ونسان ونگوگ یکی از معروفترین نقاشان جهان در ۳۰ مارس ۱۸۵۳ میلادی در دهکدهای در جنوب هلند به دنیا آمد.
ونگوگ و سبک امپرسیونیسم
پیش از شناختن یک نقاش امپرسیونیست مانند ونگوگ بد نیست چند کلمه ای درباره ی امپرسیونیسم به طور کلی نقل کنیم.
امپرسیونیسم یک روش هنری است که در اواخر قرن 91 و اوایل قرن 02 متداول شد. اصطلاح امپرسیونیسم از یکی از پرده های نقاشی مانه manet به نام «امپرسیون» اتخاذ شده است.
امپرسیونیسم پس از هنر های تصویری pictorial arts به موسیقی و ادبیات راه یافت.
امپرسیونیسم در مقابل معیار های رسمی به پاخاست. امپرسیونیست های فرانسه خواستار بودند که هنرمند باید با طبیعت در تماس مستقیم باشد و بدون آن که دست و پایش در مقررات پرپیچ و خم هنر رسمی گیر کند بازتاب راستین دید مستقیم خود را ارائه دهد. در آثار خوب امپرسیونیست ها تا حدی هدف توسعه مرزهای پرتره نگاری، به ویژه باب کردن فضای باز در نقاشی حاصل شده است، لیکن دید محدود سیاسی و استتیکی آن ها در هنر به ذهنیت منجر شد. بازآفرینی تأثیرات متغیر هوا و نور و اشتیاق به تثبیت مداوم تاثیرات متغیر به هدف مبدل گشت و سبب شد که امپرسیونیسم نتواند در جوانب ضروری زندگی نفوذ کند و یا جریان ها و کشمکش های ویژه آن عصر را منعکس کند. مثال واضح آن این است که امپرسیونیست های فرانسه که در عصر کمون پاریس می زیستند تقریبا فاقد نقاشی هایی هستند که حاوی محتویات عمیق اجتماعی باشند، و دورنما محبوب ترین موضوعی (ژانر) است که توجه آن ها را جلب می کرد. مع الوصف نباید زبان از تمجید آثار خوب امپرسیونیسم که نمایشگر زیبایی های جهان هستند کوتاه کرد و باید اقرار نمود که اینگونه آثار هنوز هم عظمت هنری خود را حفظ کرده اند.
ونگوگ تجسم جدید این حقیقت انجیلی است که انسان به وسیله ایمان به کمال می رسد، و مصداق این حقیقت استتیکی است که یک جو ایمان برتر از یک خروار فراست و هوشمندی است. ظاهرا همای اقبال از نخستین گام از وی روی برتافته بود، لکن عاقبت این هلندی نازیبا پیروز شد- یعنی به مقام یکی از اصیل ترین و مبارزترین چهره های عالم نقاشی نائل شد. ظاهر وی آن چنان بود که کودکان از هیبتش می رمیدند و پنهان می شدند و در چشم معدودی که می شناختنش خشکه مقدس و ساده دل بود و از نظر سایرین ترکیبی بود از روستایی، مجرم و حواری حضرت مسیح. بر جمجمه ناهموار بی تناسب او موهای قرمز درو شده و در چهره او یک بینی بزرگ، یک دهان تله مانند که با صدایی همچون چوب باز و بسته می شد به چشم می خورد. چشم های سبزی داشت که بر جهان با معصومیت مات کودکانه، و یا تعصب یک پیشگوی وحشتناک که از مرگگ و فنا خبر دهد می نگریست.
ونسان ونگوگ، که فرزند یک واعظ بود، در سال 3581 در هلند دیده به جهان گشود، و اگر بیانی گیرا و سیمایی نیکو داشت بی تردید به طیب خاطر به خدمت کلیسا در می آمد. در پاییز 9681 در یکی از مؤسسات پاریس، که به معامله آثار هنری می پرداخت، مشغول کار شد. او با همان اشتیاقی به کار مشغول شد که وی را به پذیرفتن بی چون و چند مسیحیت وا داشته بود، و در نتیجه در بیست سالگی به کار در شعبه لندن ارتقاء یافت.
