امروز: پنج شنبه, ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۵ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۵ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 273384
۱۹۶۳
۴
۱
نسخه چاپی

کوروش | تبارشناسی نام کوروش

در سنگ نبشته های پارسی باستانِ به جا مانده از دوران هخامنشی چند بار نام کوروش تکرار شده و احتمالاً در این زبان به شکل کوروش (Kūruš) خوانده می شده است

تبارشناسی نام کوروش

کوروش

کوروش کبیر (580 تا 529 ق.م)، یكی از شخصیت های تأثیرگذار تاریخی در کنار اسكندر و قیصر (ژول سزار) است. او کسی است که پیغمبران بنی اسرائیل او را بسیار ستوده اند و مورخان او رابانی دولتی می دانند که از نظر وسعت سابقه نداشت.

در کتیبه ها آمده است که او در شهرهای تسخیر شده کشتار نمی کرد؛ مقدسات ملل، محفوظ و محترم می ماند. او در بیانیه ها و فرمان های خود از مقدسات ملل با احترام اسم می برد. آنچه را از ملل مغلوب ربوده اند، پی می دهد و از جمله موافق تورات، پنج هزار و چهارصد ظرف طلا و نقره به بنی اسرائیل را بر می گرداند.

تبارشناسی نام کوروش

برای دستیابی به درکی عمیق درباره ی هویت کوروش، ساده ترین کار آن است که از تبارشناسی نامش آغاز کنیم. یعنی ببینیم نام کوروش از چه زبانی گرفته شده و یعنی چه؟

کوروش در کتاب دانیال «لوقراناییم: صاحب دو شاخ» خوانده شده است. غربیها وی را «سایروس/سیروس: موی پیچیده» می خوانند.

استرابون او را «آگرادات: آگرا (پیش)+ دات(داد)، پیشداد» شناسانده است.

درباره کوروش هم، معانی زیادی ذکر شده است؛ از جمله: خورشیدوار (کور: خورشید ++ وش: مانند) نیز « دورنگر و چوپان و... که به نظر دقیق نمی رسد؛ زیرا درباره واکاوی واژه کوروش باید اذعان کرد که یکی از گره های کور که قرنهاست توجه همگان را به خود جلب کرده، منشأ نام کوروش و معنی آن است.

در سنگ نبشته های پارسی باستانِ به جا مانده از دوران هخامنشی چند بار نام کوروش تکرار شده و احتمالاً در این زبان به شکل کوروش (Kūruš) خوانده می شده است. این نام در تمام تمدن های دیگری که در نهایت در دولت هخامنشی جذب شدند به همین شکل ثبت شده است و تقریباً همه به پارسی بودن آن گواهی داده اند.

در تورات آن را به شکل כורש (کورَش) می بینیم که شکلِ آرامی و اکدیِ آن را نشان می دهد. ثبت یونانی نام کوروش به شکل  Κούρος (کورُس) بوده که رومیان آن را با آوانگاری لاتینی به شکل Cyrus ثبت کردند.
همین نام است که در زبان های اروپایی رواج یافته و خوانش فرانسوی آن در دوران مشروطه بار دیگر به ایران بازگشته است.

در زبان فرانسوی اوپسیلونِ یونانی (u / y) که در اصل «او» خوانده می شده ــ به شکل «ای» تلفظ می شود. همچنین c لاتینی را در این زبان «س» می خوانند. به همین دلیل هم این نام با عبور از زمینه ی یونانی و لاتینی در فرانسوی به سیروس تبدیل شده و این همان است که در فارسیِ امروزین نیز رواج یافته است.

نام کامبیز و مگابیز نیز نام های دیگری از پارسی باستان هستند که امروز در ایران با خوانش فرانسوی شان رواج دارند.

در مورد معنای نام کوروش چندین نظر متفاوت وجود دارد که بیشترشان حدس هایی تخیلی بیش نیستند. در  میان نویسندگان قدیمی، پلوتارک و کتسیاس آورده اند که معنای نام کوروش «خورشید» یا «هم چون خورشید» بوده است.  این تعبیر قاعدتاً از برابر گرفتن بخش نخست این نام (کور) با «هْوَر/ خْوَر» به معنی خورشید برخاسته و پسوند «ـ اوش» در آن با پسوند نسبت «ـ وَش» در پارسی یکی انگاشته شده است.

 در میان پژوهشگران معاصر فردیناند یوستی این تفسیر را پذیرفته است. اما این ریشه شناسی نادرست می نماید و به عناصر زبانی ای تعلق دارد که چند قرن بعد از کوروش تحول یافته اند و با راویان این دیدگاه (پلوتارک و فوتیوس) در عصر
رومیان معاصر بوده اند. با وجود این، تصویر کوروشِ خورشیدنشان که نخستین شاه تاریخی سراسر ایران زمین است، با جمشید که به همین ترتیب تجلی خورشید پنداشته می شده و نخستین شاه اساطیریِ جهان است، جای تأمل دارد.

در میان پژوهشگران جدید، هارولد لَمب با مقایسه ی کاربرد این واژه در تورات آن را از ریشه ای ایلامی و مترادف با چوپان گرفته است که درست نمی نماید. در واقع، اشاره ی اشعیای نبی به این که یهوه کوروش را
«چوپان محبوب من» می نامد بیشتر به نقش سیاسی کوروش دلالت دارد تا کلمه ی چوپان، و می دانیم که استعاره ی «شاه به مثابه ی چوپان» بسیار کهن تر و مفهومی است که از مصر به میان رودان و ورارود وارد شده است.

دیدگاه دیگر به اشمیت تعلق دارد که بر اساس شکل به کار گرفته شدنِ آن در متن، معنای «خوارکننده ی دشمنان» را برای این نام تشخیص داده و هوفمان هم این برداشت را پذیرفته و نام کوروش را از ریشه ی هند و اروپایی «کو» مشتق دانسته که معنای «خوار و ذلیل کردن» را حمل می کند.

برای نخستین بار در 1902 م. بود که آندرئاس در همایش ایرانشناسی هامبورگ با قوت اعلام کرد که کوروش نه نامی پارسی داشته و نه خودش ایرانی بوده، بلکه یکی از  مردم ایلامی انشان بوده و نامش هم ایلامی است.

دلیل اولیه ی او برای این حرف شباهت بخش پایانی کوروش به پسوند اسمیِ «ـ اوش» در نام های ایلامی مانند هوته لوتوش بود. با وجود این، هم او بر این نکته تأکید کرد که نام کوروش در منابع ایلامی و اکدی همواره به صورت کورَش نوشته شده و شکلِ کوروش تنها در منابع ایرانی دیده می شود. در ضمن، کلمه ی کورَش است که در زبان ایلامی معنادار است و نه کوروش.

نویسنده ی دیگری که با توجه به خاستگاه کوروش در انشان، شکل اصلی این نام را کورَش دانسته و تباری ایلامی برایش در نظر گرفته، آملی کورت است. از دید او، کلمه ی کوروش در زبان ایلامی وجود دارد و «حفاظت کننده» و «پاس دارنده»

معنی می دهد. اما ایراد این تفسیر آن است که ریشه ی ایلامی برای بخش پایانی «ـ اوش» وجود ندارد.

این بحث ها درباره ی خاستگاه آریایی یا ایلامی نام کوروش در سالهای اخیر شدت گرفته و امروز بیشتر  پژوهشگران غربی به ایلامی دانستنِ این نام گرایش یافته اند. از دید ایشان، ریشه ی نام کوروش شکلی دگرگون شده از «کورَش لوش» ایلامی است.

این تلاش برای پارسی زدایی از اسم کوروش حتا به اسم پدرانش نیز تعمیم یافته است. بعد از آندرئاس جان کلنز بیش از همه در تبلیغ تبارِ ایلامی نام کوروش کوشید. او نوشت که سه نامِ مشهور در تبارنامه ی شاهان انشان (کوروش، کمبوجیه، چیش پش) نه در منابع ایرانی دیگر دیده می شود  و نه ریشه ی هند و ایرانی ای برایش شناخته شده است، و بنابراین تبار هر سه نام ایلامی است.

اگر کوروش نامی ایلامی یا لقبی ایلامی برای شاهان بوده باشد، انتظار داریم نام کمبوجیه را نیز که معمولا همراه با اوست، در چنین جایگاهی تصور کنیم. این در حالی است که نام کمبوجیه نه سابقه ای در منابع ایلامی کهن دارد و نه از بن های ایلامی  مشتق می شود. در عین حال، هم نام کوروش و هم کمبوجیه در اسناد هندی قدیم دقیقاً به همین صورتِ جفت در کنار هم دیده می شوند.

حتمالا کهن ترین جایی که اسم کوروش (به صورت بخشی از نام پادشاهی) آمده، سرودهای ریگ وداست که این اسم را در پیوند با این قبیله ها قرار می دهد. از مرور منابع سانسکریت برمی آید که نام کوروش در قلمرو هند و ایرانی شرقی نیز به قدر قلمرو ایلامی ـ پارسیِ غربی رایج بوده است. در این متون از شاهی به نام «اوتّارا ـ کوروس» یاد شده که بخش دوم نامش باید همان کوروش باشد. ارجاع به نام کمبوجه هم به همین ترتیب در اسناد سانسکریت پربسامد است.

پیوند میان دو نام کوروش و کمبوجیه در منابع سانسکریت دیده می شود، با این تفاوت که این بار به دو قبیله ی ایرانی اشاره می کند و نه پدر و پسری.

 تا همین جای کار می توان حکم کرد که این دو نام ریشه ای هند و ایرانی دارند و جستنِ ریشه شان در زبان هایی مانند ایلامی یا هوری خطاست. این اصرار بر یافتن تباری ایلامی برای این اسم ها از آنجا ناشی شده که میان مردم ایلام و پارسیانی که کوروش و کمبوجیه خوانده می شدند، پیوندی سیاسی و ارتباطی نزدیک برقرار بوده است.

منابع

کوروش رهای بخش | دکتر سروش وکیلی | نشر شورآفرین | 1392

بررسی تطبیقی سه شخصیت اسطوره ای - تاریخی کیخسرو، کوروش و ذوالقرنین | مصطفی گرجی | حسین محمدی مبارز | پژوهشهای ادبی | شماره 44 | تابستان 1393

  • منبع
  • حقوق نیوز

۱ دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید