امروز: پنج شنبه, ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۷ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۸ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 271423
۲۹۳۵
۳
۰
نسخه چاپی

کیش زروانی: بدعتی در دین زرتشتی

تفاوت های اصلی میان کیش زروانی و دین زردشتی عبارتند از اعتقاد به وجود «مطلق» به عنوان «مكان / زمان بیکران»، طبیعت زروان، اعتقاد به اورمزد و اهریمن به عنوان جفت توأمان، اعتقاد به نه هزارسال فرمانروایی اهریمن، و اعتقاد به تقدیر و ماده گرایی

کیش زروانی: بدعتی در دین زردشتی

کیش زروانی

 همانند هر دین دیگری، عقاید و اسطوره های گوناگون دیگری از دین زردشتی سربرآوره اند. در این میان گروه عمده ای که عقایدشان با عقاید عموم متفاوت بود، زروانیان اند.

گرچه بعضی از محققان برآنند که کیش زروانی سنتی است متعلق به پیش از زردشت، اما این نظریه نیز رواج دارد که کیش زروانی در دوره هخامنشی بر اثر نفوذ عقاید بابلی پیدا شده است.

احتمالا” این کیش در دوره اشکانی از مقبولیت عموم برخوردار بوده، اما چنین می نماید که در دوره ساسانی اهمیت بیشتری یافته است. با این حال، حتی در این دوره نیز کیش زروانی احتمالا” بیشتر نهضتی متفکرانه در داخل دین زردشتی بوده است تا فرقه ای متمایز. بازسازی اساطیر زروانی بسیار دشوار است، زیرا هیچ متن زروانی خالصی برجای نیست، بلکه فقط گزارش های ناظران خارجی و جای جای، احتجاجات زردشتیان را در دست داریم. بدیهی است که از چنین اسنادی باید با احتیاط استفاده کرد.

نام این «فرقه» مشتق از زُروان «زمان» است که به نظر زروانیان وجود غایی است. به عقیده آنان، زروان منشأ غایی هم خیر و هم شر و پدر دو برادر یعنی اورمزد و اهریمن است.

به اعتقاد زروانیان «وجود مطلق» (زروان) دو قطب متضاد خیر و شر را در خود دارد. زروانیان در پی وحدانیتی در پس ثنویت دین زردشتی مقبول عموم بودند. مفاهیمی که از این اعتقاد استنباط می کردند، بسیار زیاد بود، اما پیش از بحث در باره آنها، اسطوره زروانی را آن گونه که در روایت های خارجیان و اساسا" در روایت از نیک ارمنی حفظ شده است، می آوریم.

پیش از این که زمین یا آسمان وجود داشته باشد، زروان که وجود بزرگ و غائی است، به تنهایی وجود داشت. او که در آرزوی پسری بود، هزارسال قربانی کرد. تقدیم قربانی به این مفهوم نیست که او برای وجود دیگری نیایش می کرد، زیرا اعتقاد ایرانیان تقدیم قربانی خود اعتبار و نیرو دارد. باری، پس از هزار سال زروان در برآورده شدن آرزوی خود شک کرد. وی تردید کرد که قدرت قربانی موجب پیدایش پسری، یعنی اورمزد شود که آسمان ها و زمین را بیافریند. در لحظه تردید او نطفه جفتی توأمان در او بسته شد زیرا زروان به عنوان وجودی بی طرف، وجودی دوجنسه است.

یکی از این دو جفت توأمان اورمزد بود که نتیجه برآورده شدن آرزوی او بود و دیگری اهریمن که تجسم شک او بود. زروان قول داد که موهبت سلطنت را به هر پسری که زودتر از رحم او بیرون آید، ببخشد. اورمزد که در آن هنگام نیز مشخصه بزرگ علم مطلق در او متجلی بود، به این موضوع پی برد و برادر خود را از آن آگاه ساخت، از این رو، اهریمن رحم را بردرید و خود را به پدر معرفی کرد و گفت:

«من اور مزد پسر تو هستم». زروان گفت: «پسر من روشن و خوشبوست،

ولی تو تاریک و بدبویی» و زار زار گریست.

چون اور مزد پیدا شد، زروان فورا" دریافت که او حاصل برآورده شدن آرزویش است و شاخه های بوم را که نماد روحانیت است، بدو بخشید و چون نمی خواست عهد خود را در مورد اعطای موهبت سلطنت به نخستین فرزند بشکند، فرمانروایی جهان را به مدت نه هزار سال به اهریمن واگذار کرد و به اورمزد فرمانروایی عالم اعلی را عطا کرد و او آسمان ها و زمین را آفرید.

در این ضمن، درست مطابق عقاید زردشتی مقبول عموم، اهریمن دیوان و فقر را و هرچه بد و شریر است، آفرید. اورمزد نماینده همه خوبی های زروان و اهریمن نماینده همه بدی هاست.

زروانیان در پس وقایع و چهره های متعدد زندگی، یک منشأ غایی را می دیدند که همه چیز را در یک وجود شامل می شد، دو قطبی بودن نور و ظلمت، خیر و شر. وجود شر در جهان نه براثر اشتباه است و نه نهایتا" به سبب آفرینش بد اهریمن، بلکه به علت وجود توانشی در طبیعت آن وجود «مطلق» است.

هدف از جنگ میان خیر و شر آن است که وحدتي آن وجود «مطلق» که به سبب تردید ایزدی به هم خورده بود، به آن بازگردانیده شود.

مفاهیمی که از این اسطوره استنباط می شد، اساسا" خصوصیت فلسفی داشته است. از این رو، این استدلال موجه مطرح شده که کیش زروانی اساسا" دین متفکران بوده است. چنین می نماید که صورت های گوناگونی از کیش زروانی وجود داشته است، اما این که آیا این تفاوت ها موجب پیدایش فرقه هایی از این کیش شده باشد، تا حدی نامحتمل است.

یکی از تحولات در اعتقاد به زروان، عقیده ای بوده دال بر تکامل مادی گرایانه جهان و آن تحولی است که احتمالا” زیر نفوذ عقاید خارجی پیدا شده بود. بنابراین عقیده، آفرینش جهان عمل خدا نبوده، بلکه تکاملی تدریجی بوده است از ماده اولیه بدون صورت، یعنی زمان و مکان نامحدود (زروان)، به آن چه دارای صورت است یعنی محدود. بدین گونه نامحدود، محدود می گردد. البته این فرایند می تواند بدون اعتقاد به وجود خالقی انجام پذیرد و چنین می نماید که این اعتقاد به «تکامل تدریجی»، انکار بهشت و دوزخ و همه پاداش ها یا عقوبت های آینده را به دنبال آورده است.

خلاصه این که این اسناد که جهان از «زمان / مكان» اولیه یعنی زروان، تکامل تدریجی یافته است، براساس توجیه مادی گرایانه عالم نهاده شده است که اساسا" با اعتقاد به وجود خالق و عقیده به زندگی پس از مرگ و تکیه بر پاداش یا عقوبت در دین زردشتی مقبول عموم ناسازگار بوده است.

تکامل تدریجی جهان از «زمان» به نظر بعضی این مفهوم را در بر داشت که سپهر جهان را محدود می کند و بر آن نظارت دارد. به زبان اسطوره نجومی، این سخن به این معنی است که در ازل تقدیر هریک از افراد از طریق جدال گیهانی میان بروج دوازده گانه که نماینده نیروهای خیر هستند، و سيارات هفتگانه که اختیار مقدرات آفریدگان را در دست دارند، مقدر شده است.

این اعتقاد به تقدیر که با دین زردشتی مقبول عموم بیگانه است، نفوذ نسبتا" زیادی در افکار ایرانی برجای گذاشته است. این اعتقاد نه تنها در بعضی از نوشته های زردشتیان راه یافت، بلکه در بعضی از قطعات شاهنامه، حماسه بزرگ (ایران)، نیز دیده می شود.

شاعر (= فردوسی) سؤالات موبدان بزرگ را از زال می آورد. به عنوان آزمونی از دانش مذهبی خویش، زال بایستی شماری معما را حل کند. یکی از آن معماها در باره مردی است که با داس بزرگ تیزی جسورانه به سوی مرغزاری (پر سبزه و جویبار) به تندی گام بر می دارد. تر و خشک را درو می کند و اگر به او التماس کنی، به سخن تو گوش فرا نمی دهد. توضیح این معما این است که مرد داس به دست زمان است و ما گیاه هستیم. دروگر همه را به یک چشم می نگرد، جوانی و پیری در نظر او اهمیتی ندارد، هر که در راه اوست درو می شود.

خصوصیت جهان چنین است که اگر در جهان مرگ نبود، تولد هم نبود: از دری داخل می شویم و از در دیگری خارج می گردیم: زمان هر نفس ما را می شمارد. (زنر، طلوع و غروب دین زردشتی، ص ۲۴۰ و بعد). این چشم انداز تیره و تار از زندگی و این نظر شوم نسبت به تولد و مرگ از نظر خوشبینانه و مثبت زردشتیان پیرو دین مقبول عموم بسیار به دور است.

به عقیده بسیاری نظر بدبینانه نسبت به زن مشخصه دیگری از کیش زروانی بوده است. در بعضی از صورت های بازسازی شده «روایات هبوط» در کیش زروانی، جهی شریر، یعنی زن بدکاره نخست با اهریمن هم آغوش شد و بعد مرد راستکار یعنی گیومرث را اغواکرد. اگر چنین باشد، زروانیان براین باور بوده اند که هوس جنسی زن موجب حضور شر در این جهان است.

بنا به روایت بندهشن که یکی از متن های زردشتی است، اورمزد اعتراف می کند که گرچه زنان باور او هستند، زیرا مردان را می زایند، با این همه اگر ظرف دیگری را می یافت، زنان را نمی آفرید. اما هرچه در آب ها و زمین، در میان درختان و در میان گله و رمه، در کوه ها و دره ها جستجو کرد، راه دیگری نیافت. غالبا" این نکته را نمونه ای از نفوذ کیش زروانی بر دین زردشتی می دانند.

البته شاید هم در میان زردشتیان سنت گرا کسانی بوده اند که از زن گریزان بوده یا «خلق و خوی غریب» داشته اند. در نتیجه، این عقیده می تواند خاصتا" عقیدۂ زروانی نباشد. چنین پدیده ای در بیشتر ادیان وجود دارد. در مسیحیت نیز با وجود اهمیت مریم، نظیر این افکار کم نیست. همین مطلب در مورد دین زردشتی نیز صادق است. سخت خطرناک است که بر هر اعتقاد نامتداولی برچسب «زروانی» بزنیم.

بنابراین، تفاوت های اصلی میان کیش زروانی و دین زردشتی عبارتند از اعتقاد به وجود «مطلق» به عنوان «مكان / زمان بیکران»، طبیعت زروان، اعتقاد به اورمزد و اهریمن به عنوان جفت توأمان، اعتقاد به نه هزارسال فرمانروایی اهریمن، و اعتقاد به تقدیر و ماده گرایی.

منبع: شناخت اساطیر ایران-جان هینلز- ترجمه:ژاله آموزگار، احمد فضلی

  • منبع
  • حقوق نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید