بیش از یک نفر از هر سه آمریکایی بر این باورند که گرمایش جهانی یک فریب است. 49 درصد از نیویورکی ها معتقدند که دولت ایالات متحده در حملات 11 سپتامبر همدست بوده است.
بیش از 50 درصد از آمریکایی ها معتقدند که لی هاروی اسوالد به تنهایی در ترور جان اف کندی عمل نکرده است. تقریباً 37 درصد از آمریکایی ها معتقدند که سازمان غذا و دارو (FDA) عمداً مردم را از دستیابی به درمان های طبیعی برای سرطان باز می دارد.
تئوری های توطئه به طور باورنکردنی گسترده هستند و به نظر می رسد بخشی از تمام جوامع مدرن و سنتی هستند. تحقیقات هنوز نتوانسته است فرهنگی را شناسایی کند که دارای نوعی باور توطئه نیست.
درک تئوری های توطئه
دانشمندان علوم اجتماعی درباره اینکه دقیقاً چه چیزی تئوری توطئه را تشکیل می دهد به اتفاق نظر رسیده اند. نگاهی به عناصر کلیدی تئوری توطئه به روشن شدن این موضوع کمک میکند که چرا عصر رسانههای اجتماعی، افزایش مصرف اخبار و سردرگمی که همراه با همهگیری کووید-19 به وجود آمد، محیط مناسبی را برای ظهور توطئهها ایجاد کرد.
تئوری توطئه چیست؟
تئوری توطئه به عنوان نظریه ای تعریف می شود که توضیح استاندارد یک رویداد را رد می کند و در عوض یک گروه یا سازمان مخفی را مسئول انجام یک توطئه مخفی می داند.
تئوری های توطئه شامل ایده گروه های قدرتمندی از افراد است که اقدامات مخفیانه ای انجام می دهند که از نظارت عمومی پنهان است. این ذاتاً به این معنی است که رد کردن آنها بسیار دشوار است. یک نظریه پرداز توطئه احتمالاً بر این باور است که هر کسی که سعی می کند نظریه او را رد کند، خود در آن و بخشی از توطئه است.
مطالعه روانشناسی تئوری های توطئه آنها را به پنج عنصر اصلی تقسیم کرد:
- فرضیه ای در مورد چگونگی ارتباط علّی افراد و رویدادها با یکدیگر یا شکل دادن به الگویی
- توطئه گران در اعمال خود عمدی هستند.
- گروهی از بازیگران ناصادق و بد با هم در جهت رسیدن به یک هدف کار می کنند.
- خطر آسیب رساندن به دیگران از سوی توطئه گران وجود دارد.
- توطئه گران مخفیانه عمل می کنند، که توضیح می دهد که چرا اغلب شواهد کمی وجود دارد و همچنین رد آنها را سخت می کند.
نکته قابل توجه، اطلاعات فوق در واقع در سال 2017 منتشر شده است، اگرچه به نظر می رسد توصیف مناسبی از رویدادهای جاری باشد.
تئوری های توطئه چگونه گسترش می یابد؟
هیچ مدرکی مبنی بر وجود تئوری های توطئه بیشتر در مقایسه با دوره های زمانی دیگر وجود ندارد. فقط ابزارهای بسیار بهتر و کارآمدتری برای تقویت هر توطئه وجود دارد. هر ایده ای، صرف نظر از اینکه چقدر بی اساس است، اکنون می تواند با سرعت Wi-Fi حرکت کند.
اینترنت به رسانه های اجتماعی و سایر منابع خبری اجازه می دهد تا هر نظری را منتشر کنند. از آنجایی که پلتفرمهای رسانههای اجتماعی، بهویژه، برای بهینهسازی تعامل کاربر طراحی شدهاند، مشتریان بیشتر و بیشتر از یک ایده که مبتنی بر علاقه نشانداده شدهشان به یک سیستم اعتقادی است، تغذیه میشوند. خیلی زود، دو یا چند جریان موازی اطلاعات و تفسیرهای کاملاً متفاوت از رویدادها وجود دارد.
کووید-19 تقریباً از هر نظر زندگی ما را تغییر داد، از جمله باعث افزایش شدید مصرف اخبار در همه اشکال - بهویژه رسانههای اجتماعی شد.
یک نظرسنجی نشان داد که تقریباً 70 درصد از مردم در سراسر جهان مصرف اخبار خود را در تلاش برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد ویروس کرونا افزایش داده اند. قابل درک است که همه در تلاش برای کشف این موضوع بودند که چگونه این ویروس می تواند بر سلامت، خانواده و تجارت آنها تأثیر بگذارد.
این امر، همراه با سیستم مراقبت های بهداشتی مشمول مالیات، اضطراب بی وقفه، و پرسش های بی شمار بی شمار، خاک حاصلخیز را برای آنچه سازمان بهداشت جهانی (WHO) آن را "انفوفدمیک عظیم" نامید، ایجاد کرد. این اصطلاح برای توصیف این واقعیت بود که بسیاری از اخبار مصرف شده نادرست و/یا با انگیزه سیاسی بودند.
جست و جوی اخبار زیاد به صنعت تولید خبر رونق بخشید و در واقع اطلاعات فراوانی را ارائه کرد، برخی دقیق، برخی نادرست و برخی متناقض. پیمایش در چشم انداز اطلاعات و دانستن اینکه چه چیزی را باور کند یا چگونه راهنمایی قابل اعتماد پیدا کند برای یک فرد عادی دشوار شد.
مطالعات نشان میدهد که اکثر اطلاعات در مورد همهگیری درست بوده است، اما به نظر میرسد که اخبار نادرست به اشتراک گذاشته شده و بیشتر منتشر شده است.
همانطور که می دانیم، در حال حاضر چندین تئوری توطئه خاص برای همه گیری وجود دارد. یک نظرسنجی در مارس 2020 از ساکنان ایالات متحده نشان داد که از هر چهار آمریکایی یک نفر معتقد است که ویروس کرونا عمدا توسط دانشمندان ایجاد شده است.
جمعیت قابل توجهی وجود دارد که معتقد است ویروس کرونا اصلا وجود ندارد و کل همه گیری یک فریب است. ایده دیگری که در رسانه های اجتماعی مطرح شده این است که خود آزمایش افراد را آلوده می کند و از مردم می خواهد که از انجام آزمایش خودداری کنند.
چه کسی بیشتر به تئوری های توطئه اعتقاد دارد؟
کسانی که احساس طرد شدن می کنند یا احساس تعلق ندارند، بیشتر به توطئه اعتقاد دارند. کسانی که احساس می کنند وضعیتی دارند که در معرض تهدید هستند یا درآمد کمتری دارند نیز مستعد توطئه هستند.
نمونه هایی از تئوری های توطئه
بیایید به چند نمونه از تئوری های توطئه برجسته در تاریخ نگاهی بیندازیم.
محاکمه جادوگران در شهری در ماساچوست
محاکمه جادوگران سالم نمونه ای عالی از قدرت تئوری های توطئه و پتانسیل عواقب مرگبار است. محاکمه جادوگران سالم در سال 1692 آغاز شد، زمانی که گروهی از زنان جوان در سالم، ماساچوست، معتقد بودند که آنها تحت تسخیر شیطان هستند و چندین زن دیگر را در منطقه به جادوگری متهم کردند.
در این دوره، مردم عادی متقاعد شدند که همسایگانشان جادوگر هستند. این یک خطای کوتاه در قضاوت نبود. آزمایشات بیش از یک سال ادامه یافت. این جادوگران فرضی در واقع توسط یک قاضی و هیئت منصفه محاکمه شدند و 30 نفر از آنها به اعدام محکوم شدند.
این یک تئوری توطئه است زیرا گروهی از مردم به این باور رسیدند که گروه قدرتمند دیگری با نیت شیطانی برای ایجاد آسیب با یکدیگر همکاری می کنند.
آزمایش سیفلیس تاسکگی
جالب اینجاست که برخی از تئوری های توطئه ثابت شده است. برای مثال، آزمایش سیفلیس تاسکگی به عنوان یک تئوری توطئه آغاز شد.
در سال 1932، مطالعه ای بدون رضایت مردان سیاه پوست با هدف مشاهده اثرات طولانی مدت سیفلیس آغاز شد. مردانی که در مؤسسه تاسکگی ثبت نام کردند، سیفلیس داشتند و پزشکان به آنها گفته بودند که تحت درمان هستند، اما هیچ درمانی دریافت نکردند. اجازه داده شد که این بیماری بدن آنها را ویران کند و مردان عواقب جبران ناپذیری را متحمل شدند. این در حالی رخ داد که درمان سیفلیس، پنی سیلین، در دسترس بود.
تا اینکه در سال 1972 ثابت شد که این واقعاً اتفاق افتاده است. قبل از آن، تنها یک تئوری توطئه رایج بود که دانشمندان مؤسسه تاسکگی این اقدامات را علیه مردان سیاه پوست در آن منطقه تداوم بخشیدند.
چرا تئوری های توطئه باورپذیر هستند؟
تئوری های توطئه از برخی ویژگی های اساسی انسان بودن بهره می برند. ذهن انسان همواره در تلاش است تا الگوهایی را بیابد و محیط خود را معنا کند. انسان ها نیز همیشه به دنبال قبیله یا افرادی هستند که با آنها ارتباط برقرار می کنند. تئوریهای توطئه از این ویژگیهای انسانی بهره میبرند و توضیحاتی را به ما ارائه میدهند که میتوانند احساس امنیت بیشتری داشته باشیم.
آنها به درک دنیا کمک می کنند
ذهن انسان همیشه به دنبال الگوها است، به همین دلیل است که ممکن است هنگام نگاه کردن به ابرها یک چهره ببینیم. به همین ترتیب، ما نیز الگوهایی را در موقعیتها جستجو میکنیم و میبینیم. ما برای وقایع و مجموعه ای از رفتارها توضیحات علّی پیدا می کنیم. این راهی برای درک دنیای پر هرج و مرج با هزاران تحریک و رویدادهای تصادفی است.
یک نظریه توطئه توضیحی برای وقایع طاقت فرسا ارائه می دهد. هنگامی که اطلاعات کافی در مورد چیزی وجود ندارد، کنجکاوی را از بین می برد. اساساً برای انسان ها توضیح نادرست بهتر از بی توضیحی است.
بنابراین منطقی است که تئوری های توطئه زمانی که اطلاعات حداقلی یا متناقض در مورد یک موضوع وجود داشته باشد، محتمل تر است.
توطئه ها همچنین زمانی که رویدادی در زندگی بسیاری از مردم بسیار تأثیرگذار و قابل توجه است، بیشتر شایع می شوند، اما توضیحات نسبتاً پیش پا افتاده یا ناقصی به مردم ارائه می شود. دانشمندان نتیجه میگیرند که توطئهها راهی برای فرد برای داشتن «بسته شدن شناختی» است. تصور می شود که این یکی از جذابیت های اصلی توطئه ها باشد.
آنها کنترل را در میان رویدادهای غیرقابل کنترل ارائه می دهند
تئوریهای توطئه راهی را برای افراد ارائه میدهد تا در رویدادهای تصادفی احساس امنیت کنند و نوعی خودمختاری یا کنترل داشته باشند. این یک مکانیسم مقابله ای برای کسانی است که احساس می کنند در رحمت سرنوشت هستند. مردم زمانی که مضطرب هستند و احساس ناتوانی می کنند بیشتر در معرض آنها قرار می گیرند. کسانی که احساس میکنند نمیتوانند نتایج را در یک موقعیت خاص پیشبینی کنند، به احتمال زیاد برای تأیید به آنها تکیه میکنند.
روانشناسان تکاملی نظریه های توطئه را بررسی می کنند
اگر انسانهای اولیه راههایی برای مدیریت ترسهای خود در مورد چیزهایی که در محیط آنها خطرآفرین است و حتی پیشبینی تهدیدها را بیابند، یک مزیت تکاملی خواهد بود. تئوری های توطئه این کار را انجام می دهند.
در محیط اجدادی، مشکوک بودن به ائتلافهای قدرتمند و بالقوه خصمانه سودمند است. تاریخ ما باعث می شود که توطئه ها را حتی در مواجهه با شواهد حمایتی اندک به دست آوریم و باور کنیم. به همین دلیل است که آنها می توانند بدون توجه به اینکه چقدر غیرقابل قبول به نظر می رسند یا با وجود شواهد مستقیم بر خلاف آن،قابل باور باشند. در یک مقطع، این تمایلات برای بقا مفید بودند.
پیامدهای منفی تئوری های توطئه
تئوریهای توطئه میتوانند پیامدهای منفی داشته باشند، مانند مرگهای ناشی از آزمایشهای جادوگر سالم یا مرگ و میر ناشی از COVID-19 که احتمالاً بیشتر از حد لازم است.
آنها اطلاعات نادرست را منتشر می کنند
تئوری توطئه فقط یک شایعه بی ضرر نیست. به عنوان مثال، ادعاهای رسانه های اجتماعی مبنی بر اینکه ماسک ها باعث ذات الریه یا اختلال در جریان اکسیژن می شوند، منجر به بحث و سردرگمی شد.
هیچ راه خوبی برای اندازه گیری اینکه چگونه پذیرش توطئه ها باعث تغییر تعداد مرگ و میر مرتبط با ویروس کرونا شده است وجود ندارد. با این حال، کسانی که به طور انتقادی به این موضوع نگاه کردهاند، اذعان دارند که این موضوع بدون شک تعداد جانهای از دست رفته را افزایش میدهد زیرا احتمال دارد برخی افراد انجام رفتارهای کاهشدهنده بیماری را نادیده بگیرند.
معتقدان را ناتوان می کنند
از آنجایی که نظریه پردازان توطئه، در ذهن خود، به گروه کوچکتر و کمتر قدرتمندی تعلق دارند که در تسلط یک قبیله بزرگتر هستند، اغلب احساس ناتوانی در ارتباط وجود دارد. این فقط باعث افزایش بیشتر احساس اضطراب، انزوا، و آسیب پذیری در برابر نیروهای خارجی می شود
در حالی که مطالعات تأیید می کند که احساس طرد شدن باورهای توطئه را تقویت می کند، به نظر می رسد خودتأیید کننده پادزهر باشد. احساس قوی از خود، احتمال تأیید عقاید نادرست را کاهش می دهد.
دیدگاه