فعالیت هنری ونسان از سن ۲۷ سالگی شروع شد. از آنجایی که ونگوگ در ۳۷ سالگی درگذشت، تمام آثار هنری او در همین ۱۰ سال شکل گرفت. در این دوره بیشتر از ۹۰۰ نقاشی از او باقی مانده که مشهورترین آنها مربوط به ۲ سال آخر زندگیاش است. جهش ون گوگ از یک نقاش مبتدی به یک هنرمند بزرگ بسیار سریع اتفاق افتاد. او در ابتدا پیرو سبک هلندی، از رنگهای تیره و اندوهناک استفاده میکرد. کمی بعد از طریق برادرش تئو که در کار خرید و فروش آثار هنری بود، با جنبش پست امپرسیونیسم آشنا شد و پیشرفت هنری او سرعت گرفت.
ونگوگ عاشق نقاشی از مردم طبقه کارگر، کافههای شبانه، مناظر طبیعی فرانسه و آفتابگردان بود. او آرزو داست هنر صاف و سادهای خلق کند که فقط برای هنرشناسان قابل درک نباشید، بلکه مایه آرامش و شگفتی مردم عادی هم باشد. در نهایت خوب است بدانید که این نابغه، سالها از بیماری روانی رنج میبرد. در مورد افسردگی و روانپریشی ونگوگ، حقیقت و شایعه زیاد است. مشهورترین آنها بریدن گوش ون گوگ توسط خودش و ادعای خودکشی اوست. جالب است بدانید اثر شب پر ستاره او از منظره پنجره آسایشگاه روانی خلق شده است.
اکثر آثار تابلو ونگوگ در سبک پست امپرسیونیسم یا پسادریافتگری خلق شدهاند. این سبک، جنبش هنری بود که به زبان ساده به عنوان واکنشی در برابر امپرسیونیسم به وجود آمد. در واقع در این سبک ایدههای اصلی امپرسیونیسم مثل استفاده از سایه، نور و رنگ حفظ میشود اما ایدههای جدیدی مثل حرکت و احساس، رنگهای رسا و بدون محدودیت به آن اضافه میشود.
ونگوگ، سزان و گوگن سه شخصیت محوری پست امپرسیونیسم هستند. هر کدام از این هنرمندان به جنبه خاصی از سبک پست امپرسیونیسم پرداختهاند. برای مثال ونگوگ در آثارش بیشتر روی تشدید رنگها، شیوه رنگزنی غلیظ و خاص، حرکات سریع قلمو، هیجان و احساس تمرکز کرده است. به دلیل همین سبک منحصر و محتوای احساسی، بعضیها معتقدند کار ونگوگ شاخهای جدید از امپرسیونیسم با رگههایی از اکسپرسیونیسم است.
متاسفانه ونگوگ در زمان حیات، هنرمند شناخته شدهای نبود. در حالی که او در فقر مرد، تابلوهایش سالهای بعد با قیمتهایی در حد ۱۵۰ میلیون دلار (بیش از ۱۰۰۰ میلیارد!) به فروش رفتند. حتی تابلو ونگوگ در بعضی از گالریها رکورد گرانقیمتترین آثار هنری تاریخ را شکست.
ونگوگ و بررسی آثار مشهور او
1. شب پر ستاره
تابلوی «شب پر ستاره» یکی از معروفترین شاهکارهای او به شمار میرود که در سال ۱۸۸۹ از پنجره اتاقش در آسایشگاه روانی در شب کشیده شده است. هر چند این تصویر در روز و به صورت ذهنی خلق شد. شب پر ستاره تفسیری رویایی از منظره اتاق هنرمند در آسایشگاه بود و او بعدها این منظره را در موقعیتهای دیگری هم کشید اما تابلوی شب پر ستاره تنها نسخهی این نما در شب است. برخی باور دارند که این اثر درگیریهای درونی هنرمند را روی بوم به نمایش میگذارد. همه چیز در این تابلو در هم آمیخته و تنها استثنای آن دهکده و عناصر معماری آن در پلان اول هستند. هنرمند عقیده داشت این اثرش روزی در میان معروفترین کارهای جهان قرار خواهد گرفت و همه آن را به شکست خورده بودنش میشناسند. علیرغم اینکه سرو نمادی از جاودانگی به شمار میرود، برخی از تحلیلگران بر این باورند که شب پر ستاره روی نمادپردازی تاکید داشته و درخت سروی که در جلوی زمینه دیده میشود نمادی از مرگ است که با خودکشی او پیوند نزدیکی دارد. در نقاشی این درخت به آسمان میرسد و پیوندی مستقیم بین زمین و بهشت ایجاد میکند. این تفسیر نمادین از سرو به نامهای به برادرش بازمیگردد که در آن هنرمند مرگ را به قطاری تشبیه کرده بود که با آن میتوان به ستارهها سفر کرد. این نقاشی تا به امروز به خاطر پالت رنگی زنده و حرکت گردابی عناصرش که انگار قصد دارند مخاطب را درست به مرکز دیدگاه تخیلی هنرمند بکشند، با عموم مردم و مخاطبان هنری به یک اندازه پیوند برقرار کرده است.
2. آفتابگردان
برخی از معروفترین آثار ونسان ونگوگ هلندی، تابلوهای آفتابگردانش به شمار می روند، او ۱۲ تابلو با این موضوع کار کرد که هفت عدد از آنها مشهورتر بود و در زمان اقامتش در آرل در ۱۸۸۸ میلادی کشید. پنج تابلوی دیگر محصول اقامت او در پاریس در سال پیش از آن هستند.
اگرچه ونسان ونگوگ هرگز خودش علت توجه ویژهاش به گل آفتابگردان را اعلام نکرد اما در نامههایش سرنخهایی در این باره وجود دارد. در نامهای که ۲۱ آگوست ۱۸۸۸ میلادی به خواهرش مینویسد از اقامت پل گوگن نقاش و تندیسگر فرانسوی در خانه زردش صحبت کرده و به علاقه ویژه گوگن به تزئین خانه با گل آفتابگردان اشاره میکند. لازم به ذکر است که بعدها هم او از آفتابگردان به عنوان امضای شخصیاش بهره میگیرد.
3. تراس کافه ای در شب
این تابلو سال ۱۸۸۸ در شهر آرل فرانسه خلق شده است. تراس کافهای در شب، قبل از تابلو شب پر ستاره کشیده شد. اما در این تابلو میتوان اولین تلاش ونگوگ برای به تصویر کشیدن آسمان پر ستاره را مشاهده کرد. در نگاه اول زمینه شب با رنگ تیره، ناخودگاه چشم مخاطب را به سمت روشنایی هدایت میکند. در بخش روشن تابلو، فضای نارنجی و نورانی تراس کافه خودنمایی میکند. علاوه بر تضاد رنگی، یک تضاد مفهومی در آرامش آسمان شب با زندگی پرشور مردم در تابلو دریافت میشود. برجستگی تراس در زمینه تیره، رنگهای بریده بریده سنگفرش، احساسات و شور مردم از زیباییهای این اثر هستند.
4. اثر سیب زمینی خورها
سیب زمینی خورها اولین اثر برجسته این نقاش هلندی است. اگر یادتان باشد گفتیم که سبک ون گوگ اوایل برگرفته از نقاشیهای تیره و غمناک هلندی بود. سیب زمینی خورها به خوبی نماینده این دوران از هنر اوست. در نقد اثر باید بگوئیم که ونگوگ زندگی ساده را ستایش کرده و تلنگری به مدرنیته شهری زده است.
