امروز: شنبه, ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ برابر با ۱۰ شوّال ۱۴۴۵ قمری و ۲۰ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 265245
۵۶۵۴
۱
۰
نسخه چاپی
مشکلات نوجوانی و جوانی

هویت و بحران هویت در نوجوانی

هنگام بحران هویت نوجوان غالباً در موارد زیر دچار شک و تردید می شود. اهداف بلند مدت، انتخاب شغل برای آینده، الگوهای رفاقت و انتخاب، میل برای رقابت هدفمند، رفتار و تمایلات جنسی، تشخیص مذهبی، نظام ارزشهای اخلاقی، تغییر گروهی

هویت و بحران هویت در نوجوانی

افراد در دوره‌ی نوجوانی اغلب سوالاتی درباره‌ی هویت در ذهن خود مطرح می کنند، بعد در جستجوی یافتن پاسخهای مناسب و منطقی هستند. این موضوع ذهن نوجوانان را به خود مشغول ساخته است طوری که علمل، شعرا و نویسندگان، اشعار، داستانها و زندگینامه هایی نیز در این زمینه به نگارش درآوردند.

تعریف هویت و بحران هویت در دوران نوجوانی

یکی از علت های ایجاد سوالاتی درباره ی هویت خود، این است که نوجوان نمی داند کیست و چیست. نمی داند آیا درس بخواند یا نه، چطور و کجا درس بخواند و در یک کلمه هویت تحصیلی مشخصی برای خود ندارد. در زمینه های دیگر نیز چنین سوالاتی برای خود مطرح می کند، مانند اینکه چگونه باید رفتار کنم؟ انگیزه ی چنین سوالاتی در این سن ناشی از تغییراتی است که در شناخت او به وجود می آید که کاری ضروری در راه کسب استقلال و شناخت هویت فردی خویش است و نوید‌دهنده‌ی بلوغ و شروع دوره‌ی بزرگسالی فرد است.

در این چند دهه‌ی اخیر مسئله‌ی بحران هویت نوجوانان مورد توجه روانشناسان قرار گرفته است که می توان گفت اولین بار اریکسون به این موضوع توجه کرده است. نوجوان برای اینکه احساس هویت داشته باشد؛ باید تداومی را در طول زمان در خود مشاهده نماید. وی باید این یکپارچگی را در خود احساس کند. یعنی با توجه به قراین موجود، آنچه در آینده خواهد شد تداوم‌یافته‌ی همان چیزی است که در سالهای طفولیت وی شکل گرفته است.

نظر روان‌شناسان کشورمان نیز درباره‌ی تعریف بحران هویت چنین است: هرگاه فرد در یافتن هویت خویش دچار تردید و عدم قاطعیت شود دچار بحران، سردرگمی، بی‌هدفی و یک نوع یأس و افسردگی می شود و در عین حال به یک تصور منفی از خود دچار می گردد که به بحران هویت معروف است.

اریکسون می گوید: هویتی را که نوجوان و جوان درصدد است تا به‌طور روشن با آن مواجه شود، این است که او کیست؟ نقشی را که باید در جامعه ایفا نماید چیست؟ آیا او کودک است یا بزرگسال؟ آیا او با وجود نژاد، مذهب یا زمینه های عملی که دارد و او را از نظر مردم کم ارزش جلوه می دهد، احساس اعتماد‌به نفس دارد؟

هویت عبارت از افتراق و تمیزی که فرد بین خود و دیگران می گذارد، هویت یک سازه و ساختار روانی و اجتماعی است. نوجوان برای ساخت هویت خود با دو مسئله روبرو است:

مسئله اول، سازگاری با تغییرات بدنی، درونی و شناخت است و مسئله‌ی دوم نحوه‌ی برخورد با مجموعه ای از نظام های بیرونی و ارزشی است.

هویت به دو جزء هویت موفقیت و هویت شکست تقسیم می گردد. هویت کودکان در آغاز هویت موفقیت است. هویت به طرق مختلفی شکل می گیرد. اساس شکل‌گیری هویت تلاش و فعالیتی است که فرد دنبال می کند. ارتباط با دیگران و ارزیابی از این روابط نیز به شکل‌گیری هویت کمک می کند. همچنین تصور فرد از وضع جسمانی در هویت او تأثیر می گذارد.

تصویر ذهنی نوجوان از بدن به تدریج به تصویر ذهنی از خود و تشکیل مفهوم خود می انجامد. این مفهوم همان من و مال من است که فرد در محاوره و گفتگو به کار می برد و شامل افکار و تصورات خود از خویشتن است. هر فرد برای تأمین نیازهای خود نوعی از رفتار را مؤثر می یابد، این رفتار به صورت خصیصه و رفتار خاص در وی نمود پیدا می کند.

خصیصه ها و رفتارهای ویژه، شخصیت منحصر به فرد هر شخص را تشکیل می دهد و در نقشهای مختلف بروز می کند. مفهوم خود شامل خصایص ویژه و نقشهایی می شود که فرد آنها را انجام می دهد و تصویر جامعی است که فرد از ویژگی ها و نقشهای خود دارد.

در بحران هویت نوجوان شدیداً دچار اضطراب و ناراحتی ذهنی می شود و نمی تواند جنبه های مختلف شخصیت خود را هماهنگ سازد. بحران هویت باعث اِشکال سازگاری و اِشکال در هویت اجتماعی و حرفه ای او می شود. تشخیص به موقع چنین حالت های بحرانی می تواند در شناخت مشکل نوجوانان و ارایه پیشنهادات برای کمک به آن‌ها مؤثر باشد.

از نظر روانشناسی دوره ی نوجوانی و جوانی دورانی است که در آن بحران هویت، بر سازمانهای روانی فرد غالب می شود. بنابراین، نوجوانی و جوانی که تشنه ی هویت خویش است به جستجوی ارزش های گوناگون و گاه متضاد می رود و آن ها را ارزشیابی می کند و در پایان این دوره ی بحرانی، احساسی از هویت برای وی ایجاد می شود. هویت هر فرد برآیندی از هویت واقعی، هویت آرمانی و هویت مورد انتظار است.

هویت واقعی تصویری از خود است که نوجوانان از خویشتن واقعی خود دارند. این تصویر از خود نیز تصوری است که عمدتاً به وسیله والدین و مربیان آن‌ها جهت دهی می شود. بنابراین، هویت واقعی می تواند فرایند شخصیت‌پردازی دوران کودکی باشد که اختصاص به زمان گذشته دارد ولی نقش والدین و مربیان به همین سادگی به پایان نمی رسد بلکه چنین تلاشی برای آینده ی وی است که برای ساختن آن، هزینه و انرژی بسیار صرف شده است. این آینده را که به هویت می انجامد والدین و مربیان به نمایندگی از جامعه در معرضدید نوجوان و جوان قرار می دهند، که هویت مورد انتظار نام دارد.

در هویت مورد انتظار، جامعه به نوجوان و جوان می گوید که از او چه می خواهد؟ وی چگونه باشد؟ چه نقشهایی را باید انجام دهد؟ چه نقشهایی را نباید انجام دهد؟ آنچه که باعث شکاف بین نسل جوان و نسلهای قبلی می شود دقیقا زاییده ی تضاد و یا حداقل ناهمخوانی بین هویت آرمانی و هویت مورد انتظار است. در اینجا نوجوان به عنوان یک انسان خود شخصاً به گونه ای فعال از نظر شناختی تصمیم می گیرد که دریچه های نفوذپذیری در برابر این راه و روش را باز بگذارد و یا در برابر کدام یک نفوذ‌ناپذیری نشان دهد که حاصل این انعطاف و سختی های پویا شکل‌گیری شخصیت نجوان و جوان است.

بعضی از سوال ها نیز در دوره ی نوجوانی و جوانی برای افراد ایجاد می شود مانند این سوال که نوجوان از خود می پرسد که مشکل‌دار (ناسازگار) به چه کسی می گویند و این مطلب چه اساس و معیاری دارد؟ اساتید دانشگاهی این طور بیان می کنند که احتمالا موضع‌گیریهای مهمی که در فعالیت های درمان‌گری امروز وجود دارد باید مورد توجه قرار گیرد. مثلا از موضع تحلیل‌گری روان، باید به یک مکانیزم دفاعی فکر کرد و ناسازگاری نوجوان را یک مکانیزم دفاعی دانست.

از موضع رفتارنگری باید به یک مکانیزم دفاعی توجه کرد و ناسازگاری نوجوان را یک مکانیزم دفاعی دانست و نیز باید به تقویت‌کننده‌های مثبت بر فرایند شرطی روی آورد اما از برخورد این دو باید گذشت تا به واقعیت رسید. واقعیت درباره ی سازش‌یافتگی در رفتار، یک پدیده ی زیستی، روانی اجتماعی است. به عبارت دقیقتر، یک پدیده ی زیست‌شناختی - روان‌شناختی - جامعه شناختی است. پس باید متوجه ابعاد مختلف مشکلات سازشی نوجوان به عنوان یک عارضه ی همه گیر بود تا بتوان به بررسی آن پرداخت. در این هنگام است که می توان علاوه بر علت شناسی به یک برنامه ریزی جهت بازپروری یا درمان اساسی روی آورد.

می دانیم که نوجوان و جوان، از نظر عاطفی، کودک یا بزرگسال نیست، موجودی است که در برزخ کودکی از دست رفته با بزرگسالی که نیامده روبروست. او هنوز کودک دیروز است. او به علت عدم تمایز سنی بین دیدگاه خودش که خواهان ساختن و برنامه ریزی برای یک زندگی است و دیدگاه گروهی که در آن موقعیت قرار می گیرد و باید با آن نیز خو بگیرد قرار می گیرد و دگرگون می شود. به عبارت دقیق‌تر خودمیان‌بینی خاص نوجوان را می توان نوعی اعتقاد به رستاخیز دانست و نظریه های او را که نوجوان بر اساس آن ها جهان خارج را مجسم می کند بر فعالیت های اصلا‌ح گرایانه ای مبتنی ساخت.

نوجوان در فرایند تحول از مرحله ای می گذرد که در خلال آن توانایی نامحدود را به فکر خود نسبت می دهد، لذا در سر رویای آینده ای پیروز را می پروراند و ایجاد دگرگونی در جهان خارج را بر اساس فکر خود به صورتی ذهنی ترسیم می کند و به عنوان یک عمل واقعی تغییر‌دهنده ی واقعیت فرض می کند.

در این باره پیاژه اظهار می دارد که هنگامی که ساختهای روانی فرد تغییر می کند و نوجوان به دلیل دستیابی به فکر انتزایی از زوایای مختلف به موضوع می نگرد. هنگام بحران هویت نوجوان غالباً در موارد زیر دچار شک و تردید می شود. اهداف بلند مدت، انتخاب شغل برای آینده، الگوهای رفاقت و انتخاب، میل برای رقابت هدفمند، رفتار و تمایلات جنسی، تشخیص مذهبی، نظام ارزشهای اخلاقی، تغییر گروهی و تعریف مجموعه ای از عناوین یاد شده بالا.

منبع: مشکلات نوجوان و جوانی - ابوالقاسم اکبری

  • منبع
  • حقوق نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید