مردوک خدای تمدن بابل
مردوک یا مردوخ یکی از خدایان باستانی تمدن بابل است. در تمدن بابلیان مردوک به عنوان خدای باروری و آفرینش مطرح است. او در دوره حمورابی بهعنوان محافظ بابل بهشمار میرفت. مردوک فرزند انکی خدای خرد و آب ها است.
مردوک از ریشه سومری اوتو خدای آفتاب گرفته شده. در فرهنگ بابلی این نام امراوتو ( اوتو) نوشته شده که از زبان سومری برگردانده شده است و بابلیها او را به امروتوک یا مردوک تغییر نام دادهاند.
نسب مردوک
در اساطیر میانرودان، مردوک پسر “اِنکی” ( همان “اِئا”)، خدای خرد بود که پس از جنگ بزرگ بین خدایان قدیم و فرزندانشان به مقام پادشاهی خدایان رسید.
بر اساس متن اِنوما اِلیش، کیهان در ابتدا در حالت مایع و بینظمی کامل بود، تا این که به آب شیرین (که به نام آپسو شناخته میشود، سرچشمه مذکر) و آب شور (که به نام تیامات شناخته میشود، سرچشمه مونث) تقسیم شد.
سپس آپسو و تیامات خدایان دیگری را به دنیا آوردند. این خدایان که نقش چندانی در دنیا نداشتند، خود را به کارهای کوچک مشغول کردند. با گذشت زمان، آپسو از رفتار فرزندانش آزرده شد و پس از مشورت با وزیرش تصمیم گرفت آنها را بکشد.
تیامات با شنیدن این موضوع، انکی را از نقشه پدرش باخبر کرد، و او با پیشدستی پدرش را به خواب عمیقی فرستاد و سپس کشت. تیامات از این اتفاق بسیار ناخشنود شد و لشکری را برای نابودی فرزندانش جمع کرد. نیروهای تیامات به رهبری همسرش کوئینگو در همه مبارزات پیروز بیرون آمدند. خدایان جوانتر عقبنشینی کردند تا این که مردوک پا پیش گذاشت و در شورای خدایان اعلام کرد که در صورتی که او را به عنوان پادشاهشان بپذیرند، لشکر آنها را به سوی پیروزی هدایت خواهد کرد. پس از این توافق، او کوئینگو را شکست داده و اعدام کرد، و تیامات را با یک تیر بزرگ دو نیم کرده و کشت.
با شکست نیروهای آشوب، مردوک دست به خلقت جهان، طبقهبندی آسمانها و شکلدهی گونه جدیدی از حیوانات به نام انسان زد. انسانها همکاران خدا در باز نگه داشتن نیروهای آشوب و حفظ نظم در هستی بودند. از این طریق همه انسانها فرزندان مردوک بودند که در راه برآوردن خواسته او کار میکردند. داستان مردوک چنان محبوب شد که او را در جایگاه خدای خدایان قرار دادند. محققان میگویند پرستش مردوک در افراطیترین شکل خود با یکتاپرستی قابل مقایسه بود، هر چند وجود دیگر خدایان انکار نمیشد. بنابراین مردوک برای مردم میانرودان و به خصوص مردم بابل اهمیت ویژهای داشت.
اهمیت مردوک در بابل
مردوک به عنوان خدای نگهبان شهر بابل در دوران حکومت حمورابی به محبوبیت رسید و این تقدیس تا زمان فتح بابل به دست کوروش بزرگ و حکومت پارسیان در سال 485 قبل از میلاد ادامه داشت. وقتی مجسمه این خدا در شهر حضور نداشت، برگزاری جشنهای سال جدید (به نام جشنهای آکیتو) معنایی نداشت، به گونهای که این فقدان معادل عدم حضور خود آن خدا در شهر در نظر گرفته میشد. گفته میشد مردوک مانند بقیه خدایان در معبدی در مرکز شهر اقامت دارد. زمانی که مجسمه یک خدا از این معبد خارج میگردید، چتر محافظت او نیز از شهر برداشته میشد.
غیاب الهه یا خدای نگهبان از شهرش در پرستش او بین مردم شهر خلل ایجاد میکرد. نبود خدایان همیشه جنبه استعاری نداشت و اغلب نتیجه دزدی و غارت دشمنان بود. مجسمههای خدایان اکثر اوقات برای ضعیف کردن شهر مغلوب توسط دشمن فاتح دزدیده میشد. عواقب این امر چنان سنگین بود که ثبت این واقعه در مدارک تاریخی واجب به نظر میرسید. وقتی مجسمه مردوک در شهر نبود، جشنهای سال نو که نقشی مهم در مذهب آن دوران داشت، نمیتوانست برگزار شود.
شهر بابل توسط سناخریب در سال 689 قبل از میلاد فتح شد. پس از این که سناخریب خود را به عنوان پادشاه بابل معرفی کرد، مردوک و سنت دستگیری از این خدا را به سخره گرفت. زمانی که در سال 681 قبل از میلاد پسرانش دست به قتل او زدند، مردم این واقعه را انتقام مردوک به خاطر بیاحترامی به خودش و شهرش دانستند. اسرحدون جانشین وی، با بازسازی شهر و ادای احترام به مردوک با ساخت معبدی بزرگتر تلاش زیادی کرد تا خود را از اعمال پدرش دور کند. این معبد بزرگ همان زیگورات بزرگ بابل (مدلی برای برج بابل در انجیل مسیحیان) بود، که بر طبق گفتههای هرودوت تاریخدان یونانی، مردم معتقد بودند این خدا از آسمان به زمین آمده و با باکرگانی که در طبقههای فوقانی آن زندگی میکردند، هم بستر میشد.
اگر چه برخلاف ادعای هرودوت، مردوک نه در آسمانها که در معبد خود و در میان مردم شهر خود میزیست. در جشنهای سال نو مجسمه او در میان خیابانهای شهر گردانده شده و او را به خانهای کوچک در خارج از شهر میبردند تا از منظرههای جدید و هوای تازه لذت ببرد. مردوک یک خدای دورافتاده که در بُعدی دیگر زندگی میکند نبود؛ بلکه او همیشه و فوراً در دسترس پرستندگان خود بود. بنابراین زمانی که دوست و نگهبان مردم بابل از آنها گرفته میشد، به شکل خاصی رنج میبردند.
خانواده مردوک
همسر مردوک سارپا نیتوم بود و نبو، پسر او بود و ایشتار خواهر او شد. تعداد بیشماری از خدایان کوچک دیگر در« بارگاه»او استخدام شده بودند.
دیدگاه