امروز: جمعه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 271301
۲۱۲۵
۱
۰
نسخه چاپی

بلوغ از دیدگاه فقهی و آثار آن برای دختران و پسران

بلوغ در دین اسلام، مرز رسیدن به مسئولیت پذیری و تکلیف است، شرط صحت تصرفات اقتصادی و اجرای حدود الهی می باشد. از طرف دیگر این موضوع، مورد ابتلا همه مسلمانان بوده و اختصاص به گروه خاصی ندارد و با اکثر ابواب فقه، رابطه ی تنگاتنگ دارد

بلوغ از دیدگاه فقهی و آثار آن برای دختران و پسران
 

بلوغ در دیدگاه فقهی

بلوغ در دین اسلام

بلوغ در دین اسلام، مرز رسیدن به مسئولیت پذیری و تکلیف است، شرط صحت تصرفات اقتصادی و اجرای حدود الهی می باشد. از طرف دیگر این موضوع، مورد ابتلا همه مسلمانان بوده و اختصاص به گروه خاصی ندارد و با اکثر ابواب فقه، رابطه ی تنگاتنگ دارد.

پدیده ی بلوغ در فقه و حقوق اسلامی، نقش مهمی را ایفا می کند، زیرا مبدأ شروع تکالیف عبادی و تعهدات حقوقی می باشد.

در قرآن کریم آیاتی چند پیرامون بلوغ وارد شده است که از تعابیر «بلوغ نکاح» «بلوغ حلم» و «بلوغ اشد» نام برده شده است.

واژه شناسی بلوغ

بلوغ در لغت‌ به‌ معنای‌ رسیدن به چیزی است. این بدان معناست که‌ در‌ درون این واژه مقصدی وجود دارد که رسیدن به آن مقوم معنای بلوغ‌ است‌. از‌ این‌رو، ارباب لغت می‌گویند: «بلغه بلوغا:یعنی وصل الیه» و این در همه نـشانه‌های طـبیعی‌ و قـراردادی‌ حتی در سن جاری است.

بلغ: به معنای وصول و رسیدن به مقصدی است و مقصد ممکن است مکان، زمان و یا امر معینی باشد مانند قوله تعالی، فبلغن اجلهن(بقره 232) ولعلی ابلغ الاسباب(غافر 36)

بلغ: (از باب قعد) فعل لازم و به معنای «محتلم شدن و به سن تکلیف رسیدن» است. می گویند: بلغت النخله ی اوغیرها من الاشجار، یعنی میوه ی آن درخت رسیده و قابل استفاده شد.(المنجد 48)

تعریف بلوغ

 

بلوغ را در فقه به معنای رسیدن به سن یا مرحله‌ای دانسته‌اند که احکام دینی، واجبات و حرام‌ها شامل حال انسان می‌شود.

اهمیت بلوغ در فقه و حقوق اسلامی بدان جهت است که نقطۀ آغاز شمول تکالیف و بسیاری از حقوق و احکام شرعی نسبت به هر فرد مسلمان شمرده می‌شود، و ازینرو سن بلوغ را سن تکلیف نیز می‌نامند.

صـاحب جـواهر در تـعریف اصطلاحی بلوغ می‌نویسد: «مراد‌ از‌ بلوغ‌ رسیدن به حد احتلام و حصول قدرت برآمیزش جنسی است». وی در تعریف‌ خود‌ به چند عـناصر مـهم اشـاره می‌کند که در حقیقت از لوازم قدرت‌ بر‌ آمیزش‌ است؛ از جـمله :تـکون منی در بدن، تحریک شهوت، میل به آمیزش و خارج شدن آب‌ جهنده‌.

به‌ خوبی ملاحظه می‌شود که آنچه این فـقیه مـدقق مـی‌گوید، بیان ماهیت بلوغ‌ نیست‌، بلکه نشانه‌های بلوغ است. شاید مـنظور وی این باشد که معنای واقعی بلوغ همان است که‌ در‌ شرح لغوی آن بیان داشته و گفته است: بلوغ در لغت یـعنی ادراک.

شـهید‌ اول نیز در این باره می‌نویسد: «مراد‌ از‌ بلوغ‌ که واجب شدن عبادات را در پی دارد‌، عـبارت است از احتلام. منظور از احتلام‌، رسیدن‌ فرد به حدی است که‌ مـنی‌ از وی خـارج‌ و محتلم‌ شود.

حقوقدانان در تعریف بلوغ گفته‌اند‌: منظور‌ از بلوغ؛ بلوغ جنسی است؛ یـعنی وقـتی کـه صغیر آمادگی توالد و تناسل‌ پیدا‌ می‌کند، بالغ می‌شود.

پس از این خواهیم‌ گفت‌: آمـادگی تـوالد و تـناسل نمی‌تواند عنصر‌ مقوم‌ در تعریف بلوغ باشد، زیرا بسا افرای پس از بیست سال به دلیل‌ عـقیمی‌، نـه تنها آمادگی توالد ندارند‌، بلکه‌ قدرت‌ برانجام آن را‌ نیز‌ ندارند، با اینکه بالغ‌ شـده‌اند‌.از ایـن‌رو، بـهتر است به جای آمادگی توالد و تناسل، همان حصول قدرت برآمیزش جنسی‌ و بروز‌ میل و کـشش جـنسی تعبیر شود.

روان‌شناسان‌ نیز‌ برای بلوغ‌ تعریف های‌ مختلفی‌ ارائه کرده‌اند؛ از جملۀ‌ آن ها، هانری والون مـی‌گوید:

بـلوغ پایـان مرحله‌ای است که در آن،کودک هنوز قادر نیست‌ در‌ روابط خود با اشخاص، اشیا و یا‌ موقعیت های‌ مـختلف‌، از‌ آسـتانه‌ زمان حال تجاوز‌ کند.

این بـدان مـعناست کـه فرد، با بالغ شدن به‌ مرحلۀ‌ جدیدی‌ پا می‌گذارد.

نشانه‌های بلوغ

نشانه‌های بلوغ مطرح شده در روایات بردو دسته‌ اسـت‌.بـرخی‌ از ایـن نشانه‌ها، طبیعی در جسم و بدن آشکار می‌شود و کسی در جعل‌ و قرار‌ دادن‌ آن نقشی ندارد. برخی دیگر قـابل جعل و قرار دادن است،شارع و قانونگذار می‌تواند طبق‌ مصالحی‌ آن‌ را اعتبار کند؛چنان‌که مـی‌تواند کمیّت آن را کاهش یا افـزایش دهـد.نوع اول‌ را‌ نشانه‌های طبیعی یا فیزیولوژیکی،و نوع دوم را نشانه‌های قراردادی می‌نامیم. نشانه‌های طبیعی نیز‌ خود‌ به‌ دو قسم مشترک بین پسر و دختر،و نشانه‌های اختصاصی تقسیم می‌شود.به هرصورت نشانه‌هایی که‌ بررسی‌ شد عبارت اسـت از:

1. احتلام

احتلام از ریشه حلم به معنای دیدن کسی‌ در‌ خواب‌ است(جوهری،تاج اللغة؛ زبیدی،تاج العروس؛راغب،مفردات:مادۀ حلم).سپس در خصوص دیدن‌ خواب‌ آمیزش جنسی که براثر آن،منی از فرد بـیرون مـی‌آید،به کار‌ رفته‌ است‌.احتلام یک نشانۀ طبیعی است که در عرف مورد توجه بوده و شارع نیز آن را‌ امضا‌ نموده‌ است. صاحب جواهر در این باره می‌نویسد:نشان بودن خروج منی،مورد‌ اتـفاق‌ و اجـماع همۀ مسلمانان است.آیات و روایات برآن دلالت می‌کند.

2. انبات‌

منظور از انبات، روییدن موی زبر و خشن در زیر شکم و بالای آلت‌ تناسلی‌ اسـت. فقهای شیعه،مالکیه،شافعیه و حنبلی معتقدند‌ که‌ انبات‌ علامت بلوغ به شمار مـی‌آید و در برابر‌ آنان‌، تنها ابـو حـنیفه می‌گوید:روییدن مو نشانه نیست؛چون مانند دیگر موهای بدن‌ است‌.

3. عادت ماهانه

قاعدگی یا عادت ماهانه یکی از نشانه‌های‌ طبیعی‌ در‌ بلوغ دختران است کـه فقهای شیعه و فقهای اهل سنت بدان‌ تصریح‌ نموده‌اند. روایات‌ نیز‌ برآن‌ دلالت دارد.

4. بارداری

فقهای شیعه و اهل سنت، دربارۀ بـارداری نـیز بـه مانند حیض سخن گفته و آن را نـشانۀ بـلوغ‌ دانـسته‌اند‌. این مسئله در برخی از روایات به صراحت یا اشارت بیان شده است.

5. سـن(نشانۀ عددی)

روشن است کـه تـنها نشانه قـراردادی بـرای‌ بـلوغ‌، سال و یا تعیین سن معیّن اسـت. پیـش از پرداختن به این مهم، یادسپاری این نکته لازم‌ است‌ که‌ ماهیت سـن بـه عنوان نشانۀ بلوغ، ممکن است یـک امر تعبدی تلقی‌ گـردد‌؛ بـدین‌ معنا که شارع خواسته اسـت در کـنار پذیرش علائم طبیعی،اماره‌ای نیز جعل کرده‌ باشد‌، خواه‌ در واقع بلوغ حاصل شـده بـاشد، یا خیر.این احتمال نـیز وجـود دارد کـه‌ نشان‌ بودن سـن بـرای بلوغ، به عنوان مـعیار بـلوغ باشد؛ بدین معنا که اگر‌ برای‌ کسی‌ تا سن معیّنی نشانه‌های بلوغ آشکار نـشد، بـاید به امر دیگری متوسل شد کـه‌ کـاشف‌ از بلوغ پنـهان اسـت، تـا فرد را از صغیر بودن خـارج، و به سوی‌ مرد‌ بودن‌ و زن بودن سوق دهد.

دیدگاه کلی قرآن درباره بلوغ

با بررسی آیات مربوط به بلوغ روشن می شود که در قرآن کریم بر نشانه های طبیعی بلوغ تکیه شده یعنی مرحله ی توانائی کافی برای ازدواج. از آنجا که در تحقق این پدیده، عوامل و شرایط متعددی دخالت تام دارند، زمان بلوغ نیز بالطبع متغیر می باشد و بر همین اساس، در قرآن، سن خاصی برای آن تعیین نشده است.

در قرآن دربارۀ بلوغ سه تعبیر به کار رفته است : بلوغ نکاح، بلوغ حُلُم و بلوغ اَشُدّ

بیشتر مفسران مراد از بلوغ نکاح را رسیدن کودک به سنی می‌دانند که در آن توانایی ازدواج پیدا می‌کنند، اما برخی مراد از آن را احتلام دانسته‌اند. همچنین مفهوم «بلوغ حُلُم»، به اتفاق مفسران، رسیدن به اوان بلوغ جنسی است. بیشتر مفسران مراد از بلوغ اَشُدّ را رسیدن به سنی دانسته‌اند که در آن قوای جسمی و عقلی به رشد و شکوفایی می‌رسد.

همچنین در آیات، بین بلوغ پسران و دختران فرقی گذاشته نشده است و در همه ی موارد از الفاظ عام و مطلقی مانند یتیم و اطفال بهره گرفته شده است که به هر دو جنس به طور یکسان اطلاق می شود.

بلوغ در روایات

به طور خلاص می توان گفت، روایات سن در مورد پسران به سنین 15، 13 و 10 سالگی اشاره کرده اند و در مورد دختران به سنین 9، 10، و 13 سالگی اشاره کرده اند.

روایاتی که از ائمه اطهار دراین باب به دست ما رسیده است، چند دسته اند.
1- برخی از روایات سن را تنها علامت بلوغ دانسته اند. پاره ای سن را به همراه قاعدگی در دختران و احتلام در پسران بیان داشته است و دسته سوم تنها احتلام در پسران و قاعدگی در دختران را نشانه بلوغ ذکر کرده است و هیچ اشاره ای به سن ندارد.

اینک نمونه ای از روایات دسته اول:

1- ابوحمزه ثمالی از امام صادق(ع) پرسید: «کم تجری الاحکام علی الصبیان؟ قال: فی ثلاث عشره سنه واربع عشره قلت فانه لم یحتلم فیها قال وان کان لم یحتلم فان الاحکام تجری علیه» در چه دورانی کودکان به تکلیف می رسند؟ حضرت در پاسخ فرمود: در سیزده و چهارده سالگی، هر چند در این دوران به بلوغ جنسی هم نرسیده باشند.
دراین سوال و پاسخ، بحثی از دختر و پسر نیست. از بلوغ سوال می شود و پاسخ آن سیزده و یا چهارده سالگی است. چون در این دوران غالب دختران و پسران به بلوغ می رسند.
2- امام صادق(ع) در جایی دیگر می فرماید: فرزندان مسلمین در نزد خداوند، شفاعت کننده و شفاعت شونده هستند و هنگامی که به سن دوازده سالگی رسیدند، حسنات آنان و در دوران احتلام، سیئاتشان نوشته خواهد شد.
3- و در موردی دیگر امام(ع) فرمودند: دختران در نه سالگی به بلوغ مالی می رسند و اعمال آنان مشروع و حدود بر آنها جاری می شود.
اینکه در این روایات سنین مختلف نه و یازده تا چهارده، دروان بلوغ دانسته شده، معلوم می شود ممکن است کسی پس از اتمام سال نهم از عمرش پا به دوران بلوغ بگذارد که این نادر است و نیز ممکن است دختری در سنین بالاتر– مثلا سیزده و چهارده سالگی– علائم بلوغ در او ظاهر شود. بنابراین روایاتی که سن را مورد نظر قرارداده، سنین مختلفی را یاد کرده است که اماره بلوغ است.
روایاتی که بلوغ دختران را نه سالگی دانسته است غالبا راجع به همبستر شدن با شوهران است و آن هم درمقام بیان عدم جوازهم خوابگی درپیش از نه سالگی است یعنی حداقل سن ازدواج وهم خوابگی نه سالگی است که در عرف آن روزگار و آن محیط معمول بوده است.
اسماعیل بن جعفرمی گوید: پیامبر(ص) با عایشه همبسترشد، درحالی که ده ساله بود وجایز نیست همبستری با دختر، مگر آن که به حد زنان رسیده باشد. امام باقر(ع) می فرماید:«لا یدخل بالجاریه حتی یاتی لها تسع سنین او عشرسنین» همبستری با زنان تا پیش ازنه سالگی جایز نیست.(همان) معلوم می شود که درعرف عربستان به دختر ده ساله به عنوان یک زن نگاه می شده است.

اینک به ذکر روایات دسته دوم می پردازیم که سن را همراه با علائم طبیعی، معیار بلوغ دانسته است:

امام صادق(ع) می فرماید: پسران در سیزده سالگی و دختران در نه سالگی به تکلیف می رسند چون دراین دوران به قاعدگی می رسند:«لا نها تحیض لتسع سنین» یعنی نه سالگی اماره ونشانه قاعدگی وبلوغ آنان است. در این روایات مادامی نه سالگی به عنوان سن تکلیف بیان شده که دختران در این سن به قاعدگی رسیده باشند و این ممکن است درخیلی از کشورها از جمله ایران به ندرت اتفاق بیفتد.
2 – عمارساباطی ازامام صادق(ع) درباره پسران می پرسد که درچه سنی نماز برآنان واجب می شود؟ امام (ع) می فرماید:«اذا اتی علیه ثلاث عشرفان احتلم قبل ذلک فقد وجب علیه الصلوه وجری علیه القلم» هرگاه سیزده سال براو گذشت، نماز و سایر تکالیف براو واجب می شود و اگر پیش ازاین محتلم شوند به تکلیف رسیده اند. بعد فرمود:« والجاریه مثل ذالک ان اتی علیه ثلاث عشره سنه او حاضت قبل ذلک فقد وجبت علیها الصلوه وجری علیها القلم» و دختران نیز هرگاه بر آنها سیزده سال بگذرد نماز و سایر تکالیف بر آنان واجب می شود؛ اما اگر پیش از این به قاعدگی رسیده باشند، بالغ می شوند. این روایت، نیز عادت ماهانه را در دختران و بلوغ جنسی را در پسران نشانه سن تکلیف دانسته است.
روایت مذکور – که مرحوم مجلسی در کتاب ملاذالاخیار راویان آن را توثیق نموده – در مخالفت با فتوای غالب است که تکلیف دختران را نه سالگی و پسران را پانزده سالگی می داند و آشکارا ملاک بلوغ را رشد جنسی دانسته و شرط سنی را طرد می کند .
3 – حمزة بن حمران از امام باقر ( ع ) سوال کرد : اجرای حدود از چه هنگامی بر دختران واجب می شود واز چه سنی می توانند داد و ستد انجام دهند . حضرت فرمود : ان الجاریه اذا تزوجت ... ولها تسع سنین؛ یعنی دختران را پس از ازدواج ونه سالگی می توان بر آنان اجرای حدود کرد. اینکه ازدواج درکنارسن قرارداده است، یعنی دختر دراین سن پا به بلوغ عقلی وجنسی گذاشته است.حال آیا درهرشرایطی چنین است؟
اینکه امام ( ع ) ازداوج را نشانه بلوغ دانسته است، از آن روست که ازدواج زمانی صورت می گیرد که دختر به بلوغ جسمی و جنسی رسیده باشد و مصالح خود را تشخیص دهد وحسن وقبح رادرک می کند.

در احادیث دسته سوم از سن سخنی به میان نیامده و تنها رشد عقلانی و جسمانی معیار بلوغ ذکر شده است .

1- حضرت علی( ع ) فرمود : یجب الصلوة علی الصبی اذا عقل و الصوم اذا اطاق و الشهادة و الحدود اذا احتلم .
وجوب نماز بر کودکان هنگامی است که به رشد عقلانی و در روزه هنگامی است که به رشد جسمانی ودر شهادت و حدود هنگامی است که به رشد جنسی دست یافته باشند.
از این روایت استفاده می شود که تعقل ،طاقت و احتلام پدیده ای تکوینی و طبیعی است و نیاز به وضع و جعل شارع ندارد. مضافاً اینکه سن در بلوغ هیچ موضوعیتی ندارد و مراد از صبی دختر وپسر می باشد.
2- از امام موسی بن جعفر( ع ) سوال شد نابالغی کودکان یتیم در چه هنگامی به پایان می رسد. حضرت فرمود : هنگامی که به احتلام و بلوغ جنسی رسیده باشند و به داد و ستد آشنا باشند.
هر پژوهنده ای که هر سه دسته از روایات را بنگرد و آیات قرآن را ملاحظه کند ، نیک در می یابد که بلوغ به سن بستگی ندارد، زیاده براین یک امری شرعی و دینی نیست، بلکه پدیده ای و جسمی وجنسی است و شارع مقدس اگر در گفتار خود علائم بلوغ را لحاظ کرده، ارشاد به حکم عقل نموده و سن را به عنوان یک قانون ثابت در امر بلوغ لحاظ نداشته است . چون پدیده بلوغ درهمه افراد در یک سن خاص به ثمر نمی رسد ممکن است در دختری نه سالگی و در دیگری پانزده سالگی باشد .
بنابراین روایاتی که سن را به طور مطلق شرط بلوغ دانسته ، باید حمل بر روایاتی کرد که سن را مقید به رشد جنسی و عقلی دانسته است و حمل مطلق بر مقید، یک قاعده عقلایی و مورد اتفاق فقهاست . بنابراین فتوای غالب، که نه سالگی را شرط بلوغ می داند ، پایه محکم قرآنی و حدیثی ندارد و درصورت شک وتردید اجرای اصل برائت وعدم تکلیف، مسئله راروشن می سازد.
شگفت اینکه دربرخی روایات بلوغ را به رشد قد دانسته اند. امام علی(ع)درباره مرد وکودکی که مرتکب قتل شده بودند فرمود:اذابلغ الغلام خمسه اشباراقتص منه واذالم یبلغ خمسه اشبارقضی بالدیه؛اگرقد کودک پنج وجب باشد،قصاص می شود ودرغیر این صورت باید دیه بپردازد و درمورد بلوغ درذبح نیز قد را مطرح کرده اند ولی طبیعی است که قد هم نمی تواند به تنهایی نشانه بلوغ باشد. به قول صاحب جواهر این نوع روایات اشاره به تمییز وتشخیص کودک رادارد.

بـلوغ‌ شـرعی و بلوغ عرفی

واژگانی که در فرهنگ شـریعت به کار می‌رود،بـردو دسـته است:دستۀ اول الفاظی هستند کـه قـطع نظر از کاربرد شرعی‌ آن‌،در عرف مردم عرب‌ و لغت‌ آنان،معنا و مفهومی برای خـود داشـته و شارع اسلام نیز همین الفـاظ را بـا هـمان معنای قبلی‌اش،از عـرف گـرفته و در تبیین احکام به کـار بـرده است.دستۀ دوم الفاظی هستند‌ که‌ شارع،

خود آن را اختراع کرده و یا با نقل معنای آن از مـعنای لغـوی به معنای مورد نظرش (معنای خـاص)،آن را آیـنۀ بیان احـکام قـرار داده اسـت؛مانند الفاظ‌ وضو‌،صـلات، صوم‌،زکات،حج،عمره و جز آن.واژۀ بلوغ از نوع دوم است،زیرا در مسئلۀ بلوغ نیز مانند‌ بسیاری از عـنوانهای دیـگر فقهی و حقوقی،بحثهایی چون تشریع و تـبیین، حـقیقت‌ شـرعیه‌،دخـل‌ و تـصرف شارع،تعبدی بـودن یـا معیار بودن آن مطرح می‌باشد.

صاحب جواهر معتقد است که مسئلۀ بلوغ ‌‌یک‌ امر طبیعی است کـه شـارع آن را از عـرف گرفته،و یک مسئلۀ کاملا‌ طبیعی‌ است. لیـکن چـنان‌که مـعلوم اسـت،شارع مقدس در این امر نیز دخل و تصرفاتی‌ نموده است.بدین معنا که شارع در همراهی با عرف نشانه‌های طبیعی را‌ امضاء کرده است.حال‌ اگر‌ فردی به طور عـادی به نشانۀ طبیعی رسید بحثی نیست،ولی اگر به دلیل اختلال در ساختمان بدن نشانۀ طبیعی آشکار نشد،شارع مقدس نشانۀ دیگری را به نام سن معیّن‌ فرموده و این گونه بیان داشته اسـت کـه هرگاه فرد با نشانۀ طبیعی به بلوغ رسید که رسید و گرنه ملاک سن است.

حکمت سن بلوغ

می‌دانیم که مسئلۀ بلوغ زیـربنای هـمۀ تکالیف،حقوق‌،حدود‌ و کیفرهاست که طـبیعت مـی‌تواند بـا هـویدا سـاختن علائمش،این واقـعیت را بـه‌ ما‌ نشان‌ دهد،اما در مواردی که طبیعت نتواند نشان دهد،و یا اعلان طبیعت بنا به شـرایط‌ زمـانی‌ و مـکانی‌ متفاوت باشد،این اقدام شارع در جعل سـن مـعینّی بـه عـنوان پایـان‌ دورۀ‌ طـفولیت،می‌تواند بلوغ را ضابطه‌مند کند و از پراکندگی و تشتت در آن جلوگیری نماید.

دیدگاه ها دربارۀ سن‌ بلوغ‌ پسران

1-نظر مشهور فقها امامیه در مورد سن پسران، رسیدن به 15 سال قمری تمام است.

2-نظر دیگر 13 سالگی است که گروهی از فقها مانند مقدس اردبیلی و محقق سبزواری نسبت به آن تمایل نشان داده اند.

3-نظریه سوم در مورد سن بلوغ پسران، قول تفصیلی است. از نظر طرفداران این نظریه مقتضای جمع بین اخبار، اقتضا می کند تا بلوغ را امری ذوالمراتب محسوب کنیم. از فقها معتقد به این نظریه می توان از ملا محسن فیض کاشانی و محقق بحرانی نام برد.

4- یک نظر چهارم نیز وجود دارد که منسوب به قاضی ابن براج است. از ظاهر سخن وی در کتاب المهذب چنین بر می آید که او در مورد پسران به سن خاصی ملتزم نیست و می گوید: حد بلوغ پسر، احتلام یا کمال عقل و یا رویش موی اوست که اگر یکی از این سه حالت برای وی حاصل شد به حد کمال رسیده و می تواند تصرف در اموال داشته باشد.

بلوغ از دیدگاه فقهی و آثار آن برای دختران و پسران
 

دیدگاه ها دربارۀ سن‌ بلوغ‌ دختران

دربارۀ‌ سن‌ بلوغ‌ دخـتران مـیان علمای اسلام‌ شش دیـدگاه وجـود دارد که عبارت است از:

1.نه سال.این دیدگاه مشهور فقهای شیعه‌ است.

2.ده سال‌.این‌ دیدگاه‌ شیخ‌ طوسی‌ در مبسوط، ابن ادریس، و ابن فهد حلی و ابن حمزه از فقهای شـیعه اسـت.

3.سیزده‌ سال‌. این دیدگاه برخی از امروزیان است.

4.پانزده‌ سال‌. این‌ نظر‌ برخی‌ از‌ فرقه‌های اهل سنت چون شافعی ها و حنبلی هاست.

5.هفده سال. این رأی ابو حنیفه پیشوای حـنفیان اسـت.

6.نفی‌ نشانه. بدین معنا که سن هیچ نقشی در نشانه بودن برای بلوغ ندارد.ایـن سخن مالک پیشوای مالکیه است.

آثار بلوغ

منظور از آثار بلوغ، این‌ است‌ که‌ با پسری که به حد بلوغ رسیده است،همانند یک مرد‌،و با‌ دختری که به این حد می‌رسد مثل یک زن کامل بـرخورد و احـکامی دربارۀ او اجرا شود‌ که‌ به‌ سود یا زیان اوست.برخی از این احکام عبارت است از:

الف‌. در‌ حوزۀ‌ تکالیف

در حوزۀ تکالیف،اموری برفرد بالغ واجب و لازم می‌شود،که مهم‌ترین آنها عبارت‌ اسـت‌ از‌:

گـزینش تقلید،یا احتیاط و یا اجتهاد به عنوان زیربنای دیگر تکالیف عبادی و غیره.

وجوب‌ طهارت‌ برای مس کتابت قرآن،و وجوب غسل جنابت در صورتی کـه مـورد تجاوز واقع‌ شده‌ باشد‌.

وجـوب نـماز،هرچند آموزش و تمرین نماز نیازی به بلوغ ندارد،وجوب نماز جمعه و تکمیل‌ عدد‌ لازم در تشکیل جمعه،جواز امامت جمعه و جماعت،وجوب (تنجیز) قضای نماز پدر‌ و مـادر‌.

وجـوب‌ روزۀ رمضان،وجوب قضای روزه،وجـوب(تـنجیز)قضای روزۀ پدر و مادر.

وجوب حج و کفایت از‌ حجة‌ الاسلام،جواز نیابت از غیر در حج.

وجوب یا اجازه در جنگ‌ و جهاد‌.

وجوب‌ خمس،زکات و زکات فطره.

رعایت حجاب شرعی و پوشش اسلامی.

رعایت مرز بین زن و مـرد در‌ مـعاشرتها‌.

ب. در‌ حوزۀ حقوق

بلوغ در حوزۀ امور حقوقی نیز منشأ آثاری است که‌ مهم‌ترین‌ آنها عبارت است از: رفع حجر به عنوان پایه و اساس استیفای دیگر حقوق،جواز افتاء،جواز‌ قضاوت‌، جواز شـهادت،جـواز ولایت بـرصغار،جواز بیع به عنوان فروشنده یا خریدار‌،جواز‌ رهن،جواز اجاره به عنوان موجر یا‌ مستأجر‌،جـواز‌ ضمانت به عنوان ضامن یا مضمون له‌،جواز‌ عاریه به عـنوان مـعیر،جـواز ودیعه به عنوان مستودع یا مودّع،جواز مضاربه‌ به‌ عنوان مالک یا عامل،جواز‌ مزارعه‌ به عـنوان‌ ‌ ‌مـالک‌ یا‌ زارع،جواز مساقات به عنوان مالک‌ درخت‌ یا آبیار،جواز شرکت،جواز در قـرض بـه عـنوان مقرض (قرض‌دهنده یا‌ مقترض‌(قرض‌گیرنده)،جواز در حواله به عنوان‌ مدیون،دائن یا محال‌ علیه‌،جواز بـرکفالت به عنوان کفیل‌،جواز‌ در وکالت به عنوان وکیل یا موکّل، جواز براقرار بـه عنوان مقرّ،جواز‌ هـبه‌ بـه عنوان واهب یا موهوب‌له‌،جواز‌ بروقف‌، حبس و صدقه به‌ عنوان‌ واقف،حابس و متصدق،جواز‌ وصیت‌ به عنوان موصی یا وصیّ،جواز در وصایت،جواز تصرف در اموال،جواز برای‌ عقد‌ نکاح،جواز طـلاق و خلع،جواز حلف‌ و یمین‌،جواز نذر‌،جواز‌ برداشت‌ لقطه و لقیط.

برای انجام‌ هرامر حقوقی که نیازمند ایجاب و قبول باشد،بلوغ شرط اساسی است که با فقدان آن‌ هیچ‌ قراردادی منعقد نـمی‌شود.

ج. در حـوزۀ حدود‌

با‌ سیری‌ در‌ مجموعۀ‌ حدود و قصاص،به‌ خوبی‌ روشن می‌شود که بلوغ شرعی و قانونی به عنوان شرط عمده در اجرای حدود الهی است؛به‌ دیگر‌ سخن‌،بلوغ اعلام پایان رفع القـلم و آغـاز جری‌ القلم‌ است‌.به‌ هرصورت‌،بلوغ‌ در کیفرهای زیر معتبر است:

اعتبار بلوغ در اجرای حد:زنا،قذف،و قیادت.

اعتبار بلوغ در اجرای حد لواط و مساحقه.

اعتبار بلوغ در اجرای حد شرب خمر‌،سـرقت و مـحاربه.

اعتبار بلوغ در اثبات زنای محصنه.

اعتبار بلوغ در اجرای قصاص.

افزون برتمام اینها،اثبات این جرائم به وسیله اقرار مجرم، و اعمال دیگر مجازاتها و کیفرها، از جمله مجازات‌ تخریب‌ اموال عمومی و تـخلف از مـقررات نـیز منوط بر بلوغ است.

اعـتبار بـلوغ در تـحقق اظهار، لعان و ایلاء

اعتبار بـلوغ در پرداخـت دیـۀ قتل خطأیی،به عنوان عاقله.

منابع:

majmaqom.ir

fa.wikishia.net

سن بلوغ دختران در فقه امامیه - محمدفاکر میبدی - مطالعات فقه امامیه - شماره 1 - 1393

بررسی سن بلوغ از دیدگاه فقهی - زهرا فهرستی - فقه و مبانی حقوق - شماره 8

پایگاه خبری حقوق نیوز - دین و اندیشه

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید