قهوهخانه در اصل محلی برای نوشیدن قهوه است که برای نخستینبار در قزوین و در زمان سلطنت شاه طهماسب اول صفوی وارد معماری ایران شده است و بعد در دوره ی شـاه عباس اول با انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان، باعث رواج آن در اصفهان شد.
تاریخچه نقاشی قهوه خانه ای
در ابتدا، بخصوص در دوره ی صفوی، قهوهخانهها، مکانی مخصوص برای حضور اعیان و اشراف بود و موقیعتی درباری به حساب مـیآمد، ولی از اواخـر دورهی صفوی، بهویژه در دوره ی قاجاریه، قـهوهخانه در مـکانهای مـختلف شهر رونق گرفت و همه میتوانستند از آن استفاده کنند. از زمان ناصر الدینشاه به این طرف، پیشه ی قهوهچیگری یا قهوهخانهداری در شهرهای بزرگ، از جـمله تـهران، شـناخته شد و عمومیت یافت.
قهوهخانه در ابتدا، علاوه بر این که محلی برای نـوشیدن قـهوه بـود، همچنین محلی مناسب برای گروههای مختلف بود تا باورهای خـود را تبلیغ کنند. این تبلیغ به دو روش صورت میگرفت:1. با اجرای نمایش از راه نقل حکایات افسانهای و حماسی؛2. پرداختن به بحث و جـدل و تـبلیغ اعـتقادات دینی و مذهبی.
در ایران عصر قاجار نقاشی خاصی در حال شکل گرفتن بود.این نـوع نـقاشی بـه نامهای مختلفی از جمله «نقاشی قهوهخانهای»، «نقاشی خیالی» و «نقاشی عامیانه» نزد جامعه ی نقاشان شناخته شـده اسـت. گـفتیم که در دوره ی صفویه از مکانی به نام «قهوهخانه» برای ارایه ی عقاید مذهبی و نمایش حکایات افـسانهای اسـتفاده میکردند، اما در دوره ی قاجار این حکایات را، چه مذهبی و چه افسانهای، به تصویر کـشیدند و افـرادی کـه سفارشدهنده ی این نقاشیها بودند، از روی تصاویر نقاشیشده، حکایات خود را نقل میکردند. سفارشدهندگان این سبک نـقاشی قـهوهچیها بودند و قهوهچی افرادی را برای نقل حکایات در قهوهخانه داشت و چون این نوع نقاشیها بـیشترین کـاربرد را در قـهوهخانه داشتند «نقاشی قهوهخانهای» نامیده شد.
نقاشی قهوهخانهای از اواخر دوره ی زنـدیه و اوایـل دوره ی قاجاریه در نقاشی ایران دیده شده است. در ابتدا نقاشی خیالی (قهوهخانهای) به وسـیله ی مـیرزا مهدی شیرازی و سپس علی رضـا قـوللر آقاسی شـکل گـرفته اسـت، اما بنیانگذار این سبک نقاشی را نـقاش مـعروف «حسین قوللر آقاسی» دانستهاند.
در نقاشی قهوه خانه ای بیشترین مضامین به صحنه های حماسی شاهنامه فردوسی، و موضوعات مذهبی عموما عاشورایی یا ماجراهایی همچون غدیر یا بعثت پیامبر مربوط می شود. چون آن زمان رسانه به شکل و معنای امروز وجود نداشت، این نقاشی ها نوعی کاربرد صوتی تصویری داشتند. در برخی موارد نیز موسیقیدان ها نقال را همراهی می کردند. چه در داستان های پهلوانی همچون ماجرای سیاوش و یا مضامین عاشورایی، زمانی که درویش به بخش های حزن انگیز کار می رسید سکوت می کرد و نوازنده ای با نی به محفل عمق معنایی بیشتری می بخشید. بعد از آن، درویش در دستگاه ها و نواهای مغموم همچون دشتی آواز می خواند.
اهداف نقاشی قهوهخانهای
اهـداف نقاشی قهوهخانهای را مـیتوان در ایـن عناوین بازجست: تبلیغ بـرای اشـاعه ی مذهب شیعه و فرهنگی ملی،گرم کردن تعزیهها و اشتیاق مردم برای تجمع در مراکز فرهنگی،شـرح مـظلومیت امام حسین(ع)و یاران او، شرح دلاوریهای رسـتم و سـهراب و حفظ اصـالت فـرهنگ عـامه که خود شامل فـرهنگ مادی و معنوی میشود.
کاربرد نقاشی قهوهخانهای
از نقاشیهای قهوهخانهای بیشتر در قهوهخانهها، ایوان حسینیهها، تکیهها، بر سـکوی زورخـانهها، سقاخانهها، پردهخوانی درویشان، امامزادهها، مقابر مـتبرک و مـساجد اسـتفاده مـیشود.
ویـژگیهای نقاشی قهوهخانهای
نـقاشی خـیالی با تولد جنبش مشروطیت و همگان با بیداری افکار عامه و تعالی اندیشههای آزادیخواهانه، به یکباره، جانی تـازه مـیگیرد و اعـتباری تازه مییابد.
برای بیان ویژگیهای نقاشی قـهوهخانهای بـاید ایـن نـقاشیها را بـه دو دسـته تقسیم کنیم:دسته ی اول دارای ویژگیهای کلی است که بیشتر از نقاشیهای سبک سنتی ایران تأثیر پذیرفته است.در این سبک نوآوریهایی پدید آمده که باعث تمایز آن از دیگر سبکهای نقاشی مـکتب قاجاری است.این ویژگیها مختص نقاشیهای علی رضا قوللر آقاسی و حسین قوللر آقاسی و شاگردان او است؛اگرچه گاه در نقاشیهای محمد مدبر هم دیده میشود.
دسته ی دوم نقاشیهایی است که،علاوه بر رعـایت ویـژگیهای عمومی نقاشیهای قهوهخانهای،از نقاشی غرب نیز تأثیر پذیرفته است که نمونههای آن را میتوان در آثار محمد مدبر و شاگردانش دید.
ویژگیهای عمومی نقاشی قهوهخانهای(خیالی، عامیانه)
نقاشیهای قهوهخانهای دوره ی قاجار بازتاب فـرهنگ اصـیل و سنتی ایران است و به رعایت تکنیکها و اسلوب خودجوش ایرانی تکیه دارد. بهطور کلی در موضوعهای دیگر نقاشی در اوایل دوره ی قاجار گرایش به هنر پیش از اسـلام و خـالص ایرانی را میبینیم و تأثیرپذیری از فرنگ نـیز در ایـن دوره ناشی از اواخر دوره ی صفوی است.
اکثر نقاشیهای قهوهخانهای دارای امضا و رقمی به شیوهء مکتب دوره ی قـاجار است؛ مانند «عمل کـمترین مـیرزا مهدی نقاش» که باعث وجه تمایز نقاشی مکتب قاجاری از مکتبهای دورههای قبل میشود.
در نقاشیهای قهوهخانهای شخصیت اصلی داستان را بزرگتر از بقیه ی افراد به تصویر میکشاند که تا قبل از این در تاریخ نـقاشی ایـران کمسابقه بوده است. تا قبل از این،شخصیتهای اصلی و فرعی به یک اندازه ترسیم میشد که از ویژگیهای شاخص نقاشی قاجاری است. به اینگونه نقاشیها، از آن رو که پردازنده ی تخیل نقاش است و مـیتواند بـیانگر قدرت تـخیل او باشد، «نقاشی خیالی» هم گفته میشود.
ویژگی دیگر این نوع نقاشی، فضای خالی، ترکیب بسته و درهم آنـهاست که هیچگونه امکانی را برای حقیقی جلوه دادن صحنه باقی نمیگذارد. نـقاشهای قـهوهخانهای رایـج در دوره ی قاجار بیشتر صحنههای مذهبی و افسانهای،بخصوص حادثهء کربلا و وقایع مرتبط با آن، را به نمایش میگذارد.
رنـگ و تـرکیب آن، در نقاشی قهوهخانهای بسیار مهم است و هر رنگی متناسب با نوع موضوع و کیفیت حـالات افـراد مـختلف به کار میرود. این تصور که رنگ در این نوع نقاشی تصادفی است، از روی بیاطلاعی است؛ مـثلا رنگ سرخ در نقاشی قهوهخانهای (از نوع مذهبی آن) نشانه ی شهادت است؛ رنگ قرمز نشانه ی خـشم و غضب بر دشمن و رنـگهای تـیره و کدر نشانه ی سپر و براق و روی کافران است؛ مانند تابلوی مصیبت کربلا از قوللر آقاسی که این موارد در آن رعایت شده است.
رنگ سبز در نقاشی قهوهخانهای (از نوع افسانهای) جایگاه پهلوانان و یلان مورد علاقه و احترام مـردم در شاهنامه است؛ مانند تابلوی نبرد رستم و اشکبوس (جنگ هفت لشکر) رقم آقاسی.
ویژگی دیگر این است که تا قبل از این سبک، تحقیر آدمها در سیر تحول نقاشی ایران دیده نشده اسـت، امـا در نقاشی قهوهخانهای برای اولینبار به این مسأله توجه شده است برای تحقیر افراد معمو لا آنها را با کوچکتر نشان دادن اندامشان نشان میدهند؛ مانند تابلوی حرکت کیخسرو به ایران با مادر خـود رقـم آقاسی.
در نقاشی قهوهخانهای فاصله ی دوری و نزدیکی و به اصطلاح نقاشی امروزی «بعد» یا «پرسپکتیو» نادیده گرفته شده اسـت و ایـن از خصوصیات بارز نقاشی قهوهخانهای است؛چرا که همزمان با این نقاشها در دورهء قاجار،در نقاشیهای تأثیرپذیرفته از شیوهء فرنگی رایج شده در ایران پرسپکتیو رعایت شده است. حسین قوللر آقاسی همیشه بـه شـاگردانش مـیگفت:«اگر بخواهیم به شیوه ی نـقاشان فـرنگ رفـته، به فاصله در کار اهمیت بدهیم، نصف هنر و زحمت ما بر باد میرود و باید پنجاه صورت زنده را فدای چهارتا صورت کنیم و ایـن بـه اعـتقاد من غلط است».
اصل مهم نقاشی قهوهخانهای بـه قـول قوللر آقاسی، جوانمردی و پهلوانی است. نقاشی خیالی،جلوه ی مردانه دارد، برخلاف نقاشی درباری عصر قاجار که جلوه ی زنانه پیدا کـرده اسـت. در ایـن نوع نقاشی بخصوص در کارهای قوللر آقاسی و شاگردانش، بندرت میتوان تـصاویر زنان را دید.
در نقاشی خیالی کشیدن نیمرخ هرگز اصل رایج نیست. تصویر نیمرخ در بعضی از نقاشیهای قهوهخانهای نیز بنابه درخـواست نـقالان بـوده است. حتی هنرمندان این دوره مانند قوللر آقاسی در تابلوی «بارگاه یوسف و زلیـخا»از عـهده ی کشیدن نیمرخ به خوبی برنیامدهاند.
از جمله افرادی که تابلوی نقاشی سفارش میدادهاند،آدمهای معمولی،کـوچه و بـازاری و قـهوهچیها بودند؛ از جمله میتوان از مشهدی صفر اسکندریان، عباس تکیه، اصغر امامی، احمد مـیراشرف،حـاج حـسین عرب، کربلایی علی روغنی و اکبر دواتگر نام برد.
ویژگی دیگر این مکتب این اسـت کـه هـاله ی نور در این نوع نقاشیها نماد روشنایی است.این هالهء نور را بیشتر به گرد سـر امـامان و پیامبران مییابیم.
ویژگیهای آثار قهوهخانهای محمد مدبر و تفاوت آن با آثار حسین قوللر آقـاسی
نـقاشیهای قـهوهخانهای حسین قوللر آقاسی بیانگر سبک سنتی ایران و حتی نوآوریهایی به سبک نقاشی دوره ی قـاجار، از جـمله تحقیر افراد با کوچکتر نشان دادن است. اما محمد مدبر،علاوه بر رعایت مـوارد فـوق الذکـر،تأثیراتی از نقاشی فرنگ پذیرفته است که باعث تمایز او شده است نشانههای تأثیرپذیری او از فرنگ چنین اسـت:
1. افـق رنگارنگ و تابش نوری به صورت توده از آسمان در تابلوی«مصیبت کربلا»«گودال قـتلگاه».
2. مـیل بـه طبیعتسازی از جمله نمایش فرشتگان آسمانی در آسمان که با شیوه ی نقاشیهای خیالی دوره ی قاجار هماهنگ نـیست و ایـن نـشانه ی نفوذ را میتوان در تابلوی «مصیبت کربلا»، عمل محمد مدبر رقم 1325. ق دید.
3. رعایت دوری و نـزدیکی در نقاشی قهوهخانهای محمد مدبر که کاملا مغایر با نسبت و قرارداد نقاشی (قهوهخانهای) بوده است؛ مانند تـابلوی«عـاشورا منسوب به محمد مدبر.
در سایر زمینهها تفاوت چندانی از لحاظ ویژگیهای کـلی ذکـر شده بین نقاشی محمد مدبر و شاگردانش بـا نـقاشی قـوللر آقاسی و شاگردانش دیده نمیشود.
انواع تابلوهای نقاشی قهوهخانهای
اکثر تـابلوهای نـقاشی قهوهخانهای به دوگونه تقسیم مـیشوند: الف: تـابلوهایی که دارای یـک کـادر مـستطیل و معمو لا دارای یک یا چند صحنه هـستند؛ ب: تـابلوهایی که دارای یک موضوع و چند صحنه تقریبا مجزا هستند؛ مانند تابلوی«جوانمرد قـصاب».
معمو لا تابلوهایی که دارای موضوع واحد و صـحنههای متعددند، با خطوط تـیره از هـمدیگر جدا شده،و بهطور کلی وقـت و انـرژی زیادی صرف آن شده است. انتخاب کادرهای متعدد در هنر ایران کمتر سابقه دارد و این نـخستینبار اسـت که در نقاشی قهوهخانهای دوره ی قـاجار مـیبینیم.
نـقاشان معروف سبک نـقاشی قـهوهخانهای
1.حسین قوللر آقاسی
حـسین قـوللر بنیانگذار سبک نقاشی قهوهخانهای است و از کودکی همراه پدرش، علیرضا قوللر آقاسی، بوده، نزد او شاگردی کـرده و هـنر میناکاری را نیز تجربه کرده است. حـسین قـوللر آقاسی سـردمدار نـقاشی قـهوهخانهای با مضمون حماسی اسـت.
2.محمد مدبر
محمد مدبر قبل از پرداختن به نقاشی، در تعزیه ی تکیه ی دولت نقش طفلان مسلم را بازی کـرده بـود. در برابر تابلوهایش اشک فراوان میریخت. او در تـمام عـصر خـدمتگزار فـرهنگ عـامّه بود و از کشیدن تـصاویر مـذهبی هیچگاه چشمپوشی نمیکرد.قلبی رئوف داشت،ولی عصبانی و تندمزاج بود؛ بهطوریکه کمتر شاگردی او را تاب میآودر؛برخلاف حسین آقـا کـه از نـظرهای مردم سود میبرد.او نظر مردم و حتی سـفارشدهنده را تـا حـد زیـادی نـادیده مـیگرفت و تنها نظر خود را با طرح و رنگ اعمال میکرد و کارهایش کمی به طبیعتگرایی فرنگیها متمایل بود.محمد مدبر سردمدار نقاشی قهوهخانهای با مضمون مذهبی است.
بلوکیفر شاگرد حـسین قوللر بود و در آثارش ذوق مایهء کار حسین آقا و محمد مدبر را دارد.از نمونه کارهای او«جنگ تاریخی خیبر»، «بارگاه سلیمان»، «کشته شدن سهراب به دست رستم» و «بارگاه کیخسرو»(1334.ق) است.
منبع: نقاشی قهوه خانه ای در دوره قاجار - مجید ساریخانی
دیدگاه