امروز: پنج شنبه, ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۰۸ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۱۸ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 275002
۱۶۸۲
۱
۰
نسخه چاپی

موج نوی سینمای ژاپن یا شوچیکو چیست؟ چهره‌های شاخص موج نوی سینمای ژاپن چه افرادی هستند؟

در سال های 1960 فیلمسازان جوانی وارد عرصه فیلمسازی شدند که از روند سینمای ژاپن راضی نبودند. آنها گرایشی را پایه گذاری کردند که به موج نوی ژاپن یا شوچیکو مشهور شد. شوچیکو نام یک کمپانی تولید فیلم بود

 چهره‌های شاخص موج نوی سینمای ژاپن | زندگی ناگیسا اوشیما

موج نوی سینمای ژاپن

سینمای موج نوی ژاپن عبارتی کلی بود که به کلیت ناهم‌سانی از فیلم‌سازان دهه‌های ۶۰ و ۷۰ میلادی در این کشور اطلاق می‌شد که از بسیاری خطوط مفروض سینمای کلاسیک ژاپن و به‌طور مشخص از کوروساوا، اوزو و میزوگوچی عبور کرده بودند.

در سال های 1960 فیلمسازان جوانی وارد عرصه فیلمسازی شدند که از روند سینمای ژاپن راضی نبودند. آنها گرایشی را پایه گذاری کردند که به موج نوی ژاپن یا شوچیکو مشهور شد. شوچیکو نام یک کمپانی تولید فیلم بود.

نسل سوم فیلمسازان پس از جنگ ژاپن در اواخر دههٔ 1960 و دههٔ 1970 سربرآورد و نوعی موج نوی افراطی (نوبِرو باگو) را شکل داد. این جنبش برخلاف موج نوی فرانسه از استودیوها آغاز شد. هرچند فیلمسازان این جنبش دیدگاه‌هایی مشابه فیلمسازان فرانسوی داشتند یا در پی قاعده‌شکنی از سرمشق‌های سینمایی بودند.

بسیاری از این فیلمسازان از استودیوها آغاز کردند (مثلاً شینودا، یُشیدا و اوشیما برای استودیوی شوچیکو فیلم ساختند) و به همین دلیل بسیاری از کارهای اولیه‌شان به‌صورت سینماسکوپ فیلمبرداری شده اما سرانجام این کارگردان‌های جوان از این استودیو فاصله گرفتند و برای خود کمپانی‌های مستقلی به راه انداختند.

فیلمسازان جنبش موج نوی ژاپن بیشتر به سؤال‌انگیز کردن، تحلیل کردن، نقد کردن و ویران کردن قراردادهای اجتماعی می‌پرداختند.

چهره‌های شاخص موج نوی سینمای ژاپن

1- هیروشی تِشیگاها را (متولد ۱۹۲۷)

2- سوسومو هائی (متولد ۱۹۲۸)

3- ماساشیرو شینودا (متولد ۱۹۳۱)

4- یاسوزو ماسومورا (متولد ۱۹۲۴)

5- یُشیشیگه یُشدا (متولد ۱۹۳۳)

6- سایجون سوزوکی (متولد ۱۹۲۳)

7- کُجی واکاماتسو (متولد ۱۹۳۶)

8- شوهِی ایمامورا (متولد ۱۹۲۶)

9- ناگیسا اوشیما (متولد۱۹۳۲)

زندگی ناگیسا اوشیما

ناگیسا اوشیما در سال 1932 در خانواده یی آریستوکرات از بازماندگان سامورایی ها به دنیا آمد. در سن 6 سالگی پدر خود را از دست داد: عاملی که به نظر «مورین تورین»، منتقد معروفی که کتاب «فیلم های اوشیما» را تالیف کرده است، نقش مهمی در آینده سینمایی او داشت (در بسیاری از فیلم های او با خانواده هایی متلاشی شده روبه رو هستیم که در آنها هیچ گونه حس یکپارچگی به چشم نمی خورد، همچنین دلیل بی توجهی و کینه ورزی او به زنان، به مادر مستبدش ربط داده شده).

برخلاف بسیاری از کارگردانان که از کودکی به سینما علاقه مندند او علاقه یی به سینما نداشت و بیشتر دلمشغولی اش مطالعه کتب مارکسیستی و مشغولیت به امور سیاسی بود. پدر او میراثی گرانبها از کتب متفکران چپ و مارکسیست را برای او به جا گذاشته بود، عاملی که در ادامه موجب علاقه مندی او به جنبش های ضد امیریالیستی در ژاپن شد.

اوشیما، تحصیلات دانشگاهی خود را با رشته حقوق آغار کرد و حضوری فعال در انجمن های سیاسی دانشگاه داشت. فضای ژاپن شکست خورده و سرافکنده بعد از جنگ جهانی دوم، حضور امریکا در این کشور، کمبود غذا و کاهش حقوق کارگران سبب ایجاد جریان های سیاسی مختلفی در ژاپن شده بود.

اوشیما از آغاز ورود به دانشگاه عضو فعال این جنبش های دانشجویی بود (از مهم ترین کارهای سیاسی او می توان به راه اندازی جنبشی اشاره کرد که خواستار عدم حضور امپراتور در دانشگاه شد، امری که در نهایت سبب منع فعالیت های دانشجویی گروه معترض شد. فعالیت های مختلف سیاسی او بعد ها در فیلم های مختلفی همانند: «شب و مه» به تصویر کشیده شد).

بعد از اتمام دانشگاه وقتی که نتوانست در رشته تحصیلی اش کاری پیدا کند، امری که سابقه سیاسی او هم در آن بی تاثیر نبود، به ناچار و به تشویق یکی از دوستان به تحصیل در رشته سینما در استودیوی شوچیکو پرداخت.

به واسطه سواد بالای تئوریکی همانند: «فرانسوا تروفو» ابتدا کارش را با نقدنویسی آغاز کرد. در نقدنویسی استعداد شگرفی از خود نشان داد. در سال 1958 با مقاله «آیا این یک پیشرفت است؟» به ارزیابی جریان مدرنیست در سینمای ژاپن پرداخت و به معرفی کارگردان هایی دست زد که اکثر آنها به جز «یاسوزو ماسومورو» برای غربی ها ناشناخته بودند.

در سال 1959 نخستین فیلم حرفه ای اش به نام «شهر عشق و امید» را روی پرده فرستاد. او تا سال 1996 در سینمای ژاپن حضوری فعال داشت و در این مدت حدود 24 فیلم را کارگردانی کرد، اما در آن سال پس از یک سکته ناقص از سینما کناره گیری کرد و به کار نقد تلویزیونی مشغول شد.

سینمای ناگیسا اوشیما

ناگیسا اوشیما یکی از مشهورترین کارگردانان موج نوی ژاپن است.

برگزیدن سوژه‌های به لحاظ اجتماعی حساسیت‌برانگیز، تصویرسازی بی‌پروا از ادغام مستقیم فیلم‌سازی و سیاست بعد از گذشت نزدیک نیم‌قرن هنوز هم او را به‌عنوان چهره‌ای جنجالی در سینمای ژاپن معرفی می‌کند. اوشیما را گودارِ شرق می‌نامیدند.

کارنامه اوشیما را می‌توان تحت عنوان «تلاشی برای رادیکالیسم در سینما» خلاصه کرد.

اوشیما به مانند اکثر فیلمساز‌های مدرنیست در سراسر جهان به موضوع از خودبیگانگی انسان عصر مدرن می‌پرداخت اما بستر ژاپنی فیلم‌های او سبب تمایز او با دیگران بود.

اوشیما به شدت از موج نوی سینمای فرانسه و موج نوی سینمای یوگسلاوی – خصوصا دوشان ماکاویف – تاثیر گرفته بود. بسیاری از منتقدین آثار او را جزو زیر مجموعه سینمای آزار طبقه بندی کرده‌اند و می‌گویند فیلم‌های اوشیما در واقع ابزاری برای عصبی کردن مخاطب هستند.

آثار اوشیما همانند کارهای گدار موضوعاتی جدلی، شنیداری و تصویری را در جهت تحریک تماشاگر و شوراندن آن‌ها بر ضد جامعه معاصر طراحی می‌کنند.

اوشیما از نماهای نزدیک استفاده زیادی می‌کند. برای مثال در فیلم داستان بی رحمانه جوانی که از آثار نمونه‌وار موج نوی سینمای ژاپن است از نمای کلوزآپ بهره زیادی می‌برد. او خواهان سینمای شخصی “سوبژه فعال” بود که در آن کارگردان‌ها باید عمیق‌ترین تمایلات، اضطراب‌ها و دل مشغولی‌های خود را بیان کنند.

در واقع اوشیما اعتقاد داشت سبک دیداری و بصری هر یک از آثارش از احساسات و تمایلاتش در همان لحظه شکل می‌گیرد. همین موضوع سبب می‌شود تا آثار اوشیما تجربیاتی ناب و جدید را برای مخاطب رقم بزند.

برای مثال اوشیما از تکنیک “تکرار” استفاده فراوانی می‌کند. در فیلم سه دائم الخمر رستاخیز یافته پس از این که 20 دقیقه از شروع فیلم می‌گذرد، فیلم بار دیگر از آغاز شروع می‌شود. یا در فیلم مرگ باردار اوشیما از تکرار به وفور استفاده می‌کند.

گستره تنوع در آثار اوشیما بسیار زیاد است. برای مثال خشونت در نیمروز (1966) فیلمی ناتورالیستی به حساب می‌آید. یا فیلم شب و مه در ژاپن که نقدی تند به کمونیسم است، از حرکات پیچیده دوربین و تابلوهایی به شیوه تئاتری بهره می‌گیرد.

مجموع تمام این موارد اوشیما را تبدیل به یکی از خاص‌ترین فیلمسازان سینمای ژاپن می‌کند که یک تنه سینمای رادیکال ژاپن را جلو برد.

فیلم مرگ از طریق حلق‌آویز شدن (1968) اوشیما برای اولین بار باعث توجه منتقدان بین‌المللی به او جلب شد.

این فیلم یکی از بهترین کمدی‌های سیاه ژاپن، سیستم قضایی این کشور را زیر سوال می‌برد و نشان می‌دهد بیش از آنکه اعدام برای اصلاح جامعه مفید باشد تجلی وحشی‌گری سیستم حاکم است. مرگ با طناب دار داستان مردی است که پس از اعدام زنده می‌ماند و هویت و حافظه خود را از دست می‌دهد اما سیستم قضایی قصد دارد به جای کمک به او خوی حیوانی را مجدداً در او زنده کند تا او را برای مرگ دوباره آماده کند.

اوشیما در اواخر دهه 60 جهشی عظیم کرد، زیرا در همین سال‌ها بود که او موفق شد تا انقلابی در رویکرد ما به روایت سینمایی به راه بیندازد. «کشتن از طریق حلق‌آویز شدن» قله اصلی این سال‌های پربار است که سرتاسر شجاعت و توانایی سنجیده‌شده فیلم‌ساز را در خود دارد و هنوز هم یکی از داغ‌ترین موضوعات بحث‌های سینمایی در جهان است.

فیلم الهام گرفته از حکم اعدامی بود که برای یک جوان کُره‌ای به جرم خفه کردن دو هم‌کلاسی جوانش صادر شده بود. فیلم با ظاهری مستند از اعدام آغاز می‌شود، اما به‌سرعت وارد فضایی می‌شود که در آن این حاکمان دادگاه هستند که به محکمه سینما آمده‌اند.

  • منبع
  • ویکی پدیا
  • ویستا
  • فیلموویز
  • سینما فارس
  • روزنامه اعتماد

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید