ادبیات جهانی چیست؟
ادبیات جهانی برای اشاره به مجموع ادبیات ملی جهان و گردش آثار در جهان گسترده تر، فراتر از کشور مبدأ آنها استفاده می شود.
در گذشته این اصطلاح عمدتاً به شاهکارهای ادبیات اروپای غربی اشاره می کرد. با این حال، ادبیات جهان امروز به طور فزاینده ای در یک زمینه بین المللی دیده می شود. اکنون خوانندگان به طیف وسیعی از آثار جهانی در ترجمه های مختلف دسترسی دارند.
ادبیات جهانی برای مدت طولانی در آمریکای شمالی به عنوان یک معیار تثبیت شده از شاهکارهای اروپایی تعریف می شد، اما دیدگاه جهانی در حال ظهور هم این تمرکز اروپایی و هم مقوله «شاهکار» را به چالش کشیده است.
بسیاری از محققان معتقدند که آنچه باعث می شود یک اثر به عنوان ادبیات جهان شناخته شود، انتشار آن در خارج از کشور مبدأ آن است.
برای مثال، دامروش میگوید: «یک اثر با فرآیندی دوگانه وارد ادبیات جهان میشود: اول، با خواندن بهعنوان ادبیات؛ دوم، با گردش در دنیای وسیعتری فراتر از مبدأ زبانی و فرهنگیاش».
به همین ترتیب، ونکات مانی، پژوهشگر ادبیات جهان، معتقد است که «جهان» ادبیات از طریق «انتقال اطلاعات» به وجود میآید که عمدتاً توسط تحولات فرهنگ چاپ ایجاد میشود.
به دلیل ظهور کتابخانه، ناشران و کتابفروشانی که کتابهای مقرون به صرفه چاپ میکنند و میفروشند، شهروندان باسوادی که این کتابها را به دست میآورند و کتابخانههای عمومی که این کتابها را در دسترس کسانی قرار میدهند که توانایی خرید آنها را ندارند، نقش بسیار مهمی در ساخت ادبیات جهان دارند.
تاریخ ادبیات جهانی
یوهان ولفگانگ گوته از مفهوم Weltliteratur در چندین مقاله خود در دهه های اولیه قرن نوزدهم برای توصیف گردش بین المللی و استقبال از آثار ادبی در اروپا، از جمله آثار با منشأ غیر غربی استفاده کرد. این مفهوم پس از آن که شاگردش یوهان پیتر اکرمن مجموعه ای از مکالمات با گوته را در سال 1835 منتشر کرد، به اعتبار گسترده ای دست یافت.
گوته با اکرمن در مورد هیجان خواندن رمان های چینی و شعر فارسی و صربی و همچنین شیفتگی او به دیدن چگونگی ترجمه و بحث درباره آثار خود در خارج از کشور، به ویژه در فرانسه، صحبت کرد. او در ژانویه 1827 جمله معروفی را بیان کرد و پیش بینی کرد که ادبیات جهان در آینده جایگزین ادبیات ملی به عنوان شیوه اصلی خلاقیت ادبی خواهد شد: من بیشتر و بیشتر متقاعد می شوم که شعر دارایی جهانی بشر است که خود را در همه جا و همیشه در صدها و صدها انسان آشکار می کند. ... بنابراین من دوست دارم در کشورهای خارجی به پیرامون خودم نگاه کنم و به همه توصیه کنم که همین کار را انجام دهند. ادبیات ملی اکنون یک اصطلاح بی معنی است. عصر ادبیات جهان نزدیک است و همه باید برای تسریع در رویکرد آن تلاش کنند.
کارل مارکس و فردریش انگلس با انعکاس یک درک اساسی اقتصادی از ادبیات جهان به عنوان یک فرآیند تجارت و مبادله، این اصطلاح را در مانیفست کمونیست خود (1848) برای توصیف "شخصیت جهان وطنی" تولید ادبی بورژوایی به کار بردند و اظهار داشتند: «به جای خواسته های قدیمی که با تولیدات کشور ارضا می شوند، خواسته های جدیدی می یابیم که برای ارضای آنها محصولات سرزمین ها و اقلیم های دور را می طلبد. ... و همانطور که در مادیات، در تولیدات فکری نیز. خلاقیت های فکری ملت ها به مالکیت مشترک تبدیل می شود. یک جانبه گرایی و تنگ نظری ملی بیش از پیش غیرممکن می شود و از میان ادبیات متعدد ملی و محلی، ادبیات جهانی به وجود می آید.»
مارتین پوشنر بیان کرده است که گوته حس عمیقی از ادبیات جهان داشت که توسط بازار جهانی جدید ادبیات هدایت می شد. این رویکرد مبتنی بر بازار توسط مارکس و انگلس در سال 1848 از طریق سند مانیفست آنها که به چهار زبان منتشر شد و در بین چندین کشور اروپایی توزیع شد، جستجو شد و از آن زمان به یکی از تأثیرگذارترین متون قرن بیستم تبدیل شده است.
در حالی که مارکس و انگلس در تلقی ادبیات جهان به عنوان یک پدیده مدرن یا آینده از گوته پیروی کردند، در سال 1886 محقق ایرلندی اچ. ام. پوسنت استدلال کرد که ادبیات جهان برای اولین بار در امپراتوری های باستانی، مانند امپراتوری روم، مدت ها قبل از ظهور ادبیات ملی مدرن پدید آمد. امروزه ادبیات جهان شامل آثار کلاسیک از همه دورهها، از جمله ادبیات معاصری است که برای مخاطبان جهانی نوشته میشود.
در دوران پس از جنگ، مطالعه ادبیات تطبیقی و جهانی در ایالات متحده احیا شد. ادبیات تطبیقی در مقطع کارشناسی ارشد دیده می شد در حالی که ادبیات جهان به عنوان کلاس آموزش عمومی سال اول تدریس می شد. تمرکز تا حد زیادی بر آثار کلاسیک یونان و روم و ادبیات قدرتهای بزرگ و مدرن اروپای غربی بود، اما ترکیبی از عوامل در اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 1990 منجر به دسترسی بیشتر به جهان شد.
پایان جنگ سرد، جهانی شدن فزاینده اقتصاد جهانی و موج های جدید مهاجرت منجر به تلاش های متعددی برای گسترش مطالعه ادبیات جهان شد. این تغییر با گسترش مجموعه نورتون از شاهکارهای جهانی، که اولین نسخه آن در سال 1956 تنها آثار اروپای غربی و آمریکای شمالی را به نمایش گذاشت، به یک "نسخه گسترده" جدید در سال 1995 با انتخاب های غیر غربی رسید.
مجموعه های ممیزی بزرگ امروزی از جمله آنهایی که توسط لانگمن، بدفورد و نورتون منتشر شده اند، صدها نویسنده از ده ها کشور را به نمایش می گذارند.
دیدگاه