فردریک شوپن برجستهترین آهنگساز پیانو در سده نوزدهم است. او را به عنوان استاد آفرینش مارش میشناسند که توانست با پدید آوردن آهنگهای کوتاه و نغمههای دلپذیر، انقلابی در تکنیکهای نوازندگی پیانو ایجاد کند.
فردریک شوپن
شوپن فرزند مادری لهستانی و پدری فرانسوی بود و در ورشو بزرگ شد. هنوز کودکی بیش نبود که سبک بدیعش در نوازندگی و آهنگسازی شگفتی اشراف لهستان را برانگیخت.
او در کودکی شروع به ساختن قطعات کوچک کرد و در این راه از آموزش های ژوزف السنر که بهترین استاد موسیقی ورشو بود، سود برد. شاید بهره گیری از تعالیم این استاد، بزرگ ترین شانس زندگی شوپن بود.
زیرا السنر اعتقاد داشت که هنر جو باید ذوق منحصر به فرد خود را بیدار و تقویت کند. به همین جهت شوپن مجال آن را یافت تا ذوق خود را بپرورد و با پرهیز از تصنیف قطعات مفصل، وقتش را صرف پرورش نبوغ خود کند.
او پس از پایان تحصیل در کنسرواتوار ورشو به سفر در اتریش و آلمان و اجراء آثارش پرداخت.
هنگام دوری شوپن از لهستان، هموطنانش در مخالفت با روسها شورش کردند و زمانیکه خبر اشغال ورشو بهدست روسها به او رسید دچار ناامیدی و احساس تقصیر شد: 'شهرم را به خاک و خون کشیدهاند و ... من اینجا هستم، کاری نمیکنم و فقط آه میکشم و اندوه و رنجم را بر پیانو سرریز میکنم' . در ۱۸۳۱، شوپن بیستویک ساله به پاریس رفت، شهری که در باقی عصر کوتاهش خانه و کاشانهٔ او شد.
پاریس در دههٔ ۱۸۳۰ کانون نهضت رمانتیک و پایتخت هنری اروپا بود. شوپن جوان با نویسندگانی چون ویکتورهوگو، بالزاک و هاینه آشنا شد و دولاکروای نقاش، لیست و برلیوز همگی از دوستان نزدیکش بودند. نوازندگی شوپن سبب شد خیلی زود به محافل اشراف پاریس راه یابد.
فرانتز لیست دربارهٔ کسانیکه در کنسرتهای نه چندان فراوان شوپن حضور مییافتند توصیفی زنده بهدست داده است: 'کالسکهها یکی پس از دیگری سر میرسیدند و ... آراستهترین بانوان، خوشپوشترین مردان، ثروتمندترین سرمایهداران و سرشناسترین نجبا از آنها پیاده میشدند ... گروه کاملی از اشرافزادگان سعادتمند و زیبا' .
شوپن، خجول، خوددار و از جمعیت بیزار بود و ترجیح میداد بهجای نوازندگی در تالار کنسرت، در محفلهای خصوصی به اجراء آثار خود بپردازد؛ آثار کوتاهی چون نُکتورنها، پرلودها و والسهای او برای چنین محافل صمیمانهای نوشته شدهاند.
جثهٔ نحیف شوپن اجراء صداهای قوی و پُرحجم را بر پیانو برایش دشوار میکرد.
افسون نوازندگی شوپن بیشتر در صداهای زیبا، انعطاف ریتمیک، استفادهٔ فضاپردازانه از پدال و نیز ظرافتهای شاعرانهٔ دینامیک نهفته است. شوپن تنها پیانیستی است که فقط با حدود سی اجراء عمومی آوازهای افسانهای یافته است. شوپن با تدریس پیانو به دختران خانوادههای ثروتمند، زندگی مرفهی داشت. او بسیار برازنده و آراسته بود و در تجمل زندگی میکرد.
