فرهنگ های سازمانی در بهترین حالت بهندرت موردبررسی قرارگرفته و در بدترین حالت کاملاً نادیده گرفتهشده است؛ چراکه شرکتها به قدرت آن برای تحول بیتوجه بودهاند.
فرهنگ و سازمان در فرهنگ سازمانی
از تركیب دو واژه فرهنگ و سازمان اندیش های تازه پدید آمده است كه هیچیك از آن دو واژه این اندیشه را در بر ندارد. سازمان یك استعاره برای نظم و تربیت است درحالی كه عناصر فرهنگ نه منظم هستند و نه با نظم. فرهنگ كمك می كند تا دربارە ی چیزی جدای از مسائل فنی در سازمان سخن گفته شود و باعث میشود نوعی از روان همراه با نوعی رمز و راز پدید آید.
بنابراین می توان گفت فرهنگ در یك سازمان مانند شخصیت در یك انسان است.
فرهنگ سازمانی پدیده ای است كه در سازمان است و همۀ اعضاء اتفاق نظر دارند كه یك دست ناپیدا افراد را در جهت نوعی رفتار نامرئی هدایت میكند. شناخت و درك چیزی كه فرهنگ سازمان را میسازد، شیوۀ ایجاد و دوام آن به ما كمك می كند تا بهتر بتوانیم رفتار افراد در سازمان را توجیه كنیم.
تقریباً تمامی پژوهشگران از فرهنگ سازمانی بهعنوان مجموعهای از ارزشها، باورها، عقاید، فرضیات و هنجارهای مشترک حاکم بر سازمان یاد میکنند. در واقع فرهنگ سازمانی همان چیزی است که بهعنوان یک پدیده درست به اعضای تازه وارد آموزش داده میشود و آن بیانگر بخش نانوشته و محسوس سازمان است.
در سال 2013، تحقیق انجامشده توسط گالوپ Gallup نشان داد؛ هنگامیکه سازمانها تلاشهای خود برای گسترش فرهنگ های سازمانی و مشارکت وسعت میبخشند، نتایج مرتبط نشان میدهد عملکرد کسبوکار تا ۲۴۰% افزایش مییابد و اثر بخشی سازمانی بهبود مییابد.
تعریف فرهنگ سازمانی
سازمانهایی که هدفمند هستند و اهداف و چشماندازهای روشنی دارند، احتمال زیاد فرهنگ های سازمانی مؤثری خواهند ساخت که آنان را در دستیابی به چشمانداز تعیینشده قادر میسازد.
فرهنگ سازمانی پیشفرضهای بنیادی دربارۀ ارزشها، باورها، هنجارها و نمادها است که به عضویت سازمان معنی میبخشد و به طور جمعی مورد قبول گروهی به عنوان راهنمای رفتارهای مورد انتظار است.
در ریشۀ هر فرهنگ سازمانی مجموعهای از ویژگیهای محوری قرار دارد که اعضای سازمان به طور جمعی برای آنها ارزش قائلاند.
برخی از این ویژگیها اهمیت ویژهای دارند. نخست سازمانها از منظر حساسیت نسبت به نیازهای مشتریان و کارکنان متفاوتاند؛ برای مثال سالها پیش فرهنگ سازمانی شرکت پست آمریکا(UPS) نسبت به نیازهای مشتریانش نسبتاً خشک و بدون انعطاف بود، اما امروزه فرهنگ سازمانی ارزش زیادی برای خدمت به مشتری و جلب رضایت آن قائل است.
دوم اینکه سازمانها از نظر علاقه به داشتن کارکنان خوش فکر با هم متفاوتاند. کارکنان شرکت((والت دیسنی)) دورۀ توجیهی طولانی را میگذرانند تا مطمئن شوند کارکنان به طور دقیق فهمیدهاند به میهمانان چه بگویند و چگونه با آنان رفتار کنند.
سوم اینکه سازمانها از منظر ارزش قائل شدن برای قبول مخاطره با هم متفاوتاند؛ برای مثال بانک آمریکا بسیار محافظه کار است و فقط سرمایهگذاریهایی که سریعترین بازگشت را دارند صورت میدهد، ولی خریداران در شرکت با مسئولیت محدود به سرمایهگذاریهای بسیار مطمئن تشویق نمیشوند.
چهارم سازمانها از نظر باز بودن نسبت به گزینههای ارتباطی متفاوتاند. در برخی از سازمانهای جدیدتر از کارکنان انتظار میرود آزادانه تصمیم بگیرند و با هرکسی برای انجام دادن کار ارتباط برقرار کنند.
ادگار شاین فرهنگ سازمانی را اینگونه تعریف میكند:
یك الگویی از مفروضات بنیادی است كه اعضای گروه برای حل مسائل مربوط به تطابق با محیط خارجی و تكامل داخلی آن را یاد میگیرند و چنان خوب عمل میكند كه معتبر شناخته شده، سپس بهصورت یك روش صحیح برای درك، اندیشه و احساس كردن در رابطه با حل مسائل سازمان به اعضای جدید آموخته میشود. جیمز پرسی معتقد است كه افراد یك سازمان دارای ارزشهای مشترك، عقاید، معیارهای مناسب برای رفتار، زبان مخصوص، رمزها و سایر الگوی فكری و رفتاری هستند و بهطور خلاصه، فرهنگ سازمان را الگویی از مقاصد مشترك افراد سازمان تعریف میكند.
مفهوم فرهنگ سازمانی
- ارزشهای غالب که بوسیله یک سازمان حمایت می شود و به کمک آنها کارها و امور روزمره سازمان انجام می پذیرد .
- مفروضات ، باور های بنیادی و معانی و مفاهیمی که بین اعضای سازمان مشترک است .
- در هر سازمان الگوهایی از باور ها ، سمبل ها و آداب و رسوم وجود دارد که به مرور زمان به وجود آمده اند ، این الگوها باعث می شوند درک مشترک و یکسانی در خصوص اینکه سازمان چیست و چگونه اعضا باید رفتار کنند به وجود آید .
- مجموعه ای از باور های بادوام و مشترک که از طریق واسطه های نمادین مبادله می شوند و در زندگی کاری انسان معنی پیدا می کند .
- نماد ها ، مراسم و افسانه های اساطیری مبادله می شوند تا ارزش ها و باور های یک سازمان را به اعضایش بشناسانند .
- ارزش های محوری قوی که مورد پذیرش گسترده قرار گرفته اند .
- مجموعه ای از ارزش های غالب و دارای ارتباط منطقی که با وسایل نمادین مانند داستانها ، افسانه های اساطیری و ضرب المثل ها مبادله می شوند .
- الگویی است از پیش فرض های بنیادین که گروهی خاص در مواجهه با مشکلات برای انطباق خود با محیط پیرامون و دستیابی به یکپارچگی و انسجام ، خلق ، کشف یا ایجاد کرده است .
اجزای فرهنگ سازمان
فرهنگ سازمانی از دو لایه ساخته شده است .
1- ارزش ها و باور ها ( طرز پوشش ، مراسم ، رفتار ، اسطوره ها و افسانه ها )
2- لایه پایه ای تر و شالوده اساسی فرهنگ سازمانی که به ارزش های زیربنایی ، مفروضات ، باورهای فکری افراد و گروه های سازمانی می پردازد .
نقش فرهنگ در سازمان
- هویت بخشی به افراد سازمان
- تعهد گروهی را آسان می کند
- پذیرش ( فرد نفوذ دیگران را احساس می کند )
- همانند شدن ( فرد از پذیرش نفوذ دیگران احساس رضایت بخشی دارد . )
- درونی کردن ( فرد از تعلق به یک سازمان احساس سربلندی کرده و احساس می کند سازگاری کامل با ارزش های سازمان دارد و این موضوع او را خشنود می سازد . در این زمان فرد کاملا مورد اعتماد سازمان خواهد بود.
- ثبات نظام اجتماعی را ترغیب می کند .
- شکل دادن رفتار کارکنان
- تاثیر بر نحوه عملکرد و تاثیر مدیریت
ارزش ها و باورهایی که باعث پیشرفت سازمان می شود
- اهمیت حالت غیر رسمی به منظور بالا بردن میزان تماس و ارتباط بین افراد
- اهمیت رشد و منافع اقتصادی سازمان
- مهم بودن یکایک افراد سازمان
- بهترین بودن
- مهم دانستن جزییات کار و انجام کار با کیفیت
- بیشتر افراد سازمان بایستی نوآور باشند و آمادگی پشتیبانی از ناکامی را داشته باشند
جو سازمانی
جو سازمانی یک ابزار ذهنی برای پی بردن به پویایی یک سازمان است . بنابر این جو سازمانی میزان برآورده شدن خواسته های نفرات را در سازمان مورد سنجش قرار می دهد .
موارد مورد نظر در بررسی جو سازمانی:
- احساس کارکنان نسبت به ساختار
- احساس کارکنان نسبت به پاسخگویی و خودکنترلی
- احساس کارکنان نسبت به دریافت پاداش
- احساس کارکنان نسبت به خطر پذیری
- احساس کارکنان نسبت به صمیمیت بین اعضا
- احساس کارکنان نسبت به حمایت دوجانبه (از بالا به پایین و از پایین به بالا)
- احساس کارکنان نسبت به استانداردها
- احساس کارکنان نسبت به تضاد و پذیرش عقاید مختلف
- احساس کارکنان نسبت به هویت
ویژگیهای فرهنگ سازمانی
نتایج مطالعاتی که به منظور میزان تعهد کارکنان و تعیین ارزشها عقاید اساسی آنان در برخی از سازمانهای موفق صورت گرفته است، 10 ویژگی فرهنگ سازمانی را با توجه به درجه اهمیتشان به شرح زیر اعلام گردیده است:
1- عملکرد
2- صداقت
3- رقابت
4- روحیه کار گروهی
5- روحیه سازمانی
6- نوآوری
7- حمایت مدیریت
8- موفقیتهای فردی
9- وفاداری
10- سابقه تاریخی سازمان
در صورتیکه فرهنگ سازمانی از زاویه این 10 ویژگی مورد توجه قرار گیرد، تصویر کاملی از آن به دست میآید. این تصویر بهصورت اساسی درمیآید که منعکسکننده نوع احساسات اعضاء، استنباط مشترک آنان، شیوه انجام امور و نوع رفتار آنان است.
انواع فرهنگ سازمانی
شناخت و ارزیابی فرهنگ به خصوص فرهنگ سازمانی از اهمیت بالایی برخوردار بوده و نظریهها و ابزارهای مختلف در این خصوص توسط محققان ارائه شده است.
در میان نظریهها و مدلهای مختلف، نظریهی چارچوب ارزشهای رقابتی (CVF) ارائه شده توسط کوین و کامرون (۲۰۰۶) به طور گسترده در پژوهشهای فرهنگ سازمانی استفاده میشود. فرض اساسی CVF این است که سازمانها معمولاً یکی از چهارنوع فرهنگ سازمانی زیر یا ترکیبی از آنها را دارا هستند :
1- فرهنگ تیمگرا (قبیلهای ، طایفهای یا همکاری) Clan
2- فرهنگ توسعهگرا (ویژه سالار) Adhocracy
3- فرهنگ نتیجهگرا (مبتنی بر بازار) Market
4- فرهنگ سلسلهمراتبی (مرتبه گرا)Hierarchy
کامرون و کوئین در ارتباط با CVF ابزاری به نام مدل ارزیابی فرهنگ سازمانی (OCAI) طراحی کردند که امروزه در بیش از ۱۰۰۰ سازمان استفاده شده و هدف آن پیشبینی و سنجش عملکرد سازمانی است.
اکثر رهبران ، فرهنگ سازمانی را به عنوان یکی از مهمترین موانع در مقابل خلق و به کارگیری داراییهای دانشی شناسایی کردهاند. با این حال برخی محققان معتقدند آن دسته از فرهنگهای سازمانی که مشوق به اشتراکگذاری دانش هستند میتوانند از طریق نظامهای انگیزش مناسب، رهبری مبتنی بر تعهد و فناوری به بهبود و گسترش مدیریت دانش در سازمان خود کمک نمایند.
فرهنگ قبیله
کار در یک مکان بسیار دوستانه صمیمی به گونهای که افراد مطالب زیادی را به اشتراک میگذارند. ویژگیهای معمول در یک سازمان با گرایش فرهنگی قبیلهای غالب عبارتند از کارگروهی، برنامههای مشارکت کارکنان، تعهد بالای کارکنان به سازمان و همکاران و تعهد بالای شرکت به کارمندان.
نکته: فرهنگ سازمانی قبیلهای تأثیر مثبت در رفتار به اشتراکگذاری دانش ضمنی دارد.
فرهنگ توسعهگرا
سازمانهایی که این نوع فرهنگ در آنها غالب است، معمولا ساختار ارگانیک دارند و مکانیکی نیستند و مشخصهی آنان پویایی محیط کار، خلاقیت و کارآفرینی است. این سازمانها پرسنل توانمند داشته و درجهی ریسکپذیری بالایی دارند. از دیگر مشخصات آنها رهبری مؤثر خلاق و ریسکپذیر است.
نکته: فرهنگ سازمانی توسعهگرا تأثیر مثبت در رفتار به اشتراکگذاری دانش ضمنی دارد.
فرهنگ بازار
تمرکز اصلی سازمانها در این نوع فرهنگ بر انجام معاملات با سایر ذینفعان و سهامداران برای ایجاد مزیت رقابتی است. رقابتپذیری و بهرهوری در واقع پایه و اساس فرهنگ بازار محور در سازمان را تشکیل میدهد. در سازمانی با نوع فرهنگی بازاری بردوباخت همه چیز است و انتظار میرود این رقابت برای بردن به سطوح فردی فرهنگ سازمانی رسوخ کند. دانش، “پروکسی” ( نماینده) برای قدرت میشود و این امر باعث بیثباتی در به اشتراکگذاری دانش به خصوص دانش ضمنی میگردد.
نکته: نوع فرهنگ سازمانی بازاری تأثیر منفی بر رفتار به اشتراکگذاری دانش ضمنی دارد.
فرهنگ سلسله مراتبی
سازمانهایی که تحت سلطهی این فرهنگ قرار دارند، غالباً با ساختار سلسله مراتبی رسمی و چندگانه مشخص میشوند. رویههای استاندارد شده و مشخص بر رفتار کارکنان حکومت میکند و هیچ قدرت اختیاری واگذار شده در کارکنان وجود ندارد یا بسیار اندک است.
در این نوع فرهنگ سازمانی تأکید شدیدی بر تقویت قانون و قانونمداری وجود دارد و نگرانیها و اولویتهای طولانی مدت سازمان عبارتند از ثبات و قابلیت پیشبینی آینده. فرهنگ سلسله مراتبی استفاده از رویههای عملیاتی استاندارد و بهترین شیوه عملکرد را پرورش میدهد و دارای لایههای متعدد عمودی (مقام و منصب) و افقی (واحدهای کاری) از سیلوهای عملیاتی نسبتاً در انزوا میباشد. ساختارها و روابط قدرت به عنوان موانع به اشتراکگذاری دانش ضمنی در این سازمانها عمل میکنند.
نکته: نوع فرهنگی سلسله مراتبی تأثیر منفی در رفتار به اشتراکگذاری دانش ضمنی دارد.
فرهنگ سازمانی قوی در سازمان
وقتی یک سازمان درون خود فرهنگ سازمانی قوی و غنی داشته باشد، سه اتفاق رخ خواهد داد: کارکنان میدانند که مدیریت ارشد از آنان چه انتظاراتی دارد و انتظار میرود در موقعیتهای مختلف چه رفتاری از آنان دیده شود. کارکنان هم به این باور میرسند که واکنشی که از آنان مورد انتظار است واکنشی کاملاً درست است و همچنین میدانند که اگر ارزشهای سازمان را به نمایش بگذارند، سازمان به آنها پاداش خواهد داد.
نقطه نظرات بالا به نوعی یک دید همه جانبه ازتعریف فرهنگ سازمانی را به ما ارائه داد. رهبران با کمک درکی دقیق از فرهنگ سازمانی میتوانند به خوبی سازمان خود را بشناسند و تحولات مثبت مدنظر خود را در سازمان اعمال نمایند.
دیدگاه