اهداف عظیم آدولف هیتلر و برنامه Wunderwaffe
آدولف هیتلر در دوران صدارت خود در آلمان، اهداف بسیار بزرگی داشت که برای تحقق آنها بایستی اغلب ماشینهای نظامی کارآمد و گاه عجیب و غریبی ساخته میشد. سلاحهای غیرمعمول تحت برنامه Wunderwaffe (سلاح شگفتانگیز) ساخته میشدند. هیتلر علاقهای به استفاده از سلاحهای معمولی نداشت و همواره به دنبال ساخت بزرگترین و قدرتمندترین سلاحها بود. این سلاحها به قدری بزرگ بودند که تنها از طریق ریلها قابل حمل بودند. ایدههای وی توسط مهندسان آلمانی طراحی شد و نتیجه اغلب فاجعهبار یا غیرعملی بود. با این حال، نازیها موفق به ساخت برخی از سختافزارهای نظامی بسیار چشمگیر شدند که تاثیر قابل توجهی بر تاریخ جنگهای نظامی گذاشتند. به عنوان مثال، آنها اولین موشکهای مدرن V-2 و اولین جنگنده تکموتوره جت را معرفی کردند.
اسلحه گوستاو: بزرگترین سلاح تاریخ
یکی از نمونههای بارز علاقه هیتلر به ساخت چیزهای بزرگ، اسلحه Schwerer Gustav بود؛ بزرگترین اسلحهای که تاکنون در جنگ استفاده شده است. توسعه این سلاح در اواخر دهه ۱۹۳۰ آغاز شد و به منظور شکستن خط ماژینو (Maginot Line) فرانسه طراحی شد. این خط، یک مرز بسیار مستحکم بود که فرانسه برای دفاع از خود در برابر آلمان ساخته بود. با این حال، نازیها از طریق بلژیک و هلند به فرانسه حمله کردند و این سلاح عظیم غیرضروری شد. با این وجود، اسلحه گوستاو همچنان یک اسلحه عملیاتی بود و نازیها خوشحال از استفاده آن بودند. این اسلحه عظیم ۱۳۵۰ تن وزن داشت و در نبرد سواستوپول علیه اتحاد جماهیر شوروی استفاده شد. مشخصات این اسلحه بینظیر و همچنان منحصر به فرد است. طول لوله آن ۳۲.۵ متر بود و قطر گلولههای آن ۷۸.۷ سانتیمتر بود که میتوانست گلولههایی به طول ۳.۶ متر پرتاب کند. نرخ شلیک این اسلحه بسیار پایین بود و تنها میتوانست هر ۳۰ تا ۴۵ دقیقه یک گلوله شلیک کند.
اسلحه گوستاو برای حرکت و مونتاژ به نیروی عظیمی نیاز داشت. برای جابهجایی و مونتاژ آن به مدت سه روز و ۲۵۰ نفر نیروی انسانی نیاز بود. همچنین بیش از هزار نفر برای مونتاژ و قرار دادن آن در محل مورد نیاز بود. این اسلحه همچنین با توپهای ضد هوایی همراه بود تا از حملات هوایی محافظت کند. بیشترین ویژگی برجسته این اسلحه، برد ۴۶.۷ کیلومتر آن بود. در نهایت، Schwerer Gustav موثر بود، اما استفاده از آن برای ادامه جنگ غیرعملی بود و تنها چند ده گلوله در جنگ شلیک کرد.
توپ باد: ایدهای غیرعملی
با آغاز جنگ جهانی دوم، جنگ هوایی یکی از عناصر تعیینکننده در جنگ بود. دستیابی به برتری هوایی برای نازیها و دشمنانشان اولویت داشت و روشهای متعددی برای مقابله با هواپیماها وجود داشت. دفاع هوایی زمینی شامل توپهای ضد هوایی بود که در ارتفاعات معین شلیک میکردند، اما این روش همیشه موثر نبود.
نازیها تحقیقاتی برای روشهای جایگزین دفاع هوایی انجام دادند که شامل استفاده از هوا به عنوان سلاح بود. ممکن است فکر کنید که انفجارهای هوایی خطرناک نیستند، اما نازیها ایدههای بلندپروازانهای در ساخت توپ باد (Wind Cannon) داشتند. این سلاح شامل یک لوله بزرگ زاویهدار بود که میتوانست به نقطه خاصی در آسمان هدفگیری کند. مخلوطی از هیدروژن و اکسیژن را در داخل لوله میسوزاندند تا انفجار هوایی قدرتمندی ایجاد کنند که از طریق لوله به سمت هدف هدایت میشد.
آزمایشها نشان داد که این مفهوم عملی است، اما نه در برابر هواپیماهای پرواز. توپ باد توانست یک تخته چوبی را در فاصله ۲۰۰ متری با موفقیت نابود کند که این امر تحسینبرانگیز بود. اما برای هدفگیری هواپیماهای متحرک، این سلاح کارآیی لازم را نداشت. با این وجود، این سلاح روی پلی در رودخانه البه نصب شد، اما هرگز نتوانست اهدافی را نابود کند.
اسلحه با لوله خمیده: تیراندازی از پشت دیوار
از زمان اختراع اسلحه، کشورها همواره در تلاش برای بازطراحی و بهبود آن بودهاند و یکی از آرزوها، همواره شلیک از پشت دیوار بود. این ایده باعث میشود که شخص شلیککننده در معرض خطر قرار نگیرد، اما طراحی سلاحی که بتواند از پشت دیوار شلیک کند، کار آسانی نیست. نازیها Krummlauf (لوله خمیده) را به عنوان اتصالی برای تفنگ تهاجمی Sturmgewehr 44 طراحی کردند. این اتصال شامل یک پریسکوپ بود که به شلیککننده اجازه میداد تا از پشت دیوار هدف خود را ببیند. مدل با لوله خمیده ۳۰ درجه بیشتر تولید شد. مشکل اصلی این بود که لوله خمیده باعث افزایش دما میشد و طول عمر لوله را کاهش میداد.
این دما تعداد گلولههایی که میتوانست از طریق Krummlauf شلیک شود را محدود میکرد. مدل ۳۰ درجه میتوانست حدود ۳۰۰ گلوله شلیک کند، در حالی که گزینههای بزرگتر محدودتر بودند. همچنین، گلولهها اغلب قبل از خروج از لوله میشکستند و دقت سلاح را کاهش میدادند. با وجود این محدودیتها، این سلاح استفاده شد و الهامبخش نسخههای جدیدتری شد که بر اساس طراحی اصلی Krummlauf ساخته شدند.
Karl-Gerät: خمپارهانداز عظیم
علاقه هیتلر به ساخت تجهیزات بزرگ به طراحی چندین سلاح زرهی منجر شد که از نظر عملی در جنگ کاربردی نداشتند. یکی از این تجهیزات، خمپارهانداز خودکششی Karl-Gerät بود که توانایی شلیک گلولههای عظیم را داشت. هر Karl-Gerät وزنی بین ۱۲۴ تا ۱۳۹ تن داشت، بسته به پیکربندی، و طول لوله آن ۶ متر با کالیبر ۶۰۰ میلیمتر (۲۴ اینچ) بود. این ویژگی به Karl-Gerät اجازه میداد تا گلولههای عظیمی را با وزن ۲۱۷۰ کیلوگرم شلیک کند.
قبل از پایان جنگ، آلمان هفت Karl-Gerät ساخت که شش تای آنها در چندین حمله مهم، از جمله نبرد بولژ، نبرد رماگن و در چندین مکان در لهستان و اتحاد جماهیر شوروی استفاده شد. با وجود اینکه Karl-Gerät مفید و موثر بود، برای هدف اصلی خود که شکستن خط ماژینو بود، استفاده نشد. همچنین، این سلاح برای عملیات به بیش از یک وسیله نقلیه نیاز داشت. سرعت حمل بالای این سلاح ۱۰ کیلومتر در ساعت بود و نیاز به حملونقل روی ریلها داشت. برای جابجایی جزئی و هدفگیری، از سیستم حرکت خود سلاح استفاده میکرد اما نیاز به واگنهای سنگین، جرثقیل و تانکهای اصلاحشده برای حمل مهمات داشت. این امر باعث میشد که استفاده از آن در بیشتر نبردها غیرعملی باشد.
تفنگ خورشیدی: ایدهای فراتر از زمان
یکی از ایدههای غیرواقعی نازیها، تفنگ خورشیدی (Sun Gun) بود. این ایده توسط فیزیکدان آلمانی، هرمان اوبرث، در سال ۱۹۲۹ مطرح شد و شامل یک ایستگاه فضایی با آینهای بزرگ بود که انرژی خورشیدی را متمرکز و به سمت هدفی روی زمین میتاباند. در طول جنگ جهانی دوم، این ایده دوباره مورد بررسی قرار گرفت و برنامههایی برای ساخت آن تهیه شد. اگر این ایده تحقق مییافت، تفنگ خورشیدی به عنوان بخشی از یک ایستگاه فضایی مداری در ارتفاع ۸۲۰۰ کیلومتری از سطح زمین ظاهر میشد. با استفاده از یک آینه عظیم ساخته شده از سدیم فلزی به مساحت ۹ کیلومتر مربع، تفنگ خورشیدی میتوانست انرژی خورشیدی را متمرکز و از طریق یک مکانیزم متمرکز کننده به سمت هدف هدایت کند.
به طور نظری، تفنگ خورشیدی میتوانست اقیانوسها را به جوش آورد یا شهرهای کامل را نابود کند، بنابراین نازیها امیدوار بودند که آن را بسازند. با این وجود، آنها به محدودیتهای خود واقف بودند و معتقد بودند که میتوانند تفنگ خورشیدی را در طی یک قرن بسازند. شاید این مدت زمان طولانی به نظر برسد، اما رایش سوم اهداف بلندپروازانهای برای تسلط بر جهان داشت و در چشمانداز بزرگتر برنامههای آنها، تفنگ خورشیدی یک امکان چالشبرانگیز آینده بود.
دیدگاه