زندگی شوپن پس از آشنائی او با مادام اُرور دردُوان (Madame Aurore Dudevant)، رماننویس مشهور با نام مستعار ژرژ ساند، دستخوش تحولی پُربار شد. ساند هوادار پُرشور حقوق زنان بود، اغلب لباس مردانه به تن داشت، سیگار برگ میکشید و برای آزادی جنسی از هیچ تلاشی فرو گذار نمیکرد. شوپن بیستوهشت ساله و ژرژ ساند سی و چهار ساله دلباختهٔ یکدیگر شدند.
در نُه سالی که آن دو با یکدیگر زندگی میکردند، شوپن در سایهٔ مراقبتهای ساند بسیاری از آثار برجستهاش را آفرید. پس از جدائی آنها از یکدیگر، سلامت شوپن بهسرعت رو به وخامت گذاشت و شمار آفریدههایش کاهش یافت.
شوپن در ژانویه ۱۸۴۸ با روحیه افسرده و دلتنگ از سفر به شهرهای منچستر، گلاسکو و ادینبورگ به فرانسه بازگشت. میگویند همانطور که قطار به پاریس نزدیک میشد، از این سفر غیرعاقلانه خود به انگلیس با تلخی یاد میکرد و به همراهش که کمک او بود گفت: « این گله و گوسفند را که در این چمنزار میبینی از مردم انگلستان با هوشترند.» در پاریس دیگر توانایی و قدرت تدریس نداشت، بیماری شدت گرفته و با مشکلات عدیده روبرو شده بود. چند روز قبل از مرگ از خواهرش خواهش کرده بود که نوشتهها و نتهای چاپ نشدهاش را بسوزاند و گفته بود که «من به خود و به دوستدارانم این تعهد نانوشته و ناگفته را دادهام که فقط بهترین آثارم را عرضه کنم. بدین اصل در تمام عمرم وفادار بودهام و اکنون هم بدان قول عمل میکنم.»
او پیش از مرگ - در سیونُه سالگی بر اثر سل - درخواست کرد تا در مراسم خاکسپاریش رکوییم موتسارت اجراء شود. در این مراسم، مارش عزا از سونات پیانو در سیبمل مینور اثر او نیز نواخته شد.
تقریبا تمام آثار وی برای پیانو نوشته شده است. نوازندگان پیانو بسیار آثار طرفدار آثار وی هستند. چرا که او انقلابی در تکنیک های نوازندگی پیانو ایجاد کرد ولی این مسئله هیچ وقت باعث نشد که زیبایی آثارش کم شود.
سبک موسیقی شوپن
فردریک شوپن که شاعر پیانو نام گرفته است، تنها آهنگساز بزرگی بود که کموبیش تمام آثارش را فقط برای پیانو آفرید.
بیش از 230 اثر شوپن باقی مانده است؛ برخی از ساخته های دوران کودکی وی از دست رفته اند. همه آثار شناخته شده او برای پیانو نوشته شده و تنها تعداد کمی از آثار او نظیر پیانو به صورت کنسرتو و یا موسیقی سالونی (Chamber Music) فراتر از موسیقی تکنوازی پیانو رفته اند.
شوپن در سبک و سیاق بتهوون، هایدن، موتزارت و کلمنتی تحصیل کرده بود. او روش پیانو کلمنتی را با دانش آموزان خود دنبال می کرد. او همچنین تحت تأثیر ذوق هنری هومل Hummel در ساختار موزیک و در عین حال تکنیکهای پیانو "موتزارتی" بود. او از باخ و موتزارت به عنوان دو آهنگساز مهم در شکل گیری نگرش موسیقی خود یاد می کرد. آثار اولیه شوپن در سبک قطعات کیبورد "برلیان" brilliant style هم عصر خود، که در آن ایگناز موشلز Ignaz Moscheles، فردریش کالک برنر Friedrich Kalkbrenner و دیگران نمونه هستند، ساخته شده اند. همچنین در این دوران موسیقی فولک لهستانی و اپرای ایتالیایی هر چند نا محسوس اما تأثیرگذار بوده است. بسیاری از آنچه سبک تزئیناتی مختص وی شد (به عنوان مثال fioriture) از آواز گرفته شده است. خطوط ملودیک او به طور فزاینده یادآور حالت و ویژگی های موسیقی کشور مادری خود بود.
شوپن ژانر جدید موسیقی سالن شبانه را، که آهنگساز ایرلندی جان فیلد John Field مبدع آن بود، به سطح عمیق تری از پیچیدگی رساند. او اولین فردی بود که ballades و scherzi را به عنوان قطعه مستقل کنسرت نوشت. او اساسا سبک جدیدی را با مجموعه پیش درآمدهای مستقل خود آزاد ابداع کرد.
(اپوس 28، منتشر شده در سال 1839) او پتانسیل شاعرانه موجود در ایده های کنسرت اتود concert étude ، که در دهه های 1820 و 1830 توسط لیست، کلمنتی و موشلسListz, Clementi and Moscheles توسعه یافته بود، را در مجموعه مطالعات خود استفاده کرد (اپوس 10 که در سال 1833 منتشر شده، اپوس 25 در سال 1837)
شوپن گونه های رقص مشهور و مردم پسند را با طیف بیشتری از ملودی و بیان عنوان کرده است. مازورکاهای شوپن، در حالی که منشاء آن در رقص سنتی لهستانی (Mazurek)است، اما با شکل سنتی آن متفاوت است. چراکه برای سالن کنسرت نوشته شده اند نه سالن رقص. از شوپن به عنوان فردی که مازورکا در نقشه موسیقی اروپا قرار داد یاد می شود. مجموعه ی هفت پولونز Polonaise که در دوران حیات شوپن منتشر شد (نه پولونز دیگر پس از مرگش منتشر شد)، که با اپوس دو تایی 26 شروع می شود (منتشر شده در 1836)، استاندارد جدیدی برای موسیقی در این فرم رقم زد. والس های وی نیز که اغلب دارای ضرب آهنگی تندتر از معمول بودند مشخصاً برای سالن رسیتال نوشته شده بودند نه سالن رقص.
برخی از قطعات شناخته شده شوپن عناوین توصیفی دارند، مانند اتود انقلابی (اپوس 10، شماره 12) ، و دقیقه والس (اپوس 64، شماره 1). با این حال، به استثنای "مارچ مراسم تشییع جنازه" Funeral March ، آهنگساز هرگز نامی فراتر از شماره و سبک بر آثارش نگذاشت، و همه برداشت های فرای موسیقی را به شنونده واگذار کرد. بسیاری از نام های که قطعات وی با آن ها شناخته می شوند توسط دیگران نام گذاری شده اند. هیچ مدرکی مبنی بر آنکه اتود انقلاب شوپن با شورش لهستانی ناکام علیه روسیه ارتباط دارد وجود ندارد.
آخرین شماره اپوس که شوپن از آن استفاده کرد 65 بود، که در گام (سل) G مینور برای سونات ویولن سل سونات نوشته شده بود. او وصیت کرده بود که همه نوشته های منتشر نشده اش نابود شود. اما به درخواست مادر و خواهر وی، جولیان فونتانا، مدیر هنری شوپن 23 قطعه پیانو منتشر نشده را انتخاب و آنها را به هشت شماره اپوس دسته بندی کرد و در سال 1855 منتشر شد(اپوس 66-73). در سال 1857، 17 آهنگ لهستانی که شوپن در مراحل مختلف عمر خود نوشته بود جمع آوری شد و به عنوان اپوس 74 منتشر شد، هر چند ترتیب قرارگیری داخل اپوس ترتیب اثر را منعکس نمی کند.
شوپن موسیقی خود با توجه به قوانین کپی رایت آن زمان در فرانسه، انگلستان و ایالات آلمان از زمان منتشرکرد. به این دلیل اغلب سه نوع مختلف از نسخه های اول آثار وی وجود دارد. هر نسخه متفاوت از دیگری است، چراکه شوپن آنها را به طور جداگانه ویرایش کرد و هر بار تجدید نظرهایی در هنگام ویرایش اعمال می کرد. علاوه بر این، شوپن منابع مختلفی، از جمله امضا، دست ورق های نت حاشیه نوشته شده و نسخ کتابت شده در اختیار ناشران خود قرار می داد. اخیرا نسبت به این تفاوت ها شناخت بیشتری حاصل شده است.
بداهه نوازی محوریت اصلی آثار شوپن را تشکیل می دهد. با این حال این به معنای درهم بودن ضرب اثارش نیست. نیکلاس تمپرلی Nicholas Temperley می نویسد : «بداهه نوازی برای مخاطبان طراحی شده است و نقطه شروع آن انتظارات مخاطبان است که شامل کنوانسیون یا هم آیی های رایج از فرم موسیقی می باشد» آثار نوشته شده برای پیانو و ارکستر، شامل 2 کنسرتو از نظر تمپورلی "صرفاً وسایل نقلیه ای برای نواختن بی نظیر پیانو، پرگو و بسیار محافظه کار" می باشند.
بعد از 2 کنسرتو( هر دو متعلق به دوران ابتدایی در دهه 1830) شوپن هیچ تلاشی در جهت نوشتن آثار بلند چند بخشی نکرد و به جای آن او در قطعاتی با طرح کلی ساده اما ظریف و پیچیده در ساختار سلولی به درجه ای نزدیک کمال رسید. روزن Rosen معتقد است که از جنبه های مهم فردی شوپن انعطاف پذیری وی در برخورد با وزن چهار چهارم به عنوان یک واحد ساختاری است.
در سال 1841، لئون اسکودیر Léon Escudier در وصف یک رسیتال که توسط شوپن در همان سال نوشته شده بود می نوسید: "میتوان گفت شوپن خالق مدرسه پیانو و مدرسه ترکیب است. در حقیقت، چیزی برابر با سبکی و شیرینی که آهنگساز با پیش درآمد پیانو خود می نوازد نیست؛ علاوه بر این هیچ چیز قابل مقایسه با آثار پر اصالت، متمایز و پر ظرافت او نیست."
10 قطعه معروف از آثار شوپن
ده اثر زیر قطعاتی هستند که بیشترین اجراها را در میان آثار شوپن داشتهاند و علاوه بر نشان دادن روحیات مختلف آهنگساز مورد قبول خاص و عام هم قرار گرفتهاند.
اتود انقلابی اپوس ۱۰، شماره ۱۲ در سی مینور
شوپن نیمه دوم زندگی کوتاه خود را در فرانسه گذراند. با این همه تا پایان عمر یک میهنپرست لهستانی باقی ماند. در سال ۱۸۳۱ تازه از ورشو خارج شده و هنوز پایش به فرانسه نرسیده بود که در وین خبر قیام هموطنانش علیه سلطه روسیه را شنید.
این قیام با وجود امیدها و پیروزیهای اولیه مردم در نهایت سرکوب شد. بسیاری از هموطنان شوپن که در خارج از کشور زندگی میکردند طی این دوران برای پیوستن به مردم به لهستان رفتند. شوپن مردد و بیمار، چند بار تصمیم گرفت به کشورش برگردد و یکبار هم تا نیمهراه رفت، اما به خاطر شدت بیماری از ادامه راه بازماند.
اتود انقلابی که همچون دیگر اتودهای شوپن از جنبههای زیباییشناسی، آموزشی و توسعه و کشف امکانات تازه ساز پیانو برخوردار است، در شرایطی استثنایی ناگهان تبدیل به فریادی پرخروش علیه متجاوزان میشود و از این نظر در میان مجموعه بیست و هفت اتوود شوپن به تابلوی گوئرنیکای پیکاسو- که آن هم در اعتراض به حمله نیروهای فاشیست به هموطنانش به تصویر کشیده شده، شباهت دارد.
میگویند این اثر هنگام حمله آلمان به لهستان و آغاز جنگ جهانی دوم به عنوان آخرین برنامه رادیو ورشو در زیر بمباران سنگین نیروهای نازی پخش شد. اتوود انقلابی یکی از محبوبترین قطعات شوپن است و علاوه بر محبوبیت جهانی نقشی تاریخی در حافظه ملی مردم لهستان دارد.
نکتورن، اپوس ۹، شماره ۲
هر قدر اتوود انقلابی شوپن خروشان و شورانگیز است، نکتورن شماره ۲ لطیف و شاعرانه است و از این نظر در موسیقی دوران رمانتیک با بخش ابتدایی سونات مهتاب بتهوون برابری میکند.
شوپن فرمهای زیادی را در موسیقی کشف کرد که متعلق به خود اوست و قبل از او وجود نداشتند، اما نکتورن یا موسیقی شبانه ابداع جان فیلد آهنگساز ایرلندی همعصر و متقدم بر شوپن است.
شوپن آثار جان فیلد را بسیار میستود و در جوانی هر وقت دست به پیانو میبرد کسانی به شباهت کارش به جان فیلد اشاره میکردند، شوپن این تأثیر را که آمیخته با حسی درونی بود انکار نمیکرد و با وجودی که حتی نام نکتورن را از جان فیلد گرفته بود چنان تحولی در این فرم موسیقی ایجاد کرد که بعدها برخی که از تقدم آثار جان فیلد بر شوپن اطلاع نداشتند کار آهنگساز ایرلندی را "شوپنی" توصیف میکردند.
جالب اینجاست که جان فیلد به رغم لطافت عاشقانه و شباهت رمانتیک آثار خودش به نکتورنهای شوپن، و با وجود ارادت تمام و کمالی که آهنگساز جوان لهستانی به او داشت، نکتورنهای شوپن را ظاهراً زیاد نمیپسندید و گفته میشود یکبار آنها را در جایی قطعات"رختخوابی" مردی بیمار توصیف کرده است.
پولونز شماره ۶، اپوس ۵۳، در ای فلات ماژور (پولونز قهرمانی)
پولونز در اصل نوعی رقص قدیمی لهستانی است که بسیاری از آهنگسازان موسیقی کلاسیک از باخ و تلمان تا موتسارت، شوبرت، شومان و فرانتس لیست روی آن آهنگهایی ساختهاند، اما هیچ کدام به پای شهرت پولونزهای شوپن نمی رسند. شوپن در مجموع ۲۳ پولونز ساخت که متن هفت پولونز او در زمان حیاتش به چاپ رسید، سه پولونز دارای شماره و سه پولونز بیشماره هم بعد از مرگ او چاپ شد و چنان که میگویند دستکم هفت پولونز از ساختههای او گم شدهاند.
اجرای پولونزهای شوپن مثل بعضی از اتوودهای او بسیار دشوار است به طوری که میگویند هر نوازنده حرفهای که بتواند این قعطات را بنوازد هر قطعه دیگری را میتواند بنوازد.
ولادیمیر هوروویتس نوازنده آمریکایی روسی تبار قرن گذشته که او را "آخرین رمانتیک" میخواندند، معتقد بود نوازنده بیش از ساعات فراوان تمرین نیاز به درک روح اثر دارد، وقتی اثری را درونی کرد راحت آن را مینوازد، نوازندهای که هنگام اجرای اثر دست و بازو و پشت یا گردنش درد میگیرد باید بداند جایی از کارش اشکال دارد و آن اشکال ممکن است فیزیکی نباشد، بلکه ناشی از عدم راحتی و مهارت کافی او باشد.
با این همه چهره عرق ریزان همین نوازنده چیره دست طی هفت دقیقه اجرای زنده پولونز قهرمانی، در سنین سالخوردگی و اوج مهارت، در حالی که میزانها را به خاموشی همچون وردی زیر لب میشمارد- و فیلم آن یکی از پر بینندهترین قطعات شوپن در شبکههای اجتماعی است- بسیار دیدنی و "قهرمانی" است.
پولونز تراژیک، اپوس ۴۴ در اف شارپ مینور
این پولونز را شوپن به پرنسس لودمیلا دوبوو، چهره شاخص جامعه لهستانیهای مهاجر پاریس، تقدیم کرده است.
هر قدر پولونز قهرمانی سرشار از احساسات بیرونی و سرور جمعی است، پولونز معروف به تراژیک در سه بخش با یک تم مرکزی شبیه مازورکا قطعهای درونی و معمایی، آکنده از غم و شادی، درد دوری از وطن، احساس تنهایی و شور خلافه است.
در اینجا باید اشارهای هم به پولونز فانتزی و پولونز میلیتر یا نظامی شوپن داشته باشیم که جزو محبوبترین پولونزهای آهنگسازند.
مازورکا در آ مینور، اپوس ۱۷، شماره ۴
شوپن از سال ۱۸۲۵ تا زمان مرگش در سال ۱۸۴۹ بالغ بر ۶۹ مازورکا تصنیف کرده که چهل و یک مازورکا از میان آنها شماره اپوس دارند.
مازورکای اپوس ۱۷ مجموعه چهار قطعه از این آثارند که آخرینشان شاید مشهورترین مازورکای شوپن باشد. این مازورکای تأمل برانگیز از حد اعلای اعتدال و ظرافت ساختار برخوردار است.
شرزو شماره ۱ در بی مینور اپوس ۲۰
این قطعه هم بیگمان یکی از قطعات درخشان آهنگساز است. سرعت این قطعه در تضاد با نغمهای ملهم از یک آواز قدیمی کریسمس لهستانی حالتی رازآلود دارد.
لطافت شرزوی بی مینور همچون مازورکای آ مینور و نکتورنهای های شوپن در حدی است که برای شنیدن در خلوت و دور از هیاهوی سالنهای بزرگ مناسب تر است.
شوپن اصولاً خود را مرد سالنهای بزرگ نمیدانست، جایی که فرانتس لیست با اجرای پولونزهای پر قدرت او غوغا به پا میکرد. شوپن، فرانتس لیست را سخت میستود و نخستین مجموعه اتودهای خود را به او تقدیم کرد.
با این حال به توانایی او در اجرای حماسی و قهرمانی آثاری که خودش تصنیف کرده و نمیتوانست مثل لیست صدای آنها را در سالنهای بزرگ آن زمان به گوش همه برساند رشک میبرد.
مسلماً هیچ کس همچون خود شوپن نمیتوانست همه ظرافت آثار لطیف او را با پیانو اجرا کند، اما لیست قادر بود پولونزهای پر قدرت شوپن را که اصولاً ساختنشان به دست هنرمندی با آن بنیه ضعیف عجیب به نظر میرسید، با احساس کمتر ولی کوبندهتر بنوازد.
شوپن به این حقیقت زمانی پی برد که در بیست و پنج سالگی کنسرت مشترکی از آثار خود به اتفاق لیست در سالنی بزرگ داد. در پایان حاضران در سالن بسیار بیش از شوپن آهنگساز، لیست نوازنده را تشویق کردند. شوپن در تمام عمرش بیش از سی کنسرت آن هم اغلب در محافل خصوصی برگزار نکرد.
والس خداحافظی- در آ فلات ماژور، اپوس ۶۹ ، شماره ۱
شوپن در مجموعه آثار خود ۱۸ والس شناخته شده دارد. او والس معروف به خداحافظی و همچنین پیش از آن والس اپوس ۱۸ خود را به نامزدش کنتس ماریا ودزینسکا تقدیم کرده است.
نامزدی شوپن و ماریا به رغم موافقت دختر جوان و مادرش به ازدواج نینجامید. ماریا هم نقاش و هم نوازنده پیانوی شاگرد جان فیلد بود. شوپن ماریا را از کودکی میشناخت و گمان میکرد میتواند از طریق ازدواج با او به آرامش و سلامتی که به آن نیاز داشت برسد.
اما پدر ماریا در سیمای رنجور شوپن آیندهای نمیدید و از ترس بیوه شدن زودهنگام دخترش با این ازدواج مخالفت کرد.
والس خداحافطی لحنی تیره و غمآلود و نوستالژیک و گاهی شاد دارد و به خاطر داستان عاشقانهای که در پس آن نهفته از شهرت زیادی در میان آثار شوپن برخوردار شده است.
پس از این دوران و ضربه روحی بعد از آن بود که شوپن وارد رابطه عاشقانه با ژرژ ساند، نویسنده معروف فرانسوی، شد و طی ده سال زندگی در کنار او که خالی از اختلافهای ادواری نبود یکی از خلاقانهترین دورههای زندگی هنریاش را آغاز کرد.
ژرژ ساند هشت سال از شوپن بزرگتر بود و شخصیتی مقتدر و رفتاری گاه مادرانه با شوپن داشت. این رابطه سرانجام دو سال قبل از درگذشت شوپن به انتها رسید.
بالاد شماره ۳ در آ فلات ماژور، اپوس ۴۷
بالادهای شوپن آثار تجریدی و منحصر به فردی هستند که نمیتوان به فرم دیگری آنها را اجرا کرد و از تمایز و اصالت خاصی برخوردارند.
یکی از منابع الهام شوپن در ساختن بالادهایش آثار آدام میکیه ویچ شاعر و درامنویس ملی و بلندآوازه لهستانی است.
اجرای بالادهای شوپن برای نوازندگان پیانو همواره محل چالش بوده و بالاد شماره ۳ در آ فلات که یکی از زیباترین و محبوبترین آنهاست از همین رو منبع الهام لیست و برامس برای ساختن آثاری در این فرم شدند.
پرلود اپوس ۲۸، شماره ۱۵، قطرههای باران
شوپن ۲۴ پرلود ساخت که در آن همچون اتودهایش زیر تأثیر پرلودها و فوگهای باخ است.
پرلود اپوس ۲۸ شوپن طولانیترین و یکی از زیباترین پرلودهای اوست.
شوپن این پرلود را در دوران اقامتش در خانه ژرژ ساند در یکی از جزایر اسپانیا به نام مایورکای والدموسا سرود.
شوپن برای فرار از زمستانهای سرد پاریس و بهبود ریههایش همراه ساند به این جزیره گرمسیر می رفت. ژرژ ساند زمانی که برای نخستین بار این قطعه را شنید نام قطرههای باران را بر آن گذاشت. این شباهت به خاطر تکرار نت آ فلات در این قطعه است. شوپن از نامهایی که دیگران بر قطعههایش میگذاشتند چندان راضی نبود، اما نام قطرههای باران از همان زمان بر روی این قطعه باقی ماند.
کنسرتو پیانو شماره ۲
زمانی که شوپن از چهارده سالگی شروع به ساختن آثار حرفهای و ماندگار خود کرد صاحبنظران و منتقدان با نفوذ دوران، آهنگسازی را که یک اثر بزرگ ارکسترال مثل سمفونی یا کنسرتوها را در کارنامه خود نداشت در رده بزرگان این هنر به شمار نمیآوردند.
شوپن که نسبت به این نگاه نظر خوشی نداشت بعدها یک بار درباره دوستش برلیوز که با او کنسرتهای مشترک هم برگزار میکرد، به خاطر استفاده به نظر او بیش از حد برلیوز از سازهای فراوان و بیشمار، در مورد او به شوخی گفته بود:" هر کس یکی از ساختههای برلیوز را شنیده باشد حق دارد برای تمام عمر با او قطع رابطه کند."
شوپن با این همه برای نشان دادن تواناییهای ارکسترال خود و راه یافتن به محافل بزرگان موسیقی اروپا قبل از ترک لهستان در بیست سالگی دو کنسرتو پیانو تصنیف کرد که از جمله بهترین آثار او هستند.
کنسرتو پیانو شماره دو با زیباترین نغمهها در واقع کنسرتو پیانوی اول شوپن بود که پس از تجدید نظر و اصلاحات بعدی به کنسرتو پیانوی شماره دو تبدیل شد.
در این کنسرتو و همین طور در کنسرتو شماره یک شوپن، ارکستر از آن نقش بزرگ تاریخی و پر عظمتی که در آثار بتهوون، برامس و برلیوز بازی میکند، تا حدودی و البته آگاهانه طفره میرود.
با این همه کنسرتوهای شوپن آکنده از عمق احساسات هنرمند بزرگی متعلق به یک کشور کوچک است و نقش ارکستر در کنسرتوهای او بیشتر شبیه به زمینه مخمل نرم و سیاهی است که نغمههای دلپذیر پیانو همچون دانههای سفید مروارید بر روی آن میغلتند.
دیدگاه