امروز: جمعه, ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۰۹ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۱۹ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 277426
۴۹۳
۱
۰
نسخه چاپی

آیا از تاریخچه رمان در ایران اطلاع دارید؟

آیا از تاریخچه رمان در ایران اطلاع دارید؟

تاریخچه رمان در ایران

ورود رمان به ایران را می توان همزمان با ورود مدرنیته دانست. جامعه ایرانی، در پی تحولاتی که از اواخر دوره قاجار به مرور در خود شاهد بود، در زمینه ادبیات وشیوه های بیان ادبی نیز درون تحولاتی قرار می گرفت که به سرعت در حال انجام و گسترش بودند. این تحولات که در دوره پهلوی اول و دوم به اوج می رسیدند و جامعه ایرانی را با نوآوری های بسیاری مواجه می کردند، سبب پدیدآیی گونه ای ادبی (در تعریف عام تر و جهانی تر آن) به نام "رُمان" گشتند.

رمان‌ها از ابتدای دوران معاصر ادبیات ایران تاکنون رشد و تغییرات بسیاری را تجربه کرده‌اند و می‌کنند که متاثر از شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی بوده است؛ شرایطی که تاکنون رمان های بسیاری در قالب های اجتماعی، تاریخی، سیاسی و ... را که بازتابی از جامعه است ایجاد کرده و به ادبیات ایران افزوده‌اند.

در حقیقت رمان فارسی با رمان سرگذشت حاجی بابای اصفهانی، به قلم میرزا حبیب اصفهانی آغاز می‌شود. این رمان سرشار است از حقایق تاریخی و اجتماعی عصر قجر، لطایف و بدایع، آداب و رسوم و عقاید ایرانیان و شیوه مملکت‌داری حکام قاجار. محمدتقی بهار می‌گوید: "این رمان به عنوان شاهکار قرن سیزدهم ادبیات فارسی شناخته می‌شود".

این نوع ادبی داستان و داستان‌نویسی بر اثر توسعه ارتباط ایران و اروپا در زبان فارسی پدید آمده‌ است. و داستان‌نویسی به شیوهٔ امروزی در کشورهای عربی، ترکیه، ایران و هندوستان کمابیش همزمان و در اواخر نیمه دوم قرن نوزدهم باب شده‌است. از موجبات و مقدمات پیدایش رمان در زبان فارسی می‌توان به ورود صنعت چاپ، تاسیس مطبوعات و ترجمه از زبان‌های اروپایی که تحت تاثیر زبان فرانسه و بعدها تحت تاثیر زبان‌های روسی و انگلیسی بوده‌ است، اشاره کرد. از رمان‌های این دوره می‌توان به امیرارسلان نامدار، کتاب احمد (نوشته طالبوف) و سیاحت‌نامه ابراهیم بیگ اشاره کرد. داستان فارسی امروزی از آغاز قرن بیستم رواج یافت. گرایش‌های ملی‌گرایانه و جست و جوی اساطیر کهن بر داستان‌نویسی این دوره تاثیر گذاشته‌است. در این رابطه می‌توان به آثاری همچون شمس و طغرا، عشق و سلطنت، دام‌گستران، لازیکا، دلیران تنگستان، تهران مخوف، هما، پریچهر، زیبا، جنایات بشر یا آدم فروشان قرن بیستم، دارالمجانین و دسیسه اشاره کرد.

آغاز زمان نویسی در ایران

اولین رمان فارسی را چه کسی و در چه سالی نوشته است؟ بدون شک پاسخ دقیقی برای این سئوال متصور نیست. اگرچه در برخی آثاری که به نحوی به تاریخ ادبیات ایران پرداخته اند، "سیاحتنامه ابراهیم بیگ" به عنوان اولین رمان فارسی معرفی شده است، اما با همان قاطعیت نیز می توان این ادعا را نفی کرد. حداقل ما یک نمونه رمان فارسی داریم که پیش از کتاب زین العابدین مراغه ای نوشته شده و آن رمان ناصرالدین شاه قاجار است. "حکایت پیر و جوان" تاریخ 1289 هجری قمری را به همراه دارد که در تقویم شمسی برابر با 1251 است. حال آن که "سیاحتنامه ابراهیم بیگ" در سال 1285 منتشر شده است.

اگرچه بر سر تاریخ نگارش کتاب مراغه ای اتفاق نظری وجود ندارد. وراکوییچکوا در کتاب "تاریخ ادبیات ایران" می نویسد که این کتاب در سال 1888 نوشته شده و سال ها بعد در 1904 امکان انتشار یافته است. اما کریستوف بالایی این نظر را نفی می کند و سال نگارش آن را 1880 می داند.

حتی اگر قول کریستف بالایی را هم صحیح بدانیم، رمان "حکایت پیر و جوان" پیش از کتاب مراغه ای نوشته شده است.

با این حساب، آیا ناصرالدین شاه اولین رمان نویس در ایران است؟ اگر هم نباشد، بدون شک جزو اولین هاست و البته که جای تعجب چندانی ندارد. این به هچ وجه تصادفی نیست که شاه ایران به تقلید از نویسندگان غرب قلم به دست می گیرد و اصول رمان را در اثر خود رعایت می کند.

می توان رمان در ایران را محصول نهضت ترجمه ای دانست که در دهه 1820 به فرمان عباس میرزا، ولیعهد ایران آغاز شد. این نهضت، نهضتی درباری بود به گونه ای که مترجمان، مقربین دربار بودند و مخاطبان آنها هم شاه و درباریان.

نخستین این ترجمه ها، آثار تاریخی بودند، مثل آثار ولتر، یعنی "پطر کبیر" و "شارل دوازدهم" که توسط میرزا رضا مهندس، از اولین دانشجویان اعزامی به انگلستان انجام شد.

اما در زمان ناصرالدین شاه توجه شاه و دربار معطوف به رمان و داستان غرب نیز می شود و از آن پس در کنار کتاب های تاریخی، آثاری از رمان نویسان فرانسوی ترجمه می شود.

در مورد مضامین این رمان ها گفتنی بسیار است. بیشتر آنها مضامینی عاشقانه داشتند اگرچه در همان زمان آثاری هم از الکساندر دوما، برناردن دو سن پیر و دانیل دفو ترجمه شد. کریستف بالایی در کتاب سرچشمه های داستان کوتاه فارسی می نویسد که اغلب این آثار از نوع "ادبیات خلوتخانه" و "اتاق خواب" بودند که « دل از درباریان قاجار می ربودند ». دکتر جمشید بهنام نیز در کتاب "ایرانیان و اندیشه و تجدد" می نویسد: « رمان های فرانسوی در میان درباریان و تحیلکردگان آن روز طرفداران بسیار داشت ... غالب این ترجمه ها درباره عشق های ممنوع از نویسندگانی دست دوم بود و این به خوبی طرز تفکر درباریان آن روز را می رساند. »

از جمله این آثار می توان به رمان عاشقانه "حیات فوبلاس" اشاره کرد که علی بخش میرزا، نوه فتحلیشاه آن را به دستور ناصرالدین شاه ترجمه کرد. در حقیقت، بسیاری از ترجمه های آثار تاریخی یا رمان های اروپایی که از عصر ناصرالدین شاه بر جای مانده، به دستور مستقیم شاه انجام شده است. جمشید بهنام در کتاب خود حتی این فرض را مطرح می کند که شاه در بازگشت از سفر اول فرنگ خود تعدادی از رمان های روز فرانسوی و سرگذشت های تاریخی را به ایران می آورد. اغلب این ترجمه های عصر ناصری هم به شاه تقدیم شده است که به عنوان نمونه می توان ترجمه

علیقلی کاشانی از "قرن لوئی چهاردهم" اثر ولتر (1289) قمری را نام برد یا کتاب های "تاریخ مختصر ناپلئون" با ترجمه رضا ریشار (1279 قمری) و میشل استروگف اثر ژول ورن با ترجمه اوانس خان (1312 قمری).

پس ناصرالدین شاه از اولین ایرانیانی بوده که امکان آشنایی با گونه ادبی رمان را یافته است. خب، ذوق نوشتن هم داشته که حاصل همه این ها کتاب "حکایت پیر و جوان" شده است.

رمان مدرن در ایران

رمان مدرن در ایران با صادق هدایت(بوف کور) آغاز می‌شود. سپس با صادق چوبک (سنگ صبور) و هوشنگ گلشیری (شازده احتجاب) ادامه می‌یابد. جریان مدرنیسم پس از پیروزی انقلاب به حاشیه رانده شد و یک دهه بعد دوباره اقبال بدان افزون گردید. هوشنگ گلشیری موثرترین تئوریسین رمان مدرن بعد از انقلاب است که چه با آثار خود چون رمان‌های آیینه‌های دردار و جن‌نامه و چه با درس‌های داستان‌نویسی خود، برخی نویسندگان جوان را به این مسیر سوق داد. رمان‌های نوشدارو(علی موذنی، ۱۳۷۰)، سمفونی مردگان (عباس معروفی، ۱۳۶۸)، نقش پنهان (محمد محمدعلی، ۱۳۷۰)، نیمه غایب (حسین سناپور، ۱۳۷۸) و دل دل‌دادگی (شهریار مندنی‌پور، ۱۳۷۷) از جمله نمونه‌های برجسته رمان مدرن در این دوره هستند.

رمان مدرن فارسی پس از انقلاب عمدتا به نقد وضعیت فرهنگی و سیاسی موجود در جامعه می‌پردازد. رویکرد اصلی جریان مدرن، همچون رئالیست‌های سنتی رویکردی انتقادی است با این تفاوت که موضوع انتقاد آنان نه نظام سلطنتی پیش از انقلاب، بلکه وضعیت سیاسی حاضر است. مهمترین تفاوت مدرنیسم داخلی با مدرنیسم غربی در همین تفاوت نگرش به تحولات اجتماعی نهفته‌است. مدرنیسم غربی با کناره‌گیری از واقعیت بیرونی، به ذهنیت‌گرایی افراطی پناه می‌برد و هیچ‌گونه مسئولیت اجتماعی یا نقش اصلاح‌طلبی برای خود قائل نیست.

ما نویسنده مدرنیست داخلی که نمی‌تواند خود را از دغدغه‌های سیاسی و اجتماعی روزانه رها سازد، رویکرد انتقادی اسلاف رئالیست خود را البته با تکنیک‌های روایت ذهنی مدرن در عرصه‌های اجتماعی دنبال می‌کند. و بدین ترتیب احساس می‌کند به مسئولیت اجتماعی و ایدئولوژیک خود عمل کرده‌است. رمان مدرن فارسی علی‌رغم آن‌که فرمی مشابه آثار مدرن غرب دارد، نگاه سنتی خود را به موضوعات حفظ می‌کند. روح و اندیشه ذاتی رمان غرب مبتنی بر نیست‌انگاری اومانیستی است و درک این اندیشه مستلزم آشنایی و انس عمیق نویسنده با ادبیات غرب است؛ اما این حس و حال اومانیستی هیچ‌گاه در نویسندگان داخلی به کمال یافت نشده‌است و به همین صورت نوعی دوگانگی و تضاد در صورت و محتوای رمان مدرن فارسی قبل و بعد از انقلاب وجود دارد. نویسندگان رمان مدرن در نقد هنجارهای ناشی از نوعی تفکر دینی عمدتا به دو مضمون می‌پردازند. نخست ستیز سنت و مدرنیته در قالب جنگ پدران و پسران و دوم نقد برخی از ارزش‌های اخلاقی رایج؛ گفتمان رمان مدرن فارسی در واقع همان گفتمان صادق هدایت در بحث تجدد و عقب‌ماندگی است که این‌بار فاقد صراحت است.

رمان زنانه

در بوف کور دو شخصیت زن وجود دارند. یکی زنی اثیری با چشم‌های جادویی و اندام اثیری و دیگری زنی لکاته و بدکاره. بعد از هدایت نیز نویسندگان بسیاری بوده‌اند که با سبک و تکنیک مدرن نوشتند اما آن‌ها نیز برای شخصیت زن داستان خود، همین دو شخصیت را انتخاب کردند. سیمین دانشور اولین زنی است که در رمانش سووشون، این نگاه سنتی به زن را شکسته‌است. زری شخصیت اصلی کتاب، زنی است با ترس‌ها و تنهایی‌هایش که به تدریج در خلال داستان تحول پیدا می‌کند؛ گرچه او در ابتدا زنی ترسو و محافظه‌کار است، اما در پایان به زنی شجاع بدل می‌شود. این نگاه منجر به شکل‌گیری نوع جدیدی از رمان در ایران شده‌است که به رمان زنانه مشهور است.

موضوع اصلی رمان‌های زنان بر محور مسائل خود آنان دور می‌زند. به نظر آن‌ها رمان بهترین محمل برای بروز دنیای درونی، تنهایی، دردها و رنج‌های آنان است و می‌تواند آنان را در راه احقاق حقوق خود یاری کند.زنان رمان‌نویس به سختی تلاش می‌کنند تا هویت خویش را در زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی و به ویژه ادبی ابراز کنند. جوایزی که در سال‌های اخیر به دست آورده‌اند، نشانه قابلیت و سعی و تلاش آنان است. پیش از انقلاب زنان رمان‌نویس اندکی وجود داشتند اما پس از انقلاب به تعداشان افزوده شده‌است. اکنون حدود پنجاه زن رمان‌نویس وجود دارند که بیش از نیمی از آن‌ها تحصیل‌کرده هستند. از میان آن‌ها می‌توان به زویا پیرزاد، فریبا وفی، سپیده شاملو و دیگران اشاره کرد.

  • منبع
  • پایگاه اطلاع رسانی شهر کتاب
  • ایمانا

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید