امروز: جمعه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 273738
۱۱۹۷
۱
۰
نسخه چاپی
ursula burns

اورسولا برنز | رئیس و مدیر عامل شرکت زیراکس

اورسولا برنز، رئیس و مدیر عامل شرکت زیراکس نخستین مدیر عامل زن آمریکایی، آفریقایی تبار بوده که به ریاست یکی از 500 شرکت بسیار موفق آمریکا، که توسط مجله فورچون رده بندی شده، رسیده است.

اورسولا برنز | رئیس و مدیر عامل شرکت زیراکس

اورسولا برنز، رئیس و مدیر عامل شرکت زیراکس نخستین مدیر عامل زن آمریکایی، آفریقایی تبار بوده که به ریاست یکی از 500 شرکت بسیار موفق آمریکا، که توسط مجله فورچون رده بندی شده، رسیده است.

همانگونه که می دانید در جوامع مختلف مهم ترین مقام و موقعیت های شغلی به مردان اختصاص دارد و در پست های مختلف تعداد مردان نسبت به زنان بیشتر است. اما این قضیه در حوزه فناوری صادق نیست. طبق تازه ترین آمار، صنعت فناوری تا به حال حدود 40 هزار نفر را مشغول به کار کرده که 60 درصد استخدام شده ها زن و 40 درصدشان مرد هستند. گرچه زنان 31 درصد از کل بازار کار را به خود اختصاص داده اند. اما حضور پررنگشان در عرصه تکنولوژی نشان می دهد که از نظر تعداد افراد شاغل در سایر زمینه ها نیز ممکن است گوی سبقت را از مردان بربایند. دلیل اصلی سنگینی کفه ترازوی اشتغال زنان نسبت به مردان در حوزه تکنولوژی هنوز معلوم نیست. اما به نظر می رسد موفقیت های افرادی چون ماریسا مایر، مدیر عامل یاهو، به رغم مراقبت از سه فرزند، زنان زیادی را به حضور در این عرصه برانگیخته است.

زیراکس با 130 هزار پرسنل یکی از شرکت های بزرگ و پیشرو جهان در بخش مدیریت اسناد است که در تولید و فروش پرینتر های رنگی و سیاه و سفید، سیستم های چند منظوره، دستگاه های فتوکپی و چاپ دیجیتال و سایر خدمات مربوط به این حوزه فعالیت دارد.

اورسولا برنز

اورسولا برنز در سپتامبر سال 1958 در جنوب شرقی منهتن، نیویورک به دنیا آمد. محله ای فقیر نشین که به گفته خود وی پاتوق دسته های خلافکار و معتاد به مواد مخدر است. اُلگا، مادر برنز که به تنهایی از سه فرزندش مراقبت می کرد زنی روشنفکر، عملگرا و خود ساخته بود. او با تمیز کردن مطب یک پزشک و نگهداری از بچه ها و دریافت دستمزدی ناچیز در قبال آن ها از فرزندانش پرستاری می کرد. او به رغم این که فقر و تنگدستی دامنگیرش بود همیشه از اوضاع و شرایط زندگی به نیکی یاد کرده و در اوقات فراغت در کنار فرزندانش به سخنرانیهای احساس برانگیز و امیدوار کننده گوش می کرد؛ از بیانی مثبت بهره مند بود و وقتش را با دوستان و آشنایانی می گذراند که می توانست از آنان چیزی بیاموزد. همچنین با بلند نظری و سعه صدر مسایل را به هیچ می گرفت و هرگز اجازه نمی داد که فقر و استیصال او و فرزندانش را در سیطره خود بگیرد و بر ابعاد وجودی شان حکم فرمایی کند.

شما به طور قطع با افرادی برخورد کرده اید که از سکونت در شهر سرد و بی روح یا زندگی در مکانی نامناسب و آزاردهنده گله و شکایت سر می دهند. در مقابل آنان کسانی هستند که بر خود تسلط کامل داشته و هیچ گاه و تحت هیچ شرایطی در صدد عیب جویی و خرده گیری از کسی و یا چیزی نیستند، زیرا این اندیشه را انتخاب کرده اند که:« به هر حال من اکنون در اینجا هستم، پس به جای اینکه به جنبه های منفی هر رویداد توجه کنم و آن را به رنجشی انبوه مبدل سازم باید با تسلط بر واکنش ها و هیجاناتم از قربانی شدنم توسط جریاناتی که تحت کنترلم نیست جلوگیری کنم.» الگا نیز از این قماش افراد بود. او به این حقیقت وقوف داشت که اظهارات والدین خواه مثبت یا منفی از دوران اولیه حیات در ژرف ترین سطوح ذهن بچه ها ثبت و ضبط می شود و به طور خودکار اوضاع و شرایط زندگیشان را در آینده تعیین می کند. به همین دلیل اغلب عبارات برانگیزاننده و نیرو بخشی را که از پیش آماده کرده بود خاموش یا با صدای بلند، حتی به صورت آواز و دعا ادا می کرد. این عبارات گرایشها و انتظارات اورسولا را از زندگی کاملا دگرگون ساخته و بر رنگ بوی احساس ها و ادراک هایش درباره جریان ها و پیشامد های زندگی اثر گذاشت و همین قالب های فکری نهایتا جزء جزء رویداد های زندگیش را به خود جذب کرد و آفرید. او هنوز رهنمود هایی را که مادرش اغلب بر آن ها تاکید می کرد به یاد دارد و گاه به آن ها اشاره می کند. به طور مثال:

1. مرام و معرفت و منش شما از منطقه ای که در آن سکونت دارید تاثیر نمی پذیرد.

2. درست است که در محله ای فقیرنشین و مملو از تبهکار و معتاد زندگی می کنید. اما نباید اجازه دهید که نارسایی ها و فقدان های این محیط بر زندگیتان سایه افکنده و بر عملکردتان نقش داشته باشد. در غیر این صورت خود را از تجربه های خوب محروم کرده و تاوان سنگینی خواهید پرداخت.

3. شما باید بیش از آن چه از جامعه می ستانید، به آن بیفزایید.

4. از کنجکاوی و آموختن لحظه ای غافل نشوید.

5. هر کاری را به بهترین شیوه ممکن انجام دهید.

6. تنها درباره چیز هایی نگران باشید که تحت کنترل شماست.

7. از تله های بازیچه کننده ای که در زندگی و در اجتماع ما وجود دارد آگاه و مطلع شوید.

اورسولا به یک مدرسه ی مذهبی، که بهترین مکان تحصیلی در آن ناحیه به شمار می آمد می رفت. خودش می گوید:« مدرسه خوبی بود. اما برنامه آموزشی آن به خواندن، نوشتن و ریاضیات محدود می شد و مواد درسی پیشرفته نظیر علوم و کامپیوتر نداشت. چون ریاضیاتم خیلی قوی بود. پس از فارغ التحصیلی استاد راهنمایم به من گفت بهتر است معلم، راهبه یا پرستار شوم. گرچه من به خاطر حمایت و تیزهوشی مادرم طعم فقر را نچشیده بودم. با وجود این خواهان کاری بودم که درآمدی بیش از تدریس داشته باشد. به توصیه مادرم به کتاب خانه رفتم، به تحقیق و تفحص پرداختم تا ببینم چه مشاغلی ضمن سرو کار داشتن با ریاضیات و فیزیک پر درآمد است. در آن زمان بازار کار مهندسان شیمی رونق داشت. به همین دلیل تصمیم گرفتم در این رشته تحصیل کنم. اما بعد از نخستین ترم، رشته ام را به مهندسی مکانیک تغییر دادم. درسهایم تلفیقی از ریاضیات، فیزیک و چیز های عملی بود که بسیار دوستشان داشتم.» به هر حال اورسولا در دانشکده پلی تکنیک دانشگاه نیویورک به تحصیل ادامه داد و در سال 1980 مدرک کارشناسی اش را از این دانشگاه گرفت.

او در تابستان همان سال به عنوان کارآموز در شرکت زیراکس مشغول به کار شد و یک سال بعد یعنی پس از پایان دوره فوق لیسانس از دانشگاه کلمبیا به صورت تمام وقت در زیراکس استخدام گردید. او حدود ده سال در بخش طراحی و توسعه محصول در این شرکت کار کرد و از تمام چالش های آن سالم و سرافراز بیرون آمد. زیرا ارزش هایی که مادرش در کودکی و نوجوانی همواره بر آن تاکید داشت مانند نظم، سختکوشی، بی باکی، وسعت نظر و پایداری سالار باطنی اش بود و بر افکار، عواطف، تصاویر ذهنی و عکس العمل هایش حکم فرمایی می کرد. به هر حال او در طول این مدت از موقعیت ها و فرصت های یادگیری، حد اعلای استفاده را به عمل آورد، رموز و ریزه کاری های آن را فرا گرفت و توانست با تبادل نظر با سایر کارشناسان و توسل به قوه ابتکارش محصولات بدیعی را با کیفت ممتاز عرضه کند. چندی نگذشت که اخبار مربوط به ابتکار عمل ها و نوآوری هایش به گوش مقامات بالا دست رسید. به همین دلیل در اواخر سال 1989 هیکس، یکی از مدیران ارشد اجرایی از او دعوت کرد که در جلسه هایش شرکت کندو از همین جا بود که راهش برای تصدی عالی ترین مقام در زیراکس هموار شد.

نگرش من از دو جنبه از وجودم تاثیر پذیرفته است. نخست این که یک زن سیاه پوست نیویورکی هستم و دوم این که یک مهندس می باشم. می دانم که باهوش هستم و نقطه نظر هایم ارزشمند و شنیدنی است.

یکی از صفات بارز اورسولا آن است که درباره هر موضوع پس از سنجیدن همه جوانب بی درنگ تصمیمی جسورانه گرفته، وارد میدان عمل شده و عواقب آن را می پذیرد. در واقع همین صراحت بیان و سرعت فوق العاده در تصمیم گیری دامنه نفوذ و اقتدارش را گسترش بخشیده است. او در طول جلسات با انتخاب چند کلمه درست و مناسب افراد را با خود هم رأی و هم صدا می کند، در مقام ارائه پیشنهاد می تواند بر مخالفت های مدیر چیره شده و وی را همراه خود سازد و در مقام مدیر کارکنانش را به فعالیت و تحرک وا دارد. قامت برافراشته، چهره سرشار از نیرومندی و چشمان تیز بینش از اعتماد به نفس بالای او حکایت دارد. رک گویی اورسولا نه تنها در ارتقاء او به سطوح بالا تر مفید بوده، بلکه موجبات پیشرفت زیراکس را نیز فراهم کرده است.

در شرایطی که مقامات ارشد بعضی از شرکت ها نمی توانند اظهار نظر های رک و بی پرده مسئولان سطوح پایین را تاب آورند و حتی ممکن است این ویژگی در بعضی شرکت ها به معنای پایان کار یک مدیر باشد، صراحت بیان اورسولا همیشه برایش مفید و مؤثر بوده است. او از آغاز کار با به چالش کشیدن مدیران ارشد در جلسات مختلف بر تأثیر کلام خود افزود و عواطف آنان را در جهت پذیرفتن نقطه نظر های خود برانگیخت. به طور مثال روزی پس از پایان جلسه ای با هیکس، مقام مافوقش، به او توضیح داد:« بهتر است برای ایده ها و نقطه نظر های مدیران در سطوح مختلف بهای بیشتری قایل شوید. بعلاوه برای انجام یک کار نیاز به صدور فرمان نیست؛ دستورات اکید افراد را در موضوع دفاعی قرار داده و بر تجری شان می افزاید. آنان تصور می کنند که با صدور فرمان بی جا تنها میل دارید رئیس بازی درآورید و بر مقام شامخ خویش به عنوان مدیر ارشد تأکید کنید.»

او در پایان افزود:« شیوه مدیریت منزوی و خودکامه که در اصل بر وجود یک شخص استوار است نمی تواند دوام پیدا کند، به هر دلیلی که باشد ایم مدیریت سرانجام از حرکت باز می ایستد.» وقتی هیکس از او پرسید که چگونه به خود اجازه می دهد با مقام بالا دست خود تا این اندازه رک و بی پروا سخن بگوید پاسخ داد:« افراد باهوش تر و مطلع تر از من بسیارند. اما من فرسنگ ها از آنان جلو تر هستم. زیرا آنان در لفافه و به طور ضمنی به همه چیز اشاره می کنند. به اعتقاد من صحبت کردن در لفافه نوعی ترمز در روابط حرفه ای و اجتماعی است. بعکس سخن رک و بی پرده یک کیفیت ممتاز به شمار می آید. هنگامی که عموم کارشناسان و صاحب نظران به چنین وضعیتی برسند. آنگاه شاهد پیدایش تحولی بنیادی در صنعت و تکنولوژی خواهیم بود. بعلاوه نحوه گفتار افراد نشان می دهد که چه طرز فکری دارند و از چه شخصیتی برخوردارند و دنیا را با چه دیدی می بینند. من از دیدن عبارت: او نمی تواند ارتباط شفاف و مشخصی با افراد برقرار سازد، در پرونده کارکنانم منزجرم. چنین فردی هر چه قدر هم که با استعداد و سخت کوش باشد در دنیای کسب و تجارت جایگاهی ندارد. زیرا عدم اظهارات صریح و بی پرده به او اجازه نمی دهد که در راه پیشرفت حرفه ای گام بردارد. این کسان به خود ایمان ندارند، قدرت درونشان را دست کم می گیرند و تحت تأثیر کمرویی، حجب و حیا و رودربایستی مکنونات قلبی شان را آشکار نمی سازند و طبعا نمی توانند چندان مفید و اثر بخش باشند.»

هیکس پس از آن که دریافت اورسولا به شدت دل در گروی کارش دارد، کنجکاوانه موانع و مشکلات را پیگیری کرده و نیروی تحرکش پیوسته در حال جوشش و فوران است پست دستیار اجرایی خود را به او پیشنهاد کرد. نخست اوسولا از این کار استقبال نکرد. اما پس از آن که دانست باید با هیکس به سفر های متعدد رفته و در تصمیم گیری های مهم شرکت کند پیشنهادش را پذیرفت. مقام و موقعیت جدید به او امکان داد با درگیری های تازه ای روبه رو شده و تجربه های جدیدی را کشف کند. به علاوه هیکس بارها سیاست های مدیریتی اش را به اورسولا منتقل کرد و او را به سمت تبدیل شدن به مدیری موفق پیش برد.

اورسولا به مدت چند ماه به عنوان دستیار اجرایی هیکس در جلسات متعدد با الامایر، مدیر عامل زیراکس در آن زمان، شرکت کرد و پس از مدتی متوجه تضاد در گفتار آقای مدیر عامل شد. به طور مثال الامایر در جلسه ای گفته بود که شرکت باید از استخدام نیروی جدید خودداری کند. در صورتی که یک ماه بعد در جلسه ی دیگری اعلام کرد که شرکت قصد دارد 1000 نیروی جدید استخدام کند. برنز تحت تأثیر روحیه خطر جوی خویش نتوانست این تضاد را تاب آورد. به همین دلیل در همان جلسه دستش را بلند کرد و از الامایر پرسید:« از حرفتان سر در نمی آورم. شما در ماه گذشته اعلام کردید که باید استخدام را متوقف کرد و حالا می گویید که قصد دارید 1000 نفر را در ماه آینده استخدام کنید، موضوع چیست؟»

الامایر نگاه معنی دار به برنز انداخت و بدون ارائه پاسخ به جلسه ادامه داد. چند هفته بعد الامایر اورسولا را به دفترش فراخواند. اورسولا تصور کرد که الامایر از پرسش اعتراض آمیز او رنجش به دل گرفته و قصد دارد به این بی پروایی واکنش نشان دهد. اما درست عکس این قضیه اتفاق افتاد. واقعیت امر این بود که الامایر، مدیر عامل زیراکس پس از گفتار جسورانه برنز پرونده او را از بایگانی گرفته و عملکرد وی را به دقت مطالعه کرده و دریافته بود که او طی چند سال در زیراکس بی امان و خستگی ناپذیر خدمت کرده و از چالش های مختلف سالم و سرافراز بیرون آمده است. به همین دلیل وی را از هیکس، معاونش گرفت و دستیار اجرایی خود ساخت.

به تجربه دریافته ام که وقتی حرف دلم را می زنم هم خودم احساس اطمینان و رضایت می کنم و هم دیگران.

اورسولا برنز در سال 1999، در مقام معاون اول بخش تولیدات جهانی با دوران بسیار سختی مواجه شد. زیراکس به خاطر راهبرد های انتقالی نادرست، بوروکراسی، افزایش قروض، احتمال ورشکستگی و سایر مشکلات به شدت دچار رکورد و سکون بود. و از آن جایی که اورسولا همواره زندگی فعال و پر جنب و جوشی داشت و نمی توانست در رکورد و کسالت در جا بزند تصمیم گرفت زیراکس را ترک کند. اما اعضای هیئت مدیره شرکت که به استعداد ها و توانایی های او ایمان داشتند از وی خواستند آستین ها را بالا زده و این زخم عفونی را درمان کند و همین جا بود که اورسولا دریافت تا چه اندازه برای زیراکس ارزشمند است و آنگاه این فکر از ذهنش گذشت که شاید روزی بتواند مدیر عامل این شرکت شود. در نتیجه عطش او برای کسب پیشرفت، نیروی محرکه عظیمی را در وی بسیج کرد.

این اعتقاد که کار یعنی جانفشانی، پنداری پوچ و میان تهی است. بیشتر روزها، حتی زمانی که زیراکس با مشکلات بسیار دست به گریبان بود، برای رسیدن به دفتر کارم لحظه شماری می کردم.

اورسولا برنز

چندی نگذشت که خانم آن مالکاهی رهبری زیراکس را به عهده گرفت و از آن پس و در طول یک دهه مالکاهی و اورسولا دوش به دوش یک دیگر کوشیدند این شرکت ورشکسته را به سوددهی برسانند. مالکاهی پس از آن که دریافت اورسولا در گرداندن امور زیراکس و تنظیم فعالیت های این شرکت نقش بنیادی دارد او را به عنوان عامل کلیدی تیم بازسازی زیراکس در نظر گرفت و مسئولیت کارهای روزمره را به عهده او گذاشت، و وقت خود را به سرویس دهی بهتر به مشتریان و سلامت مالی شرکت معطوف داشت. تقریبا از همان زمان اورسولا به عنوان گزینه اصلی جایگزین مالکاهی مطرح بود. کمک های مالکاهی به وی در زمینه آموزش روش های مختلف رهبری نیز این حس را تقویت کرد. سرانجام اورسولا برنز، در جولای سال 2009 به عنوان مدیر عامل شرکت جانشین مالکاهی شد. و از آن جایی که رابطه این دو بسیار صمیمانه بود، همکاریشان برای سال ها تداوم یافت و در طول این مدت مالکاهی در فرایند انتقال، اورسولا را یاری و حمایت کرد و ضریب موفقیت او را به میزان قابل توجهی بالا برد. اورسولا برنز در اولین سخنرانی اش به عنوان مدیر عامل خطاب به 130 هزار کارمند زیراکس گفت:« ما همه اعضای یک خانواده هستیم و باید با صداقت و همدلی در جهت رشد هر چه سریع تر شرکت گام برداریم.»

اگر می خواهید افرادتان از تمام توانشان مایه گذارند و به بهترین شیوه ممکن عمل کنند انتظاراتتان را بر حسب استعداد و شایستگی شان متعادل کنید.

نخستین عامل موفقیت اورسولا نجواهای مثبت مادرش بود که اندک اندک بر لوح ضمیرش ثبت و ضبط شد و این باور را در او القاء کرد که فردی هوشمند و خلاق و با استعداد بوده و لیاقت عالی ترین عطایای زندگی را دارد. خودش می گوید:« مادرم هرگز نمی گذاشت مشکلات ناشی از فقر و یا سکونت در محله ای مملو از مجرم و معتاد بر ما چیره شود. اجازه نمی داد دلهره های بی حاصل ذهنمان را مختل کرده، خواب را از چشمانمان ربوده و مانع از پیشرفت تحصیلی مان شود. اندرزهایش بسان چراغی فرا راهم قرار گرفت و با پرتو روشن خود راه درست را نشانم داد.»

دوم، اورسولا از سال های اولیه حیات در مدرسه ای مذهبی عواملی را که مایه تعالی و تکامل است شناخت، پرورش های معنوی و احیاء سجایای انسانی را آویزه گوش کرد و آموخت که هرگز در گفتار و رفتارش تصنع نکند و خویشتن را غیر از آن چه هست جلوه ندهد.

سوم، درباره انتخاب رشته تحصیلی و این که پس از فارغ التحصیلی بازار آن رشته چقدر گرم و پر رونق است تحقیق و بررسی فراوان کرد. هنگام تحصیل، در اوقات فراغت به خصوص تعطیلات تابستان به صورت پاره وقت در شرکتی که فعالیت در آن با رشته تحصیلی اش تطابق داشت مشغول به کار شد و هنگام کار در رده های مختلف، استراتژی ها و تدابیر مقامات بالا دست را کانون توجه قرار داد و پس از جرح و تعدیل آن ها را به خاطر سپرد.

چهارم، او همواره از پذیرفتن مسئولیت های بیشتر استقبال کرده و به میزان بسنده از ابتکار عمل، نوآوری و خلاقیت بهره مند است، مکانیزم زیراکس را به خوبی درک کرده و پیوسته برای برخورد با هر چالشی در حال آماده باش به سر می برد. رفتارش چنین می نماید که حتی لحظه ای ذهن خود را از مسأله ای که پیش روی شرکت است دور نمی سازد.

پنجم، اورسولا فردی ساده زیست است. هرگز تحت تأثیر موفقیت ثروت و شوکت خود را گم نکرده و با خودنمایی های زبانی و رفتاری و پوشیدن لباس های فاخر خود را از کسان دیگر جدا نمی کند.

ششم، اورسولا به میزان بسنده از خصلت گشادگی و آمادگی ذهن برای شنیدن سخنان هر کارمندی صرف نظر از پایگاه وی در سلسله مراتب شرکت، برخوردار است. مهم تر از همه او در محل کار چنان فضایی آفریده که بده و بستان آزاد نظر ها را در میان کارمندان و نیروی کار برانگیخته است. به اعتقاد بسیاری از افراد شیوه گفتاری وب بیش از حد سریع و غیر رسمی است. پس از انتخابش به عنوان مدیر عامل، برخی افراد به او توصیه کردند که روی نحوه ی حرف زدنش کار کند و او در پاسخ گفت:« نمیتوانم وقت زیادی را به جذابیت کلام خود اختصاص دهم. من برحسب تجربه و عادت سرعت، زیر و بم، آهنگ صدا و خلاصه لحن کلام خود را برگزیده ام و مایل نیستم از لحن شخص دیگری تقلید کنم.» بد نیست بدانید که اورسولا خرید های روزانه اش را شخصا انجام می دهد و مانند سایر مردم در صف فروشگاه می ایستد. وقتی فردی علت را جویا شد با تعجب پاسخ داد:« به من بگویید چه کسی باید خرید های مرا انجام دهد.» اورسولا برنز در سال 2014 حدود 19 میلیون دلار حقوق و مبالغ قابل توجهی پاداش و سود سهام دریافت کرد. او به جز مدیر عامل زیراکس در مؤسسه های آموزشی، اقتصادی و عام المنفعه زیادی، که در زیر به آن اشاره شده، عضو و یا حمایت کننده است. در سال 2010 اوباما، رئیس جمهور آمریکا او را به معاونت شورای صادرات منصوب کرد. اورسولا هنگامی که دستیار اجرایی هیکس بود با آقای لیودبین، که او نیز در زیراکس کار می کند ازدواج کرد و اکنون همراه همسر، دختر نوجوان و پسرش که دانشجوی دانشگاه ام، آی،تی است در منهتن، نیویورک زندگی می کند. هنوزم که هنوز است او ابعاد زندگی خود را با معیار ها و استاندارد هایی که مادرش در ذهنش تعریف کرد می سنجد و گاه در سخنرانی ها و یا خطاب به دیگران به آن ها اشاره می کند. به طور مثال:« شما باید بیشتر از آنچه از جامعه می ستانید، به آن بیفزایید.» او در دوران اولیه حیات به قابلیت گسترش، پرورش و شکوفایی کمال خود و تبدیل شدن به آن چه در توان او بود ایمان آورد و تحت تأثیر این اعتقادات باطنی در جایگاهی که خاص خودش بود نشست و استعداد های نهفته اش را برملا کرد. سایر مسئولیت های برنز عبارت است از:

American Express Corporation رئیس هیئت مدیره

Exxon Mobil Corporation عضو هیئت مدیره

First (for inspiration and recognition of science and technology) مشاور رئیس سازمان عام المنفعه

National Academy Foudation (NIT) عضو هیئت مدیره

Change The Equation (Stem) رئیس هیئت مدیره و بنیانگذار مؤسسه

که در جهت ارتقاء سیستم آموزشی آمریکا در علوم، تکنولوژی و مهندسی و ریاضیات گام بر میدارد.

چنانچه گفته شد اورسولا در فهرست 500 شرکت موفق آمریکا که توسط مجله فوربز رده بندی شده، نه تنها نخستین مدیر عامل زن سیاه پوست به شمار می آید، بلکه نخستین باری است که در شرکتی با این مقیاس یک مدیر عامل زن جانشین مدیر عامل زن دیگری می شود. همچنین اورسولا در سال 2014 به عنوان بیست و دومین زن قدرتمند جهان شاخته شد. بی پروایی اش در مقام سخن، اراده آهنینی که برای پایداری در تصمیم خود به کار می گیرد و راهی را که برای مصلحت زیراکس در پیش گرفته برای هر رهبری درس هایی آموزنده است.

منبع: سرگذشت مشهورترین زنان کارآفرین جهان - محمدرضا آل یاسین و مونا آل یاسین

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید