امروز: چهارشنبه, ۲۵ مهر ۱۴۰۳ برابر با ۱۲ ربيع الآخر ۱۴۴۶ قمری و ۱۶ اکتبر ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 272511
۲۳۶۰۵
۹
۰
نسخه چاپی
Behaviorism

رفتارگرایی | اصول رفتار گرایی | متفکرین اصلی در رفتارگرایی | انتقاد به رفتارگرایی

رفتارگرایی مکتب و نگرشی است که از دیرباز در میان اندیشمندان و تحلیل‌گران و فیلسوفان رواج داشته است.

رفتارگرایی | اصول رفتار گرایی | متفکرین اصلی در رفتارگرایی | انتقاد به رفتارگرایی

رفتارگرایی یکی از مکاتب روان‌شناسی به معنای تلاش جاه‌طلبانه برای پی‌بردن به قوانین عمومی یادگیری انسان و حیوان در آزمایشگاه و بکار بردن این قوانین در کلاس درس، محیط کار، ندامتگاه و جامعه است.

رفتارگرایی

رفتار behavior یعنی عملی که از فرد سر می‌زند یا سخنی که بر زبان می‌آورد. در روان‌شناسی رفتار، این واژه دقیق‌تر تعریف می‌شود: هر فعالیتی که موجود زنده انجام دهد و به وسیله موجود زنده دیگر، قابل اندازه‌گیری و مشاهده باشد را رفتار گویند.

رفتارگرایی به یک رویکرد روانشناختی اشاره می‌کند که بر روش‌های علمی و عینی تحقیقی تأکید دارد. این رویکرد صرفاً به بررسی رفتارهای مربوط به محرک-پاسخ عینی علاقه‌مند بوده و بیان می‌دارد که تمام رفتارها از طریق تعامل با محیط آموخته می‌شوند. جنبش رفتارگرایانه در سال 1913 و با نگارش مقاله‌ای از سوی جان واتسون تحت عنوان «روانشناسی از دید یک رفتارگرا» آغاز شد که وی در آن تعدادی از مفروضات اساسی در مورد روش‌شناسی و تجزیه و تحلیل رفتاری را ارائه می‌دهد:

فرضیه‌های اولیه رفتارگرایی

1- تمام رفتارها از محیط آموخته شده است:

رفتارگرایی با تأکید بر تأثیر نقش عوامل محیطی در رفتار، آنها را به فاکتورهای ارثی و ممانعت‌کننده‌های ذاتی تقسیم می‌کند. این عوامل اساساً به تمرکز بر یادگیری مربوط می‌شوند. ما رفتار جدیدی را از طریق شرطی‌سازی کلاسیک یا عامل (که به طور کلی به عنوان «نظریه‌ی یادگیری» شناخته می‌شود) می‌آموزیم. بنابراین، ذهن ما در هنگام تولد، همانند «یک لوح سفید و نانوشته» است (لوحی سفید و پاک).

2- روانشناسی باید به عنوان یک علم دیده شود:

نظریه‌ها باید توسط داده‌های تجربی حاصله از طریق مشاهدات کنترل شده و اندازه‌گیری دقیق رفتار پشتیبانی شوند. واتسون (۱۹۱۳) اظهار داشت که: «روانشناسی از دید رفتارگرایان، یک شاخه‌ی آزمایشی کاملاً علمی از علوم طبیعی محسوب می‌شود. هدف نظری آن، پیش‌بینی و کنترل است». درنتیجه اجزای یک نظریه باید ساده باشد. رفتارگرایان استفاده از تعاریف عملیاتی (تعریف متغیرها از نظر رویدادهای قابل مشاهده و قابل اندازه‌گیری) را پیشنهاد می‌کنند.

3- رفتارگرایی عمدتاً در پی بررسی رفتار قابل مشاهده است و از این رو در مقابل رویدادهای داخلی مانند تفکر و احساسات قرار دارد:

در حالیکه رفتارگرایان اغلب وجود و شناخت احساسات را می‌پذیرند، اما ترجیح می‌دهند که آنها را مطالعه نکنند، زیرا تنها رفتار قابل مشاهده (به عبارت دیگر رفتار خارجی) است که می‌تواند از نظر عینی و علمی اندازه‌گیری شود. بنابراین، رویدادهای داخلی از قبیل تفکر باید از طریق اصطلاحات رفتاری توضیح داده شوند (و یا روی هم رفته حذف شوند).

4- بین یادگیری در انسان و دیگر حیوانات اختلاف کمی وجود دارد:

هیچگونه تفاوت بنیادینی (از لحاظ کیفی) بین رفتار انسان و حیوانات وجود ندارد. بنابراین، تحقیق را می‌توان هم روی حیوانات و هم بر روی انسان انجام داد (به عبارت دیگر، روانشناسی مقایسه‌ای). بنابراین موش‌ها و کبوترها منبع اصلی اطلاعات برای رفتارگرایان بودند، زیرا محیط آنها را می‌توان به راحتی کنترل کرد.

5- رفتار ناشی از فرایند محرک-پاسخ است:

تمام رفتارها، بدون توجه به اینکه تا چه حد پیچیده هستند، می‌توانند به یک رابطه‌ی محرک-پاسخ ساده شده و تقلیل یابند. واتسون هدف از روانشناسی را اینچنین بیان می‌دارد: «پیش‌بینی این امر که اِعمال محرک‌ها، چه واکنش‌هایی را در پی خواهد داشت و یا اینکه با توجه به واکنش موردنظر، چه موقعیت و یا محرکی سبب بروز واکنش شده است.»

