در بسیاری از فیلمهای ترسناک، شخصیتهای منفی دارای بیماریهای روانی شدید، اختلالات روانی، یا بیماریهای جسمی هستند و این بیماریها باعث رفتارهای عجیب و غریب آنها میشود. این شخصیتها به هیولا Villain تبدیل میشوند و جنایاتی هولناک بر روی قربانیان بیگناه انجام میدهند؛ آنها را تعقیب میکنند، میکشند، به آنها تجاوز میکنند یا مورد آزار و اذیت و تهدیدشان قرار میدهند.
1. مایکل مایرز و لوری استرود
• نام فیلم: هالووین (Halloween) – ۱۹۷۸
• کارگردان: جان کارپنتر
• بازیگران: دونالد پلیسنس، جیمی لی کرتیس، تونی موران
داستان فیلم: فیلم «هالووین» داستان مایکل مایرز، مردی است که در کودکی خواهرش را به طرز وحشیانهای به قتل رسانده و به بیمارستان روانی منتقل شده است. پس از ۱۵ سال، او از بیمارستان فرار میکند و به زادگاهش بازمیگردد تا دوباره دست به قتل بزند. در همین حین، دختری به نام لوری استرود و دوستانش هدف اصلی او میشوند. دکتر سام لومیس، روانپزشک مایکل، تلاش میکند تا او را پیدا کرده و از کشتار بیشتر جلوگیری کند. مایکل مایرز با ماسکی سفید و چاقویی در دست، به دنبال قربانیان خود میگردد و در نهایت به تقابل نهایی با لوری و دکتر لومیس میرسد. این فیلم به عنوان یکی از کلاسیکهای ژانر وحشت شناخته میشود و تأثیر زیادی بر فیلمهای ترسناک بعدی داشته است.
مایکل مایرز (در فیلم «هالووین») از اختلال تبدیل (conversion disorder) رنج میبرد، که به صورت ناتوانی در صحبت کردن بعد از کشتن خواهرش ظاهر میشود. همچنین، او از تماشاگری (voyeurism) و اوتیسم رنج میبرد.
اختلال تبدیلی (Conversion Disorder):
اختلال تبدیلی که با نام اختلال عصبی-کارکردی نیز شناخته میشود، نوعی اختلال روانتنی است که در آن مشکلات روانی به علائم جسمی تبدیل میشوند. این اختلال معمولاً در پاسخ به استرسهای روانی شدید رخ میدهد و شامل علائمی مانند فلج، نابینایی، یا مشکلات حسی دیگر است. علائم معمولاً به صورت ناگهانی بروز میکنند و ممکن است در طول زمان تغییر کنند. افراد مبتلا به این اختلال ممکن است دچار مشکلات حرکتی مانند لرزش یا ناتوانی در راه رفتن شوند. تشخیص این اختلال معمولاً با حذف علل جسمی صورت میگیرد.
درمان این اختلال شامل مشاوره روانشناختی، رفتاردرمانی، و در برخی موارد دارو درمانی است. هدف اصلی درمان، کاهش علائم جسمی و بهبود کیفیت زندگی فرد است.
تماشاگری (Voyeurism):
تماشاگری نوعی اختلال جنسی است که در آن فرد از مشاهده افراد در حال برهنگی یا در حال انجام فعالیتهای جنسی لذت میبرد. این اختلال معمولاً در مردان شایعتر است و ممکن است به فعالیتهای غیرقانونی مانند تماشاگری مخفیانه منجر شود. افرادی که به این اختلال مبتلا هستند، معمولاً ترجیح میدهند تا ناشناس باقی بمانند و تماس مستقیم با افرادی که مشاهده میکنند، نداشته باشند. این اختلال ممکن است با مشکلات روانی دیگر مانند افسردگی و اضطراب همراه باشد. درمان تماشاگری شامل مشاوره روانشناختی، رفتاردرمانی، و در برخی موارد دارو درمانی است.
اوتیسم (Autism):
اوتیسم یک اختلال رشد عصبی است که با مشکلات در تعاملات اجتماعی، ارتباطات و رفتارهای محدود و تکراری مشخص میشود. علائم اوتیسم معمولاً در کودکی ظاهر میشوند و ممکن است شامل مشکلات در ارتباط چشمی، تأخیر در گفتار، و عدم علاقه به بازیهای تخیلی باشد. افراد مبتلا به اوتیسم ممکن است به تغییرات محیطی حساسیت زیادی داشته باشند و به فعالیتهای تکراری علاقه نشان دهند.
درمان اوتیسم شامل رفتاردرمانی، گفتاردرمانی، و در برخی موارد دارو درمانی است. هدف اصلی درمان، بهبود مهارتهای اجتماعی و ارتباطی و افزایش کیفیت زندگی فرد است.
2. هانیبال لکتر و کلاریس استارلینگ
• نام فیلم: سکوت برهها (The Silence of the Lambs) – ۱۹۹۱
• کارگردان: جاناتان دمی
• بازیگران: جودی فاستر، آنتونی هاپکینز، اسکات گلن
داستان فیلم: فیلم «سکوت برهها» داستان کلاریس استارلینگ، یک مأمور تازهکار FBI است که برای دستگیری یک قاتل سریالی به نام «بیل بوفالو»، از روانپزشک روانی و زندانی، دکتر هانیبال لکتر، کمک میگیرد. لکتر، که خود نیز یک قاتل سریالی خطرناک است، با کلاریس بازی روانی میکند و اطلاعات مورد نیاز را به صورت قطرهچکانی به او میدهد. در این بین، رابطهای پیچیده و پرتنش بین آنها شکل میگیرد. کلاریس باید با استفاده از سرنخهای لکتر، هویت بیل بوفالو را کشف کرده و قربانی بعدی او را نجات دهد. این فیلم به خاطر بازیهای بینظیر فاستر و هاپکینز و همچنین فضاسازی دلهرهآور، جوایز متعددی از جمله جایزه اسکار بهترین فیلم را دریافت کرده است.
دکتر گلن او. گابارد در تحلیل روانشناسی هانیبال لکتر (در فیلم «سکوت برهها») او را مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی (ASPD) تشخیص میدهد. اما در مورد کلاریس استارلینگ، تشخیص اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) است.
اختلال شخصیت ضد اجتماعی (ASPD):
اختلال شخصیت ضد اجتماعی (ASPD) یک اختلال روانی است که با بیاعتنایی و نقض حقوق دیگران مشخص میشود. افراد مبتلا به این اختلال ممکن است رفتارهای تهاجمی، فریبکاری و بیپروایی از خود نشان دهند. این اختلال معمولاً در اوایل نوجوانی یا اوایل بزرگسالی ظاهر میشود و میتواند شامل رفتارهای مجرمانه، ناتوانی در حفظ روابط اجتماعی سالم و عدم احساس پشیمانی باشد. تشخیص ASPD بر اساس معیارهای DSM-5 شامل رفتارهای مستمر و فراگیر نقض حقوق دیگران و ناتوانی در تطابق با هنجارهای اجتماعی است.
درمان ASPD چالشبرانگیز است و ممکن است شامل مشاوره روانشناختی و در برخی موارد دارو درمانی باشد.
اختلال استرس پس از سانحه (PTSD):
اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) نوعی اختلال روانی است که پس از تجربه یا مشاهده یک حادثه تروماتیک ایجاد میشود. علائم PTSD شامل بهیادآوری مکرر خاطرات حادثه، کابوسهای ترسناک، اجتناب از موقعیتها یا افراد مرتبط با حادثه و افزایش تحریکپذیری است. این اختلال میتواند بر زندگی روزمره فرد تاثیرات جدی داشته باشد و ممکن است با مشکلات دیگر مانند افسردگی و اضطراب همراه باشد. تشخیص PTSD توسط یک روانپزشک یا روانشناس بر اساس معیارهای DSM-5 صورت میگیرد. درمان PTSD شامل مشاوره روانشناختی، رفتاردرمانی شناختی (CBT)، و در برخی موارد دارو درمانی است.
3. فردی کروگر و نانسی تامپسون
• نام فیلم: کابوس در خیابان الم (A Nightmare on Elm Street) – ۱۹۸۴
• کارگردان: وس کریون
• بازیگران: هدر لانگنکمپ، رابرت انگلاند، جانی دپ
داستان فیلم: فیلم «کابوس در خیابان الم» داستان گروهی از نوجوانان در شهر خیالی اسپرینگوود، اوهایو است که توسط فردی کروگر، یک قاتل سریالی با صورتی سوخته و دستکشی با تیغههای تیز، در خوابهایشان تعقیب و قتل میشوند. نانسی تامپسون، یکی از این نوجوانان، متوجه میشود که اگر در خواب بمیرد، در واقعیت نیز خواهد مرد. او تلاش میکند تا دوستانش را نجات دهد و راهی برای متوقف کردن فردی پیدا کند. نانسی در نهایت موفق میشود با استفاده از تلهها و هوشیاری، فردی را شکست دهد. این فیلم به خاطر ترکیب هوشمندانهی عناصر وحشت و روانشناختی، به یکی از فیلمهای نمادین ژانر وحشت تبدیل شده است.
فیلم «کابوس در خیابان الم» فردی کروگر را به عنوان قاتلی که از اختلال پدوفیلی رنج میبرد، به تصویر میکشد. توبیا همچنین به یک پیچیدگی در رفتار مادر نانسی، مارج، اشاره میکند که احتمالاً با کروگر رابطه داشته. نانسی از اختلال کابوس (ND) رنج میبرد که با بیداریهای مکرر و به یادآوری خوابهای ترسناک مشخص میشود.
اختلال پدوفیلیک (Pedophilic Disorder):
اختلال پدوفیلیک نوعی اختلال جنسی است که در آن فرد به طور مکرر و شدید از افکار یا رفتارهای جنسی نسبت به کودکان یا نوجوانان زیر سن بلوغ لذت میبرد. این اختلال معمولاً در مردان شایعتر است و ممکن است به رفتارهای مجرمانه مانند آزار جنسی کودکان منجر شود. افرادی که به این اختلال مبتلا هستند، ممکن است تلاش کنند تا افکار یا رفتارهای خود را پنهان کنند و از تماس مستقیم با قربانیان اجتناب نمایند. درمان این اختلال شامل مشاوره روانشناختی، رفتاردرمانی و در برخی موارد دارو درمانی است. هدف اصلی درمان، کاهش تمایلات و رفتارهای پدوفیلی و پیشگیری از وقوع جرم است.
اختلال کابوس (Nightmare Disorder – ND):
اختلال کابوس نوعی اختلال خواب است که با بیداریهای مکرر و به یادآوری خوابهای ترسناک مشخص میشود. افراد مبتلا به این اختلال ممکن است دچار خوابهای وحشتناکی شوند که به طور مکرر تکرار میشوند و باعث اختلال در خواب و کیفیت زندگی روزانه میگردند. علل این اختلال میتواند شامل استرس، اضطراب، تجربههای تروماتیک و مصرف مواد مخدر باشد. تشخیص اختلال کابوس بر اساس گزارشات فرد و بررسیهای پزشکی صورت میگیرد. درمان اختلال کابوس شامل مشاوره روانشناختی، رفتاردرمانی شناختی (CBT) و در برخی موارد دارو درمانی است.
نارکولپسی (Narcolepsy):
نارکولپسی نوعی اختلال خواب است که با حملات ناگهانی و غیرقابل کنترل خواب در طول روز مشخص میشود. افراد مبتلا به نارکولپسی ممکن است دچار خواب آلودگی شدید، فلج خواب، توهمات و از دست دادن ناگهانی تن عضلات (کاتاپلکسی) شوند. این اختلال معمولاً در دوران نوجوانی یا اوایل بزرگسالی ظاهر میشود و میتواند تاثیرات جدی بر زندگی روزمره فرد داشته باشد. تشخیص نارکولپسی توسط یک متخصص خواب بر اساس علائم و آزمایشهای خواب صورت میگیرد. درمان نارکولپسی شامل داروهای محرک برای بهبود بیداری و داروهای ضدافسردگی برای کاهش علائم کاتاپلکسی است.
4. صورتچرمی و سالی هاردستی
• نام فیلم: کشتار با ارهبرقی در تگزاس (The Texas Chainsaw Massacre) – ۱۹۷۴
• کارگردان: توب هوپر
• بازیگران: مرلین برنز، گانار هانسن، پل ای. پارتین
داستان فیلم: فیلم «کشتار با ارهبرقی در تگزاس» داستان گروهی از دوستان است که در راه بازدید از خانه قدیمی خانواده خود، در تگزاس به مشکلاتی برمیخورند و با خانوادهای از آدمخواران دیوانه مواجه میشوند. صورتچرمی، یکی از اعضای این خانواده که ماسکی از پوست انسان بر صورت دارد، با ارهبرقی به آنها حمله میکند. سالی هاردستی، تنها بازمانده این گروه، در تلاش برای فرار از دست این خانوادهی وحشتناک است. او در نهایت موفق میشود فرار کند، اما تجربهی این وحشتها باعث میشود که از نظر روانی به شدت آسیب ببیند. این فیلم به خاطر خشونت بیحد و مرز و فضاسازی ترسناک خود، تاثیر زیادی بر سینمای وحشت داشته است.
در بازسازی فیلم «کشتار با ارهبرقی در تگزاس»، صورتچرمی از بیماری نورودژنراتیو رنج میبرد که به واسطه آن دچار نئوپلاسم، ادم، خونریزی و تروما در سیستم عصبی میشود. قربانی او، سالی هاردستی، پس از فرار از جنایات صورتچرمی و خانوادهاش، دچار کاتاتونیا میشود.
اختلال نورودژنراتیو (Neurodegenerative Disorder):
اختلالات نورودژنراتیو گروهی از بیماریها هستند که با تخریب تدریجی سلولهای عصبی و از دست دادن عملکرد عصبی مشخص میشوند. این اختلالات شامل بیماریهایی مانند آلزایمر، پارکینسون و هانتینگتون هستند. علائم این اختلالات میتواند شامل از دست دادن حافظه، تغییرات رفتاری، مشکلات حرکتی و افت عملکرد شناختی باشد. علل اختلالات نورودژنراتیو معمولاً ترکیبی از عوامل ژنتیکی و محیطی است. تشخیص این اختلالات از طریق بررسی تاریخچه پزشکی، آزمایشهای تصویربرداری مغز و آزمایشهای ژنتیکی صورت میگیرد. درمان این اختلالات شامل داروهای تسکین دهنده علائم و درمانهای حمایتی مانند فیزیوتراپی و کاردرمانی است.
کاتاتونیا (Catatonia):
کاتاتونیا یک سندرم عصبی- روانپزشکی است که با تغییرات غیرطبیعی در رفتارهای حرکتی مشخص میشود. علائم کاتاتونیا شامل عدم حرکت، سکوت، یا حرکات غیرمعمول است. کاتاتونیا میتواند به عنوان یک علامت از اختلالات روانی مانند اسکیزوفرنی یا اختلالات خلقی، یا به عنوان یک وضعیت مستقل ظاهر شود.
تشخیص کاتاتونیا از طریق بررسی تاریخچه پزشکی و علائم بالینی صورت میگیرد. درمان کاتاتونیا شامل داروهای ضد روانپریشی، بنزودیازپینها و در برخی موارد الکتروشوک درمانی (ECT) است. هدف اصلی درمان، بهبود عملکرد حرکتی و کاهش علائم است.
5. رگان مکنیل و پدر کاراس
• نام فیلم: جنگیر (The Exorcist) – ۱۹۷۳
• کارگردان: ویلیام فریدکین
• بازیگران: الن برستین، لیندا بلر، ماکس فون سیدو
داستان فیلم: فیلم «جنگیر» داستان دختری به نام رگان مکنیل است که به تدریج رفتارهای عجیبی از خود نشان میدهد. مادر رگان، کریس، پس از مشاوره با چندین پزشک و عدم یافتن علت فیزیکی برای وضعیت دخترش، به یک کشیش کاتولیک به نام پدر کاراس مراجعه میکند. پدر کاراس ابتدا شک دارد، اما به زودی متوجه میشود که رگان تحت تسخیر شیطانی قرار گرفته است. او با کمک پدر مرین، یک کشیش با تجربه در امر جنگیری، تلاش میکنند تا شیطان را از بدن رگان بیرون کنند. در نهایت، پدر کاراس جان خود را فدا میکند تا رگان را نجات دهد. این فیلم به خاطر صحنههای تکاندهنده و موضوعات دینی و فلسفی عمیق، یکی از برجستهترین آثار سینمای وحشت به شمار میرود.
در فیلم «جنگیر»، رگان مکنیل از نوعی اختلال روانتنی رنج میبرد که ممکن است ناشی از فشار روانی شدید باشد. اما فیلم همچنین احتمال تسخیر شیطانی را مطرح میکند. پدر کاراس، که در نهایت جان خود را برای نجات رگان میدهد، خود نیز از عذاب وجدان و درد روحی رنج میبرد.
اختلال روانتنی (Psychosomatic Disorder):
اختلال روانتنی به شرایطی اطلاق میشود که در آن استرسهای روانی به علائم جسمی منجر میشوند. این اختلال میتواند شامل مشکلاتی مانند درد، خستگی، مشکلات گوارشی و تنفسی باشد که علت فیزیکی مشخصی ندارند. عوامل روانشناختی مانند استرس، اضطراب و افسردگی میتوانند به بروز این علائم منجر شوند. تشخیص اختلال روانتنی معمولاً با حذف سایر علل فیزیکی صورت میگیرد و درمان شامل مشاوره روانشناختی، رفتاردرمانی شناختی (CBT) و در برخی موارد دارو درمانی است. هدف اصلی درمان، کاهش علائم جسمی و بهبود کیفیت زندگی فرد است.
اختلال هویت تجزیهای (DID):
اختلال هویت تجزیهای (DID) نوعی اختلال روانی است که با وجود دو یا چند هویت یا شخصیت متمایز در یک فرد مشخص میشود. هر کدام از این هویتها میتوانند الگوهای رفتاری، حافظه و تفکر متفاوتی داشته باشند. این اختلال معمولاً در پاسخ به تروماهای شدید روانی در کودکی بروز میکند و ممکن است شامل دورههای از دست دادن حافظه و تجربههای تجزیهای باشد. تشخیص DID بر اساس معیارهای DSM-5 و بررسی تاریخچه پزشکی و روانی فرد صورت میگیرد. درمان DID شامل مشاوره روانشناختی، رفتاردرمانی و در برخی موارد دارو درمانی است. هدف اصلی درمان، یکپارچهسازی هویتها و بهبود عملکرد روزمره فرد است.
6. آنهلیز میشل و پدران آرنولد رنز و ارنست آلت
• نام فیلم: جنگیری امیلی رز (The Exorcism of Emily Rose) – ۲۰۰۵
• کارگردان: اسکات دریکسن
• بازیگران: لورا لینی، تام ویلکینسون، جنیفر کارپنتر
داستان فیلم: فیلم «جنگیری امیلی رز» بر اساس داستان واقعی آنهلیز میشل ساخته شده است. امیلی رز، دختری جوان که به نظر میرسد توسط نیروهای شیطانی تسخیر شده، توسط دو کشیش به نامهای پدر آرنولد رنز و پدر ارنست آلت تحت مراسم جنگیری قرار میگیرد. امیلی رفتارهای غیرعادی از خود نشان میدهد و خانواده او معتقدند که او تحت تأثیر نیروهای شیطانی است. با این حال، مراسم جنگیری موفقیتآمیز نیست و امیلی در نهایت جان خود را از دست میدهد. کشیشها به دلیل مرگ او تحت محاکمه قرار میگیرند. فیلم در کنار پرداختن به جنبههای ماوراءالطبیعه، به بحثهای حقوقی و اخلاقی مربوط به مسئولیت پزشکی و مذهبی نیز میپردازد.
داستان واقعی آنالیزه میشل، که در فیلم «جنگیری امیلی رز» به تصویر کشیده شده، نشاندهنده ترکیبی از مسائل مذهبی و روانی است که منجر به مرگ او شد. پدران رنز و آلت به خاطر نقش خود در مرگ او محکوم شدند.
آنهلیز میشل (زاده ۲۱ سپتامبر ۱۹۵۲ – درگذشته ۱ ژوئیه ۱۹۷۶) دختری آلمانی بود، که پزشکان معتقدند به بیماری صرع لوب تمپورال دچار شده بود. خانواده وی از درمانهای پزشکی سرباز زدند و به توصیه یک کشیش تحت نظر جنگیری کلیسای کاتولیک قرار دادند. او یک سال بعد به دلیل عدم مراقبتهای پزشکی و کمآبی درگذشت. والدین وی در دادگاه به قتل غفلتکارانه محکوم شدند. کشیشان او را به تخت زنجیر کرده بودند و زمانی که درگذشت چشمانی به شدت کبود و دندانهایی شکسته داشت.
صرع (Epilepsy):
صرع یک اختلال عصبی است که با تشنجهای مکرر و غیرقابل کنترل مشخص میشود. تشنجها ناشی از فعالیت غیرطبیعی سلولهای عصبی در مغز هستند و میتوانند شامل تغییرات در رفتار، حرکات، آگاهی و حواس باشند. علل صرع میتواند شامل عوامل ژنتیکی، آسیبهای مغزی، عفونتها و تومورها باشد. تشخیص صرع از طریق تاریخچه پزشکی، معاینه عصبی و آزمایشهای تصویربرداری مغز مانند EEG صورت میگیرد. درمان صرع شامل داروهای ضد تشنج، جراحی و تغییرات در سبک زندگی است. هدف اصلی درمان، کنترل تشنجها و بهبود کیفیت زندگی فرد است.
صرع لوب تمپورال (Temporal Lobe Epilepsy – TLE) نوعی از صرع است که در آن منشا تشنجها در قسمت گیجگاهی یا لوب تمپورال مغز قرار دارد. این بخش از مغز مسئول کنترل احساسات، حافظه و بخشهایی از درک شنوایی است. تشنجهای ناشی از صرع لوب تمپورال معمولاً با تجربههای حسی غیرعادی، تغییرات رفتاری و در مواردی کاهش هوشیاری همراه است.
علائم صرع لوب تمپورال میتواند شامل تجربههای حسی غیرعادی مانند بوها یا طعمهای عجیب، دژاوو (احساس تجربه قبلی یک رویداد)، و یا حسهای عجیب در معده باشد. همچنین، تغییرات رفتاری مانند حرکات تکراری (مثلاً جویدن یا لیسیدن لبها) و مشکلات حافظه نیز از جمله علائم شایع این نوع صرع هستند. در برخی موارد، فرد ممکن است هوشیاری خود را به طور کامل از دست بدهد.
علل صرع لوب تمپورال میتواند متنوع باشد و شامل آسیبهای مغزی ناشی از ضربه مغزی، عفونتهای مغزی، تومورها و مشکلات ساختاری مغز باشد. همچنین، سابقه خانوادگی و عوامل ژنتیکی نیز میتوانند در بروز این اختلال نقش داشته باشند.
تشخیص صرع لوب تمپورال معمولاً با استفاده از نوار مغزی (EEG) و تصویربرداری مغزی مانند امآرآی (MRI) انجام میشود. نوار مغزی میتواند فعالیتهای الکتریکی غیرعادی در لوب تمپورال را نشان دهد و امآرآی ممکن است ناهنجاریهای ساختاری مغز را مشخص کند.
درمان صرع لوب تمپورال شامل داروهای ضد صرع است که به کنترل تشنجها کمک میکند. در مواردی که داروها مؤثر نباشند، گزینههای دیگری مانند جراحی برای برداشتن بخش آسیبدیده مغز یا استفاده از دستگاههای تحریک عصبی مانند VNS (تحریک عصب واگوس) وجود دارد. علاوه بر این، تغییرات در سبک زندگی، مشاوره روانشناختی و حمایت اجتماعی میتواند به بهبود کیفیت زندگی فرد کمک کند.
7. جک تورنس و وندی تورنس
• نام فیلم: درخشش (The Shining) – ۱۹۸۰
• کارگردان: استنلی کوبریک
• بازیگران: جک نیکلسون، شلی دووال، دنی لوید
داستان فیلم: فیلم «درخشش» داستان جک تورنس، نویسندهای است که به همراه همسرش وندی و پسرش دنی برای مراقبت از هتلی دورافتاده به نام اورلوک به آنجا نقل مکان میکنند. جک که به دنبال فرصتی برای نوشتن رمان خود است، به تدریج دچار توهم و جنون میشود. دنی، پسر جک، دارای تواناییهای ماوراء طبیعی است و میتواند وقایع وحشتناکی را که در هتل رخ داده، ببیند. جک تحت تأثیر نیروهای شیطانی هتل قرار میگیرد و قصد کشتن خانوادهاش را دارد. در نهایت، وندی و دنی موفق به فرار میشوند، در حالی که جک در هزارتوی برفی هتل گم میشود و میمیرد. این فیلم به خاطر فضاسازی بینظیر و بازی درخشان جک نیکلسون، یکی از شاهکارهای سینمای وحشت به شمار میرود.
در فیلم «درخشش»، جک تورنس از اسکیزوفرنی پارانوئید رنج میبرد و دچار توهم میشود. وندی و پسرشان دنی نیز قربانی رفتارهای خشونتآمیز جک میشوند. دنی در کتاب «دکتر خواب»، دنبالهی «درخشش»، از PTSD رنج میبرد.
اسکیزوفرنی پارانوئید (Paranoid Schizophrenia):
اسکیزوفرنی پارانوئید یک نوع از اختلال اسکیزوفرنی یا روانگسیختگی است که با توهمات و هذیانهای پارانوئید مشخص میشود. افراد مبتلا به این اختلال ممکن است احساس کنند که دیگران قصد آسیب رساندن به آنها را دارند یا تحت تعقیب قرار گرفتهاند. علائم دیگر شامل توهمات شنیداری، افکار غیرمنطقی و اختلال در تفکر و رفتار است. علل اسکیزوفرنی پارانوئید معمولاً ترکیبی از عوامل ژنتیکی، محیطی و شیمیایی مغز است. تشخیص این اختلال از طریق مصاحبه بالینی و بررسی تاریخچه پزشکی صورت میگیرد. درمان اسکیزوفرنی پارانوئید شامل داروهای ضد روانپریشی، مشاوره روانشناختی و حمایت اجتماعی است.
8. نورمن بیتس و ماریون کرین
• نام فیلم: روانی (Psycho) – ۱۹۶۰
• کارگردان: آلفرد هیچکاک
• بازیگران: آنتونی پرکینز، جنت لی، ورا مایلز
داستان فیلم: فیلم «روانی» داستان ماریون کرین، زنی است که پس از دزدیدن مبلغ زیادی پول از کارفرمایش، به یک متل دورافتاده میگریزد. در این متل، او با نورمن بیتس، مدیر متل که مردی خجالتی و منزوی است، ملاقات میکند. ماریون به طرز وحشیانهای در حمام توسط شخصی که به نظر میرسد مادر نورمن است، به قتل میرسد. بعد از ناپدید شدن ماریون، خواهر او و یک کارآگاه خصوصی به دنبال او میگردند و در نهایت پی میبرند که نورمن بیتس از اختلال هویت تجزیهای رنج میبرد و شخصیت مادرش را در ذهن خود بازسازی کرده است. نورمن در نهایت دستگیر میشود و هویت واقعی او فاش میشود. این فیلم به خاطر داستان پیچیده و پایان غیرمنتظرهاش، یکی از برجستهترین آثار آلفرد هیچکاک محسوب میشود.
در فیلم «روانی» آلفرد هیچکاک، نورمن بیتس از اختلال هویت تجزیهای و یک اختلال تماشاگری رنج میبرد. قتلهای او ناشی از تحمیل شخصیت مادرش بر اوست.
توضیحات اختلال هویت تجزیهای (DID):
اختلال هویت تجزیهای (DID) نوعی اختلال روانی است که با وجود دو یا چند هویت یا شخصیت متمایز در یک فرد مشخص میشود. هر کدام از این هویتها میتوانند الگوهای رفتاری، حافظه و تفکر متفاوتی داشته باشند. این اختلال معمولاً در پاسخ به تروماهای شدید روانی در کودکی بروز میکند و ممکن است شامل دورههای از دست دادن حافظه و تجربههای تجزیهای باشد. تشخیص DID بر اساس معیارهای DSM-5 و بررسی تاریخچه پزشکی و روانی فرد صورت میگیرد. درمان DID شامل مشاوره روانشناختی، رفتاردرمانی و در برخی موارد دارو درمانی است. هدف اصلی درمان، یکپارچهسازی هویتها و بهبود عملکرد روزمره فرد است.
9. اندرو لایدیس و ادوارد «تدی» دانیلز
• نام فیلم: جزیره شاتر (Shutter Island) – ۲۰۱۰
• کارگردان: مارتین اسکورسیزی
• بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، مارک روفالو، بن کینگزلی
داستان فیلم: فیلم «جزیره شاتر» داستان ادوارد «تدی» دانیلز، یک مارشال آمریکایی است که به جزیره شاتر فرستاده میشود تا ناپدید شدن یک بیمار روانی به نام ریچل را در یک آسایشگاه روانی بررسی کند. تدی در طول تحقیقاتش متوجه میشود که این آسایشگاه ممکن است به آزمایشهای غیرقانونی و غیراخلاقی بر روی بیماران بپردازد. در نهایت، تدی پی میبرد که خودش یکی از بیماران این آسایشگاه است و تمامی وقایع فیلم نتیجه توهمات و اختلالات روانی او بوده است. او به دلیل قتل همسرش که فرزندانشان را غرق کرده بود، دچار اختلال روانی شده و خود را به عنوان مارشال تصور کرده است. این فیلم به خاطر پیچیدگی داستان و پایان شوکهکنندهاش، مورد تحسین قرار گرفته است.
در فیلم «جزیره شاتر»، تدی دانیلز از اختلال توهمی رنج میبرد. او به دلیل تروماهای جنگ و قتل همسرش، دچار توهمات شدید میشود.
توضیحات اختلال هذیانی (Delusional Disorder):
اختلال هذیانی نوعی اختلال روانی است که مشخصه آن هذیانهای پایدار و غیرمنطقی است. هذیانها اعتقادات نادرستی هستند که با شواهد و واقعیتها تطابق ندارند و فرد مبتلا به آنها کاملاً به درستی این اعتقادات اصرار دارد. این اختلال ممکن است به شکلهای مختلفی از جمله هذیانهای پارانوئید، بزرگمنشانه، عاشقانه و جسمی ظاهر شود. علل اختلال هذیانی ممکن است شامل عوامل ژنتیکی، روانی و محیطی باشد. تشخیص این اختلال از طریق مصاحبه بالینی و بررسی تاریخچه پزشکی و روانی فرد صورت میگیرد. درمان اختلال هذیانی شامل داروهای ضد روانپریشی، مشاوره روانشناختی و رفتاردرمانی است. هدف اصلی درمان، کاهش شدت هذیانها و بهبود کیفیت زندگی فرد است.
10. رزماری وودهاوس و دامیان تورن
• نام فیلم: بچه رزماری (Rosemary’s Baby) – ۱۹۶۸
• کارگردان: رومن پولانسکی
• بازیگران: میا فارو، جان کاساوتیس، روث گوردون
داستان فیلم: فیلم «بچه رزماری» داستان زوجی به نامهای رزماری و گای وودهاوس است که به آپارتمانی در نیویورک نقل مکان میکنند. پس از مدتی، رزماری باردار میشود، اما احساس میکند که همسرش و همسایگانشان در حال برنامهریزی برای انجام کاری شوم هستند. رزماری به تدریج باور میکند که فرزندش ممکن است فرزند شیطان باشد. همسرش و همسایگانش او را متقاعد میکنند که داروها و معجونهای خاصی مصرف کند که باعث توهمات و کابوسهای وحشتناکی میشود. در نهایت، رزماری متوجه میشود که توهماتش واقعی بوده و فرزندش واقعاً فرزند شیطان است. این فیلم به خاطر فضاسازی دلهرهآور و بازی بینظیر میا فارو، یکی از آثار مهم ژانر وحشت روانشناختی به شمار میرود.
در فیلم «بچه رزماری»، رزماری وودهاوس از روانپریشی پس از زایمان رنج میبرد و باور دارد که نوزادش فرزند شیطان است. این فیلم، ترکیبی از جنون و توهمهای ناشی از اختلال دو قطبی (BAD) را هم به تصویر میکشد.
اختلال روانپریشی پس از زایمان (Postpartum Psychosis):
اختلال روانپریشی پس از زایمان نوعی اختلال روانی نادر است که معمولاً در عرض دو تا چهار هفته پس از زایمان ظاهر میشود. علائم این اختلال شامل توهمات، هذیانها، بیخوابی، تحریکپذیری شدید و رفتارهای غیرمعمول است. این اختلال به مراقبتهای فوری پزشکی نیاز دارد و میتواند به مشکلات جدی برای مادر و نوزاد منجر شود. علل این اختلال معمولاً ترکیبی از تغییرات هورمونی، استرسهای روانی و عوامل ژنتیکی است. تشخیص اختلال روانپریشی پس از زایمان توسط یک روانپزشک بر اساس علائم و بررسی تاریخچه پزشکی صورت میگیرد. درمان این اختلال شامل داروهای ضد روانپریشی، مشاوره روانشناختی و حمایت اجتماعی است.
اختلال دو قطبی (Bipolar Disorder – BAD):
اختلال دو قطبی نوعی اختلال خلقی است که مشخصه آن، تغییرات شدید در خلق است. این اختلال معمولاً شامل دورههای شیدایی (مانیا) و افسردگی است. در دورههای شیدایی، فرد ممکن است احساس انرژی زیاد، اعتماد به نفس بیش از حد و کاهش نیاز به خواب داشته باشد، در حالی که در دورههای افسردگی، فرد ممکن است احساس بیحوصلگی، افسردگی و فقدان انرژی کند. علل اختلال دو قطبی معمولاً ترکیبی از عوامل ژنتیکی و محیطی است. تشخیص این اختلال از طریق مصاحبه بالینی و بررسی تاریخچه پزشکی و روانی فرد صورت میگیرد. درمان اختلال دو قطبی شامل داروهای تثبیت کننده خلق، داروهای ضد افسردگی و مشاوره روانشناختی است. هدف اصلی درمان، کنترل نوسانات خلقی و بهبود کیفیت زندگی فرد است.
دیدگاه