دروغ را می توان تغییر و تحریف حقیقت، بیان نکردن حقیقت و یا ساختن مطالبی دانست که از اساس کذب است.
دروغ و دروغگویی
دروغ گویی به معنای ارائه ادعاها یا اظهاراتی نادرست است که هدف آن فریب و گمراه کردن دیگران است. دروغ گویی ممکن است به صورت کلی یا جزئی باشد و میتواند در موارد مختلفی اتفاق بیفتد، از جمله روابط شخصی، کسب و کار، سیاست، رسانه و غیره.
مواردی که ممکن است باعث دروغ گویی شوند عبارتند از:
- تحمیل یا پنهان کردن اطلاعات نادرست با هدف کسب منافع شخصی یا گمراه کردن دیگران.
- تغییر حقایق و اظهارات به صورت عمدی با هدف پنهان کردن حقیقت یا ایجاد تصویری متفاوت از واقعیت.
- ارائه اطلاعات نادرست یا توهین آمیز به شخص دیگر با هدف تحقیر و تخریب آن شخص.
- استفاده از تکنیکها و روشهای تقلبی در مسابقات و رقابتها.
مطالعهای در دانشگاه ماساچوست نشان داد که مردم در مکالمات روزانه بهطور متوسط هر 3 دقیقه یکبار دروغ میگویند. مطالعات دیگر نشان میدهد که دروغها 35 درصد مکالمات ما را در طول یک هفته تشکیل میدهند.
این آمار دلسردکننده است. ما غالباً میگوییم ما انسانهای صادقی هستیم که هرگز دروغ نمیگویم، اما این خود دروغ است.
اما چرا این کار را میکنیم؟ پاسخ در این واقعیت نهفته است که سود روانی و اجتماعی دروغگویی بیشتر از حقیقتگویی است. ما دروغ میگوییم چرا که حقیقت تلخ، گزنده و گاه خطرناک است. ما بسیاری از اوقات برای محافظت از خود یا اطرافیانمان یا استفاده از فرصت یا موقعیتی وسوسه میشویم که دروغ بگوییم.
دن اریلی، روانشناس رفتاری در دانشگاه دوک میگوید: بدترین و خطرناکترین چیزی که درباره دروغ وجود دارد این است که افراد نمیفهمند که دروغگویی چقدر ما را عوض میکند.
در یک تحقیق در مجله نیچر نوروساینس، اریلی و همکارانش نشان دادند که عدم صداقت چگونه مغز افراد را تحت تاثیر قرار میدهد و دروغگویی در آینده را آسانتر میکند. وقتی که اشخاص دروغ میگفتند، دانشمندان متوجه فعالیت شدید در آمیگدال یا بادامه مغز آنها شدند. بادامه بخش مهمی از مغز است که باعث ایجاد ترس، اضطراب و واکنشهای احساسی –از جمله حس گناهی که در هنگام دروغ گفتن به شما دست میدهد- میشود.
اما هنگامی که دانشمندان یک بازی با سوژههای خود انجام دادند که در آن سوژههای تحقیق با دروغگویی و فریب دادن شریکشان پول به دست میآوردند، متوجه شدند که سیگنالهای منفی بادامه مغز شروع به کاهش میکند. نهتنها در این مورد، بلکه وقتی که عدم صداقت افراد هیچ عواقبی برای آنها ندارد، دروغهای آنها تمایل بیشتری به احساسی شدن پیدا میکند.
تالی شاروت، عصبشناس شناختی دانشگاه لندن که مسئولیت این تحقیق را برعهده داشت، میگوید: اگر آدمها فرصت داشته باشند تا به نفع خودشان دروغ بگویند، ابتدا دروغهای کوچکی میگویند و بهمرور زمان دروغهایشان بزرگتر و بزرگتر میشود.
انواع دروغ
دروغ های مصلحتی
ما اکثر تمایل داریم که دروغ های مصلحتی را خيلي دروغ حساب نکنیم و کسانی که همچنين دروغ هایی ميگويند اغلب احساس ميکنند که این دروغ ها یا سودی داشته و یا دست کم بی زیان هستند. دروغ های مصلحتی بخشی از حقیقت را هم ميگويند ، بدین ترتیب برخی ها ممکن است فکر کنند که این ها اصلاً دروغ نیستند. گاهی وقت ها هم اشخاص ممکن است از چنين دروغ هایی براي محافظت از سایرین استفاده کنند.
چنانچه ميدانيد کسی دارد به شما دروغ ميگويد شاید بخواهید با وی مقابله کنید و دروغش را آشکار کنید، ولی باید به این که بعدش چه کاری میخواهید انجام دهید هم فکر کنید. درصورتی که فکر می کنید دروغ مصلحتی اش واقعا چیز مهمی نیست، بگذرید، ولی درصورتی که اعتماد تان را خدشه دار ميکند شاید بهتر باشد با آن برخورد کنید.
دروغ های وسواسی یا عادتی
برخی از آدم ها زندگی خویش را با یکسری بی پایان از داستان ها و واقعیت ها و یا قصه هایی که یا کاملاً نادرست اند یا زيادي آب و تاب داده شده اند دکور و تزیین ميکنند . افرادی که این کار را ميکنند به قصه های خیالی خویش معتادند، زیرا بدون این دروغ ها و داستان ها عمیقا حس نا امنی ميکنند . معمولاً تنها افرادی که از دروغ های عادتی رنج می برند خود ِ این دروغ گو ها هستند.
دروغ های بیمارگونه
دروغ های بیمارگونه، نوع مزمن تر دروغ های عادتی یا وسواسی هستند. دروغ های مرضی برعکس دروغ های سفید یا مصلحتی که براي جلوگيري از ناراحتی یا درد سر فرد دیگری گفته میشوند ، ظاهرا هیچ علت مشخصی ندارند و همین سبب ميشود کسی که با یک دروغگوی مرضی برخورد ميکند به سختی بفهمد چه باید بکند.
بیش از یک قرن از شناسایی دروغ مرضی می گذرد، ولی هنوز تعریف واحدی براي آن ارائه نشده است. بعضی از دروغ های مرضی ریشه در یک عارضه ی روانی دارند مثل اختلال شخصیت اجتماعي( سایکوپث)، در حالیکه براي ديگر دروغ های مرضی ظاهرا هیچ علت پزشکی وجود ندارد.
دروغگو های حواس پرت یا مرضی
دروغ گوهای حواس پرت با دروغگو های مصلحتی تفاوت دارند، زیرا تمام مدت در حال دروغ گفتن هستند و به اخلاق و معنای دروغ شان فکر نمی کنند. اغلب اشخاص ميدانند که آن ها خالی می بندند، زیرا حواس پرت بوده و زیاده روی ميکنند
درصورتی که کسی که برایتان مهم است همچين آدمی هست، بد نیست که این مسأله را به آن ها گوش زد کنید. احتمالش هست که آن ها ميدانند دقیقا دارند چکار ميکنند ولی بدان معنی هم نیست که قرار هست به این مسئله اعتراف نموده یا تغيير کنند. شاید بخواهید از زندگی چنين آدمی بروید، مگر این که بخواهند روی خود شان کار کنند.
چرا آدمها دروغ میگویند
یکی از مهمترین سوالات در مورد دروغگویی، انگیزه دروغ گفتن است. دروغگویی موضوعی چندوجهی است، با این حال پژوهشگران دریافتهاند که چرا مردم دروغ میگویند. مجله نشنال جئوگرافیک یافتههایی را درباره دروغگویی مردم جمعآوری کرده و آنها را به چهار گروه تقسیم کرده است.
دروغگویی برای پیشرفت خود
فقط کمتر از نیمی از دروغها (۴۴٪) برای نوعی پیشرفت یا نفع فردی و یا گروهی گفته میشود. فرد میتواند به منفعت مالی دست پیدا کند (۱۶٪)، فرد میتواند منافع غیرمالی به دست آورد (۱۵٪)، فرد میتواند تصور بهتری از خودش داشته باشد (۸٪)، و یا به فرد اجازه میدهد تا با خنداندن دیگران بهعنوان فردی طناز و بذلهگو شناخته شود (۵٪).
دروغگویی برای محافظت از خود
دلیل اصلی دیگر دروغ گفتن مردم برای محافظت از خودشان است. این دسته بیش از یکسوم دروغها را شامل میشود (۳۶٪). پنهان کردن و یا لاپوشانی اشتباهی که مرتکب شدهاند (۲۲٪)، و برای جلوگیری از اشتباهاتی که سایر افراد انجام میدهند (۱۴٪).
دروغگویی برای تاثیرگذاری بر دیگران
میزان کمی از کل دروغها که در این دسته جای میگیرد، سایر افراد را تحت تاثیر قرار میدهد (۱۱٪). کمک به دیگران (۵٪)، صدمه زدن و آسیب رساندن به دیگران (۴٪)، و دروغهایی برای مودبانه رفتار کردن و یا حفظ شئونات اجتماعی (۲٪).
دروغگویی نامعلوم
کوچکترین دسته دروغهایی که به دلایل نامعلوم رخ میدهد (۹٪). دلیل بیشتر این دروغها برای شخص معلوم نیست (۷٪) و یا به دلایل آسیبشناسی است (۲٪).
نتایج یک تحقیق روانشناسی شناختی کاربردی نشان داده است که دروغگویی مداوم میزان باور به یک رخداد دروغین را افزایش میدهد و باعث کاهش باور به اتفاقات واقعی میشود. دروغ گفتن میتواند درک و فهم و اعتمادبهنفس اشخاص در مورد واقعیت را تحریف کند.
واکنش نسبت به افراد دروغگو
هیچ کس دوست ندارد دروغ بشنود و افراد معمولا پس از شنیدن دروغ آشفته و عصبی می شوند. حالا که تا حدود زیادی مطمئن شدیم طرف مقابل به ما دروغ می گوید، سوال سوم خودش را نشان می دهد: باید چه واکنشی نشان بدهیم؟
بهتر است پیش از اینکه واکنش تندی نشان بدهیم این سوالات را از خود بپرسیم:
- آیا او با دروغ گفتن سعی در حفاظت از خودش یا دیگران داشته است؟
- آیا اخلاق و رفتار سختگیرانه من باعث شده است او دروغ بگوید؟
- آیا این دروغ خیلی بزرگ و مضر است؟
- آیا او همیشه دروغ می گوید یا فقط در بعضی موارد؟
- حفظ رابطه ام با او چقدر اهمیت دارد؟
پس از آنکه این سوالات را پاسخ دادید احتمالا دنبال روش بهتری برای واکنش دادن خواهید گشت.
در برخی مواقع شاید بهتر باشد هیچ بازخوردی نشان ندهید زیرا ارزش حفظ آن رابطه بیشتر از لطمه ای است که آن دروغ به شما می زند.
اما در باقی موارد می توانید مسیر زیر را طی کنید:
- ابتدا مطمئن شوید او دروغ می گوید. شاید شما اشتباه می کنید! اگر می توانید دلیل و سند کافی برای اثبات ادعای خود گردآوری کنید.
- با فرد دروغ گو به صورت خصوصی و دو نفره صحبت کنید. سعی کنید فضایی امن و صمیمی ایجاد کنید که او از گفتن حقیقت نترسد.
- به او فرصت جبران بدهید.
- اگر شخص دروغ خود را نپذیرفت، مدارک و شواهدی را که جمع کرده اید به او نشان بدهید. اگر در این مرحله اشتباه خود را پذیرفت به او فرصت جبران بدهید. اگر باز هم انکار کرد، عواقب انتخاب نادرستش را شرح بدهید.
- اگر کسی چندین بار دروغ گفته است با او به صورت خصوصی صحبت کرده و بگویید اعتماد خود را به او از دست داده اید. سپس برخی امتیازات و دسترسی ها را از او پس بگیرید.
- در نهایت بهتر است روابط کاری و اجتماعی خود را با شخصی که مدام دروغ می گوید قطع یا محدود کنید.
در انتها تاکید می کنم هر بار که شخصی دروغ می گوید نباید به او واکنش تند نشان داد،
- خصوصا اگر دروغی که گفته است نتایج فاجعه بار به همراه نداشته باشد.
- بهتر است پل های پشت سر او را خراب نکنیم و به او اجازه عقب نشینی بدهیم.
- در این حالت او متوجه اشتباه خود می شود و قدر فرصت دوباره ای که دارد را بهتر می فهمد و به احتمال زیاد در صدد جبران برمی آید.
- تعداد افرادی که آنقدر زیاد و وقیحانه دروغ می گویند که باید از ارتباط با آنها اجتناب کرد کمتر از افرادی است که لیاقت یک فرصت دوباره را دارند.
آسیبهای دروغگویی
آسیبهای دروغگویی به دو بعد اجتماعی و روانی تقسیم میشوند.
آسیبهای اجتماعی دروغگویی
- برملا شدن دروغ و رسوایی، اولین آسیبی است که فرد دروغگو را تهدید میکند.
- بیآبرویی، از دیگر زیانهای اجتماعی دروغ است. هنگامی که چند دروغ از فرد ثابت شود، تنها چیزی که نصیب او میشود بی آبرویی است.
- بیاعتمادی، و بیارزش شدن سخنان دروغگو نزد مردم به گونهای که دیگر کسی به حرفهایش اعتماد نمیکند.
- مورد تمسخر واقع شدن؛ از پیامدهای ناخوشایند اجتماعی دروغ، به سخره گرفتن و کوچک شمردن دروغگو است؛ خواه در حضور او و خواه در غیبت او.
آسیبهای روانی دروغگویی
- اضطراب درونی. دروغگو همواره از ناراحتی درونی رنج میبرد زیرا میخواهد دروغش برملا نشود و پیوسته نگران است که مبادا دیگران به صداقتش شک کنند و همیشه این بار سنگین را به دوش میکشد.
- فراموشی، نیز یکی از بیماریهای روانی است که دروغگو به آن گرفتار میشود. انسان دروغگو، دروغی را که میگوید، یادش نمیماند و در صورتی که بخواهد دروغ خود را تکرار کند به گونهای دیگر آن را نقل میکند.
- از بین رفتن شرم و حیا و عادی شدن موضوع، باعث میشود فرد از روی عادت شروع به دروغگویی کند.
روش های شناسایی دروغگویی
شاید با دانستن موارد زیر تصور کنید که پس دیگر از امروز میتوانید متوجه دروغ دیگران شوید. اما دانستن این موارد مانند این است که شما در رابطه با بازی تنیس اطلاعات زیادی داشته باشید، اما در عمل تا وقتی تمرینی نداشته باشید، هیچ وقت نمیتوانید قهرمان المپیک شوید، دانستن این موارد نیز هر چند جذاب است، اما توجه داشته باشید که تا وقتی تمرین نداشته باشید، نمیتوانید کارشناس این کار شوید. با تمرین موارد زیر میتوانید مهارت لازم برای شناسایی دروغ گویی را به دست بیاورید:
_تفاوت بین زبان بدن با آنچه بیان میشود میتواند نشان دهنده دروغگویی باشد. برای مثال افراد دروغگو در هنگام صحبت کردن هیچ گاه دستهای خود را حرکت نمیدهند.
- این افراد با لکنت حرف میزنند.
- اطلاعاتی بسیار بیشتر از آنچه خواستهاید به شما عرضه میکنند.
- دروغگوها معمولا از جملات طولانیتر استفاده میکنند.
- از بیان عبارت (من) اجتناب میکنند.
- روی جزییات زیادی تاکید میکنند.
- از عبارات مبالغه آمیز و تاکیدی زیاد استفاده میکنند.
- تظاهر به نشنیدن حرف شما میکنند
- آنها کلمات و عبارات خود را تکرار میکنند.
- در مواقع حساس کشف دروغ، بلافاصله موضوع بحث را عوض میکنند.
دیدگاه