پس از آن کشور عیلام به تصرف داریوش هخامنشی درآمد. او راههای بسیاری در دامنه زاگرس احداث و محیطی امن و آرام ایجاد کرد.
پس از حمله اسکندر مقدونی و با سقوط هخامنشیان در سال ۳۳۰ ق. م. کوه نشینان تحت نفوذ وی درآمدند. اسکندر پس از فتح ایران از شوش به طرف پرسپولیس پیشروی کرد. ابتدا این عشایر کوه نشین از یونانیان تقاضای دریافت عوارض عبور داشتند. اما بعدها با حمله غافلگیرانه اسکندر به مناطق مسکونی این نواحی (ایذه) دریافت عوارض حق عبور ملغی شد.
با روی کارآمدن سلسله ساسانی، سرزمین بختیاری جزئی از قلمرو ساسانیان به شمار میرفت. بخش عظیم راههای کنونی کوچ ایلات در این منطقه در زمان ساسانیان ایجاد شده است. در زمان پادشاهی یزدگرد بود که حمله مسلمین به ایران آغاز شد.
در سال ۱۹ هـ. تقریبا همه خوزستان به تصرف اعراب درآمد. با پیشرفت سپاهیان عرب در ایران سرزمین بختیاری نیز جزء سرزمینهای اسلامی درآمد و جزء منطقهای محسوب میشد که با عنوان کلی جبال و سپس عراق عجم خوانده میشد.
این مناطق تا قرن سوم هـ. از طرف حکام عربی که از طرف خلفا تعیین میشدند اداره میشد. به دنبال تشکیل حکومتهای مستقل و نیمه مستقل از جمله صفاریان، آل بویه، کاکویه و حسنویه در ایران، سرزمین بختیاری تحت نفوذ این حکومتها قرار گرفت.
سکههایی از آل بویه به دست آمده که در ایذه ضرب شده است. در حدود سال ۵۵۰ هـ. بود که سلسله اتابکان لر بزرگ در شرق و جنوب لرستان به پایتختی ایذه (مالمیر) تشکیل شد.
مؤسس این سلسله فردی به نام ابوطاهر فضلویه است که در خدمت اتابکان فارس بود و برای فتح لرستان به آن دیار فرستاده شد و پس از انجام موفقیت آمیز مأموریت خود، حکومت مستقلی را در آنجا تشکیل داد. دومین اتابک لر بزرگ ملک هزار اسب فرزند فضلویه است. او توانست قلمرو خود را تا چهار فرسنگی اصفهان توسعه دهد.
سرزمینهای لرستان بزرگ در عهد اتابکان از شکوفایی ویژهای برخوردار بود. پایتخت و مرکز تجارت لرها در لرستان بزرگ شهر ایذه (مال امیر) بود.
سلسله اتابکان فضلویه در ۸۳۷ هـ. ق. بدست گورکانیان منقرض شد و پس از آن سرزمین بختیاری تحت نفوذ حکومت مشعشعیان درآمد. سید محسن مشعشع در سال ۸۷۰ هـ. توانست حکومت خود را بر کلیه خوزستان تا بصره و حدود بغداد و از طرف دیگر تا کهگیلویه و بنادر خلیج فارس و بختیاری و لرستان و به قولی تا کرمانشاه توسعه دهد.
در سال ۹۰۵ هـ. شاه اسماعیل صفوی سلسله صفویه را تشکیل داد و بعد از استقرار مبانی قدرت و سلطنت خود سرزمینهای غربی از جمله سرزمین بختیاری را نیز به تصرف خود درآورد.
در زمان شاه طهماسب صفوی ریاست لر بزرگ در ازاء خراج سالیانه سنگین به تاج میرخان آسترکی واگذار شد اما چون او موفق به پرداخت چنین مالیاتی نگردید، به دستور شاه طهماسب به قتل رسید و به جای او جهانگیرخان بختیاری به ریاست لر بزرگ برگزیده شده، در همین زمان بود که بختیاریها به دو بخش چهارلنگ و هفت لنگ تقسیم شدند.
در اوایل دوره قاجاریه اطلاعات نسبتاً جزیی از بختیاری در دست است. تا سال ۱۸۱۳ م. قاجارها نتوانستند در قلمرو بختیاری نفوذ کنند، تا اینکه در همین سال شاهزاده محمد علی میرزا (دولتشاه) توانست، یکی از یاغیان معروف بختیاری به نام اسدخان را وادار به اطاعت کند.
در ربع اول قرن نوزدهم نوعی رابطه دوسویه بین ایلات کوچرو و دولت مرکزی به ویژه بختیاریها بوجود آمد. خوانین بختیاری در ازاء کمک های اقتصادی و نظامی به دولت، دهات و املاکی را به عنوان تیول از طرف دولت دریافت میکردند.
در اوایل نیمه دوم قرن نوزده حکومت بیشتر طوایف بختیاری با حاکم اصفهان و خوزستان و لرستان بود. ضلع شمالی قلمرو هفت لنگ نیز زیر نظر حاکم بروجرد و گوشههای جنوب شرقی و بخشهایی از فلات ییلاق بختیاری نیز تحت نظر حکمران فارس بود.
در این زمان منطقه بختیاری دچار اختلافات خانوادگی شده بود. و چهار لنگها و هفت لنگها در درون خود به جدالهای خانوادگی مشغول بودند. از این زمان تا ۱۹۲۵م. سرزمین بختیاری به صورت خان نشین اداره میشد و همواره با جنگ وجدال روبرو بود.
با آمدن رضا شاه و آغاز دوره پهلوی، او (رضاشاه) فرمانداری چهار محال و بختیاری را به دست افسری از سپاه سپرد و بسیاری از خوانین بختیاری به قتل رسیدند و دوره تخته قاپو شدن ایلات فرا رسید. سمتهایی چون ایلخانی و ایلبیگی از سال ۱۹۳۳م. (۱۳۱۲ هـ.) برچیده شد و جغرافیای اداری بختیاری در سال ۱۹۳۶ م. تغییر کرد و این محل به استانهای خوزستان و اصفهان پیوست.
اگرچه در ۱۹۴۳م. با کمک انگلیسیها یکی از خوانین بختیاری به نام مرتضی خان به سمت فرمانداری چهارمحال و بختیاری رسید و توانست مرزهای رود دز و کمربندی دزفول، شوشتر، مسجد سلیمان، هفتگل و رامهرمز را در غرب و لردگان و شرق گندمان و بروجن را در شرق تحت نفوذ خود درآورد، اما سرانجام دوباره در سال ۱۹۴۹ م. یکی از کارمندان دولتی به نام عبد العظیم احمدی به سمت فرماندار چهار محال و بختیاری انتخاب شد و سرانجام نیز خانها در برنامه اصلاحات ارضی برای همیشه خلع ید شدند. روند تقسیم سرزمین بختیاری بین چندین استان کشور بنا به دلایل سیاسی در دوره پهلوی آغاز شد.
این تقسیم بندی با تفاوتهای اندکی تا امروزه هم وجود دارد و همانگونه که گفته شد امروزه سرزمین بختیاری در بین استانهای اصفهان، خوزستان، لرستان و چهارمحال و بختیاری تقسیم شده است.
بختیاری ها و قوم لر
بختیاری ها را جز قوم بزرگ لر به شمار می آیند. زبان بختیاری ها از گویش های زبان لری است.
پس از اسلام و در قرن چهارم هجری مناطق لرنشین به دو بخش لر بزرگ و لر کوچک تقسیم شد.
در دورۀ صفوی مناطق بختیاری و کهگیلویه جزء لر بزرگ به شمار می آمد و مناطق دیگر لرنشین بخشی از لر کوچک محسوب می شد. در دورۀ قاجار لر کوچک به دو بخش لرستان (پیشکوه) و ایلام (پشتکوه) تقسیم گشتند.
ریشه تقسیم بختیاری ها به هفت لنگ و چهارلنگ شدن
طوایف بختیاری به دو شاخه هفت لنگ و چهار لنگ تقسیم می شوند. هریک از این دو شاخه به نوبه خود، از چند باب (بلوک) تشکیل شده و هر باب (باو) از چند طایفه، هر طایفه از چند تیره و هر تیره از چند تش و هر تش به نوبه خود از چند اولاد و هر اولاد نیز از چندین خانوار تشکیل شده است. خانوار کوچکترین بخش در تقسیمات و ساختار اجتماعی ایل بختیاری محسوب می شود.
معیشت و اقتصاد عشایر برپایۀ دام است. دام نقش بسزایی در زندگی عشایر دارد به گونه ای اعتبار و ارزش طایفه های هر ایل بر پایۀ میزان دارابودن دام آن طایفه است. چنانکه در زبان محلی به دام مال می گویند.
در زمان شاه طهماسب صفوی، کلانترهای ایل بختیاری موظف شدند تا مالیات بختیاری ها را جمع آوری کنند.
مالیات از ایل بختیاری بر اساس یک راس مادیان (اسب ماده) گرفته می شد. در اصطلاح به یک رأس مادیان، چهارلنگ می گفتند. زیرا مادیان چهار پا (لنگ) دارد.
در زمان جمع آوری مالیات متوجه شدند که همۀ طوایف بختیاری استطاعت پرداخت مالیات برابر را ندارند، بنابراین تصمیم گرفته شد تا طایفه هایی که توانایی مالی بیشتری دارند، هفت لنگ برابر دو رأس مادیان منهای یک لنگ مادیان مالیات بدهند و طایفه هایی که توانایی کمتری دارند یک راس مالیات برابر چهارلنگ مادیان مالیات بدهند.
شیوۀ مالیات گیری در این زمان آن اندازه دقیق بود که برای آنکه مالیات اضافی دریافت نشود و عدالت در حسابرسی رعایت شود، یک لنگ اضافی از هشت لنگ مادیان حذف شد. کلانترها با وسواسی که در حسابرسی داشتند این هفت لنگ را محاسبه می کردند.
در این تقسیم بندی چهار رأس گاو ماده و چهار رأس خر ماده برابر یک مادیان بود و بیست رأس گوسفند برابر یک مادیان.
در این تقسیم بندی بر گاو نر و خر نر و بزغاله و گوساله و بره مالیات تعلق نمی گرفت.
پس از این تقسیم بندی بزرگ، به مرور زمان طوایف هفت لنگ و چهار لنگ به باب هایی تقسیم شدند.
طایفه های هفت لنگ به چهار باب بابادی باب، دورکی، بختیاروند و دینارانی و طایفه های چهارلنگ به پنج باب محمود صالح، ممیوند، زلکی، موگویی و کیان ارثی تقسیم شدند.
گویش بختیاری
گویش بختیاری یا گویش لری بختیاری، گویش مردم بختیاری است . گویش بختیاری از جمله گویشهای جنوبغربی ایران و یکی از شاخههای گویش لری به شمار میرود. این گویش تفاوتهای اندکی با سایر شاخههای گویش لری از جمله لری خرمآبادی و لری بویراحمدی دارد.
گویش بختیاری به طور کلی به چهار دسته تقسیم میشود:
• گویشِ بخشِ خاوری تحت تأثیر لریِ کهگیلویهای
• گویشِ منطقه جنوبی تحت تأثیر گویشِ طایفه بهمئی
• گویش منطقه چهارلنگ
• گویشِ بخشِ میانی
گویشهای لری دارای تفاوتهای کم و بیش هستند. دانشنامه ایرانیکا زبان لری را به دو دسته کلی لری شمالی و لری جنوبی تقسیم کرده است. از سوی دیگر فهرست لینگوییست لری را به سه دسته شمالی، بختیاری و جنوبی دستهبندی کرده است. بنابراین میتوان لری را به سه دسته زیر تقسیم کرد که خود شامل گویشهای مختلف است.
• گویشهای شمالی لری
• لری بختیاری
• گویشهای جنوبی لری
سازمان اجتماعی بختیاری
یکی از ویژگیهای سازمان اجتماعی ایل بختیاری، وجود واحدهای متعدد اجتماعی و در هم تنیده در داخل ایل است که درجه بسیار بالایی از گروهبندی عمودی، در سطوح مختلف در آن جلوهگر است. ساختار اجتماعی از یک سیاه چادر آغاز شده و تا ایل ادامه مییابد.
سیاه چادر
هر چادر مأوای یک خانواده بختیاری است که به آن مال نیز میگویند.
اولاد
هر اولاد مشتمل بر سه تا دوازده سیاه چادر یا بیشتر است که خانواده گستردهای است و اردو نیز خوانده میشود.
تَش
مجموع چند اولاد، تش نامیده میشود . سرپرستیِ هر تش را فرد کاردان و فعالی از همان تَش به عهده دارد که به ریشسفید مشهور است.
تیره
در طوایفِ مختلف بختیاری هر تیره به چند تش تقسیم میشود. در کوچها، اردوهایی که با هم خویشاوندند به صورتِ واحدهای کوچنده (تیره) گرد هم میآیند که جمعیت هر کدام به چند صد نفر بالغ میشود؛ بنابراین مجموع چند تش را که همگی با هم خویشاوند هستند یک تیره مینامند.
طایفه
از ترکیبِ تیرهها، طایفه به وجود میآید که جمعیت بزرگترین آنها (بابادی، شهنی، اورک، گندلی، منجزی) به ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار نفر میرسد.
باب
باب یا بلوک، نتیجه ترکیبِ چند طایفه است (بختیاروند، کیان ارثی، دورکی، محمود صالح)، ولی هیچ نسبت خویشاوندیی بین طوایف یک باب وجود ندارد و به مجموع چند طایفه که از نظر جغرافیایی نزدیک به هم زندگی کردهاند، باب گفته میشود.
شاخه
چند باب با هم یک شاخه میسازند. ایلِ بختیاری در کل دو شاخه اصلی دارد که چهارلنگ بختیاری و هفتلنگ بختیاری هستند.
۷ دیدگاه
مخصوصا قوم (لر) ایل (بختیاری هفت و چهار)????????
مو سردار اسعدم افتو سر شون مو خان زندم عامم تقی خون
گگه بی مریم بی بی قدم خیر علی مردونمو لهراس دورون
به تهرون به البرز و قزوین همدون و ایلام و به اهواز به اصفاوون و بوشهر و به شیراز ز هر جا ایروم لر وا نهانه
ز لرستون کرمونشاه و به یاسوج به کرمون چهار محال همه هدیم شیر لر.
ز بهمئی تا ممسنی و لیراوی و لک تا بختیاری کر لر جون ایده سی خاک ایرون??????????
??????
از خوزستان تا چهارمحال و بختیاری تا اصفهان
ایل بختیاری ریشه در تاریخ ایران دارد