امروز: جمعه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 279194
۱۵۵۸
۱
۰
نسخه چاپی

بیوگرافی جان بی واتسون و آزمایش آلبرت کوچولو در روانشناسی

بیوگرافی جان بی واتسون و آزمایش آلبرت کوچولو در روانشناسی

جان بی واتسون یک روانشناس پیشرو بود که نقش مهمی در توسعه رفتارگرایی داشت. واتسون معتقد بود که روانشناسی در درجه اول باید رفتار قابل مشاهده علمی باشد. او به خاطر تحقیقاتش در مورد فرآیند شرطی سازی به یاد می آید.

واتسون همچنین برای آزمایش آلبرت کوچولو شناخته شده است، که در آن نشان داد که یک کودک را می توان شرطی کرد که از یک محرک خنثی قبلی بترسد. تحقیقات او همچنین نشان داد که این ترس را می توان به سایر اشیاء مشابه تعمیم داد.

اوایل زندگی واتسون

جان بی واتسون در 9 ژانویه 1878 به دنیا آمد و در کارولینای جنوبی بزرگ شد. او در سن 16 سالگی وارد دانشگاه فورمن شد. پس از فارغ التحصیلی پنج سال بعد با مدرک کارشناسی ارشد، تحصیل در رشته روانشناسی را در دانشگاه شیکاگو آغاز کرد و دکترای خود را در روانشناسی در سال 1903 دریافت کرد.

حرفه

واتسون در سال 1908 تدریس روانشناسی را در دانشگاه جانز هاپکینز آغاز کرد. در سال 1913 او یک سخنرانی اساسی در دانشگاه کلمبیا با عنوان "روانشناسی به مثابه دیدگاه رفتارگرایان" ارائه کرد که اساساً موقعیت رفتارگرایی را شرح می دهد.

از نظر واتسون، روانشناسی باید علم رفتار قابل مشاهده باشد.

روان‌شناسی به‌عنوان دیدگاه رفتارگرا، یک شاخه تجربی کاملاً عینی از علوم طبیعی است. هدف نظری آن پیش بینی و کنترل رفتار است. درون‌نگری هیچ بخش اساسی از روش‌های آن را تشکیل نمی‌دهد، و همچنین ارزش علمی داده‌های آن به آمادگی آن‌ها برای تفسیر بر حسب آگاهی بستگی ندارد.

آزمایش آلبرت کوچولو

جان واتسون و یک دستیار فارغ التحصیل به نام روزالی راینر در مشهورترین و بحث برانگیزترین آزمایش خود که امروزه به عنوان آزمایش "آلبرت کوچولو" شناخته می شود، یک کودک کوچک را شرطی کردند که از موش سفید بترسد. آنها این کار را با جفت کردن مکرر موش سفید با صدایی بلند و ترسناک انجام دادند.

آنها همچنین توانستند نشان دهند که این ترس را می توان به اجسام سفید و پشمالوی غیر از موش سفید تعمیم داد. اصول اخلاقی آزمایش امروزه اغلب مورد انتقاد قرار می گیرد، به ویژه به این دلیل که ترس کودک هرگز از حالت شرطی خارج نشد.

در سال 2009، محققان اعلام کردند که آلبرت کوچک پسری به نام داگلاس مریت است. زیر سوال بردن آنچه برای کودک اتفاق افتاد، برای چندین دهه بسیاری را به خود مشغول کرده بود.

متأسفانه، محققان دریافتند که این کودک در سن شش سالگی به دلیل هیدروسفالی، یک وضعیت پزشکی که در آن مایع در داخل جمجمه تجمع می‌یابد، درگذشت.

در سال 2012، محققان اعلام کردند که مریت در زمان آزمایش آلبرت کوچولو از اختلالات عصبی رنج می برد و واتسون ممکن است آگاهانه پسر را به عنوان یک کودک "سالم" و "عادی" به اشتباه معرفی کرده باشد. با این حال، در سال 2014، محققان پ اعلام کردند که کودک دیگری، آلبرت بارگر، با ویژگی های آلبرت کوچولو بهتر از داگلاس مریت مطابقت دارد.

ترک دانشگاه

واتسون تا سال 1920 در دانشگاه جانز هاپکینز ماند. او با راینر رابطه نامشروع داشت، از همسر اولش طلاق گرفت و سپس دانشگاه از او خواست تا از سمت خود استعفا دهد. واتسون بعداً با راینر ازدواج کرد و آن دو تا زمان مرگ او در سال 1935 با هم ماندند. پس از ترک پست علمی خود، واتسون شروع به کار برای یک آژانس تبلیغاتی کرد و تا زمان بازنشستگی در سال 1945 در آنجا ماند.

در اواخر عمرش، روابط ضعیف واتسون با فرزندانش به تدریج بدتر شد. او آخرین سال‌های زندگی خود را در مزرعه‌ای در کنتیکت گذراند. اندکی قبل از مرگش در 25 سپتامبر 1958، او بسیاری از اوراق و نامه های شخصی منتشرنشده خود را سوزاند.

کمک به روانشناسی

واتسون زمینه را برای رفتارگرایی فراهم کرد که به زودی بر روانشناسی تسلط یافت. در حالی که رفتارگرایی پس از سال 1950 شروع به از دست دادن قدرت خود کرد، بسیاری از مفاهیم و اصول هنوز به طور گسترده امروزه مورد استفاده قرار می گیرند. شرطی سازی و اصلاح رفتار هنوز به طور گسترده در درمان و آموزش رفتاری برای کمک به مراجعان برای تغییر رفتارهای مشکل ساز و توسعه مهارت های جدید استفاده می شود.

  • منبع
  • حقوق نیوز

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید