کتاب “ذهن توسعه یافته: قدرت تفکر خارج از چارچوب مغز “ کتابی نوشته آنی مورفی پل است که در سال ۲۰۲۱ منتشر شده. این کتاب این ایده را بررسی میکند که ذهن ما فراتر از مرزهای مغز ما وتواناییهای شناختی ما عملکرد دارد و توسط بدن، محیط و ابزارها و فناوریهایی که استفاده میکنیم پشتیبانی میشود.
پل با تکیه بر بینشهای علوم شناختی، روانشناسی، فلسفه و علوم اعصاب استدلال میکند که تفکر ما صرفاً محصول نورونهایی نیست که در مغز ما پیام عصبیرد و بدل میکنند.
او طیف وسیعی از مثالها را بررسی میکند، از نقش ژستها و حالات چهره در ارتباطات گرفته تا نحوه تبدیل شدن گوشیهای هوشمند و سایر دستگاهها به امتداد و دنباله ذهن ما.
کتاب «ذهن توسعه یافته» از طریق داستانهای جذاب و مثالهای واضح، درک متعارف ما از شناخت به چالش میکشد و از ما دعوت میکند تا در رابطه بین مغز، بدن و دنیای اطرافمان تجدید نظر کنیم. داین کتاب دیدگاه قانعکنندهای از ذهن انسان به عنوان یک سیستم انعطافپذیر و سازگار ارائه میدهد که میتواند در پاسخ به نیازها و تجربیات در حال تغییر ما گسترش و تکامل یابد.
“ذهن توسعه یافته” با معرفی مفهوم شناخت گسترده آغاز میشود. پل از نمونههایی از تحقیقات در مورد شناخت تجسم یافته استفاده میکند، که نشان میدهد حرکات فیزیکی، احساسات و ادراک ما نقش مهمی در شکل دادن به تفکر و حل مسئله ما دارند.
او همچنین نقش ابزارها و فناوریهای خارجی مانند ماشین حساب، نقشهها و گوشیهای هوشمند را که به طور فزایندهای در فرآیندهای شناختی ما ادغام شدهاند، بررسی میکند. پل استدلال میکند که این ابزارها میتوانند به عنوان توسعهدهنده ذهن ما عمل کنند و به ما اجازه انجام وظایف و حل مشکلاتی را میدهند که انجام آنها بدون آنها دشوار یا غیرممکن است.
یکی از موضوعات کلیدی کتاب این ایده است که ذهن ما دائماً در حال تطبیق و تکامل در پاسخ به تجربیات و محیطهای ما است. پل استدلال میکند که با شناخت راههایی که تفکر ما فراتر از مغز ما گسترش مییابد، میتوانیم استراتژیهای مؤثرتری برای یادگیری، حل مسئله و تصمیمگیری ایجاد کنیم.
“ذهن توسعه یافته” همچنین به مفاهیم اخلاقی این ایده میپردازد که ذهن ما محدود به مغز ما نیست. به عنوان مثال، اگر تواناییهای شناختی ما به ابزارها و فناوریهای خارجی وابسته است، چه اتفاقی میافتد وقتی آن ابزارها از بین بروند یا به درستی کار نکنند؟ این پرسشهایی را در مورد خطرات و آسیبپذیریهای بالقوه مرتبط با اتکای ما به فناوری و نیاز به انعطافپذیری و سازگاری بیشتر در مواجهه با اختلالات غیرمنتظره ایجاد میکند.
موضوع مهم دیگر کتاب این است که فرآیندهای شناختی ما عمیقاً با محیطهای اجتماعی و فرهنگی ما در هم تنیده است. پل مثال میزند که تفکر ما از طریق تعاملات ما با افراد دیگر، و همچنین زمینههای فرهنگی و تاریخی گستردهتری که در آن زندگی میکنیم، شکل میگیرد. او همچنین نقش زبان و ارتباطات را در شکلدهی به فرآیندهای شناختی ما در نظر میگیرد و اهمیت شکلهای بیان کلامی و غیرکلامی را ذکر میکند.
پل راهبردهایی برای پرورش ذهن آگاهی و آگاهی بیشتر از تجربه تجسم یافته ما، و همچنین نکاتی برای ترکیب ابزارها و فناوریهای خارجی در فرآیندهای تفکر و حل مسئله ارائه میدهد.
“ذهن توسعه یافته” همچنین به مفاهیم شناخت گسترده برای آموزش و یادگیری اشاره میکند. پل استدلال میکند که رویکردهای سنتی به آموزش، که در درجه اول بر مهارتهای شناختی و کسب دانش تمرکز دارند، از درک اهمیت بدن، محیط و ابزار در شکل دادن به تفکر و فرآیندهای حل مسئله ما ناتوان هستند.
او پیشنهاد میکند که یک رویکرد جامعتر به آموزش، که شامل یادگیری تجسم یافته و تجربی است، میتواند به دانشآموزان کمک کند تا فرآیندهای شناختی انعطاف پذیرتر و سازگارتر را توسعه دهند. به عنوان مثال، گنجاندن حرکت و فعالیت بدنی در فعالیتهای یادگیری میتواند به دانشآموزان کمک کند تا مفاهیم را بهتر درک کنند و به خاطر بسپارند. به طور مشابه، درگیر شدن با محیط طبیعی میتواند خلاقیت و نوآوری را ارتقا دهد.
یکی دیگر از جنبههای مهم «ذهن توسعه یافته» بحث رابطه بین ذهن توسعه یافته و سلامت روان است. پل بر این باور است که فرآیندهای شناختی ما ارتباط تنگاتنگی با تجربیات عاطفی و رفاه ما دارد و ذهن توسعه یافته میتواند نقش مهمی در ارتقای سلامت روان و تابآوری داشته باشد.
یکی دیگر از جنبههای مهم “ذهن توسعه یافته” بحث در مورد مفاهیم ذهن توسعه یافته در هویت است. به عنوان مثال، احساس ما از خود توسط بدن فیزیکی ما و روشی که آن را احساس میکنیم، شکل میگیرد. به طور مشابه، تعاملات و روابط اجتماعی ما نقش مهمی در شکل دادن به احساس ما از خود و درک ما از اینکه چه کسی هستیم ایفا میکند. رسانههای اجتماعی و دیگر پلتفرمهای دیجیتال میتوانند فرصتهای جدیدی را برای ابراز وجود و شکلگیری هویت فراهم کنند، اما همچنین میتوانند فشارها و چالشهای جدیدی را برای افرادی ایجاد کنند که تلاش میکنند در یک محیط آنلاین پیچیده و به سرعت در حال تغییر حرکت کنند.
به طور کلی، «ذهن توسعه یافته» بر اهمیت شناخت روشهایی که فرآیندهای شناختی ما توسط بدن، محیط و ابزارها و فناوریها، شکل میگیرند و تقویت میشوند، تاکید میکند. این کتاب خوانندگان را به چالش میکشد تا درک خود را از معنای اندیشیدن گسترش دهند و روشهایی را در نظر بگیرند که در آن فرآیندهای شناختی ما با هویت و احساس خود ما پیوند نزدیک دارند.
موضوعات کتاب ذهن توسعه یافته به صورت فصل به فصل
در فصل ۱، یاد میگیریم چگونه احساسات درون بدنمان را بشنویم -درک دریافت درونی یا احساسات نشئتگرفته از درون بدنمان- و چگونه از این سیگنالها برای تصمیمگیری منطقیتر استفاده کنیم.
در فصل ۲، درمییابیم چطور حرکات بدنمان میتوانند تلنگری برای ذهنمان باشند و ما را به درک عمیقتری برسانند.
فصل ۳ به این موضوع میپردازد که اشارات و حرکاتی که با دستهایمان انجام میدهیم چطور میتواند حافظۀ ما را تقویت کند.
فصل ۴ در مورد این موضوع است که چطور زمانی که در فضاهای طبیعی میگذرانیم میتواند توجه تضعیفشده و فرسودهشدۀ ما را بازگرداند.
در فصل ۵، خواهیم دید چطور میتوان فضاهای ساختمانی -فضاهای داخلی مدرسه و محل کار- را طراحی کرد تا موجب ارتقای خلاقیت شوند.
در فصل ۶، این موضوع را بررسی خواهیم کرد که چطور انتقال افکارمان به فضایی خارج از سرمان موسوم به «فضای ایدهها» میتواند ما را به سوی بینشها و اکتشافات جدید هدایت کند.
فصل ۷ به این میپردازد که چطور میتوانیم با ذهن متخصصان فکر کنیم.
فصل ۸ این موضوع را مطرح میکند که چطور میتوانیم با همکلاسیها، همکاران و سایر همسالانمان فکر کنیم.
در نهایت، در فصل ۹، این موضوع را بررسی خواهیم کرد: گروههایی که با هم فکر میکنند چطور میتوانند به ظرفیتی فراتر از مجموع اعضای خود برسند.
دیدگاه