"رافائل رشید" خبرنگار آزاد در سئول که بیش از یک دهه است در کره جنوبی مستقر شده و یادداشت هایش در نشریاتی از جمله "گاردین"، "نیویورک تایمز" با تمرکز مسائل اجتماعی منتشر شده و در آینده نزدیک کتابی تحت عنوان "بررسی ناراحتی در کره جنوبی" از او چاپ خواهد شد.
رشید درباره موج خودکشی و افسردگی در کره جنوبی مینویسد: «۱۲ سال پیش پس از نقل مکان به کره جنوبی در زندگی اجتماعی خود واقعا با خودکشی مواجه نشده بودم. اکنون هر سال میشنوم که دوستانم یا دوستان آنان جان خود را از دست دادهاند.
خودکشی مشکوک اخیر "مون بین" ستاره کی پاپ دوباره اذهان را بر روی این مشکل متمرکز کرده مشکلی که محدود به صنعت سرگرمی نیست، اما یک بحران اجتماعی تمام عیار است که کرهایها را در هر سن و پیشینهای تحت تاثیر قرار میدهد. با این وجود، به طور خاص جوانان بیشترین بار آن را تحمل میکنند. واقعا در کره جنوبی چه خبر است؟
در هر حال کره جنوبی کشوری پویا است که شهرت جهانی آن به طرز چشمگیری مثبت بوده است. این شهرت از غول بزرگ کی پاپ و صنعت فیلمسازی آن تا محصولات مراقبت از پوست نوآورانه که تجارت زیبایی را متحول کرده را شامل میشود و در عرصه جهانی تاثیرگذار بوده است.
این دستاوردها شهرت کره جنوبی را به عنوان یک نیروگاه فرهنگی و روندساز جهانی تقویت کرده است. با این وجود، در زیرنما یک بحران سلامت روانی با ابعاد جدی نهفته است. در سال ۲۰۲۱ میلادی کره جنوبی نرخ خودکشی ۲۶ نفر به ازای هر ۱۹۹ هزار نفر را ثبت کرد که بالاترین میزان خودکشی در بین کشورهای سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OCDE) است. خودکشی عامل اصلی مرگ افراد در سنین ۱۰ تا ۳۹ سالگی بوده که ۴۴ درصد از مرگ نوجوانان و ۵۶.۸ درصد از مرگ افراد ۲۰ ساله به آن نسبت داده شده است. بیماری روانی به عنوان عامل اصلی خودکشی شناسایی شده است».
او میافزاید: «من این بحران را به چشم خود دیده ام. بسیاری از نزدیکترین دوستانام با افکار مرتبط با خودکشی و افسردگی دست و پنجه نرم کرده اند. آنان اغلب به فشارهای جامعه برای موفقیت، احساس انزوا، بی ارزشی و تبعیض برای عدم تطابق یا متفاوت بودن اشاره میکنند. در حالی که افراد بیش تری نسبت به گذشته آشکارا درباره سلامت روان صحبت میکنند این موضوع هم چنان به عنوان تابو باقی مانده و اغلب به عنوان یک ضعف یا شکست شخصی تلقی میشود.
خودکشی در صنعت سرگرمی تنها یکی از مظاهر فشار و استرس مداومی است که جوانان در یک جامعه پررقابت با آن مواجه هستند. در مورد "مون بین" خواننده گروه "آسترو" او در یک گفتگوی زنده چند روز پیش از فوتش گفته بود:"من این کار را انتخاب کرده ام بنابراین، باید از عهده آن برآیم."
با این وجود، بحران خودکشی در کره جنوبی به عرصه سرگرمی کی پاپ محدود نمیشود و دانش آموزان مدرسه را نیز شامل میشود و عواملی مانند فشار تحصیلی و قلدری همسالان به عنوان دلایل آن ذکر شده اند.
تنها در ماه جاری سه نوجوان در منطقه ثروتمندنشین گانگ نام در سئول در فاصله پنج روز از ساختمانهای بلند به پایین پرتاب شده و جان باختند. اگرچه عوامل دخیل در این موضوع متنوع و پیچیده هستند، اما علت خودکشی این افراد را میتوان به فشار شدید در مدارس نخبه پرور و گران قیمت در آن منطقه از کره جنوبی نسبت داد».
رشید در ادامه مینویسد: «به امید تضمین آیندهای روشن برای فرزندان بسیاری از والدین آنان را وارد یک سیستم آموزشی فشرده میکنند که برایشان موقعیت اجتماعی و رفاه اولویت دارد. این وسواس از بازار کار بسیار رقابتی کره جنوبی نشئت میگیرد جایی که نمرات خوب و مدرک دانشگاهی معتبر برای به دست آوردن شغلی پایدار و با درآمد مناسب ضروری قلمداد میشود.
نتیجه این است که اکثریت قریب به اتفاق کودکان، برخی از آنان در سن دو سالگی علاوه بر مدارس عادی به مدارس پرجمعیت فرستاده میشوند. نکته اینجاست: کره جنوبی کشوری عمیقا ناراضی است. با نوشتن کتابی در مورد این موضوع بررسی کردم که چگونه فرهنگ کره جنوبی بر همنوایی و رقابت تاکید زیادی دارد تضادی که میتواند استرس، انزوا، احساسات سرکوب شده و نارضایتی عمیق ایجاد کند.
اخیرا دولت هدف خود را برای کاهش تقریبا ۳۰ درصدی نرخ خودکشی در کشور ظرف مدت پنج سال و کاهش فاصله بین معاینات اجباری سلامت روان از ده سال به دو سال اعلام کرده است. با این وجود، تمام درمانهای حوزه بهداشت روان تحت پوشش بیمه ملی نیستند و همین موضوع دسترسی افراد به خدمات سلامت روان را دشوار میسازد.
جلسات مشاوره و درمان خصوصی ممکن است گران باشند. این بار مالی میتواند به ویژه برای افرادی که به مشاوره یا درمان مداوم برای شرایطی مانند افسردگی نیاز دارند چالش برانگیز باشد. مراکز کمک و خطوط کمکی نیز وجود دارند و نقش مهمی ایفا میکنند، اما این موارد عمدتا اقدامات واکنشی برای رسیدگی به مسائل مرتبط به بهداشت روان پس از ایجاد آن هستند.
من یکبار به یک بچه هفت ساله کرهای زبان انگلیسی آموزش میدادم. او هر روز تا ساعت ۱۰ شب مشغول کار و انجام وظایف بود. در طول درس دادن من او تمایل به خوابیدن داشت. هر چیزی را میتوانستم در او ببینم جز حس خوشحالی. احساس وحشتناکی داشتم که به بدبختی او دامن میزدم در نتیجه از ادامه تدریس خودداری ورزیدم».
او در پایان میافزاید: «همان گونه که کره جنوبی کماکان با تصویر بیرونی خود از کمال خیره میشود دیگر نمیتوان از تناقض چشمگیر در داخل کشور چشم پوشی کرد. زمان شکستن چرخه رقابت و انطباق و ایجاد جامعهای است که برای شفقت و فردیت ارزش قائل است. مهمتر از همه آن که سیاستگذاران باید امید را به شهروندان بازگردانند این که کره جنوبی مکانی است که در آن به سادگی میتوانند خوشحال باشند».
دیدگاه