آیا کسلی و بیحوصلگی واقعا مفید است؟
چطور ممکن است که کسلی و بیحوصلگی برای ما مفید باشد؟ گرچه کسلی در ذهن ما همیشه حسی منفی به حساب میآید، در واقع ممکن است عاملی انگیزهبخش شود. این حس گاهی ما را متوجه میکند که چه کارهایی باید انجام دهیم تا از یکنواختی و بیحوصلگی خلاص شویم.
جیمز دانکرت و جان ایستوود، نویسندگان کتاب «روانشناسی کسلی»، درباره چگونگی استفاده از این حس برای تحریک انگیزه و بهکارانداختن خلاقیت توضیح میدهند. آنها در کتاب خود، بیحوصلگی را فرصتی برای واکاوی درون میدانند. از طریق این تأمل درونی است که میتوانیم بفهمیم چه کارها و چه چیزهایی بیشتر ما را به وجد میآورند و خلاقیت ما را به کار میاندازند. بهاعتقاد آنها، بیحوصلگی مانند فشاردادن دکمه توقف زندگی است که به ما امکان بازبینی روزمرگیها و پیداکردن روزنههای جدید برای پرکردن خلاء زندگی را میدهد.
آنها مثالهایی از برخی نویسندگان و و هنرمندان مشهور میزنند که چگونه در همین حال ایدهها و بینشهایی جدید یافتهاند. مثلا نیل گیمن، نویسنده انگلیسی، ۴ ماه از شبکههای اجتماعی فاصله گرفت تا آنطور که خودش توصیف کرده است، زمان مرده به دست آورد. او میگوید: «میخواستم مانند کسی که در تاکسی نشسته و به پنجره خیره شده است، ساعتهای آزادی داشته باشم تا فقط درباره چیزهای مختلف فکر کنم. ذهنی فارغ که با بیحوصلگی پر شده باشد، مانند لوح سفید آماده نقاشی است.»
فواید کسلی و بیحوصلگی
1. افزایش ظرفیت حافظه کاری
مغز نیز مانند بدن به استراحت نیاز دارد. بیحوصلگی و کسالت، یعنی حالتی که مغز کاری برای انجامدادن ندارد، شکلی از استراحتدادن به مغز است که هم جلوی خستگی ذهن را میگیرد و هم حافظه کاری (حافظه کوتاهمدت) ما را تقویت میکند.
در دانشگاه ویسکانسین آمریکا، محققان رابطه حافظه کوتاهمدت با زمانهایی را بررسی کردند که به مغز اجازه میدهیم آزادانه خیالپردازی کند. آنها از یک گروه دانشجو خواستند تا کارهایی ساده را انجام دهند. سپس از آنها خواستند حروف و عبارتهای ساده ریاضی را که به آنها نشان داده میشد، به خاطر بسپارند. آن دسته از دانشجویان که گاه هنگام کار به ذهن خود اجازه استراحت و خیالپردازی میدانند، نمرات بهتری در این آزمون حافظه کسب کردند.
اگر هنگام کارکردن وقفههای کوتاه داشته باشیم و به ذهن خود اجازه دهیم آزادانه خیالپردازی کند، حافظه کوتاهمدت ما بهتر عمل خواهد کرد.
2. تقویت بخشهای خودکار مغز
بخشهای خودکار مغز مناطقی هستند که وقتی کاری انجام نمیدهیم، مثلا خوابیم یا بیحوصلهایم، فعالاند. طبق تحقیقات، این بخشها هنگام تعامل با دیگران نیز فعالاند. بنابراین اگر گاهی اجازه کسلشدن به خود بدهیم، به تقویت این بخش و درنتیجه افزایش قدرت تعامل خود با دیگران کمک میکنیم.
3. فواید اجتماعی
در پژوهشی، محققان دانشگاه کینگز کالج لندن و دانشگاه لیمِریک متوجه شدند کسانی که احساس بیحوصلگی و کسالت میکنند احتمالا بیشتر در فعالیتهای خیریه مشارکت میکنند، زیرا افراد هنگام کسالت اغلب به دنبال کاری معنادارند تا از این حالت خارج شوند. درنتیجه دستودلبازتر میشوند.
4. تقویت خلاقیت
مثالی که درباره نویسنده انگلیسی، نیل گیمن، زدیم یک استثنا نیست. بسیاری از هنرمندان برای آنکه خلاقیت خود را تحریک کنند مدتی دست از کار میکشند و چه بسا اجازه دهند زمان به بطالت بگذرد.
سندی مان و ربکا کَدمن دو پژوهشگری بودند که درباره رابطه کسالت و خلاقیت تحقیق کردند. آنها از یک گروه شرکتکنندگان خواستند کارهایی روتین و کسالتبار انجام دهند، سپس درگیر فعالیتی شوند که به خلاقیت نیاز دارد. گروه دیگر اما مستقیم وارد این فعالیت شدند. آنهایی که ابتدا فعالیتهای کسلکننده انجام داده بودند، خلاقیت بیشتری در فعالیت بعدی بروز دادند.
5. انجام بهتر کارها
طبق یکی از پژوهشها، وقتی حوصله ما سر رفته ممکن است بتوانیم با برخی تکنیکها کارها را بهتر انجام دهیم. سمی پرون، استادیار دانشگاه ایالتی واشنگتن، از گروهی از شرکتکنندگان خواست تا تصویر تعدادی میخ را روی رایانه وارونه کنند، کاری که کاملا کسالتبار و بیهدف است. پرون متوجه شد که یکی از شرکتکنندگان هنگام انجام این کار، ترانهای را زیر لب زمزمه میکرد. فکرکردن به چیزی دیگر و خیالپردازی هنگام کسالت، ممکن است کار کسالتبار را کمتر کسالتبار کند و ذهن ما را از خستگی ناشی از انجام کاری روتین رهایی دهد.
بسیاری از مشاغل روندی روتین دارند. بهجای آنکه پس از مدتی دچار روزمرگی و کسالت ناشی از انجام کارهای تکراری شویم، با کارهایی مشابه آنچه پرون دیده بود، میتوانیم زمان کسالت را به فعالیتی مفرح تبدیل کنیم.
6 گام برای استفاده بهتر از کسلی و بیحوصلگی
هر کسالتی با هر شدتی مفید نیست. کسالتی که مدام تکرار شود نشانه خوبی نیست. در این بخش، درباره آن نوعی از کسالت و بیحوصلگی صحبت میکنیم که گاهی رخ میدهد یا حتی خودمان اجازه میدهیم که رخ دهد.
1. کسالت خود را بپذیرید
وقتی احساس کسلی و بیحوصلگی به سراغتان آمد، آن را فورا سرکوب نکنید یا در آن غرق نشوید. این واقعیت که متوجه کسالت خود شدهاید، باید آغاز شناسایی و بهرسمیتشناختن این حس باشد. شناخت و نامگذاری درست کسالت، قدم اول برای استفاده بهتر از آن است. مهم این است که وقتی متوجه شدید حوصلهتان سر رفته، تصمیمات فوری برای رفع یا فرار از آن نگیرید.
2. دلیل کسالت خود را دریابید
کسلی و بیحوصلگی ممکن است به دلایل گوناگون و به شکلهای متفاوتی بروز کند. آیا کسالت شما صرفا بهخاطر زیاد کارکردن است؟ خب استراحتی کوتاه آن را رفع میکند. اما اگر در کل از کاری که میکنید دلزده شدهاید و این دلزدگی خود را بهشکل کسالت نشان میدهد چطور؟ واضح است که در این حالت نمیتوانید با استراحتی کوتاه از این حس عبور کنید؛ لازم است تصمیمی مهمتر بگیرید. محققان ۵ نوع کسالت و دلزدگی را شناسایی کردهاند که شناختشان برای ارزیابی وضعتان مفید است. در ادامه، این ۵ نوع رو معرفی کردهایم.
• کسلی ناشی از خستگی
شایعترین و سادهترین شکل کسالت است که وقتی زیاد کار میکنید به سراغتان میآید. با استراحت کوتاه یا مرخصی چندروزه میتوانید حالوهوای خود را عوض کنید.
• کسلی ناشی از نداشتن تمرکز
در این حالت که باز بسیار شایع است، دل به کار نمیدهید و ذهن شما مرتب از کاری که قرار است انجام دهید، فرار میکند. هنگام انجام کار مدام حواستان پرت میشود و خیالپردازی میکنید.
• کسلی محرک شادی
این شکل از کسالت و بیحوصلگی شما را بهسمت فعالیتهای مفرح و سرگرمکننده سوق میدهد. شما در خود کمبودی احساس میکنید و این کسالت به شما نشان میدهد که وقت آن شده است تا به سراغ فعالیتی بروید که دوستش دارید.
• کسالت واکنشی
این شکل ناخوشایند از کسالت هنگامی رخ میدهد که گرفتار فعالیتی بهشدت کسالتبار شده باشیم و راه فراری هم از آن نباشد. مثلا مجبور شویم ساعتها در یک جلسه کاری شرکت کنیم یا کاری تکراری را به اجبار انجام دهیم. در این حالت، ذهن ما مدام رهایی و آزادی ما از این موقعیت را خیالبافی میکند. ممکن است در این وضعیت پرخاشگر نیز یشویم.
• کسلی ناشی از بیتفاوتی
بهسبب این شکل از کسالت، فرد احساس میکند که زندگی و کارش بیمعناست و روزها را بیهدف به شب میرساند. این حالت بیتفاوتی ناشی از افسردگی است و نیاز به مداخله رواندرمانگر دارد.
3. زمانی برای استراحت ذهن فراهم کنید
کسالتی که گاهی رخ دهد، برای سلامت روان و ذهن ما خوب است. به ذهن فرصت میدهد تا کمی خیالپردازی کند و از کار و دغدغه فاصله بگیرد. استراحت مغز به ما کمک میکند دوباره توان خود را بازیابی کنیم و فعالیت خود را از سر گیریم.
4. بین کار و استراحت تعادل برقرار کنید
اگر بیش از حد کار کنیم، دچار فرسودگی شغلی میشویم. علاوه بر روان، ممکن است آسیب جسمانی هم ببینیم. بنابراین باید از کسلی و بیحوصلگی همچون فرصتی برای استراحتدادن به ذهن و جسم خود بهره ببریم. در این زمانها میتوانیم به ذهن اجازه خیالپردازی بدهیم یا مشغول فعالیتهایی سرگرمکننده شویم.
5. هنگام کسالت از شبکههای اجتماعی پرهیز کنید
یکی از کارهایی که بسیاری از ما عادت به انجام آن داریم، گشتوگذار در شبکههای اجتماعی هنگام کسلی و بیحوصلگی است. این کار نهتنها فایدهای برای خلاصی از کسلی ندارد، بلکه ذهن و حافظه کوتاهمدت ما را درگیر فعالیتی فرساینده میکند. درنهایت ممکن است در این فضا غرق شویم و زمان را از دست بدهیم. پس هنگام کسلی سراغ تلفن همراه خود و شبکههای اجتماعی نروید.
6. از کسلی همچون فرصتی برای ایدهپردازی استفاده کنید
وقتی کسلی را بپذیریم و بهجای مبارزه با آن اجازه بدهیم سراغ ما بیاید، فرصتی پیدا میکنیم تا پنجرههای جدیدی از فکر و خیال به روی خود باز کنیم. بیحوصلگی مانند تسهیلگران به ما کمک میکند تا نگاهی جدید به فعالیتهایی که پیشتر انجام دادهایم بیندازیم و به دنبال روشهایی تازه بگردیم.
نکته پایانی
بیحوصلگی و کسلی گاهی خوب است. اما اگر مدام دچار این حس میشوید، یعنی مشکلی وجود دارد. اگر به اشکال عمیق کسالت مانند بیتفاوتی به کل زندگی دچار شدهاید، وقت آن رسیده است که با رواندرمانگر صحبت کنید و تغییراتی در زندگی شغلی و شخصی خود ایجاد کنید.
دیدگاه