واتسون و سایر رفتارگرایان معتقد بودند که تقریبا تمام رفتارها از طریق شرطی سازی (نوعی یادگیری) به وجود می آید و محیط با تقویت بعضی عادات خاص، رفتار را تحکیم می کند. برای مثال دادن بیسکوییت به کودکان برای قطع نق نق آن ها، عادت نق نق کردن را تقویت می کند. رفتارگرایان پاسخ شرطی را کوچکترین واحد رفتار می دانستند که با ترکیب چند واحد از آن ها پیچیده تر ساخته می شود.

واتسون دو تاثیر مهم بر روان شناسی بر جای گذاشت. اول آن که موضوع روان شناسی را به مطالعه رفتار تغییر داد و دوم اینکه هدف روان شناسی را تلاش برای پیش بینی و کنترل کردن رفتار تعیین کرد.

از 1920 تا اواسط 1950 رفتار گرایی رشد فزاینده ای داشت و به نیروی غالب روان شناسی تبدیل شد.

رفتارگرایی | اصول رفتار گرایی | متفکرین اصلی در رفتارگرایی | انتقاد به رفتارگرایی

اصول رفتار گرایی

رفتار گرایی یا همان روان شناسی رفتاری یک نظریه یادگیری بر اساس این ایده است که رفتارها از طریق شرطی شدن آموخته می شوند. شرطی شدن نیز از طریق تعامل با محیط رخ می دهد. رفتار گرا ها معتقدند که پاسخ های ما به محرک های محیطی تمام رفتارهای ما را شکل می دهد.

بر اساس این مکتب فکری، رفتار را می توان به صورت سیستماتیک و به شیوه ای که قابل مشاهده باشد بدون در نظر گرفتن هرگونه حالت درونی مطالعه کرد. این رویکرد مطرح می کند که تنها رفتارهای قابل مشاهده باید مطالعه شوند به این خاطر که حالت های درونی مانند شناخت ها، هیجان ها و خلق ها بسیار ذهنی هستند.

جمله ی معروف پایه گذار مکتب رفتارگرایی:

دو جین بچه سالم با مشخصاتی که من می گویم را به من بدهید، تضمین می کنم هر کدام از آن ها را انتخاب کنید، صرف نظر از استعداد، علاقه، گرایش، توانایی و نژادش، هرجور متخصصی که بخواهید، پزشک، حقوقدان، هنرمند، بازرگان و حتی گدا و دزد، بار آورم.

همان طور که از جمله واتسون برمی آید رفتارگرا های افراطی معتقدند که هر رفتاری را می توان به هر فردی آموزش داد بدون توجه به زمینه ژنتیکی، صفات شخصیتی، و افکار درونی آن فرد. تمام رفتار ها را می توان از طریق شرطی سازی به فرد آموزش داد.

دو نوع خاص از شرطی سازی وجود دارد:

شرطی سازی کلاسیک تکنیکی است که در آن یک محرک خنثی با یک پاسخ جفت می شود. سپس محرک خنثی با محرکی که به صورت طبیعی پاسخ را برمی انگیزد جفت می شود. سرانجام محرک خنثی اولیه می تواند بدون محرک طبیعی برانگیزاننده پاسخ، رفتار فرد را فراخوانی کند. دو عنصر اصلی عبارت اند از محرک شرطی و پاسخ شرطی.

شرطی سازی عامل که گاهی به آن شرطی سازی ابزاری نیز گفته می شود روشی از یادگیری است که از طریق تقویت ها و تنبیه ها کار خود را انجام می دهد. از طریق شرطی سازی عامل بین یک رفتار و پیامد آن رفتار رابطه ای برقرار می شود. زمانی که رفتار با یک پیامد خوشایند همراه شود به احتمال بیشتری آن رفتار در آینده نیز رخ خواهد داد. اما رفتارهایی که پیامدشان منفی باشد احتمال تکرار آن ها در آینده کاهش پیدا می کند.

متفکرین اصلی در رفتارگرایی

تعدادی از نظریه پردازان و روان شناسان در رفتارگرایی نقش عمده ای داشته اند:

1- جان بی واتسون

2- ایوان پاولوف

3- بی اف اسکینر

4- ادوارد ثرندایک

5- کلارک هال

انتقاد به رفتارگرایی

بسیاری از انتقادها مطرح می کنند که رفتارگرایی تک بعدی است و معتقدند که رفتارگراها تاثیرات درونی مانند خلق ها، افکار و احساسات را نادیده گرفته اند. رفتار گرایی تمام انواع یادگیری را نیز مطرح نکرده است به خصوص یادگیری هایی که بدون تقویت و تنبیه به وجود می آیند.

نقاط قوت رفتار گرایی

رفتار گرایی بر رفتارهای قابل مشاهده استوار است، بنابراین به راحتی کمی می شود و زمانی که پژوهش انجام می شود به راحتی می توان داده ها و اطلاعات را جمع آوری کرد.

تکنیک های درمانی اثر بخشی مانند تحلیل رفتار، اقتصاد ژتونی همگی در رفتار گرایی ریشه دارند. این رویکردها اغلب در تغییر رفتار های ناسازگار و مخرب هم در کودکان و هم در بزرگسالان بسیار مفید هستند.

  • منبع
  • ویکی فقه
  • روان حامی
  • دکتر ثنایی

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید