مهم ترین اقدامات انور السادات تا زمان ترور
انور السادات و پیمان صلح با اسرائیل
محمد انور السادات سیاستمدار و نظامی مصری بود. او سومین رئیسجمهور مصر بود که پس جمال عبدالناصر به این سمت منصوب شد و این سمت را از ۱۵ اکتبر ۱۹۷۰ میلادی تا روز ترورش توسط جهاد اسلامی مصر در ۶ اکتبر ۱۹۸۱ میلادی به عهده داشت.
انور السادات که می خواست محبوبیت ناصر را در بین اعراب کسب کند، در سال ۱۹۷۳ به اسراییل اعلام جنگ داد ولی در این جنگ شکست خورد و تنها دستاورد آن جنگ، گذشتن ارتش مصر از کانال سوئز بود که این حرکت افتخار بزرگی برای مصر و شخص انور سادات محسوب می شد.
بعد از جنگ رمضان (جنگ اکتبر) سادات سیاست خود را در قبال اسراییل تغییر داد و پس از مدت کوتاهی، مصر را از خط مقدم جنگ با اسراییل خارج نمود و با رژیم صهیونیستی قرار داد صلح امضا کرد.
وی اولین حاکم یک کشور عرب بود که پیمان سازش با دولت اسرائیل را تحت عنوان پیمان کمپ دیدیو امضاء نمود و این کشور را به رسمیت شناخت. این پیمان در تاریخ ۱۷ سپتامبر ۱۹۷۸ به امضا رسید.
به دلیل تلاشها برای برقراری سازش با اسرائیل، بنیاد نوبل جایزه صلح خود موسوم به جایزه صلح نوبل را در سال ۱۹۷۸ بهطور مشترک به انور سادات از مصر و مناخیم بگین از اسرائیل تقدیم کرد.
هرچند این پیمان در افکار عمومی غرب و اسرائیل یک موفقیت جدی برای اسرائیل محسوب و انور سادات به عنوان فردی صلح طلب معرفی میشد اما افکار عمومی اغلب کشورهای عربی و مسلمانان در سراسر جهان مخالف این قرارداد بود.
رابطه جمهوری اسلامی ایران و مصر پس از خیانت انورسادات رئیس جمهور پیشین مصر در ماجرای صلح با اسرائیل قطع شد.
دستور امام خمینی (ره) برای قطع رابطه با مصر، کوتاه و رسا بود:
" جناب آقای دکتر ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه
با در نظر گرفتن پیمان خائنانه مصر و اسرائیل و اطاعت بی چون و چرای دولت مصر از آمریکا و صهیونیسم، دولت موقت جمهوری اسلامی ایران قطع روابط دیپلماتیک خود را با دولت مصر بنماید. ۱۰/۲/۱۳۵۸ "
پناهنده شدن محمدرضا پهلوی به انور السادات
امضای پیمان کمپدیوید همزمان با اوجگیری انقلاب اسلامی مردم ایران بود. پس از امضای قرارداد کمپدیوید، اردشیر زاهدی سفیر وقت ایران در آمریکا به طرفین تبریک گفت و حُسنی مبارک وزیر دفاع مصر برای ارائه گزارشی از این قرارداد به شاه ایران که همپیمان بزرگ آمریکاو اسرائیل در منطقه و دوست سادات بود، وارد تهران شد.
روابط شاه با انور سادات پس از جنگ چهارم و در راستای توسعه ارتباط با غرب، بیشتر شد. سادات در سال 1976 به ایران سفر کرد. او پیش از سفر در گفتگو با یک مجله فرانسوی گفت: «از دستاوردهایی که حاصل روابط نزدیک مصر و ایران است خوشحال و راضی هستم.»
روابط شاه با سادات به قدری دوستانه و گرم شد که او، سادات را «برادر محبوب» خود نامید. شاه برخلاف اینکه روابط خوبی با کشورهای عربی نداشت، اما با سادات ارتباط خوبی داشت و در واقع او میانجی بین مصر و آمریکا بود.
روابط میان خاندان پهلوی و سادات از حد عرف روابط دیپلماتیک نیز فراتر رفت و به روابط خانوادگی و شخصی نیز منجر شد؛ سفر سادات به ایران بیانگر اوج مودّت میان این دو دولت بود؛ تمام اینها نشاندهنده حمایت تمامقد محمدرضا پهلوی از رژیم سادات و همچنین ارادت سادات به پهلوی بود. بااینحال تصمیم سادات در پناه دادن به شاه قاعدتا دلایلی گوناگون داشت: از یکسو شخصیت سیاسی سادات در این کار نقشی اساسی داشت؛ آشکارا با شاهی که زمانی در اوج قدرت بود و حال به حضیض ضعف رسیده بود همدلی داشت؛ بهخصوص که آنان امیدوار بودند شاید شاه همچون سال 1332 یک بار دیگر با کودتا به قدرت بازگردد. از سویی دیگر، در آن دوران سادات دستاندرکار مقابله با نیروهای اسلامی در درون مصر بود. بنا بر تحلیل سفارت آمریکا در مصر «پناه دادن به شاه بخشی از حمله غیرمستقیم سادات علیه نیروهای دست راستی مذهبی در مصر است».
چندی پس از ورود شاه به قاهره تیمی از پزشکان به سرکردگی دکتر دوبیکی وی را جراحی و پس از آن اعلام کردند سرطان به دیگر اعضای بدنش سرایت کرده است. دکتر کین آمریکایی به فرح گفته بود که نباید به تلاشهای ناخواسته برای زندگی او دست بزنند و بگذارند وی راحت بمیرد. محمدرضا چند روز بعد به اغما رفت. روشن بود که در آستانه مرگ قرار گرفته است و سرانجام در روز ۵ مرداد ۱۳۵۹ از دنیا رفت.
موضعگیریِ سادات علیه انقلاب اسلامی
روابط ایران و مصر پس از عبدالناصر و با به قدرت رسیدن انور سادات، در شرایطی که با تشویق و حمایتهای محمدرضاشاه، سادات به غرب نزدیک شده و حتی زمینهسازی برقراری روابط مصر با اسرائیل و امضای پیمان کمپ دیوید فراهم گردیده بود، بهشدت تقویت شد. در این دوران روابط ایران و مصر تا حد همگرایی پیش رفت، اما با وقوع انقلاب اسلامی ایران، روابط دو کشور نیز دستخوش تحولات بنیانی گردید.
با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی(ره)، مبانی سیاسی ایران در عرصه داخلی و خارجی تغییر کرد و شعار نه شرقی و نه غربی و مبارزه با مستکبران و حمایت از مستضعفین از اصول اساسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.
وقوع انقلاب اسلامی ایران بار دیگر تفاوت نگرش میان رهبران ایران و مصر بر سر مسائل بینالمللی را به همراه داشت. این مسئله بیش از همه متأثر از سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی و مبتنی بر ماهیت انقلاب اسلامی ایران بود. اصول سیاست خارجی ایران و عملکرد نظام جمهوری اسلامی در این حوزه، به تحولات گستردهای در سطح منطقه خاورمیانه و روابط ایران و مصر منجر شد.
در این شرایط، مصر که از اواخر دهه 1970م اصول قدیمی امنیت ملی خود، یعنی مقابله با اسرائیل و غرب را کنار گذاشته و تحت رهبری سادات مظهر ثبات و منافع غرب شده بود، انقلاب ایران را تهدیدی برای امنیت ملی مصر تلقی نمود؛ زیرا با تعارض نگرش سیاست خارجی دو کشور در منطقه و نظام بینالملل، امکان تداوم همکاری دو کشور ایران و مصر در یک مجموعه امنیتی وابسته به غرب از بین رفته و با تغییر سیاستهای ایران در قبال فلسطین و جنبشهای اسلامی در منطقه، سیاست منطقهای ایران و مصر نیز در تقابل با یکدیگر تعریف شده بود.
انقلاب اسلامی بلافاصله پس از پیروزی، تاثیر خود را بر گروههای اسلامگرای مصر گذاشت؛ در واقع انقلاب اسلامی به عنوان عاملی بیرونی، مخالفان انور سادات را در مقابل وی جسورتر کرد؛ شاید تمامی گروههای اسلامگرای مصری در مورد ماهیت انقلاب اسلامی ایران توافق نداشتند، اما در یک نکته مشترک بودند و آن هم این بود که انقلاب ایران، تز بازگشت به اسلام را یک قدم از تئوری فراتر برده و آن را در مرحله عمل نیز اثبات کرده است و از سوی دیگر الگویی از توفیق مبارزات ضدامپریالیستی را به نمایش گذاشته و همین دو فاکتور سبب شد تأثیرات انقلاب اسلامی بر تودههای مردم و جنبشهای اسلامی در مصر انکارناپذیر باشد.
ترور انور السادات
در روز ششم اکتبر سال ۱۹۸۱ میلادی، هنگامی که انور سادات در جریان مراسم سان و رژه، به مناسبت سالگرد جنگ ۱۹۷۳ اعراب و اسرائیل مشغول تماشای پرواز هواپیماهای میراژ فرانسوی بود، سروان خالد شوقی اسلامبولی و دوستانش که وابسته به گروه جهاد اسلامی مصر و برای قتل سادات هم قسم شده بودند، پس از پیاده شدن از زره پوشها و خودروهای نظامی خود، با سرعت عملی که بیشتر به یک فیلم سینمایى شباهت داشت، با شلیک مسلسل و پرتاب نارنجک به طرف جایگاه سادات پیش رفتند. فتوای قتل انور سادات را عمر عبدالرحمان که یک روحانی بلندپایه مصری بود صادر کرد.
ترور انور سادات به دست خالد اسلامبولی، اولین ترور رئیس دولت مصر در طول تاریخ این کشور بود که توسط عوامل جهاد اسلامی مصر صورت میگرفت.
جهان سادات، همسر انور السادات در کتاب خاطرات خود لحظه ترور وی را اینچنین روایت میکند: «در زمان رژه ارتش ناگهان یک کامیون از صف رسته خودروهای توپخانه خارج شده، خود را به جلوی جایگاه مقامات رسانده و سه مرد مسلسل به دست به سوی جایگاه میدوند، در همان لحظه صدای انفجار یک نارنجک را میشنوم که در صدای غرش جتهای بالای سرمان گم میشود. دود در هوا میپیچد، بلافاصله به انور نگاه میکنم که حالا دیگر ایستاده است و به نظر میرسد خطاب به محافظانش میگوید بروید جلویشان را بگیرید؛ این آخرین تصویری است که از شوهرم در ذهن دارم».
طولی نکشید افرادی که در این واقعه دست داشتند، دستگیر شدند و در میان آنها ۵ نفر به اعدام محکوم شده و با قفسهای آهنین به دادگاه آورده شدند. خالد به محض ورود به دادگاه فریاد میزد: «انا خالد الاسلامبولی، انا قاتل السادات، انا قاتل الفرعون، انا قاتل الطاغوت، فی سبیل الله قمنا...»
سرانجام در همین دادگاه بود که حکم اعدام آنها تایید شد و در ۱۵ اپریل سال ۱۹۸۲ مصادف با ۲۶ فروردین سال ۶۱، این جوانان مصری اعدام شدند در حالی که پیکر هیچ کدام به خانوادههایشان تحویل داده نشد و گمنام در گورستانی به خاک سپرده شدند.
دیدگاه