نحوه جهت یابی در شرایط طبیعی
از زمانی که انسان شروع به شناخت دنیای اطرافش کرد با پدیده هایی همچون روز، شب،فصل ها و... آشنا شد تا با کمک آنها بتواند زمان درست برداشت محصول، ذخیره آذوقه ، جهت یابی مسیر و... را به درستی انجام دهد.
یافتن جهت های جغرافیایی در بسیاری از موارد کاربرد دارد. به طور مثال هنگامی که در جنگل، کوهستان و... راه را گم کرده ایم(هنر زنده ماندن در طبیعت) و یا حتی برای فهمیدن ساعت ،جهت یابی لازم است.
بهترین و دقیق ترین روش برای تعیین جهت و مکان یابی ، استفاده از GPS و قطب نما می باشد اما همیشه این ابزار، یا در دسترس نیست و یا احتمال خرابی آنها وجود دارد.
در این مقاله می خواهیم به نحوه جهت یابی در شرایط طبیعی بدون استفاده از قطب نما اشاره ای داشته باشیم.
نکته: بیشتر روش های ذکر شده ،در نیمکره شمالی کاربرد دارد و اغلب روش استفاده آن در نیمکره جنوبی معکوس میباشد.
جهتیابی به کمک ستاره قطبی
در شب میتوان به کمک ستارهها و ماه جهتیابی نمود که البته بهترین روش بهوسیلهی ستارهی قطبی است. برای دیدن ستارهی قطبی در آسمان شب ابتدا بایستی ستارگان دباکبر یا ستارگان ذات الکرسی را پیدا نمود. ستاره دب اکبر (خرس بزرگ، هفت برادران و ملاقهای از دیگر اسامی این مجموعه ستاره است) مجموعهی هفت ستاره بوده که به شکل ملاقه در آسمان دیده میشوند. اگر فاصله دو ستاره لبهی آبریز ملاقه را یک برابر در نظر گرفته و آن را پنج برابر کنید به ستارهای میرسید که نسبت به ستارگان اطراف خود پر نورتر است. این ستارهی قطبی بوده و دقیقاً بالای قطب شمال است.
تقریباً قرینهی ستارهی قطبی با دباکبر ستارگان ذات الکرسی که به آن ام دبلیو (مجموع پنج ستاره که به دلیل چرخش در آسمان شبیه M و گاهی اوقات W است) هم میگویند، بوده و اگر ستارهی وسط حرف لاتین (M یا W) در مسیر مستقیم فاصله بین دو ستاره را پنج برابر بنمایید به ستارهی قطبی میرسید.
صورتهای فلکی ذاتالکرسی و دبّ اکبر نسبت به ستارهٔ قطبی تقریباً روبهروی یکدیگر و دور ستاره قطبی خلاف جهت عقربههای ساعت میچرخند. اگر یکی از آنها پشت کوه پنهان بود، با دیگری میتوان ستارهی قطبی را یافت. فاصلهی هر کدام از این دو صورت فلکی تا ستارهی قطبی تقریباً برابر است.
اگر برای یافتن ستارهها در آسمان از نقشه ستارهیاب (افلاکنما) استفاده میکنید، به خاطر داشته باشید که ستارهیابها موقعیت ستارهها را در زمان، تاریخ و موقعیت جغرافیایی (طول و عرض جغرافیایی) خاصی نشان میدهند.
هر چه از استوا به سوی قطب شمال برویم، ستارهی قطبی در آسمان بالاتر (در ارتفاع بیشتر) دیده میشود. یعنی ستارهی قطبی در استوا (عرض جغرافیایی صفر درجه) تقریباً در افق دیده میشود، و در قطب شمال (عرض جغرافیایی ۹۰ درجه) تقریباً بالای سر (سرسو، سمتالرّأس، رأسالقدم) دیده میشود. بالاتر از عرض جغرافیایی ۷۰ درجه شمالی عملا نمیتوان با ستاره قطبی شمال را پیدا کرد.
جهتیابی با هلال ماه
اگر به هر دلیلی نمیتوانید ستارهها را ببینید، میتوانید از ماه برای جهتیابی استفاده کنید. هلال ماه کهنه (نیمه دوم ماه قمری)
ماه به شکل هلال باریکی تولد مییابد و در نیمههای ماه قمری به قرص کامل تبدیل میشود. سپس در جهت مقابل هلالی میشود. در نیمه اول ماههای قمری قسمت خارجی ماه (تحدب و کوژی ماه، برآمدگی و برجستگی ماه) مانند پیکانی جهت غرب را نشان میدهد. در نیمه دوم ماههای قمری، تحدب ماه به سمت مشرق است.
اگر خطی از بالای هلال به پایین آن وصل کنیم و ادامه دهیم، در نیمه اول ماه قمری شکل p و در نیمه دوم شکل q خواهد داشت.
کره ماه در نیمه اول ماههای قمری پیش از غروب آفتاب طلوع میکند و در نیمه دوم پس از غروب، تا پایان ماه پس از نیمهشب طلوع مینماید.
پیدا کردن جنوب توسط ماه
اگر خطی فرضی میان دو نوک تیز هلال ماه رسم کرده و آن را تا زمین ادامه دهید، تقاطع امتداد این خط با افق، نقطه جنوب را [در نیمکره شمالی زمین] نشان میدهد.
این روش جهتیابی چندان دقیق نیست، ولی حداقل راهنمایی تقریبی را فراهم میسازد. در زمان قرص کامل نمیتوان از این روش استفاده کرد. وقتی ماه به صورت قرص کامل است، میتوان به کمک حرکت ظاهری ماه (که از مشرق به طرف مغرب است) جهتیابی کرد.
حرکت ظاهری ماه در آسمان از شرق به غرب است.
روش دوم: این روش، مناسب شبهای مهتابی هست. چوبی را داخل زمین فرو کنید و با سنگ، نوک سایه چوب را علامت بگذارید. ده دقیقه بعد نوک سایه جدید را علامت بگذارید. دو نقطه رو به هم وصل کنید. این خط، مسیر شرق به غرب را به ما نشون میدهد.
جهتیابی به کمک خوشه پروین
دستهاى (حدود ده تا پانزده) ستاره، به شکل خوشه انگور، در یک جا مجتمع هستند که به آن مجموعه خوشه پروین میگویند. این ستارگان مانند خورشید از شرق به طرف غرب در حرکتاند، ولى در همه حال دُمِ آنها به طرف مشرق است.
جهت یابی به کمک ستارگان بادبادکی
حدود هفت -هشت ستاره در آسمان وجود دارد که به شکل بادبادک یا علامت سوال میباشند. این ستارگان نیز از شرق به غرب حرکت میکنند، و در همه حال دنباله بادبادکى آنها بهطرف جنوب است.
جهت یابی به کمک کهکشان راه شیری
توده عظیمی از انبوه ستارگان است که تقریباً از شمال شرقی به جنوب غربی امتداد یافته است. در شمال شرقی این راه باریک است، و هر چه به سمت جنوب غربی میرود، پهنتر میشود. هر چه به آخر شب نزدیکتر میشویم، قسمت پهن راه شیری به طرف مغرب منحرف میشود.
جهت یابی به کمک صورت فلکی شکارچی
از جمله صورت فلکیهای شاخص آسمان است که در نیمکره شمالی زمین نیز دیده میشود. برای دیدن آن در این شبها باید تا دیروقت صبر کنید تا تمامی ستارگان آن طلوع کنند. اما هرچه که به زمستان نزدیکتر میشویم، در ساعات اولیه شب میتوان این صورت فلکی زیبا را در آسمان نظارهگر بود. سه ستاره درخشان در میانه این صورت فلکی کمربند این شکارچی را مشخص میکنند و در زیر این کمربند شمشیر شکارچی قرار میگیرد که سحابی زیبای شکارچی و سر اسب را نیز شامل میشود. زمانی که صورت فلکی شکارچی به بیشترین ارتفاع خود در آسمان رسیده است، شمشیر شکارچی با دقت خوبی منطبق با جهت جنوب آسمان است.
جهتیابی به وسیله حرکت خورشید
خورشید تقریباً از شرق طلوع و در غرب غروب میکند. این موضوع را همه میدانند؛ ولی این مطلب فقط در اوایل بهار و پاییز صحیح است و در زمانهای دیگر محل طلوع و غروب خورشید نسبت به شرق و غرب مقداری انحراف دارد. در تابستان شمالیتر از شرق و غرب و در زمستان جنوبیتر از شرق و غرب است. در اوایل تابستان و زمستان محل طلوع و غروب خورشید حداقل ۵/۲۳ درجه با محل دقیق شرق و غرب اختلاف دارد (به دلیل اختلاف مداری زمین با همین زاویه) که این میزان اصلاً قابل چشمپوشی نیست. از این رو این روش نسبتاً غیر دقیق است، تنها جایی که همیشه خورشید از شرق طلوع و در غرب غروب میکند استوا است. در نیمکره شمالی در هنگام ظهر نجومی، خورشید دقیقاً در جهت جنوب است و سایه اجسام رو به شمال میافتد. ظهر نجومی در موقعیت جغرافیایی شما هنگامی است که خورشید به بالاترین نقطه خود در آسمان میرسد. در این هنگام سایه شاخص به حداقل خود میرسد و پس از آن دوباره افزایش مییابد. حرکت خورشید از شرق به غرب است و این نیز میتواند روشی جهت یافتن جهتهای جغرافیایی باشد.
جهتیابی با ساعت
اگر ساعت مچی عقربهدار را در کف دست به حالت افقی نگه داریم طوری که عقربه ساعت شمار به طرف خورشید اشاره کند در این حالت نیمساز زاویهای که بین عقربه ساعت شمار و عدد ۱۲ تشکیل شده جهت جنوب را نشان میدهد. اینکه گفته میشود عقربه ساعت به طرف خورشید اشاره کند یعنی اینکه اگر چوب کبریتی را در مرکز ساعت قرار دهیم سایه آن موازی با سایه عقربه و برعکس آن باشد یا اینکه سایه عقربه ساعتشمار درست در زیر آن قرار بگیرد یا اگر چوبی ده - پانزده سانتیمتری را در زمین به صورت عمودی قرار دهیم، ساعت طوری روی زمین قرار گرفته باشد که عقربه ساعتشمارش موازی با سایه چوب باشد.
دلیل اینکه زاویه بین عقربه و ساعت ۱۲ را نصف میکنیم این است که وقتی زمین یک دور به دور خورشید میگردد، ساعت ما دو دور کامل چرخیده است. این روش وقتی صحیح است که ساعت مورد نظر درست تنظیم شده باشد یعنی اگر در بهار و تابستان ساعتها را یک ساعت به جلو میبریم باید اول آن را تصحیح کنیم سپس این عمل را انجام دهیم. همچنین در همه سطح کشور ساعت یکسانی وجود ندارد مثلاً در ایران حدود یک ساعت متغیر است.
ساعت صحیح هر مکانی در واقع همان ساعتی است که در هنگام ظهر نجومی ساعت ۱۲ را نشان دهد. در واقع برای تعیین دقیق جهتهای جغرافیایی ساعت باید طوری تنظیم شده باشد که هنگام ظهر جنوبی ساعت ۱۲ را نشان بدهد. روش ساعت مچی تا ۲۴ درجه امکان خطا دارد، برای دقت بیشتر باید از آن در عرض جغرافیایی ۴۰ تا ۶۰ درجه استفاده کرد؛
نکته: کشور ما دارای عرض جغرافیایی ۳۶ تا ۳۹ درجه است.
نکته: اگر از ساعت دیجیتال استفاده میکنید، میتوانید ساعت عقربهداری را روی یک کاغذ یا روی زمین بکشید (دور دایرهای از ۱ تا ۱۲ بنویسید، و عقربهٔ ساعتشمار را هم بکشید)، و سپس از روش بالا استفاده کنید.
جهتیابی به وسیله سایه ی چوب(شاخص- روش دایره های هندی)
یکی از دقیق ترین روش ها استفاده از سایه و خورشید است. در این روش به یک آسمان صاف و مقداری زمان نیاز داریم. در این روش به وسیله ای برای اندازه گیری جهات نیاز نیست. تنها به یک چوب صاف به طول یک متر و دو قطعه چوب یا سنگ کوچک نوک تیز و یک تکه نخ یا طناب نیاز داریم. در صبح و کمی قبل از ظهر، درجه بندی را شروع می کنیم. چوب بلند را به صورت قائم در زمین فرو می کنیم(هرچه قائم تر باشد دقیق تر است ). زمین اطراف چوب باید افقی و هموار باشد. (هرچه بیشتر تراز باشد دقیق تر است) نخ یا طناب را به چوب وصل کرده و دایره ای می کشیم که کمی کوچکتر از سایه چوب باشد ( بنابر این سایه در ابتدا از دایره بزرگتر بوده و از دایره بیرون زده ) بعد صبر می کنیم هرچه به ظهر نزدیکتر می شویم سایه هم کوتاه تر شده و هم به مرز دایره ای که کشیدیم نزدیکتر می شود. درست موقعی که نوک سایه به روی دایره رسید شاخص (در اینجا تکه چوب قرمز ) را به آنجا فرو کرده یا با سنگ علامت می زنیم . بعد از آن حرکت نوک سایه مسیرش را در داخل دایره ( یا کمان ) ادامه می دهد تا به کمترین مقدار خود برسد , بعد از آن سایه شروع به بلند شدن می کند همچنین جهت آن به غرب تعغیر می کند تا دوباره دایره را در یک نقطه قطع کند . دوباره علامت می زنیم .
حال دو علامت داریم یکی که قبل از ظهر و یکی بعد از ظهر دو علامت را بهم وصل کنیم پاره خطی بدست می آید که عمود منصف آن که از مرکز دایره ( یا کمان ) می گذرد دقیقا رو به چوب امتداد شمال را نشان می دهد. برای رسم عمود منصف می توانید از مرکز دایره خطی به پاره خط عمود کنید(روش رسم عمود منصف با خط کش و پرگار را یاد بگیرید )
ساخت قطبنمای طبیعت (سنجاق مغناطیسی)
روش دیگری که میتوان برای مشخص کردن راستای شمال و جنوب استفاده کرد، ساختن یک قطبنمای ساده است. برای این کار نیاز به یک سنجاق آهنی و یک لیوان آب است. سنجاق باید سبک باشد تا روی آب شناور بماند. میتوان از یک کاغذ یا برگ درخت در زیر آن استفاده نمود تا سنجاق به زیر آب فرو نرود. البته با چرب کردن سنجاق به کمک روغن نیز میتوان از فرو رفتن آن جلوگیری کرد.
چنانچه سنجاقی که به کار میبریم مغناطیسی باشد در این حالت آن را روی آب قرار میدهیم و سنجاق میچرخد و برای ما راستای شمال – جنوب را نشان میدهد. اما اگر سنجاق مغناطیسی نباشد باید به کمک یک پارچه پشمی آن را مغناطیسی کنیم و سپس این روش را به کار بگیریم. این روش دارای اشکالی است، تنها راستای شمال - جنوب را مشخص میکند و برای ما محل شمال یا جنوب را مشخص نمیکند و ما باید به کمک روشهای دیگر محل قطبها را مشخص کنیم یا آنها را حدس بزنیم.
جهتیابی با کمک لانه مورچهها
حیوانات هم در لانه سازی از الگوی تابش آفتاب و رطوبت و… بهره می گیرند در این میان لانه سازی مورچه ها جالب تر است . البته این به نوع مورچه بستگی دارد که باید بشناسید . بعضی مورچه ها از آفتاب گریزانند لانه اشان را رو به شمال می سازند بعضی از رطوبت گریزانند رو به جنوب می سازند تا زودتر خشک شود .
ولی در صحراهای خیلی داغ بیشتر مورچه ها آفتاب گریز هستند و مورچه های بزرگ بیابان معروف به مورچه خاكی یا خر مورچه یا مورچه گاز گیر یا مورچه عمری(در لهجه های مختلف) می توانند بسیار مفید باشند.
بنابر این اگر در صحرا خواستید از لانه مورچه جهت یابی کنید می توانید با تعقیب كردن یكی از آن ها تا لانه شان بروید و ورودی آن را پیدا كنید. لانه این مورچه ها سوراخ شان اكثرا رو به شمال است. یعنی متمایل به شمال است. علت آن هم نتابیدن مستقیم نور آفتاب به داخل لونه شان است.
جهت یابی به کمک مسیر حرکت رودخانهها
بسیاری از رودها و نهرها در نیمکره شمالی زمین رو به جنوب سرازیر هستند؛ یعنی رو به استوا. این روند عمومی رودها است، ولی همیشه درست نیست. مثلاً رود نیل که تماماً در نیمکرهٔ شمالی است به سوی شمال جریان دارد و به مدیترانه میریزد.
جهتیابی با تنه بریده شده درخت
اگر جایی باشیم که کندهی درخت بریده شده وجود داشته باشد میتوان به کمک حلقههای سنی درخت، جهتیابی کرد؛ به طوری که آن سمت از درخت که حلقههای سنی آن تداخل بیشتری با هم دارند شمال را نشان میدهد .
اگر مقطع درخت بريدهشدهاى را نگاه کنيد، تعدادى دايره هممرکز را مشاهده خواهيد کرد که هر يک از آنها نشاندهنده یک سال عمر درخت است. درختى که بهطور دائم آفتاب به تنهاش بتابد، دايرههاى نشاندهنده عمر آن درخت در يک سمت به هم نزدیکتر شده و در سمت ديگر از هم دور خواهند بود. سمتى که دوايرش از هم دورتر هستند، سمت جنوب است (به علت تابش زياد آفتاب و رشد بيشتر آن) و سمتى که دوايرش به هم نزدیکترند، سمت شمال است. لازم به يادآورى است که در نيمکره جنوبى، جهتها عکس اين وضعيت خواهد بود.
جهتیابی به کمک باد غالب
باد بیشوَز یا بادِ غالِب یا چیرهباد (به انگلیسی : Prevailing winds) بادی است که غالباً از جهت معینی بوزد، و وفور آن از سایر بادهای آن منطقه بیشتر باشد.
این بادها را معمولا بر اساس این که از کدام سمت می وزند نامگذاری می کنند ( مثلا باد غربی بادی است که همیشه از غرب می وزد ) هر منطقه ای باد غالب مخصوص به خودش را دارد که گاهی در تمامی فصل ها می وزد و گاهی در فصل خاص , اهمیت آن در جهت یابی در این است که چون خیلی بیشتر از سایر بادهای کوچک محلی می وزد تاثیر آن به مراتب بیشتر است و ما می توانیم از نشانه هائی که این بادها بر جای می گزارند جهات جغرافیائی را شناسائی کنیم.
وزش بادهی غالب در روی رشد درختان و جهت گیری سر شاخه ها تا پوشش گیاهی منطقه و الگوی تشکیل تپه های ماسه ای در بیابان و برف ها در مناطق قطبی تاثیر زیادی دارد و می توانید با دانستن جهت باد غالب و الگوهای تعغیرات منطقه جهت جغرافیائی را هم تشخیص دهید .
در ایران الگوی بادهای غالب غربی است یعنی از سمت غرب می وزد و حرکت ابرها هم بیشتر از غرب به شرق است .
در کویر : تلماسه های موجود در کویر توسط باد و طوفان شن ساخته شده انددر صورتی که در یک منطقه کویری با بالا رفتن از یک تپه تمام تل ماسه ها در یک جهت شکل گرفته اندهمان جهت بادهای غالب است.
در مناطق قطبی و یخزده برف همان کار ماسه را می کند و تپه های یخی می سازد پس باجهت تل ماسه های برفی هم می توان جهت بادهای غالب را پیدا کرد .
در بعضی مناطق بادهای محلی مربوط به خود را دارد . مثلا درکوهستان در روز باد از دره به سمت کوه می وزد و در شب از کوه به پائین کوه جریان پیدا می کنند و یا در کنار دریا و یا مناطق نزدیک دریا نسیم دریائی که معمولا از بعد از ظهر شروع می شود از طرف دریا به طرف خشکی می وزد و در شب جهت آن برعکس می شود یعنی از خشکی به سمت دریا می وزد . در صورتی که بدانیم کوهستان و یا دریا در کدام طرفمان است از روی باد و یا نسیم می توانیم جهت خود را پیدا کنیم.
جهتیابی به وسیله یک شاخص (چوب)
چوب یا میله نسبتاً صافی به طول نیم یا یک متر را به صورت عمودی در زمین صاف قرار دهید. نوک سایه شاخص را روی زمین علامتگذاری کنید. ۱۰ تا ۲۰ دقیقه بعد نوک سایه چند سانتیمتر جابجا شده است. محل جدید آن را علامتگذاری کنید. از آنجا که جهت حرکت ظاهری خورشید در آسمان از شرق به غرب است جهت حرکت سایهاش در روی زمین از غرب به شرق است (در نیمکره شمالی سایهها ساعتگَرد است). اگر دو نقطه علامتگذاری شده را به هم وصل کنیم جهت شرق و غرب را مشخص میکنیم. نقطه اول غرب و نقطه دوم شرق است. حال اگر طوری بایستیم که پای چپ ما روی نقطه اول و پای راستمان روی نقطه دوم باشد روبرویمان شمال و پشت سرمان جنوب است.
جهت یابی از روی الگوی رشد گیاهان
در نیمکره شمالی و بخصوص در مناطق معتدله شمالی بیشتر مواقع خورشید در طرف جنوب است(موقع ظهر که همواره به سمت جنوب است ) این پدیده باعث می شود نور و گرمای بیشتری به سمت جنوب هر منطقه بتابد و این در رشد گیاهان و رطوبت و… موارد دیگر تاثیر دارد . البته جهت یابی با این شیوه ها دقیق نیست ولی برای کسانی که در جنگل و کوه و دشت بدون وسائل جهت یابی گم شده اندکمک خیلی خوبی می کند . لازم به ذکر است در نیمکره جنوبی بر عکس است و خورشید بیشتر مواقع رو به شمال است .
شاخه های درختان تمایل دارند بیشتر به سمتی بروند که نور و گرمای بیشتری باشد به همین دلیل سمت جنوب شاخ و برگ بیشتری دارند . البته این بدرد جنگل نمی خورد چون الگوی رشد درختان تحت تاثیر رقابت با درختان همسایه هم شکل می گیرد یعنی وقتی فضا کافی نباشد آن سمتی که خالی تر است رشد شاخه ها بیشتر است ولی در مورد تک درختانی که اطرافشان خالی باشد می تواند کارساز باشد .
همچنین وقتی که چندین درخت در همان منطقه همین نشانه را دارند از دیگر نشانه ها این است که شاخه های جنوبی افقی تر و شاخه های شمالی عموی تر هستند .
رشد خزه ها و گلسنگ ها
در مناطق جنگلی روی ساقه درختان خزه ها رشد می کنند این به علت رطوبتی است که از باران های متوالی بر جای می ماند حال هرچه بارش باران ها شدیدتر و آفتاب کمتر باشد رشد خزه ها بیشتر است بنابر این در روی درختان جنگلی سمتی که آفتاب کمتری می خورد خزه بیشتری دارد پس سمتی که خزه بیشتری دارد شمال است.
در جنگل انبوه که تراکم درختان تقریبا در همه جا به یک اندازه است در صورتی که می بینیم تمام یا بیشتر درختان در یک سمت خزه بیشتری دارند آن سمت را می توانیم شمال در نظر بگیریم .
ایراد این روش در چند چیز است :
برای خزه ها رطوبت مهمتر از سایه و آفتاب می باشد بنابر این خزه ها بیشتر در جائی رشد می کنند که رطوبت بیشتر در آن ماندگار باشد و این طرف لزوما شمال نیست درختان همسایه هم ممکن است در جنوب سایه بیشتری تولید کنند و دیگر این که باد هم در رشد خزه ها اثر دارد و در مناطق خشک تر هم روی درختان خزه ای تشکیل نمی شود. همچنین خزه ها در جهت تابش نور بیشتر خرمائی رنگ می شوند و در سایه بیشتر سبز یا طوسی رنگ
سایر الگوهای رشد گیاهان
رشد گیاهان از همان قوانین آفتاب وسایه و رطوبت و…پیروی می کندبه عنوان مثال به این موارد می توان اشاره کرد :
۱)پوست درختان قدیمی در سمت رو به آفتاب(جنوب) معمولاً نازکتر است.
۲)پوسیده بودن یک طرف از اکثر درختان جنگل، جهت شمال را به ما نشان میدهد؛ سمت پوسیده شمال است.
۳)به خاطر نوع تابش خورشید، شاخههای جنوبی اکثر درختان افقیتر و شاخههای شمالی عمودیترند.
۴)در کوههای سنگی، کاجهای انحناپذیر در شیب جنوبی، و صنوبرهای انگلمان در شیب شمالی میرویند.
۵)معمولاً درختان برگ ریز در شیبهای جنوبی تپهها میرویند و سراشیبهای شمالی همیشه سبز است.
۶)زمینِ اطراف ریشهٔ درختان، به سمت جنوب سستتر و توخالیتر از قسمت شمالی است.( بعلت تابش بیشتر آفتاب)پس زمین به سمت شمال سفتتر بوده و به خشکی زمین جنوبی نیست.
دیدگاه