امروز: پنج شنبه, ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۷ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۸ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 273353
۵۰۶۲
۱
۰
نسخه چاپی
Moral Intelligence

تعریف هوش اخلاقی | هوش اخلاقی سازمانی | اصول هوش اخلاقی

هوش اخلاقى به معنی ظرفيت و توانايى درك درست از خلاف، داشتن اعتقادات اخلاقى قوى و عمل به آنها و رفتار در جهت صحيح و درست است

تعریف هوش اخلاقی چیست؟

هوش اخلاقى به معنی ظرفيت و توانايى درك درست از خلاف، داشتن اعتقادات اخلاقى قوى و عمل به آنها و رفتار در جهت صحيح و درست است.

تعریف هوش اخلاقی

اخلاق مندی به عنوان سرمايه ای راهبردی برای مجموعه های سازمانی مطرح است و پيش شرط فعاليت های سازمانی كارآمد را شكل می دهد.

در عصر حاضر دغدغه و نگرانی مديران بروز مشكلات و مسائل پيچيده ای است كه در اثر رعايت نشدن اصول اخلاقی توسط زيردستان به وجود می آيد. در اين زمينه مؤثرترين پديده ای كه می تواند ياور مديران و راهگشای مسائل و مشكلات باشد، هوش اخلاقی است. براساس شواهد بسياری هوش اخلاقی نقش مهمی در موفقيت سازمان ايفا می كند. هنگامی كه رهبر پيوسته صادق باشد و همراه با اصول و ارزش های اخلاقی عمل كند، نوعاً عملكرد بالايی را ايجاد می كند.

امروزه در تجزیه و تحلیل رفتار سازمان ها، پرداختن به اخلاق و ارزش های اخلاقی یکی از الزامات است؛ زیرا نماد بیرونی سازمان ها را رفتارهای اخلاقی آنها شکل می دهد. سقوط معیارهای رفتاری، پژوهشگران را به سمت جست وجوی مبناهای نظری در این رابطه به منظور ایجاد راه حل های مناسب اجرایی سوق داده است.

مشکلات اخلاقی مدیریت به علت پیامدهای گسترده، راه حل های گوناگون، نتایج مرکب، رویدادهای نامطمئن و برداشت های شخصی، پیچیده بوده و دارای مشکلات فراگیر نیز هست؛ زیرا مدیران تصمیماتی می گیرند و اعمالی انجام می دهند که دیگران را تحت تأثیر قرار می دهند. یکی از بهترین راه حل ها برای برون رفت از مشکلات اخلاقی مدیریت ، توجه به هوش اخلاقی است. هوش اخلاقی بیانگر آن است که در روابط اجتماعی چه عملی مناسب و چه عملی نامناسب است؛ فرد احساسات دیگران را درک کند، با دیگران همدلی نماید، و مسئولیت کارهای خویش را بپذیرد.

هوش اخلاقى به معنی ظرفيت و توانايى درك درست از خلاف، داشتن اعتقادات اخلاقى قوى و عمل به آنها و رفتار در جهت صحيح و درست است. 

در دنيای امروز، تنها مديران و كاركنانی با هوش اخلاقی بالا می توانند در سازمان اعتماد و تعهد ايجاد كنند كه مبنايی برای تجارت گسترده و درست است.

تجربه های مديران تجاري در آمريكا، ژاپن و بسياری از مؤسسات خصوصی و شركت های كارآفرينی نشان داده است كه رفتار اخلاقی تنها انجام درست كار نيست، بلكه انجام كار درست است.

همچنين تحقيقات انجام گرفته در بيش از 100 شركت نشان داد كه هوش اخلاقی تأثير بسيار قوی بر عملكرد مالی سازمان دارد.

اصول هوش اخلاقی

اصول زير از هوش اخلاقی برای موفقيت مداوم سازمانی و شخصی ضروری است:

1 .درستكاری

لینک و کیل درستکاری را ایجاد هماهنگی بین آنچه که به آن باور داریم و آنچه که به آن عمل می کنیم، می دانند. به عبارت دیگر انجام آنچه که می دانیم درست است و گفتن حرف راست در تمام زمانها. کسی که هوش
اخلاقی بالایی دارد، به شیوه ای که با اصول و عقایدش سازگار باشد، عمل می کند.

2 .مسئوليت پذيری

کسی که هوش اخلاقی دارد، مسؤولیت اعمال و پیامدهای آن اعمال، همچنین اشتباهات و شکست های خود را نیز می پذیرد. بروئر احساس مسؤولیت را بیانگر نوعی نگرش و مهارت می داند که مانند هر نوع نگرش و مهارت دیگر آموختنی و اکتسابی است. گالسر مسؤولیت را با سلامت روانی ارتباط می دهد و معتقد است که هر قدر افراد مسوؤلیت بیشتری داشته باشند از لحاظ  سلامت روانی سالم تر هستند و بالعکس.

همچنین افراد با هوش اخلاقی بالا از مسوؤلیت پذیری بالاتری برخوردارند. نتایج پژوهش ها نشان می دهد که کمبود و نارسایی ها در زمینه های تربیتی، اخلاقی، معنوی، آموزشی و همانندسازی نادرست با خانواده و همسالان از زمینه های مهم و مؤثر گرایش نوجوانان به رفتارهای خالف قانون، عدم مسوؤلیت پذیری و گرایش به بزه است.

3 .دلسوزی

دلسوزی توجه به دیگران است و دارای تأثیر متقابل است. اگر نسبت به دیگران مهربان و دلسوز بودیم، آنان نیز در زمان نیاز با ما همدردی می کنند و مهربان خواهند بود. دلسوزی پایه ای برای توان احساس آنچه دیگران احساس می کنند و
ایجاد مبنایی پایدار برای عمل دسته جمعی است. دلسوزی احساس اعتماد را افزایش می دهد.

4 .بخشش

بخشیدن، آگاهی از عیوب خود و تحمل اشتباهات دیگران است.  بخشش اجازه رها کردن احساس و عقاید ما است، در مورد آنچه دیگران باید انجام بدهند. زمانی که دیگران را می بخشیم، زندگی در روابط سالم تر با دیگران را انتخاب می کنیم.

بخشودن یک فضیلت اخلاقی است که در برابر خطای دیگران انجام می شود و قابل آموزش دادن است. هرچند انتقام گرفتن پاسخ طبیعی انسان در برابر خطاهای دیگران است،  اما بخشش شاهراه سلامت روانی است.

بخشش یک ویژگی سودمند در روابط انسانی است که به طور گسترده به عنوان یک موضوع پژوهشی به وسیله متخصصان علوم انسانی مورد بررسی قرار گرفته است. در دو دهه اخیر روانشناسان علاقمند بوده اند تا این موضوع را مورد آزمون قرار داده و از آن به عنوان یک عامل مهم و مؤثر در روابط بهره جویند.

5- خدمت

خدمت رسانی به دیگران، در فکر، احساس و عمل، یک جوّ مولد ایجاد می کند که ارتباطات را با درجه بالایی از حالت انسانی بسط می دهد، نه اینکه روابط عمدتاً با ارزش های ابزاری هزینه های معاملاتی و مبادله شکل بگیرد.

6- تواضع و احترام به دیگران

افراد اخلاق مدار به دیگران احترام می گذارند: وظیفه هر کس آن است که با دیگران به گونه ای احترام آمیز رفتار کند و برای دیگران فقط به خاطر خودشان، احترام قائل شود نه به خاطر هدف دیگری، یعنی از احترام گذاشتن فرد به عنوان ابزاری برای دستیابی به هدفی دیگر بهره نگیرد. دستیابی به این مقصود، زمانی میسر است که به ارزش و تصمیمات دیگران احترام بگذاریم. در جایی که چنین رفتاری رخ نمی دهد، فرد خود را در مقام بردگی و خدمت به تحقق سایرین می یابد. شکل عملی احترام به افراد، با همدلی، هماحساسی و گوشدادن به خود است که به ارزش ها و سعه صدر داشتن ها در برابر دیدگاه های متفاوت تجلی، می یابد.

7- قدرشناسی

قدرشناسی پایه ای برای روابط سالم بین شخصی، با وضع هنجارهایی از احترام و توجه مثبت به نیازها و کمک دیگران ایجاد می کند.  لامبرت و همکاران گزارش کردند که قدردانی در روابط عاطفی یا روابط دوستانه نزدیک منجر می شود که فرد قدردانی کننده احساس قدرت مشترك یا مسؤولیت بیشتری برای حفظ سلامت روان طرف مقابل کند.

هوش اخلاقی سازمانی چیست؟

مفهوم رفتار سازمانی در سازمان ها

رفتار آدمی به گونه ای نامشهود تاثیر شگرفی بر معادلات گوناگون سازمانی و ملی و در گستره وسیع تر جهانی گذاشته و بشر امروزی معیارهای اخلاقی متفاوت تری نسبت به گذشته برگزیده و رفتارهای ویژه ای بر حسب آن از خود بروز می دهد.

سازمان ها یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی دوران کنونی هستند که دامنه تاثیر آنها بر شئون مختلف زندگی انسان ها، بسیار گسترده است.

این نهادها، در متن محیط اجتماعی می رویند و می بالند و به همین دلیل، به عنوان سیستمی پیچیده، همواره در تعامل مستقیم با محیط درونی و بیرونی خود هستند.

آنها از یک سو خواهان موفقیت، بقا و حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب هستند و از سوی دیگر موفقیتشان مرهون نحوه برقراری ارتباط و تعامل درست با محیط است.

موضوع اخلاق حرفه ای از همین تعامل سرچشمه می گیرد و ماهیت آن به چگونگی سامان دهی رفتار ارتباطی سازمان به عنوان شخصیتی حقوقی با محیط، بر می گردد.

نخستین بار اصطلاح هوش اخلاقی توسط بوربا در روان شناسی وارد شد. وی هوش اخلاقی را ظرفیت و توانایی درک درست از خلاف، داشتن اعتقادات اخلاقی قوی و عمل به آنها و رفتار در جهت صحیح و درست تعریف می کند.

هوش اخلاقی، به معنی توجه به زندگی انسان و طبیعت، رفاه اقتصادی و اجتماعی، ارتباطات باز و صادقانه و حقوق شهروندی است.

در دنیای امروزی، تنها رهبران با هوش اخلاقی بالا می توانند در سازمان، اعتماد و تعهد ایجاد کنند که مبنایی برای تجارت گسترده و درست است.

مراحل آموزش هوش اخلاقی در سازمان

همانگونه که یافته های مطالعات نشان می دهند، این امکان وجود دارد که افراد بتوانند هوش اخلاقی خود را افزایش دهند و مهارتهای اخلاقی شان را تقویت کنند.

صاحبنظران این ده مرحله را برای پرورش هوش اخلاقی یا تربیت کارکنان اخلاقی به مدیران، پیشنهاد می دهند:

1- احساس تعهد در راستای ایجاد و پرورش کارکنان اخلاقی؛ یک پرسش اساسی آن است که پرورش کارکنان اخلاقی چه اندازه برای مدیر اهمیت دارد؟ چرا که تحقیقات نشان داده اند مدیرانی که به شدت احساس نیاز به شکل دادن رفتارهای اخلاقی یا ترس از ایجاد اخلاقهای زشت در کارکنان خود دارند، معمولاً موفق بوده اند، زیرا خودشان را برای تلاش در این مورد متعهد کرده اند. بنابراین اگر شما واقعاً می خواهید کارکنانی اخلاقی داشته باشید، بایستی احساس تعهد شخصی برای پرورش آنان کرده، این تعهد تا رسیدن به هدف تداوم یابد.

2- تلاش برای آن که الگویی نمونه با یک مثال اخلاقی قوی باشید: مدیران نخستین و قوی ترین الگو یا معلم اخلاق برای کارکنانشان هستند، بنابراین مطمئن شوید همان رفتارهای اخلاقی را که از کارکنان انتظار دارید، خود انجام دهید تا آنها از شما فرا گرفته، شما را الگوی خود بدانند.

3- شناخت باورها و عقاید خودتان ضمن تسهیم آنها با دیگران: پیش از آنکه بتوانید کارکنان اخلاقی پرورش دهید، باید درباره آنچه که به آن باور دارید، با خودتان صادق و صریح باشید. بنابراین مدتی کوتاه به تمامی ارزش هایتان فکر کنید. سپس درباره اینکه چرا شما این روش اجرای خاص را دارید، به طور منظم با کارکنان صحبت کرده، نظراتتان را با آنان در میان بگذارید.

4- از لحظه های آموختن، بهره بگیرید؛ بهترین لحظه های آموزش، معمولاً غیرمنتظره و اتفاقی هستند و برخلاف تصور، از پیش برنامه ریزی نشده اند. هرگاه بحث موضوعات اخلاقی به میان آمد، از آن فرصت استفاده کنید. آنها به شما و کارکنانتان کمک می کنند تا باورهای اخلاقی استواری را که در هدایت مستمر رفتار برای تمامی زندگی موثرند، توسعه دهید.

5- انضباط را به عنوان یک درس اخلاقی به کار بندید: انضباط موثر موجب مراقبت از کارمند در این امر می شود تا تشخیص دهد که چرا رفتارش اشتباه است و چگونه می تواند آن را اصلاح و تصحیح کند. در این مورد، استفاده از پرسش های درست به کارکنان کمک می کند به این توانایی دست یابند که نظر دیگران را درباره رفتارشان دریابند و توانایی درک نتایج رفتارهایشان را توسعه دهند.

6- توقع رفتارهای اخلاقی داشته باشید: در این زمینه نتیجه مطالعات روشن بوده است. کارکنانی که رفتارهای اخلاقی دارند، دارای مدیرانی هستند که از آنها که از آنها انتظار داشته اند، چنین عمل کنند. توقعات و انتظارات شما از کارکنانتان به منزله تعیین نوعی استاندارد، برای رفتارهای آنهاست.

7- نسبت به آثار رفتارها واکنش نشان دهید: محققان ابراز می کنند که یکی از بهترین تمرین های سازنده اخلاق، اشاره به تاثیر گذاری رفتار کارکنان، بر اشخاص دیگر است. انجام این کار موجب افزایش رشد اخلاقی کارکنان می شود.

8- رفتارهای اخلاقی کارکنان را تقویت کنید و پاداش دهید: یکی از ساده ترین راه های کمک به کارکنان در جهت کسب رفتارهای جدید، این است که پس از وقوع آن رفتارها، آنها را پاداش دهید و تحسین کنید. پس با هدف شکل دهی رفتارهای اخلاقی، کارکنان را زیرنظر بگیرید و با شرح اینکه چرا رفتارشان خوب بوده، شما برای آنها ارزش قائلید، آن را تقویت کنید.

9- روزانه اصول اخلاقی را اولویت بندی کنید: کارکنان با خواندن اصول اخلاقی در متن کتابها یاد نمی گیرند که چگونه افراد با اخلاقی شوند، بلکه تنها با انجام کارهای خوب، این امر را می آموزند. کارکنان را جهت کمک برای ایجاد تغییر در دنیای خودشان تشویق کنید و همیشه آنان را یاری دهید تا نتیجه مثبت عمل خود را بر روی حالات دیگران درک کرده، تشخیص دهند.

هدف نهایی و واقعی برای کارکنان آن است که هرچه کمتر و کمتر به راهنمایی دیگران وابسته باشند و اصول اخلاقی باید به زندگی روزمره آنان وارد شده، آنها را درونی سازند. این امر تنها زمانی روی می دهد که مدیران بر اهمیت فضیلت ها به گونه مستمر تاکید داشته، کارکنان شان مکرر، این رفتارهای اخلاقی را تمرین کنند.

10- مشارکت و ثبت قانون طلایی: به کارکنانتان قانون طلایی را یادآوری کنید. قانونی که بسیاری از تمدن ها را در مدت قرنها هدایت و راهنمایی کرده است و سخن پیامبر اسلام (ص) نیز هست: با دیگران همان گونه رفتار کنید که می خواهید با شما رفتار شود و تلاش کنید این اصل، قانون اساسی اخلاقی سازمان شما باشد.

منابع

ارائه مدلی از تأثير هوش اخلاقی بر اعتماد سازماني و سلامت سازمانی در وزارت ورزش و جوانان | مسعود فریدونی | محمدحسین رضوی | رویکردهای نوین در مدیریت ورزسی | شماره 18 | پاییز 1396

تاثیر هوش اخلاقی بر عملکرد کارکنان و سازمان | سید محمدمهدی حسینی | اصلاح و تربیت | شماره 149 | مهر 1393

هوش اخلاقی ماهیت و ضرورت آن | محسن گل محمدیان و دیگران | اخلاق پزشکی | شماره 33 | پاییز 1394

  • منبع
  • حقوق نیوز
  • آتیه نگر

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید