فروغالزمان فرخزاد شاعر معاصر ایرانی، هشتم دیماه سال ۱۳۱۳ در تهران به دنیا آمد و از سن نوجوانی نوشتن را آغاز کرد.
فروغ فرخزاد
فروغ فرخزاد شاعر نامدار معاصر ایران است و پنج دفتر شعر منتشر کرد که از نمونه های قابل توجه شعر معاصر فارسی هستند. فروغ فرخزاد با مجموعه های اسیر، دیوار و عصیان در قالب شعر نیمایی کار خود را شروع کرد.
فروغ در ظهر ۸ دیماه ۱۳۱۳ در خیابان معزالسلطنه کوچهٔ خادم آزاد در محلهٔ امیریه تهران از پدری تفرشی و مادری کاشانیتبار به دنیا آمد. فروغ فرزند چهارم توران وزیریتبار و سرهنگ محمد فرخزاد است. از دیگر اعضای خانواده او میتوان برادرش، فریدون فرخزاد و خواهر بزرگترش، پوران فرخزاد را نام برد.
او در جوانی دلبستهی پرویز شاپور شد که پانزده سال از او بزرگتر بود. ماحصل رابطهی آنها فرزندی بود که پس از جداییشان فرخزاد از دیدن او محروم شد. نامههای عاشقانهی این زن پیشازاین ازدواج و حتی پس از شکستش بازتابی از قلم توانای اوست که پس از چند سال منتشر شد.
فروغ فرخزاد به کشورهای مختلف اروپا سفر کرد و زبانهای ایتالیایی، فرانسوی و انگلیسی را آموخت. او با انتشار پنج دفتر شعر بهعنوان یکی از برجستهترین زنان شاعر معاصر ایران شناخته شد. فرخزاد سالهای آخر عمرش را صرف سینما و ساختن فیلم کرد و با بزرگان ادبیات و سینمای آن زمان همکاری کرد. زندگی پرفرازونشیب این شاعر ایرانی بسیار کوتاه اما تأثیرگذار بود؛ او با انتشار آثار درخشان نامش را در میان شاعران برجستهی معاصر ماندگار کرد. فروغ فرخزاد در سن 32 سالگی در بهمن سال 1345 براثر تصادف درگذشت.
او را در گورستان ظهیرالدوله با حضور «احمد شاملو»، «مهدی اخوان ثالث»، «هوشنگ ابتهاج»، «غلامحسین ساعدی»، «سیاوش کسرایی» و «صادق چوبک» به خاک سپردند. فروغ فرخزاد زنی بود که اندیشهاش فراتر از مکان و زمان بود و همواره دغدغهی آزادی زنان را داشت. او هنرمندی خودجوش بود که بدون هیچ تعلیمی قدم در عرصهی ادبیات گذاشت. فرخزاد با عطش سیریناپذیرش، خود جستوجو کرد و دیدن و دریافت کردن را آموخت و از قفسی که جامعه برایش ایجاد کرده بود، رهایی یافت.
ازدواج فروغ با پرویز شاپور
فروغ در سالهای ۱۳۳۰ در ۱۶ سالگی با پرویز شاپور طنزپرداز ایرانی که پسرخالهٔ مادر وی بود، ازدواج کرد. این ازدواج در سال ۱۳۳۴ به جدایی انجامید. حاصل این ازدواج، یک پسر به نام کامیار بود. فروغ پیش از ازدواج با شاپور، با وی نامهنگاریهای عاشقانهای داشت. این نامهها به همراه نامههای فروغ در زمان ازدواج این دو و همچنین نامههای وی به شاپور پس از جدایی از وی، بعدها توسط کامیار شاپور و عمران صلاحی در کتابی به نام «اولین تپشهای عاشقانهٔ قلبم» منتشر گردید.
سفر به اروپا پس از جدایی از شاپور، فروغ فرخزاد، برای گریز از هیاهوی روزمرگی، زندگی بسته و یکنواخت روابط شخصی و محفلی، به سفر رفت. او در این سیر و سفر، کوشید تا با فرهنگ اروپا آشنا شود. با آنکه زندگی روزانهاش به سختی میگذشت، به تئاتر و اپرا و موزه میرفت. وی در این دوره زبان ایتالیایی، فرانسه و آلمانی را آموخت. سفرهای فروغ به اروپا، آشناییاش با فرهنگ هنری و ادبی اروپایی، ذهن او را باز کرد و زمینهای برای دگرگونی فکری در او فراهم کرد.
آشنایی و ارتباط فروغ فرخزاد با ابراهیم گلستان و کارهای سینمایی
آشنایی با ابراهیم گلستان نویسنده و فیلمساز سرشناس ایرانی و همکاری با او، موجب تغییر دیدگاههای اجتماعی و در نتیجه تحول فکری و ادبی در فروغ شد. نامهٔ منتشر شدهٔ فروغ برای ابراهیم گلستان نشانگر وجود رابطه عاشقانه بین این دو است.
در سال ۱۳۳۷ سینما توجه فروغ را جلب میکند؛ و در این مسیر با ابراهیم گلستان آشنا میشود و این آشنایی مسیر زندگی فروغ را تغییر میدهد. این دو چهار سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۱ فیلم خانه سیاه است را در آسایشگاه جذامیان باباباغی تبریز میسازند. فروغ در سال ۱۳۴۲ در نمایشنامه شش شخصیت در جستجوی نویسنده اثر لوئیجی پیراندلو به کارگردانی پری صابری بازی چشمگیری از خود نشان میدهد. در زمستان همان سال خبر میرسد که فیلم خانه سیاه است برنده جایزه نخست جشنواره اوبر هاوزن شده و باز در همان سال مجموعه تولدی دیگر را با تیراژ بالای سه هزار نسخه توسط انتشارات مروارید منتشر کرد.
فروغ در سال ۱۳۴۳ به آلمان، ایتالیا و فرانسه سفر میکند. سال بعد در دومین جشنواره سینمای مؤلف در پزارو شرکت میکند که تهیهکنندگان سوئدی ساختن چند فیلم را به او پیشنهاد میدهند و ناشران اروپایی مشتاق نشر آثارش میشوند. پس از این دوره، وی مجموعه تولدی دیگر را منتشر کرد. اشعار وی در این کتاب تحسین گستردهای را برانگیخت؛ پس از آن مجموعه ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد را منتشر نمود.
در میان سالهای ۱۳۴۲–۴۳ فروغ یکبار دست به خودکشی زد که یک جعبه قرص گاردنال را خورد ولی خدمتکارش در هنگام غروب متوجه شد و او را به بیمارستان البرز برد.
آثار فروغ فرخزاد
۱۳۳۱: اسیر، شامل ۴۳ شعر
۱۳۳۵: دیوار، شامل ۲۵ قطعه شعر
۱۳۳۶: عصیان، شامل ۱۷ شعر
۱۳۴۱: تولدی دیگر، شامل ۳۵ شعر
۱۳۴۲: ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد، شامل ۷ شعر
ترجمه آثار فروغ فرخزاد
عربی: محمد الامین - غسان حمدان
آذری: صمد بهرنگی
انگلیسی: شعله ولپ-علی سلامی- حسن جوادی و سوسن سالیی- جاشکا کیسلر و امین بناتی- فرزانه میلانی- دیوید مارتین
فرانسوی: مهشید مشیری و سیلویا میلر
آلمانی: آنه ماری شیمل
ایتالیایی: دومینیکو اینگینیتو
کردی: حیدر خضری
ترکی: هاشم خسروشاهی
اردو: فهمیدا ریاض
ازبک: خورشید داورن
سالشمار زندگی فروغ
• ۱۳۳۶ سفر به آلمان و ایتالیا
• ۱۳۳۸ سفر به انگلستان جهت مطالعهٔ سینما و امور تشکیلاتی فیلم
• ۱۳۳۹ بازی در فیلمی مستند، دربارهٔ مراسم خواستگاری، به سفارش مؤسسهٔ فیلم ملی کانادا.
• ۱۳۳۹ تهیهٔ سومین قسمت فیلم آب و گرما.
• ۱۳۴۰ سفر مجدد به انگلستان جهت مطالعهٔ امور سینمایی – بازگشت به ایران و تهیهٔ یک فیلم کوتاه برای مؤسسه کیهان با همکاری سهراب سپهری
• ۱۳۴۱ سفر به تبریز جهت مقدمات فیلمی دربارهٔ جذامیها.
• ۱۳۴۱ سفر مجدد به تبریز همراه سه تن، اقامت در تبریز به مدت ۱۲ روز و تهیهٔ فیلم خانه سیاه است، دربارهٔ جذامیها.
• ۱۳۴۲ تهیهٔ فیلمنامه برای فیلمی که هرگز ساخته نشد.
• ۱۳۴۳ همکاری در فیلم خشت و آینه ساختهٔ ابراهیم گلستان.
• ۱۳۴۳ ترجمهٔ نمایشنامهٔ ژان مقدس اثر برنارد شاو دربارهٔ زندگی ژاندارک که قرار بود به روی صحنه بیاید و فروغ عهدهدار نقش ژاندارک باشد.
• ۱۳۴۳ ترجمهٔ سیاحتنامهٔ هنری میلر در یونان به نام ستون سنگی ماروسی. (چاپ نشد)
• ۱۳۴۳ چاپ برگزیدهٔ اشعار فروغ
• ۱۳۴۵ سفر مجدد به ایتالیا و شرکت در دومین فستیوال مؤلف.
پایان زندگی فروخ فرخزاد
فروغ فرخزاد، در ساعت ۴:۳۰ بعد از ظهر دوشنبه ۲۴ بهمن، ۱۳۴۵ هنگام رانندگی خودروی جیپ ابراهیم گلستان، در جاده دروس - قلهک، برای تصادف نکردن با اتوموبیل مهدکودک، از جاده منحرف شد و جان باخت.
روز چهارشنبه ۲۶ بهمن جسد او را در امامزاده اسماعیل قلهک شستند و با حضور خانواده، دوستان و علاقهمندانش در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپردند. صادق چوبک، ابوالقاسم انجوی شیرازی، جلال آلاحمد، مهدی اخوانثالث، احمد شاملو، هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی، بهرام بیضایی، نجف دریابندری، احمدرضا احمدی و بسیاری دیگر از هنرمندان و نویسندگان در این مراسم حاضر بودند.
آرزوی فروغ از زبان خودش
آرزوی من آزادی زنان ایران و تساوی حقوق آنها با مردان است… من به رنجهایی که خواهرانم در این مملکت در اثر بیعدالتی مردان میبرند، کاملاً واقف هستم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردها و آلام آنها به کار میبرم. آرزوی من ایجاد یک محیط مساعد برای فعالیتهای علمی هنری و اجتماعی زنان است.
با توجه به این که تطور احوال وجودی فروغ در طی دوران کوتاه زندگی خود به ما نشان میدهد که او به تقدیر و سرنوشت از پیش شکل گرفته برای خود راضی نبود و با جسارت و آزادی اراده در جهت تغییر ماهیت و نحوه تفکر و شخصیت خود گام برداشت، با توسل به اصل محوی تقدم وجود بر ماهیت مکتب اگزیستانسیالیسم و اشعار مکتوب او در دفاتر پنجگانه اش میتوان خوانشی اگزیستانسیالیستی از زیست جهان فروغ داشت.
یک نقاشی از فروغ فرخزاد متاثر از مکتب کوبیسم
دیدگاه