نفرت اسرائیل از فلسطینی ها توسط سه احساس اساسی شکل گرفته و هدایت می شود.
فلسطینی ها دلایل زیادی برای نفرت از اسرائیل دارند. این یک دولت آپارتاید استعماری است که بر روی ویرانه های سرزمین آنها بنا شده است. اما چرا اسرائیل اینقدر از فلسطینی ها متنفر است؟ آنها را پس از در دست گرفتن کنترل زندگی و معیشت آنها به طور سادیستی و سیستماتیک وحشت زده، محاصره و زندانی کرده و حقوق و آزادی های اساسی را از آنها سلب کرده است.
نفرت اسرائیل از فلسطینی ها توسط سه احساس اصلی شکل گرفته و هدایت می شود: ترس، حسادت و خشم.
ترس یک عامل اصلی است - می تواند غیرمنطقی اما سودمند نیز باشد. جای تعجب نیست که اسرائیل پس از اشغال تمامی سرزمین های فلسطینی و تبدیل شدن به یک قدرت قدرتمند منطقه ای و هسته ای، همچنان از فلسطینی ها می ترسد. زیرا ترس آن از فلسطینیان صرفاً جسمی یا مادی نیست، وجودی است.
یک مقاله نویس اسرائیلی در سال 2014 با تعجب پرسید که چرا همه اسرائیلی ها ترسو هستند، چه جامعه ای سربازان ترسو تولید می کند که از فاصله دور به جوانان فلسطینی غیرمسلح شلیک می کنند. حدود چهار سال بعد، در سال 2018، تماشای سربازان اسرائیلی که پشت دفاع مستحکم پنهان میشوند، در حالی که صدها معترض غیرمسلح را برای روزها به گلوله بستند، واقعاً سورئال بود.
اسراییل اساساً در سال 2005 با ترس از غزه گریخت و یک محاصره غیرانسانی بر دو میلیون پناهنده که در آنجا زندگی می کردند، اعمال کرد.
اسراییل از همه چیز از استواری فلسطین، وحدت فلسطین، دموکراسی فلسطینی، شعر فلسطین، و از همه نمادهای ملی فلسطین، از جمله زبانی که آن را تنزل داده و پرچمی که سعی در ممنوعیت آن دارد، می ترسد. اسرائیل به ویژه از مادران فلسطینی می ترسد که نوزادان جدیدی به دنیا بیاورند، که آن را "تهدید جمعیتی" می نامد.
یک تاریخ نویس 12 سال پیش با انعکاس این وسواس ملی اسرائیل نسبت به تولید مثل فلسطینی ها هشدار داد.
فلسطینی ها می توانند تا سال 2040-2050 اکثریت شوند.
ترس همچنین برای دولت پادگانی مانند اسرائیل، که به عنوان ارتشی با یک کشور وابسته شناخته می شود، ابزاری است. یک روزنامهنگار آمریکایی در کتابی که خلاصهای از تجربیات چند دههای خود در اسرائیل را نشان میدهد، خاطرنشان کرد: «دولت امروز ترسهایی را برمیانگیزد، که بیشتر آنها خیالی یا دستکم بهشدت اغراقآمیز هستند، و اسرائیل را بهعنوان کشوری منزوی، تنها، در معرض تهدید، و همیشه کوچک، همیشه در حالت تدافعی و همیشه به دنبال نشانه بعدی نفرت در جایی که مشتاق واکنش بیش از حد است ترسیم میکند.
در مجموع، ترس باعث ایجاد نفرت می شود، زیرا، به قول یکی دیگر از ناظران اسرائیلی، دولتی که همیشه می ترسد، نمی تواند آزاد باشد. دولتی که توسط یهودیان ستیزه جو و نژادپرستی زشت علیه مردم بومی این سرزمین شکل گرفته باشد نیز نمی تواند واقعا مستقل باشد.
اسرائیل همچنین عصبانی است، همیشه از فلسطینیها عصبانی است به خاطر دور نشدنشان و اینکه از تسلیم شدن خودداری میکنند.
اسرائیل در همه مقاصد، از سال 1948 در تمام جنگهای خود پیروز شده و به یک ابرقدرت منطقه ای تبدیل شده است و رژیمهای عربی را وادار به تعظیم ذلت کرده است و با این حال فلسطینی ها همچنان پیروزی اسرائیل را انکار می کنند، تسلیم نمی شوند. آنها تسلیم نخواهند شد، بلکه هرچه ممکن است به مقاومت ادامه می دهند.
اسرائیل قدرت های جهانی را در کنار خود دارد، با آمریکا در جیب خود، اروپا پشت سرش و رژیم های عربی در حال خوشامدگویی به آن هستند. اما فلسطینیهای منزوی - و حتی فراموششده - هنوز از واگذاری حقوق اولیهشان خودداری میکنند، چه رسد به اینکه شکست را بپذیرند.
این باید برای اسرائیل خشمگین کننده باشد که این همه خون بیگناه در دستانش است که فایده ای ندارد. فلسطینیها را میکشد، شکنجه میکند، استثمار میکند و هر آنچه را که عزیز است میرباید، اما آنها راضی نمیشوند. این کشور بیش از یک میلیون نفر از آنها را در طول سال ها زندانی کرده است، اما فلسطینی ها حاضر به تسلیم شدن نیستند. آنها همچنان مشتاق مبارزه برای آزادی و استقلال هستند و بسیاری بر نابودی اسرائیل به عنوان یک کشور استعماری اصرار دارند.
اسرائیل همچنین به قدرت درونی و غرور بیرونی فلسطین غبطه می خورد. این حسادت به باورهای قوی و آمادگی آنها برای فداکاری است، که احتمالاً اسرائیلیهای امروزی را به یاد صهیونیستهای اولیه میاندازد. سربازان وظیفه اسراییلی امروزی از پشت خودروهای زرهی خود با شجاعت سینه برهنه فلسطینی ها روبرو می شوند و با تیراندازی ناجوانمردانه انتقام می گیرند.
اسرائیل نسبت به تعلق تاریخی و فرهنگی فلسطینیان به فلسطین به دلیل دلبستگی آنها به سرزمینی که صهیونیسم مجبور است برای ترغیب یهودیان به شهرک نشینان استعماری ایجاد کند، حسادت می کند. اسرائیل از فلسطینیها متنفر است، زیرا آنقدر با تاریخ، جغرافیا و طبیعت منظرهای که ادعا میکند متعلق به خود است، یکپارچه هستند. اسرائیل مدتهاست که برای توجیه وجود خود به الهیات و اسطورهشناسی متوسل شده است، در حالی که فلسطینیها نیازی به چنین توجیهی ندارند و به راحتی، به راحتی و به طور طبیعی به آن تعلق داشته اند.
اسرائیل تلاش کرده است تا تمامی آثار موجودیت فلسطینیها را از بین ببرد یا حتی نام خیابانها، محلهها و شهرکها را تغییر دهد. به قول یکی از مورخان اسرائیلی، «برای یافتن شباهتهای دقیق برای تقدیس مجدد مکانهای عبادت توسط یک فاتح، باید به اسپانیا یا امپراتوری بیزانس در اواسط اواخر قرن پانزدهم بازگشت.
اسرائیل از فلسطینیها متنفر است که گواه زنده این است که پایههای صهیونیسم - مردمی بدون سرزمین ساکن در سرزمینی بدون مردم - در بهترین حالت افسانهای و در واقعیت خشن و استعمارگر است.
اسراییل از آنها به خاطر ممانعت از تحقق رویای صهیونیستی در سراسر فلسطین تاریخی متنفر است و به ویژه از کسانی که در غزه زندگی می کنند متنفر است، زیرا این رویا را به یک کابوس تبدیل می کند.
دیدگاه