امروز: شنبه, ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۰ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۰ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 273487
۱۴۲۶
۱
۰
نسخه چاپی

مسئولیت کیفری | جرائم دیگر آزارانه

جرائم دیگرآزارانه لزوما عامدانه هستند. زیرا به حکم عقل ممکن نیست که فردی به طور غیر عمد، اما با هدف کسب لذت و ارضا مرتکب جرمی شود. اما شاید بتوان به این حکم کلی، دو ایراد را وارد نمود: اولا فرد نداند که آن چه موجب لذت او می شود، مجرمانه است که در این صورت مصداق جهل به حکم بوده، چنین ادعایی منتقی است. ثانیا حالتی را بشود تصور نمود که فرد بر اساس چنان کشش مقاومت ناپذیر و میل غیر قابل توقفی، دست به ارتکاب جرم بزند که در حین ارتکاب از حال خود غافل باشد. در مورد اخیر آنچه اهمیت می یابد، این است که آیا اختلال شخصیت دیگر آزاری، از علل رافع مسئولیت کیفری است؟

مسئولیت کیفری در جرائم دیگر آزارانه

مسئولیت کیفری در جرائم دیگر آزارانه

جرائم دیگرآزارانه لزوما عامدانه هستند. زیرا به حکم عقل ممکن نیست که فردی به طور غیر عمد، اما با هدف کسب لذت و ارضا مرتکب جرمی شود. اما شاید بتوان به این حکم کلی، دو ایراد را وارد نمود: اولا فرد نداند که آن چه موجب لذت او می شود، مجرمانه است که در این صورت مصداق جهل به حکم بوده، چنین ادعایی منتقی است. ثانیا حالتی را بشود تصور نمود که فرد بر اساس چنان کشش مقاومت ناپذیر و میل غیر قابل توقفی، دست به ارتکاب جرم بزند که در حین ارتکاب از حال خود غافل باشد. در مورد اخیر آنچه اهمیت می یابد، این است که آیا اختلال شخصیت دیگر آزاری، از علل رافع مسئولیت کیفری است؟

با استناد به ماده 149 قانون مجازات اسلامی می توان پاسخ به این سوال را مورد بررسی قرار داد:

ماده 149: هرگاه مرتکب در زمان ارتکاب جرم دچار اختلال روانی باشد به نحوی که فاقد اراده یا قوه تمییز باشد مجنون محسوب می شود و مسئولیت کیفری ندارد. همان طور که مشاهده می شود قانون گذار در قانون جدید، اختلال روانی را وارد بر تعریف جنون دانسته و به شرط زایل نمودن قوه تمییز و اراده، برای آن حکم به رفع مسئولیت کیفری داده است.

دیگرآزاری یکی از موارد اختلال شخصیت و از زیر مجموعه های اختلال روانی است. به این معنا که نمایانگر نوع خاصی از رفتار افراد که تحت تأثیر شرایط نادرست روانی به وجود می آید، می باشد. بنابراین با توجه به تعریفی که ماده فوق از جنون ارائه می دهد، می توان قائل به عدم مسئولیت کیفری دیگر آزاران شد. چیزی که شاید در عمل با نظر به پیچیدگی های مجرمانه دیگر آزاران در طرح ریزی نقشه ها و شیوه های عمل، انتخاب آگاهانه وسایل و ... با مشکل مواجه شود. البته در کشورهای دیگر نیز کمابیش رویکردی مشابه نسبت به مسئولیت کیفری در بیماری های روانی وجود دارد. برای مثال، از سال 1843 میلادی به دنبال ماجرای مشهور فردی به نام مک ناوتن، که با شلیک به سوی نخست وزیر انگلستان، سر رابرت پیل منشی او را کشت و چون علت این قتل را بیماری روانی وی تشخیص دادند از مجازات معاف شد، عدم مسئولیت کیفری بیماران روانی در انگلستان مورد پذیرش قرار گرفت. در کشور فرانسه، عدم مسئولیت بیمار روانی مطابق با عرف عمومی پذیرفته شده و در قانون جزایی این کشور آمده است: اگر فردی در لحظه ی جنایت تحت تاثیر بیماری روانی یا عصبی باشد که کنترل رفتار، درک و بصیرت خود را از دست بدهد دارای مسئولیت کیفری نیست.

انستیتوی حقوق آمریکا در سال 1960 میلادی برای تشخیص جنون معیاری را پشنهاد داد که هم اکنون نیز در دادگاه های ایالات متحده آمریکا مورد استفاده قرار می گیرد: هرگاه فرد در زمان ارتکاب جرم، به علت ابتلا به یک بیماری روانی، فاقد توانایی اساسی برای درک مجرمانه بودن عمل خود و یا منطبق نبودن رفتارش با مقتضیات قانون باشد، فاقد مسئولیت جزایی شناخته می شود. به شرط آن که جرمی که مرتکب شده مستقیما در ارتباط با بیماری روانی باشد. در کشور سوئد اختلالات روانی از کیفیات مخففه جرم محسوب شده و مجرم مبتلا به دیگر آزاری از تحمل بخشی از مجازات تعیین شده برای جرم نجات می یابد. در کشور آلمان، قاضی می تواند مجرم مبتلا به دیگر آزاری را به طور نامحدود به بیمارستان روانی بفرستد. 

حال که مفهوم جرم دیگرآزارانه و وضعیت مسئولیت کیفری در آن مشخص شد، جا دارد به بررسی جرائم دیگر آزارانه علیه اشخاص، اموال و مالکیت و امنیت و آسایش عمومی پرداخته شود.

جرائم دیگر آزارانه علیه اشخاص

جرائم دیگر آزارانه علیه اشخاص را می توان به دو دسته جرائم دیگر آزارانه جسمی و جرائم دیگر آزارانه روحی تقسیم کرد که در ادامه به هر دو مورد پرداخته می شود.

جرائم دیگر آزارانه جسمی علیه اشخاص:

جرائم دیگر آزارانه جسمی علیه اشخاص دارای مصادیق زیر می باشد:

قتل دیگر آزارانه:

قتل کشتن یک انسان به صورت عمد یا غیر عمد است که نوع عمد آن می تواند دیگر آزارانه باشد. به این صورت که فردی با انگیزه کسب لذت، اقدام به کشتن افراد کرده و از دیدن رنج و درد آن ها و یا مشاهده خون به ارضا برسد، بدون آن که دلیل موجهی برای کشتن آن افراد داشته باشد. به آن دسته از دیگر آزاران که با دیدن خون به ارضا می رسند اصطلاحا خون دوست نیز گفته می شود. این دسته از افراد با ایجاد بریدگی های عمیق بر جسم قربانی به تماشای خون ریزی می ایستند و از آن به اوج لذت دست می یابند. در قتل های دیگر آزارانه، فرد جان دادن افراد را به سرگرمی لذت بخشی بدل می کند که هر روز بیشتر شوق آن را احساس می کند. به همین دلیل با هدف کسب لذت روز افزون به جنایات بیشتری دست می زند. در جریان قتل های سریالی نیز با افرادی مواجهیم که هیچ چیز برایشان جایگزین لذتی که از دیدن زجر، خون ریزی و جان دادن دیگران به دست می آورند، نمی شود و به همین دلیل بدون هیچ هراسی اقدام به قتل های پیاپی می کنند. اکثر قتل های سریالی هر قاتل، معمولا با روش مشابهی صورت می گیرند که بیشترین رضایت را برای او در بردارد. در روانپزشکی قانونی به زنجیره ای از قتل های دیگر آزارانه، قتل شهوانی نیز گفته می شود. چنان که گویی افراد توسط حیوانی درنده یکی پس از دیگری مورد حمله واقع شده اند. در این جا با شهوتی در درون یک انسان مواجهیم که او را به حرکتی بدون توقف در جهت از بین بردن مردم واداشته است و قاتل همانند سربازی همواره مشغول فرمانبرداری از این حس شیطانی است، شهوت در آخر آن سرباز را به ورطه نابودی خواهد کشاند، اما معلوم نیست که تا آن زمان چند نفر قربانی این سرباز و فرمانروا شوند.

آدم خواری دیگر آزارانه: به خوردن گوشت انسان توسط فرد مبتلا به دیگر آزاری، با هدف رسیدن به اوج لذت، آدم خواری دیگر آزارانه گویند. آدم خواری آنقدر دور از طبع انسانی است که شاید در هیچ یک از قوانین جزایی کشور ها صحبتی از آن به میان نیامده باشد و معمولا هم در کنار جرائم دیگری مثل قتل و ضرب و جرح و ... اتفاق می افتد. اما اصطلاح آدم خواری جنایی رایج بوده

است و معمولا آن را به چهار دسته تغذیه ای، جنسی، تهاجمی و معنوی تقسیم می کنند که نوع تغذیه ای، جنسی و تهاجمی آن می تواند دیگر آزارانه باشد که مورد بررسی قرار می گیرند:

آدم خواری تغذیه ای:

آدم خواری دیگر آزارانه، لزوما همزمان با بریدن گوشت بدن انسان و خوردن آن به صورت خام نیست. حالت دیگر آن به صورت آدم خواری تغذیه ای می باشد که در مورد اخیر، دیگر آزار با نگه داشتن اعضای بدن افراد در منزل خود اقدام به پخت غذا با آن ها می کند و هر زمان که این مواد غذایی انسانی به پایان می رسد، اقدام به ربودن افراد جدید و بریدن اعضا بدنشان می کند.

آدم خواری جنسی:

در این نوع از آدم خواری دیگر آزارانه، فرد با خوردن اعضای بدن انسان به ارضای جنسی دست می یابد. همانند آندره چیکاتیلو قاتل سریالی اوکراینی که بعد از دیدن فیلم های غیر اخلاقی و خشن با هدف ارضا، که توانایی انجام آن را به صورت طبیعی نداشت اقدام به آدم خواری می کرد.

آدم خواری تهاجمی:

آدم خواری تهاجمی با هدف ترساندن هرچه بیشتر قربانی و ایجاد حس تسلیم بودن کامل در وی صورت می گیرد. در این نوع از آدم خواری جنایی، معمولا دیگر آزار با خوردن بخش کوچکی از بدن فرد او را به وحشت انداخته و از این کار لذت می برد. آدم خواری تهاجمی معمولا با بریدن قسمت هایی از گوشت بازو، ران و یا قطع انگشتان قربانی و خوردن آن ها همراه است.

ضرب و جرح دیگر آزارانه:

ضرب و جرحی دیگر آزارانه محسوب می شود که بدون دلیل مشخصی نظیر دشمنی، عصبانیت و ... صورت می پذیرد و فرد در آن با ایجاد آزار به وسیله ی ضربه های بدنی، اشیای سخت یا برنده نسبت به دیگران و مشاهده رنج آن ها به ارضا می رسد. ار بارز ترین نمونه های ضرب و جرح دیگر آزارانه می توان به قضیه لنارد دویو فرانسوی اشاره کرد که در جریان برگزاری جام جهانی فوتبال در سال 1998 در فرانسه، به چند نفر از تماشاگران فوتبال در حوالی ورزشگاه استاد دو فرانس در شهر پاریس حمله کرد و آن ها را به وسیله ی ضربات مشت و شیشه نوشیدنی مضروب ساخت. وی پس از دستگیری توسط پلیس با هیجان به تشریح اعمال خویش پرداخت. نهایتا یک تیم متخصص با معاینه ی وی اختلال شخصیت دیگر آزاری یا سادیسم را عامل مؤثر بر اقداماتش تشخیص دادند.

تجاوز به عنف دیگر آزارانه:

تجاوز جنسی اصطلاحی در پزشکی قانونی است که به معنای انجام عمل جنسی بدون رضایت فرد می باشد. تجاوز جنسی دیگر آزارانه، انجام عمل جنسی فرد یا افرادی به منظور لذت بردن از رنج و ناراحتی قربانی و نه اشتیاق به خود عمل جنسی است و قاتلین سریالی نسبت به قربانیان خود، زندانیان محکوم به حبس های طولانی مدت نسبت به محکومینی با مجازات های سبک، دیگر آزارهای فقیر با دست یابی و تسلط نسبت به ثروتمندان یا فرزندان آن ها، به چنین جنایت دیگر آزارانه ای دست می زنند. در یکی از تحقیقاتی که در سال 2012 میلادی در کشور آمریکا پیرامون تجاوز به عنف صورت گرفت، مشخص شد از هر 10 تجاوز، 5 مورد آن دیگر آزارانه بوده است و حتی بسیاری از قربانیان کوچک ترین جاذبه جنسی برای متجاوز نداشته اند.

جرائم دیگر آزارانه جسمی علیه اشخاص دارای نمود های اجتماعی گوناگونی نیز می باشند که جا دارد پیش از پرداختن به جرائم دیگر آزارانه روحی علیه اشخاص، به جهت اهمیت فراوانشان در زندگی روزمره و امکان ایجاد مشکلاتی جدی و غیر قابل جبران، مورد واکاوی قرار گیرند.

نمودهای اجتماعی جرائم دیگر آزارانه جسمی علیه اشخاص:

کودک آزاری مبتنی بر اختلال دیگر آزاری:

تحمیل هرگونه زجر و درد جسمی یا جنسی به کودکان برای رسیدن به کسب لذت را کودک آزاری برآمده از اختلال شخصیت دیگر آزاری می دانند. اطفال به علت ضعف جسمانی و نا آگاهی نسبت به ناهنجاری های اجتماعی همواره در معرض ارتکاب جرائم گوناگون قرار دارند و یکی از اهداف همیشگی دیگر آزاران هستند.

همسر آزاری مبتنی بر اختلال دیگر آزاری:

همسر آزاری، یکی از بارزترین انواع دیگر آزاری است که در محدوده خانه اتفاق می افتد. به این معنا که فرد به وسیله ایراد ضرب و جرح بی دلیل نسبت به همسر خود و یا اقدامات رنج آور جنسی به رضایت می رسد. حدود 90 درصد از قربانیان خشونت خانگی در جهان را زنان و حدود 10 درصد را مردان تشکیل می دهند که بیش از 48 درصد رفتارهای آزار دهنده علیه زنان و بیش از 35 درصد رفتارهای خشونت آمیز علیه مردان، مبتنی بر اختلال شخصیت دیگر آزاری هستند.

معلول آزاری مبتنی بر اختلال دیگر آزاری:

معلولیت انسان ها به دو نوع جسمی و ذهنی تقسیم می شود که در هر دو نوع، معلولین به علت آسیب پذیری فراوان به سوژه های مطلوبی جهت بزهکاری دیگر آزارزانه تبدیل می شوند. معلولین ذهنی به علت عدم توانایی در تشخیص خطر و انتخاب نحوه مقابله و عدم توانایی در آگاه کردن دیگران معلولان جسمی به علت عدم توانایی مطلوب در دفاع از خود، معمولا به سادگی مورد آسیب های جنسی و جسمی قرار می گیرند. در بسیاری از آسایشگاه های معلولین ذهنی و جسمی، مدارس استثنایی، باشگاه های ورزشی ویژه معلولین و... دیگر آزاران بسیاری با هدف ارضای خود دست به آزار معلولین می زنند که بسیاری از این موارد پنهان می مانند و یا در صورت پی گیری به سادگی به اقدامات تربیتی مرسوم تعبیر می شوند.

سالمند آزاری مبتنی بر اختلال دیگر آزاری:

سالمند آزاری برآمده از اختلال شخصیت دیگر آزاری، فعل یا ترک فعلی است که موجب ایجاد رنج در سالمندان شده و رضایت درونی یک دیگر آزار را رقم بزند. سالمندان عموما به علت مشکلات جسمی ناشی از بیماری ها و دشواری های حرکتی قادر به دفاع از خویشتن نیستند، مضافا بالا بودن شاخص ترس و تعهد پذیری در سالمندان آن ها را به موجودات بی دفاعی در برابر خواست افراد مبتلا به سادیسم تبدیل می کند. به موارد بالا می توان مشکلات ذهنی از قبیل آلزایمر را نیز افزود. عموما آزار سالمندان به صورت روحی و روانی نظیر تحقیر و بعضا ضرب و شتم است و به علت عدم جاذبه جنسی کمتر مورد تجاوز قرار می گیرند.  اما در سالمند آزاری مبتنی بر دیگر آزاری از آن جایی که تنها هدف دیگر آزار، ایجاد رنج و عذاب برای طرف مقابل است، می توان با تجاوز جنسی نیز رو به رو شد.

جرائم دیگر آزارانه

جرائم دیگر آزارانه روحی علیه اشخاص:

جرائم دیگر آزارانه روحی علیه اشخاص، جرائمی هستند که در آن ها فرد با هدف رسیدن به ارضا و کسب لذت اقدام به آزردن روان اشخاص از طریق رفتار، گفتار یا نوشتار می کند. این جرائم از شیوعی به مراتب بیشتر نسبت به جرائم دیگر آزارانه جسمی علیه اشخاص برخوردارند اما نمی توان برای آن ها خطرات کمتری در نظر گرفت. زیرا آرامش ذهنی افراد را مختل می کنند و در صورت ادامه می توانند منجر به ایجاد اختلالات شدید روحی و ابتلا به امراض روانی در فرد شوند. انسان ها علی رغم تفاوت هایی که دارند در اصل دردپذیری جسمی مشترک اند و آن چه برای یک انسان دردآور است برای تمام انسان ها با اندک شدت و ضعفی دردآور است، اما آزار روحی افراد وضعیت پیچیده تری دارد. زیرا وضعیت روحی هر فرد مرهون تجربیات، حوادث، محیط و ادوار گوناگون زندگی اوست و قابل تسری به دیگران نمی باشد.

در جرم انگاری نیز، تشخیص آزار جسمی یک فرد، نوعی و به طبع ساده تر بوده اما تشخیص آزار روحی افراد، شخصی و از دشواری زیادی برخوردار است. گاهی دیدن یک تصویر خاص، شنیدن یک قطعه موسیقی، یا هر عامل دیگری که بتوان تصور کرد، برای یک فرد یادآور خاطره ای دردناک بوده و ممکن است فردی با استفاده از آن ها او را رنج دهد. در صورتی که همین اقدامات برای دیگر افراد جامعه به هیچ عنوان عذاب آور نیستند. با این اوصاف بسیاری از اقدامات آزاردهنده روحی علیه افراد قابلیت جرم انگاری ندارند و جرائم روحی علیه افراد نیز از تنوع کمی برخوردار می باشند. اصولا قانون گذاران نیز در کشور های مختلف فقط به جرم انگاری مواردی می پردازند که قابلیت اثبات بیشتری دارند و از موارد دیگر صرف نظر می نمایند. در ادامه به بررسی مصادیقی از جرائم روحی علیه اشخاص رداخته خواهد شد که در پیوند با اختلال شخصیت دیگر آزاری هستند و مورد توجه قانون گذاران نیز قرار گرفته اند.

توهین دیگر آزارانه:

به توهینی گفته می شود که دیگر آزار بدون آن که از فرد مقابل ناراحت باشد، یا سببی برای توهینش وجود داشته باشد، با هدف خرد کردن شخصیت فرد و احساس لذت از این اقدام، فحاشی کند. توهین دیگر آزارانه را می توان در مزاحمت خیابانی و توهین بعضی از موتور سواران یا اتومبیل های سواری در حال عبور نسبت به بانوان، نوشتن عبارات رکیک و ناشایست بر درب منازل یا اتومبیل های دیگران و نوشتن مطالب توهین آمیز بی دلیل در روزنامه ها یا محیط مجازی یافت. به علاوه بسیاری از دیگر آزاران جسمی نیز آمیخته به توهین مبتنی بر دیگر آزاری هستند. تقریبا در تمامی موارد تجاوز به عنف دیگر آزارانه قربانی با توهین های رکیک و بی دلیل متجاوز رو به رو می شود که گاهی تأثیر این توهین ها کمتر از آن عمل ناشایست نیست.

تهدید دیگر آزارانه:

تهدید دیگر آزارانه به معنای ترساندن دیگران از ایجاد وقایع ناخوشایند یا ارتکاب جرائمی بر علیه آنان است که با هدف لذت بردن از ترس و استیصال دیگران صورت می گیرد و دیگر آزار با تکرار این اقدامات هر چه بیشتر ارضا می شود. تهدید دیگر آزارانه می تواند شفاهی و به صورت رودررو باشد، یا غیر مستقیم و به شکل مزاحمت تلفنی به وقوع بپیوندد. همچنین قابلیت ارتکاب به صورت نوشتار را نیز در قالب نامه، پیام کوتاه، نامه الکترونیکی و ... داراست. آن چه برای یک دیگر آزار اهمیت دارد مشاهده رنج، درد و ترس دیگران است. پس تا وقتی که واکنشی از فرد تهدید شده مشاهده نگردد حس رضایت او برانگیخته نمی شود. به همین دلیل اشتباه ترین راه مقابله با تهدیدی با ماهیت نامعلوم، واکنش نشان دادن نسبت به آن و بهترین راه مقابله، اطلاع دادن به نیروی پلیس و پیگیری با روش های قانونی است.

مزاحمت تلفنی دیگر آزارانه:

مزاحمت تلفنی از آن جرائمی است که می تواند هدف یا وسیله باشد. در جایی که مزاحمت تلفنی وسیله است، معمولا با وجود خصومت شخصی، کینه یا مواردی از این دست مواجهیم، اما وقتی مزاحمت تلفنی هدف مجرم قرار می گیرد با یک جرم دیگر آزارانه مواجه هستیم. مزاحمت تلفنی جرمی است که تمامی انواع آزارگری روحی افراد می توانند در آن تبلور یابند. افرادی که بی دلیل شماره تلفنی را می گیرند و شروع به فحاشی یا تهدید می کنند، خبر های دروغین از مرگ یا بیماری اطرافیان افراد می دهند، در گوشی تلفن موسیقی، اصوات حیوانات یا صداهایی از فیلم های ترسناک و... را پخش می کنند. همگی زمینه های از بیماری دیگر آزاری را دارند.

جرائم دیگر آزارانه علیه اموال و مالکیت:

در جرائم دیگر آزارانه علیه اموال و مالکیت، فرد دیگر آزار یا از آسیبی که به اشیاء وارد می کند و انسان پنداری آن ها لذت می برد، یا با دیدن رنج صاحب آن شی ء در مواجهه با آسیب دیدن و نابودی مال متعلق به خود، به ارضا می رسد. جرائم دیگر آزارانه علیه اموال بسیار رایج اند و در تمامی انواع تخریب و سوزاندن اشیاء و تمامی سرقت هایی که هدف مجرم از آن ها، آزار دادن صاحبانشان است می توان دیگر  آزاری را احراز نمود. به علاوه پنهان کردن وسایلی که برای افراد دارای ارزش معنوی هستند یا برداشتن لوازم التحریر و کتاب های درسی مهم همکلاسی ها در میان دانش آموزان نیز دارای زمینه هایی از اختلال شخصیت دیگر آزاری هستند. اینکه لزوما افراد مبتلا به دیگر آزاری علیه اموال، به جرائمی بر علیه اشخاص دست بزنند مشخص نیست، اما جان انسان ها آن قدر اهمیت دارد که با مشاهده چنین فردی نسبت به حالت خطرناک او حساس شد. پیش تر آمد که جرمی که صرفا دیگر آزارانه باشد وجود ندارد و تمامی جرائم نیز دارای ماهیت دیگر آزارانه نیستند. بلکه جرائم دیگر آزارانه می توانند روی دیگر بعضی از جرائم عادی باشند. جرائم علیه اموال نیز از این قاعده مستثنی نیستند. برای مثال در جرم کلاهبرداری می توان حالتی تصور نمود که فردی با هدف ایجاد زجر در دیگری این کار را انجام دهد، اما نهایتا نمی توان گفت که کلاهبرداری، جرمی دیگر آزارانه است. مضافا امکان ارتکاب آن با هدف دیگرآزارانه هم بسیار کم و نهایتا در حد تصوری ذهنی است. با این پیش فرض در ادامه به جرائمی علیه اموال پرداخته می شود که دارای بعد دیگر آزارانه هستند و نه آن جرائمی علیه اموال که ممکن است فردی با هدف دیگر آزاری مرتکب شود.

تخریب دیگر آزارانه:

آسیب زدن جزئی یا کلی به اموال متعلق به دیگران با هدف تحمیل رنج به آن ها و رسیدن به ارضا از این طریق، تخریب دیگر آزارانه است. مثال های این جرم آن قدر فراوان اند که نام بردن از تمامی آن ها نامقدور است اما با نگاهی به زندگی روزمره هم می توان مصادیق فراوانی از آن را یافت که بعضا تحت عناوینی مثل تفریح، شوخی و ... پنهان می ماندند. سنگ زدن به شیشه همسایگان، پاره کردن رویه صندلی اتوبوس و ورزشگاه و مطب پزشک، ایجاد بریدگی بر روی تنه درختان، میز و نیمکت چوبی و ... با چاقو و دیگر اشیاء برنده، کشیدن خط یا ریختن رنگ و روغن ترمز و اسید بر روی اتومبیل ها، سوراخ کردندیوار های گچی با خودکار و کلید و ... و هزاران مثال دیگر مبین نقش پررنگ اختلال شخصیت دیگر آزاری در جرم تخریب است.

سرقت دیگر آزارانه:

سرقتی که در آن انگیزه مالی وجود نداشته باشد و سارق جرم را با هدف رنج دادن مالباخته انجام دهد سرقتی دیگر آزارانه است. همچنین سرقتی ساده و با هدف مالی که مقرون به آزار و اذیت باشد نیز دیگر آزارانه محسوب می شود. به شرط آن که این آزار و اذیت با هدف قانع کردن قربانی به تحویل آسان تر اموالش نباشد و به وسیله ای برای لذت بردن سارق بدل گردد. بسیاری از دیگر آزاران به جای دست زدن به یک سرقت بزرگ برای تحمیل رنج روحی و مالی به قربانی، تصمیم به سرقت های کوچکی می گیرند که موجب رنج و کلافگی مال باخته شود. اصولا سه تفاوت عمده میان سرقت دیگر آزارانه با جرم معمولی سرقت وجود دارد.

اول آن که در سرقت عادی فرد صرفا به دنبال عواید مالی بوده و این که مالباخته از سرقت آگاه نشود برای سارق بیار بهتر و اطمینان بخش تر است اما در سرقت دیگر آزارانه، سارق می کوشد چیزی را برباید که مالباخته فورا از نبود آن آگاه شود، زیرا آنچه اهمیت دارد مشاهده رنج مالباخته و کسب لذت از این رنج است. دومین تفاوت آن که در یک سرقت مالی، سارق سعی می کند از جایی سرقت کند که بیشترین غریبگی را با او داشته باشند تا امکان مظنون واقع شدن و شناسایی اش محدودتر گردد اما در سرقت دیگر آزارانه، سارق به علت آن که می خواهد به انتظار دیدن رنج مالباخته بنشیند، معمولا فردی را انتخاب می کند که به او نزدیک باشد. سومین تفاوت نیز در ارزش مال ربوده شده است. معمولا در سرقت های عادی سارق می کوشد چیزهایی را برباید که ارزش مالی بیشتری داشته باشند و کمتر به سراغ اشیایی می رود که ارزش معنوی دارند، برعکس در سرقت های دیگر آزارانه، سارق به سراغ چیزهایی می رود که بر خلاف ارزش مالی کم، دارای ارزش معنوی فراوانی برای قربانی هستند و نبود آن ها روح و روان مالباخته را رنج می دهد.

جرائم دیگر آزارانه علیه امنیت و آسایش عمومی:

علی رغم صحت این گفته که تمامی جرائم، امنیت کشور و آسایش عمومی را خدشه دار می سازند – که اگر چنین نبود اساسا به عنوان جرم در محدوده حقوق جزا قرار نمی گرفتند- لیکن جرائمی وجود دارند که به طور مستقیم با مفاهیم امنیت ملی و آسایش عمومی در ارتباط می باشند. این جرائم معمولا با اهداف متفاوت سیاسی، نظامی، قومی و مذهبی و ... به وقوع می پیوندند اما نوعی از آن ها بر اساس هیچ کدام از موارد بالا نمی باشد و تنها با هدف ایجاد رضایت برای مجرم صورت می گیرد. نوع اخیر را می توان جرمی دیگر آزارانه علیه امنیت و آسایش عمومی دانست. جرائم دیگر آزارانه علیه امنیت و آسایش عمومی خطرناک ترین نوع جرائم دیگر آزارانه هستند زیرا بر خلاف دیگر انواع جرائم دیگر آزارانه که یک فرد خاص را هدف قرار می دهند، توانایی هدف قرار دادن تعداد بی شماری از افراد یک جامعه را دارا هستند. مضافا محدود به (علیه اشخاص) یا (علیه اموال) بودن، نبوده، در صورت ارتکاب می توانند به صورت توأمان اشخاص و اموال زیادی را در برگیرند. در اقدامات دیگر آزارانه علیه امنیت و آسایش عمومی با نوعی بی رحمی سازمان یافته مواجه می شویم که در آن هیچ کس و هیچ چیز در امان نیست. چنان که قاتلی سریالی تمام مردم یک جامعه را در اختیار گرفته باشد. در ادامه به آن جرائمی علیه امنیت و آسایش عمومی که می توانند مبتنی بر اختلال شخصیت دیگر آزاری باشند. پرداخته می شود.

آتش افروزی مبتنی بر دیگر آزاری:

آتش از خطرناک ترین ابزارهای در دسترس برای دیگر آزارانی است که تصمیم می گیرند با بر هم زدن نظم اجتماعی به لذت دست یابند. زیرا نه به آموزش خاصی همانند ساخت یک بمب نیاز دارد و نه خطر چندانی برای مجرم در بر خواهد داشت. در روان پزشکی، اختلال روانی شناخته شده ای وجود دارد که آن را جنون آتش افروزی می نامند و شامل افروختن حریق به صورت مکرر و هدفمند است که خصوصیات مرتبط با آن عبارتند از: احساس تنش یا برانگیختگی عاطفی پیش از آتش افروزی، شیفتگی، علاقه یا کنجکاوی و مجذوبیت نسبت به آتش و فعالیت های آتش نشانی. اما یک آتش افروز دیگر آزار وضعیت متفاوتی دارد. آتش افروزی دیگر آزارانه ایجاد حریق عمدی با هدف رساندن دیگر آزار به اوج لذت و ارضای جنسی است و دیگر نه از کنجکاوی نسبت به آتش خبری هست و نه از مجذوبیت نسبت به اقدامات آتش نشانان. در این مورد با افرادی مواجهیم که کاملا از عواقب اقدامات خود آگاهند و برای آن که رنج ناشی از ترس، فرار و سوختگی را به گروه گسترده ای از مردم تحمیل کنند اقدام به آتش افروزی می کنند.

سابوتاژ مبتنی بر دیگر آزاری:

سابوتاژ واژه ای فرانسوی بوده که امروزه به معنای تخریب و اخلال گسترده اموال عمومی به کار می رود و کلمه سابو در زبان فرانسه به معنای کفش چوبی است، پس از انقلاب صنعتی در فرانسه کارگران به منظور ایجاد ضرر برای کارفرمایان ظالم، کفش های چوبی را داخل دستگاه های صنعتی قرار می دادند و واژه سابوتاژ از آن زمان شکل گرفته است.

سابوتاژ معمولا نوعی اعتراض سیاسی خشن و فلج کننده نسبت به تأسیسات عمومی است، اما گاهی فردی بدون آن که غرض سیاسی یا نظریه خاصی برای از کار انداختن تجهیزات عمومی داشته باشد، اقدام به اخلال می کند، تنها تعبیری که می توان از این کار داشت، نوعی دیگر آزاری پیشرفته است.

تروریسم مبتنی بر دیگر آزاری:

تروریسم به اقدامات خشونت بار شدیدی گفته می شود که جسم و روح و امنیت افراد یک جامعه را هدف قرار می دهد. اصولا ماهیت تروریسم سیاسی است، هرچند که در هر قالبی که قرار می گیرد مذموم، شایان سرزنش و قابل مجازات است. اما نوعی از تروریسم نیز وجود دارد که دارای بعد سیاسی نبوده و تنها با هدف لذت بردن از ایجاد آسیب هایی بی حد و مرز به پیکره امنیت یک جامعه رخ می دهد. تروریسم دیگر آزارانه خطرناک ترین جرمی است که بر مبنای دیگر ازاری شکل می گیرد، در اینجا صحبت از یک فرد، یک اتومبیل یا حتی یک نیروگاه بزرگ برق نیست، زیرا به تمامی چیزهایی که در یک جامعه دارای ارزش اند حمله می شود. مرز بین تروریسن سیاسی و تروریسم دیگر آزارانه در وجود یک انگیزه سیاسی در نوع سیاسی و وجود لذت طلبی بیمار گونه در نوع دیگر آزارانه آن است. اما نباید از وجود دیگر آزاران در میان گروه های تروریستی سیاسی نیز غافل شد. این افراد یا به تظاهر به یک عقیده سیاسی سعی می کنند وارد گروه های تروریستی سیاسی شوند و از این طریق به نیاز خود پاسخ بدهند و یا توسط تروریست های سیاسی – با علم به بیمار بودن آن ها - به خدمت گرفته می شوند تا اهداف این گروه ها را تضمین نمایند.

  • منبع
  • حقوق نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید