گاندی | جملات زیبا و به یادماندنی گاندی

گاندی، رهبر آزادی خواه هند در ۱۰ مهر ۱۲۴۸ متولد شد. او رهبری کشور هندوستان را در رهایی از استعمار و سلطه انگلستان بر عهده داشت و توانست نزد مردم هند محبوب شود.

گاندی

گاندی رهبر سیاسی و معنوی هندی‌ها بود که ملت هند را در راه آزادی از استعمار امپراتوری بریتانیا رهبری کرد. او در طول زندگی‌اش استفاده از هر نوع ترور و خشونت را برای رسیدن به مقاصد رد می‌کرد. فلسفهٔ بی‌خشونتی گاندی که خود نام «ساتیاگراها» (در زبان سانسکریت به‌معنای تلاش و کوشش برای رسیدن به حقیقت و تحت‌اللفظی: محکم گرفتن حقیقت) روی بسیاری از جنبش‌های مقاومت بدون خشونت در سراسر جهان و تا امروز تأثیر گذاشته‌است.

60 جمله زیبا و به یادماندنی گاندی

1. انسان محصول افکارش است و کسی می شود که به آن فکر می کند.

2. بهترین راهی که در آن می توانید خودتان را پیدا کنید این است که خودتان را در خدمت کردن به دیگران گم کنید.

3. برای مستضعفان اقتصاد معنويت است. شما نمی توانيد كار ديگری برای ميليونها گرسنه بكنيد، جز غذا دادن به آنها و آنها به شما مثل خدای خود احترام می گذارند. آنها از فكر كردن به امور ديگر عاجز هستند.

4. اگر لحظه به لحظه با خود صادق باشيد، ديگر به اثبات اعمال خود نيازی نداريد و اگر در زندگی حادثه ای پيش آيد، می دانيد كه مصلحت اوست و ماهيت وجود شما ثابت و سازگار باقی خواهد ماند.

5. همیشه کلام و اعمال باید با هدف سازگار باشد. وقتی هدف پاک و شفاف باشد، اعمال نیز خوب می شود. هیچ چیز بهتر از یک ذهن باز نیست. کل دنیا نتیجه یک شعور پاک و مقتدر می باشد و در جایی که ذهن مقتدر، پاک و خالص است افکار پاک و خالص را نیز می طلبد.

6. دانش الهی از راه کتابها کسب نمی شود. بلکه باید آن را در وجود خود درک کرد.

7. اگر فقط یکبار حضور خدا را بپذیرید،هرگز به ضرورت دعا و نیایش شک نخواهید کرد.

8. برای کسی که اندیشه عدم خشونت را در خود پرورده است تمام عالم یک خانواده است. نه ترسی به دل دارد و نه کسی از او می ترسد.

9. جایی که عشق وجود دارد، زندگی وجود دارد.

10. بزرگ ترین توانایی ما به عنوان انسان تغییر جهان نیست بلکه تغییر خود ماست.

11. تواضع یعنی تحمل رنج و زحمتی مداوم در راه خدمت به بشریت، خداوند همیشه حاضر و ناظر است.

12. در تصور من، بیش از یک مذهب در جهان وجود ندارد، اما همچنین می اندیشم که این مذهب، درخت تنومندی است که دارای شاخه های فراوان است و همچنانکه تمام شاخه ها شیره مورد نیازشان را از یک منبع می گیرند، تمام مذاهب نیز جوهره خود را از یک چشمه می گیرند که منبع همه آنهاست. طبیعتاً اگر یک مذهب وجود دارد، یک خدا بیشتر نمی تواند وجود داشته باشد. اما او نادیدنی و غیر قابل توصیف است و در نتیجه، از نظر ادبی می توان گفت، او نامهایی به تعداد همه ی انسانهای روی زمین دارد. این که ما او را به چه اسمی می نامیم، اهمیت چندانی ندارد. او یکی است و دوّمی ندارد.

13. مردان هرگز نمی توانند از نظر خدمت مخلصانه که موهبتی از سوی طبیعت به زنان است، با زنان برابری کنند.

14. انسان نمی تواند در حوزه ای از زندگی خود با درستی و صداقت عمل کند در حالی که در سایر حوزه های زندگیش آلوده نادرستی هاست. زندگی، واحدی تجزیه ناپذیر است.

15. لحظاتی در زندگی پیش می آید که باید به اقدام پرداخت و جلو رفت، حتی اگر نتوان بهترین دوستان را با خود برد. همیشه به هنگامی که چند وظیفه با هم تصادم پیدا می کنند باید ”صدای ضعیف و آرام” درونی داور نهایی باشد.

16. خوشبختی زمانی رخ می دهد که چیزی که فکر می کنید با چیزی که می گویید و چیزی که انجام می دهید هماهنگ است.

17. پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری، آنست که بعد از هر زمین خوردنی برخیزی.

18. هدف، همـواره از ما دور می شـود ، هر چه به پیشــرفتهای بزرگـتری نائل آییــم، بیش تر به بی ارزشی خود پی می بریم. شادمانی در تلاش نهفته اسـت نه در دستیابی به هدف. تلاشٍ تمام و کمال، عین پیروزی است.

19. به گونه ای زندگی کنید که گویی فردا می میرید، طوری یاد بگیرید که گویا همیشه زنده هستید.

20. انسان ترسو قادر به ابراز عشق نیست، این کار حق افراد شجاع است.

21. كامل مطلق بدون تشريح و تشبيه فقط خداست. من معتقدم انسان نخست بايد عملاً رشد و تكامل را بشناسد تا به خدا برسد و او را بشناسد. من بر اين باورم كه اگر بشر هر بكري را لمس كند، ديگر كامل نيست و ناقص مي شود و در واقع انسانها ناقص هستند.

22. دارايی های شخصی نوعی آزمون است تا به وسيله نيروی شرارت با ماديات دنيوی وسوسه شود. شخصی كه می خواهد نيك و جوانمرد باشد، بايد با وسوسه هايش مقابله كند و بجنگد.

23. محبت نیرومندترین قدرتی است که جهان در اختیار خود دارد و در عین حال ساده ترین نیرویی است که بتوان تصور کرد.

24. دموكراسی و خلافكاری با هم، بيماری و بيچارگی می آورد. كشورهايی كه امروزه اسماً دموكرات هستند يا بايد ملی گردند، يا اگر آمادۀ دموكراسی واقعی هستند بايد شجاعانه سازگار شوند. نارواست كه بگويم خلاف كاری به صورت شخصی است و شايسته نيست كه ندانيم ملت ها به وسيلۀ شخص و اشخاص فرم و شكل می گيرند.

25. وظیفه ما نیست که خطای دیگران را جستجو کنیم وبه قضاوت درباره دیگران بنشینیم.ما باید تمام نیروی خویش را برای قضاوت در کار خودمان صرف کنیم و تا وقتی که حتی یک خطا در خود می بینیم حق نداریم که در کار مردم دیگر دخالت کنیم.

26.  وقتی ناامید می‌شوم بخاطر می‌آورم که در طول تاریخ راه حق و عشق همواره پیروز بوده‌است حکمرانان و قاتلان در برهه‌ای شکست ناپذیر جلوه می‌کنند ولی درنهایت همه آنها سقوط کرده‌اند - همیشه به این واقعیت فکر کنید.

27. ارزش زندگی بیش از آن است که به سرعت از آن گذر کنیم.

28. تغییری را که آرزو داریم در دیگران ببینیم ابتدا باید در خود ایجاد کنیم.

29. من از محدودیت ها و نارسایی های خود آگاهم و این آگاهی تنها مایه قدرتم می باشد. آنچه در زندگی خود انجام داده ام بیش از هر چیز دیگر در نتیجه اطلاع و قبول محدودیت ها و نارسایی ها بوده است.

30. لیاقت انسان ها کیفیت زندگی را تعیین می کند نه آرزوهایشان و من متعهد نیستم که چیزی باشم که تو می خواهی و تو هم می توانى انتخاب کنی که من را می خواهى یا نه، ولى نمی توانى انتخاب کنى که از من چه می خواهی، می توانی دوستم داشته باشى همین گونه که هستم و من هم، می توانى از من متنفر باشی بی هیچ دلیلی و من هم، چرا که ما هر دو انسانیم

31. این جهان مملو از انسانهاست پس این جهان می تواند هر لحظه مالک احساسی جدید باشد، تو نمی توانی برایم به قضاوت بنشینی و حکمی صادر کنی و من هم، قضاوت و صدور حکم بر عهده نیروی ماورایی خداوندگار است.

32. نباید ایمان خود به انسانیت و بشریت را از دست بدهید، بشریت یک اقیانوس است، اگر چند قطره از اقیانوس آلوده شود اقیانوس آلوده نخواهد شد.

33. انسان نتیجه ی افکارش است. آنچه او فکر می کند همان می شود.

34. این سلامتی است که ثروت واقعی است و نه تکه های طلا و نقره.

35. هر کاری که می کنید ممکن است برای شما ناچیز به نظر برسد، اما مهم ترین کار این است که آن را انجام دهید.

36. شما باید تغییری باشید که می خواهید در جهان ببینید.

37. افتخار در تلاش برای رسیدن به هدف است و نه رسیدن به آن.

38. تفاوت بین آنچه ما انجام می دهیم و آنچه ما قادر به انجام آن هستیم برای حل بیشتر مشکلات جهان کافی است.

39. به شیوه ای زندگی کن انگار فردا می میری. به شیوه ای یاد بگیر انگار تا ابد زنده خواهی بود.

40. ضعیف ها هرگز نمی توانند ببخشند. بخشش نشانه قدرت است.

41. خشم اسیدی است که به ظرف خود بیشتر از اسیدی که به آن پاشیده می شود ضرر میزند.

42. من خدايی را نمی شناسم جز خدايی كه در ميليون ها قلب گنگ و خاموش (جاهل) وجود دارد. آنها حضور خدا را تشخيص نمی دهند، ولی من تشخيص می دهم و به وسيله خدمت كردن به اين ميليون ها، خدا را عبادت می كنم. خدا حقيقت است.

43. من معتقدم كه اگر اشتباهات با خلوص نيت باشد، مطمئناً هيچ صدمه ای به چيزی يا كسی يا دنيا وارد نمی شود. شخصی كه به دليل اشتباهات خود از خدا ترس دارد، خداوند هميشه يار و ياور او خواهد بود. انسان حتی اشتباهات خيلی بزرگ را نيز انجام می دهد، ولی وقتی پی ببرد و بخواهد كه تكرار نشود و خواسته اش محكم و از روی ايمان باشد اشتباهات نيز فراموش شدنی هستند.

44. من هیچ گناهی را بزرگتر از این نمی شناسم که بی گناهان را به نام خدا زیر فشار قرار دهند.

45. اخلاق واقعی در دنبال کردن راه دیگران نیست بلکه در این است که راه حقیقی و درست را برای خویش پیدا کنیم و بدون بیم و باک آن را دنبال کنیم.

46. ممکن است من شخصی حقیر و ناچیز باشم اما وقتی که حقیقت بوسیله من سخن می گوید شکست ناپذیر هستم.

47. هنر واقعی فقط به شکل بستگی ندارد بلکه به آنچه ماورای آن است مربوط می شود. هنری هست که می کشد و هنری هست که زندگی می بخشد. هنر واقعی باید منعکس کننده شادمانی سرخوشی و پاکی آفریننده اش باشد.

48. نادرستی هرچند هم که درباره آن تبلیغات فراوان به عمل آید حقیقت نخواهد شد و حقیقت هم هرچند هیچ کس آنرا نبیند نادرست نخواهد شد. 

49. روزی که قدرت عشق بر عشق قدرت غلبه کند جهان صلح را خواهد شناخت.

50. عظمت یک ملت و رشد اخلاقی آن را با نحوه رفتار آن ها با حیوانات می توان قضاوت کرد.

51. خدمت کردن بدون فروتنی خودخواهی و خودبینی است.

52. از گناه متنفر باش اما گناهکار را دوست داشته باش.

53. می توانی من را به زنجیر بکشی، می توانی شکنجه ام کنی، می توانی حتی بدنم را از بین ببری اما هرگز نمی توانی ذهنم را زندانی کنی.

54. هیچ کس بدون اجازه من نمی تواند به من آسیب بزند.

55. هر شب زمانی که می خوابم می میرم و صبح روز بعد هنگامی که بیدار می شوم دوباره متولد می شوم.

56. دو روز در سال است که ما نمی توانیم برایش کاری انجام دهیم: دیروز و فردا.

57. وظايف شخص نسبت به خود، به خانواده، به وطن و به جهان از يكديگر جدا و مستقل نيستند. نمی توان با زيان رساندن به خود يا خانوادۀ خود به وطن خويش خدمت كرد. به همين قرار نمی توان با زيان رساندن به جهان نيز به وطن خود خدمت كرد.

58. پیوند و ارتباط میان بدن و اندیشه ما به قدری نزدیک است که اگر هر یک از آنها از نظم عادی و موزون خود خارج شوند تمامی دستگاه زندگی از آن آسیب خواهد دید. از این موضوع نتیجه گیری می شود که اساس سلامت به معنای واقعی کلمه داشتن شخصیت و خصال پاک و منزه است و می توان گفت که تمام اندیشه های زشت و شهوات پلید صورتهای مختلف بیماری هستند.

59. نادرستی هرچند هم که درباره آن تبلیغات فراوان به عمل آید حقیقت نخواهد شد و حقیقت هم هرچند هیچ کس آنرا نبیند نادرست نخواهد شد. 

60. من از امتیازها و انحصارها نفرت دارم. هرچه نتواند با توده های مردم تقسیم شود برایم گناه آلود و حرام است.