در سیب زمینی خورها یک حیات طبیعی و محقر روستایی به صورت عصرانهای مقدسگونه نقاشی شده. بگذارید بهتر بگوئیم، در تابلو دستهای زمخت، صورتهای چروکیده، تیرهای بیرون زده سقف و… مجسم شدهاند اما در عین حال کارگران خسته که عصرانه سادهشان را میخورند حالتی نورانی دارند. این تابلو در حال حاضر در موزه ون گوگ آمستردام نگهداری میشود.
5. کافه شبانه
این تابلو در سپتامبر سال ۱۸۸۸ در آرل کشیده شده است. در تصویر آن فضای داخلی یک کافه شبانه با دری در مرکز پس زمینه را میبینیم که از پرده نیمه باز آن میتوان حدس زد با فضای خصوصیتری روبرو هستیم. پنج مشتری پشت میزهای کنار دیوارهای راست و چپ نشستهاند و یک پیشخدمت با کت روشن در یک طرف میز بیلیارد در وسط اتاق به چشم میخورد. رنگهای به شدت متضاد و زندهای را در نقاشی ونگوگ میبینیم. سقف سبز و قرمزی دیوارها در کنار درخشش لامپهای گازی و کفپوش زرد همگی مخاطب را به هیجان میآورند. پرسپکتیو به کار رفته نیز نسبتاً به سمت زمین انحراف دارد. ونگوگ در نامهای به برادرش ادعا میکند که این تابلو به خاطر اغراق خشونت آمیز رنگها و بافت ضخیم رنگی، یکی از زشتترین کارهای او به شمار میرود. اگر چه امروزه این اثر را یکی از شاهکارها و یکی از معروفترین کارهای این نقاش میدانند. چیزی که در این تابلو اهمیت زیادی دارد، ظهور اولیه اکسپرسیونیسم در نقاشی است که در آن هنرمند اثرش را با احساساتش درمیآمیزد و دیگر یک شاهد صرف به شمار نمیآید.
6. صندلی گوگن
پل گوگن نقاش مشهور فرانسوی است. ماجرای تابلو صندلی گوگن از آنجا آغاز شد که ونگوگ در شهر آرل ملاقاتی با گوگن داشت. او علاقه داشت رابطه دوستانه و نزدیکی با گوگن ایجاد کند. به همین دلیل از او دعوت کرد که برای زندگی به خانه او بیاید. وقتی گوگن این پیشنهاد را پذیرفت، ونگوگ دو تابلو از صندلی، با نام صندلی ونگوگ و صندلی گوگن کشید. این دو نقاش به مدت ۹ هفته با هم همخانه بودند. درنهایت مشاجره و مشکلاتی بین این دو هنرمند ایجاد شد. گوگن تصمیم گرفت به پاریس برگردد و حادثه بریده شدن گوش ونگوگ در همین حین اتفاق افتاد.
7. تابلو خودنگارههای ونگوگ
خودنگاره به معنی نقاشی هنرمند از چهره خودش است. ونگوگ در پنج سال پایانی عمرش بیشتر از ۳۰ خودنگاره کشیده است. تعدادی از این آثار، قویترین خودنگارههای تاریخ هنر هستند. چیزی که بیش از همه به ارزش این آثار افزوده، صداقت و احساس نقاش در به تصویر کشیدن تابلوهاست.
در اکثر خودنگارهها اولین چیزی که نظر مخاطب را جلب میکند، چشمان نافذ و محکم ونگوگ است. چشمها بسیار واضح و با جزئیات ترسیم شده، اما در اطراف آهنگ ضربات قلمو در صورت ون گوگ پخش شده است. بسیاری معتقدند در آثار خودنگاره ونگوگ میتوان بحران روانی او را مشاهده کرد. تلاشی برای مبارزه با اضطرابهای درونی و تسلط بر آنها…
منابع:
ونگوگ نقاش مردم- نویسنده: توماس کریون؛ مترجم: اسدپور پیرانفر، ح؛
دیدگاه