امروز: جمعه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 274364
۱۲۴۲
۱
۰
نسخه چاپی

جنبش حقوق مدنی آمریکا | دستاوردهای قانونی جنبش حقوق مدنی آمریکا

جنبش حقوق مدنی به اعتراض های اجتماعی در ایالات متحده گفته می شود که هدف آن ها پایان دادن به تفکیک و تبعیض نژادی علیه آمریکایی های سیاه پوست و برخورداری سیاهان از حق رای دادن در قانون اساسی بود. این جنبش در سال های 1955 تا 1968 در جنوب آمریکا فعالیت داشت و ماهیت خود را به طور عمده از مبارزات مقاومت مدنی گرفته است.

جنبش حقوق مدنی آمریکا | دستاوردهای قانونی جنبش حقوق مدنی آمریکا

جنبش حقوق مدنی به اعتراض های اجتماعی در ایالات متحده گفته می شود که هدف آن ها پایان دادن به تفکیک و تبعیض نژادی علیه آمریکایی های سیاه پوست و برخورداری سیاهان از حق رای دادن در قانون اساسی بود. این جنبش در سال های 1955 تا 1968 در جنوب آمریکا فعالیت داشت و ماهیت خود را به طور عمده از مبارزات مقاومت مدنی گرفته است.

پیش زمینه های جنبش حقوق مدنی آمریکا

جنبش های اجتماعی، از انواع رفتارهای جمعی و اعتراضی هستند که در جوامع مدرن سر برآورده اند. این جنبش ها از سال 1960 به بعد در بسیاری از کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی فعالیت دارند و اغلب نیروها و گروه های مختلفی را در بر می گیرند.

به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران این جنبش ها نوعی کوشش جمعی تقریباً سازمان یافته ی بخش زیادی از افراد جامعه هستند که با هدف دگرگونی و تغییر در اندیشه، رفتار، مناسبات اجتماعی و عناصر جامعه و به صورت یکپارچه و هماهنگ عمل می کردند.

جنبش سیاهان در آمریکای شمالی نمونه برجسته ای از این نوع جنبش ها است که از سال های دههی پنجاه در تلاش برای رفع تبعیض های نژادی و سایر نابرابری های اجتماعی در جامعه ی آمریکا فعال بوده است.

فراباوغ ساختارهای سياسی و اقتصادی را عاملی برای جنبش سياهان می داند و نابرابری در ثروت و كيفيت زندگی را عامل نارضايتی سياهان تلقی می كند.

اما ریشه این نابرابری ها را کجا باید جستجو کرد.

به اعتقاد بسیاری از پژوهشگران، تبعیض از زمان کشف قاره آمریکا در این کشور شکل گرفت و حتی با وجود اینکه فصل 8 اعلامیه ی حقوق مدنی 1964 تبعیض علیه افراد را بر اساس نژاد، رنگ، جنسیت، ملیت یا ناتوانی را غیرقانونی اعلام کرد، هنوز از بین نرفته است.

از نظر ساختمان طبقات اجتماعی، سیاهان آمریکا را از دو جهت در نظر می گیرند: نخست از نظر روابط آنان با سفیدپوستان که در رأس دولت قرار دارند و دیگر از نظر ساختمان داخلی اجتماعات آنان، شبکه ی روابط سیاه و سفید در آمریکا به شکلی بوده است که آنان را به نظام متحجر کاستی می توان تشبیه کرد. بدین ترتیب گفتنی است کل جامعه ی آمریکایی از دو کاست متمایز سفید و سیاه ترکیب یافته است که جدایی و فاصله ی بسیار میان آنان وجود دارد.

در هر کاست نیز به نوبه ی خود سلسله مراتبی از طبقات قشرهای اجتماعی وجود دارد. در اینجا منظور از کاست، بی تحرکی اجتماعی از یک گروه به گروه دیگر و جدایی آنان از یکدیگر بوده است.

این کاست به روابط سیاه با سفید گفته می شود، نه رابطه ی سیاه با سیاه یا سفید با سفید.

تمایزهای نژادی و قومی همچون بسیاری از تقسیمات اجتماعی با خطوط و تمایزهای دیگر اجتماعی، ارتباط نزدیک دارند.

در واقع، مبارزات اقوام و نژادها را سرچشمه ی تمایزهای طبقاتی در نظر گرفته اند. بسیاری از سیاهان آمریکا به کارگرانی ساده و بدون تخصص مبدل شده اند که اربابان سفیدپوست یا دستمزد پایین، آن ها را استثمار کرده اند، حال آنکه یهودیان بیشتر به کارهای تخصصی و تجاری مشغول بوده اند.

بنابراین مساله تبعیض و تفکیک میان جامعه سفیدپوستان با سیاه پوستان یکی از مشکلاتی است که جامعه آمریکا از دیرباز تاکنون با آن دست به گریبان بوده و موجب ناامنی اجتماعی میان برخی طبقات جامعه شده است.

اهمیت این موضوع به حدی است که همواره یکی از محورهای مهم رقابت احزاب سیاسی و مبارزات انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری در آمریکا به خصوص دو حزب دمکرات و جمهوری خواه بوده است.

صاحبان قدرت در آمریکا در تلاش بودند این دو طیف و گروه اجتماعی را در اموری مانند اسکان، حق رای، سطح کیفی زندگی و...از یکدیگر متمایز کنند و در همه ی امور، سفیدپوستان را مقدم دارند که این خود ظلمی فاحش و نابخشودنی است.

از لحاظ تاریخی، یکی از سازمان های تبعیض نژادی که در آمریکا ایجاد شد و خشونت زیادی را بر ضد سیاهان اعمال کرد کوکلوس کلان بود که برای مخالفت با آزادی بردگان به وجود آمد و برای استثمار بیشتر بردگان به نفع سرمایه داران گام برداشت. این خود نتیجه ی زندگی مادی مربوط به اوایل قرن نوزدهم بود و سه بار شکست خورد؛ ولی اکنون نیز سرسخت ترین دشمن سیاه پوستان و مخالف هرگونه آزادی های مشروع و قانونی و حقوق بشری طبقات سیاهان است.

مبارزه بر ضد ستم های رایج شده و سندیکاهایی که سیاهان را به بردگی می گرفتند، در نیمه ی دوم قرن بیستم آغاز شد.

مهم ترین دوران این مبارزه، دوران ایجاد یک جنبش در آمریکا برای حمایت از حقوق سیاهان است که برای رفع تبعیض ایجاد شد.

جنبش حقوق مدنی آمریکا با تصویب قانون حقوق مدنی 1964 که تبعیض در استخدام، اتحادیه های کار و محیط های عمومی را ممنوع می کرد، به اوج خود رسید.

آمرییکاییان آفریقایی تبار، انگیزش زیادی در طول جنبش حقوق مدنی آمریکا کسب کردند.

در آستانه ی این جنبش بود که مارتین لوترکینگ سخنرانی من یک رویا دارم خود را ایراد کرد و حقوق سیاسی و اقتصادی، خیلی زود برای سیاه پوستان تضمین شد.

جنبش حقوق مدنی آمریکا | دستاوردهای قانونی جنبش حقوق مدنی آمریکا

جنبش حقوق مدنی آمریکا

جنبش حقوق مدنی به اعتراض های اجتماعی در ایالات متحده گفته می شود که هدف آن ها پایان دادن به تفکیک و تبعیض نژادی علیه آمریکایی های سیاه پوست و برخورداری سیاهان از حق رای دادن در قانون اساسی بود. این جنبش در سال های 1955 تا 1968 در جنوب آمریکا فعالیت داشت و ماهیت خود را به طور عمده از مبارزات مقاومت مدنی گرفته است.

بین سال های 1955 و 1968 اقداماتی چون تظاهرات، خشونت، پرهیز و نافرمانی مدنی باعث ایجاد شرایط بحرانی میان فعالان مدنی و مقامات دولتی شد. مقام ها، صاحبان صنایع و شرکت ها و تشکل ها در هر سه سطح فدرال، کشوری و محلی، مجبور بودند بلافاصله به این شرایط، که منعکس کننده ی بی عدالتی علیه آمریکایی های آفریقایی تبار بود، واکنش نشان دهند.

جنبش حقوق مدنی آمریکا | دستاوردهای قانونی جنبش حقوق مدنی آمریکا

دستاوردهای قانونی جنبش حقوق مدنی آمریکا

دستاوردهای قانونی عمده در طول این دوره از جنبش حقوق مدنی عبارت بودند از: 

1- تصویب قانون حقوق مدنی در سال 1964 که هرگونه تبعیض بر اساس نژاد، رنگ، مذهب یا اصالت را ممنوع اعلام می کرد.

2- قانون حق رای در سال 1965 که حق رای دادن را احیا و محافظت می کرد.

3- قانون خدمات مهاجرتی و تابعیت در سال 1965 که به طرز در خور توجهی مهاجرت غیراروپایی ها را به آمریکا افزایش داد.

4- قانون معاملات مسکن منصفانه در سال 1968 که هرگونه تبعیض در معاملات خرید یا اجاره مسکن را ممنوع اعلام می کرد

5- آمریکایی های آفریقایی تبار در جنوب کشور دوباره به سیاست راه یافتند و جوان های بسیاری از این جنبش الهام گرفتند.

در تاریخ 2 ژوئیه 1964، جانسون، قانون حقوق مدنی را امضا کرد که هرگونه تبعیض بر اساس نژاد، رنگ مذهب، جنس و یا ملیت را در تخصیص فرصت های شغلی و امکانات رفاهی عمومی ممنوع می کرد.

با این لایحه دادستان کل مجاز بود پرونده ها را بر اساس قانون جدید بررسی کند. همچنین این قانون، قوانین ایالتی و محلی سابق را ، که این تبعیض ها را قانونی کرده بودند، باطل می کرد.

این اقدامات، جنبش و رسیدن به برخی اهداف فرصت های سیاسی بودند که جنبش سیاهان از این فرصت های خلق شده استفاده و اعضای جنبش را به فعالیت بیشتر در وقایع و حوادث گوناگون بسیج کرد و آن ها را به کنش جمعی واداشت.

منبع: رویکردی جامعه شناختی به جنبش اجتماعی سیاهان در امریکا (تحلیل ریشه ها، روندها و پیامدها) | علیرضا سمیعی اصفهانی و دیگران | جامعه شناسی کاربردی | شماره 66 | تابستات 1396

  • منبع
  • حقوق نیوز

    دیدگاه

    شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



    کد امنیتی کد جدید