خودشیفتگی پنهان
خودشیفتگی پنهان که خودشیفتگی آسیب پذیر یا خودشیفتگی آرام نیز نامیده می شود، کمتر از اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) شناخته شده است. بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) افراد مبتلا به خودشیفتگی پنهان، نیاز مفرط به تحسین و تمجید دیگران دارند. آنها تمایل زیادی به همدلی با دیگران نشان نمی دهند و در توسعه و حفظ روابط با مشکل مواجه هستند. در نتیجه این وضعیت منجر به بروز مشکلات زیادی در زندگی روزمره افراد مبتلا به اختلال خودشیفتگی پنهان می شود.
خودشیفته های پنهان، فاقد حس عزت نفس و اعتماد به نفس سالم هستند. این یکی از دلایلی است که باعث می شود این افراد دائم به دنبال توجه و تأیید دیگران باشند. به عنوان مثال یک فرد مبتلا به خود شیفتگی پنهان ممکن است در هنگام رانندگی و در تمام طول مسیر با گاز دادن یا سایر رفتارهای سمی، توجه دیگران را به خود جلب کند.
تشخیص واضح خودشیفتگی پنهان حتی برای بسیاری از روانشناسان نیز چالش برانگیز است. در واقع علائم این اختلال با نشانه های «خودشیفتگی» معمولی یا فرد مبتلا به خودشیفتگی آشکار تضادهای زیادی دارد و این مساله باعث دشواری تشخیص می شود.
تشخیص اختلال شخصیت خودشیفته از نظر بالینی نیز دشواری های خاص خود را دارد. افراد مبتلا به خودشیفتگی معمولاً ویژگی های شخصیتی خود را به عنوان علائم یک اختلال نمی بینند. همچنین افراد مبتلا به NPD ممکن است عملکرد بالایی داشته باشند، که باعث گمراهی اطرافیان آنها و در نتیجه عدم تشخیص اختلال می شود.
اگر فردی مبتلا به NPD را می شناسید، به خاطر داشته باشید که علائم اختلالات شخصیت بسیار گسترده است. به این معنا که هیچ دو نفر مبتلا به خودشیفتگی پنهان علائم دقیقاً مشابهی ندارند. در واقع می توان گفت که NPD دارای تنوع بالینی بالایی در علائم و شدت آنها است.
تفاوت خودشیفتگی آشکار و پنهان
تفاوت این دو نوع خودشیفتگی در نحوه ابراز احساسات این افراد است. خودشیفته آشکار معمولا به عنوان خودشیفته برونگرا یا فردی که به صورت ظاهری و مستقیم رفتارهای خودشیفته خود را نشان می دهد، در نظر گرفته شود. در حالیکه فرد مبتلا به خودشیفتگی پنهان در اغلب موارد درونگرا، خجالتی، بیش از حد حساس و منزوی اجتماعی است. خودشیفتگی آشکار و پنهان در برخی موارد علائم مشترکی با هم دارند. بنابراین گاهی فرد مبتلا به خودشیفتگی پنهان ممکن است احساسات خود را به طور کامل مانند یک فرد برونگرا نشان بدهد.
افراد مبتلا به خودشیفتگی آشکار معمولا پر سر و صداتر، مرکز توجه، سرگرم کننده، برون گرا، سخاوتمند، کاریزماتیک و جذاب هستند. خودشیفتههای آشکار ممکن است برای رسیدن به خواسته های خود در زندگی از تاکتیکهای ترس استفاده کنند. به عنوان مثال آنها با صدای بلند بر سر دیگران فریاد می زنند و حتی می توانند قلدری کنند. این افراد در ظاهر بسیار تند، خشن و پرخاشگر به نظر می رسند.
افراد مبتلا به خودشیفتگی پنهان درست در نقطه مقابل افراد مبتلا به خودشیفتگی آشکار قرار دارند. این افراد عمدتاً ممکن است علائم درونی بیشتری از جمله علائم افسردگی داشته باشند.
علائم و نشانه های خودشیفتگان پنهان
در اینجا به برخی رفتارهای کلی افراد خودشیفتهی پنهان اشاره میکنیم که اصلا بعید نیست با خواندن آنها متوجه شوید هر روز با یک خودشیفتهی پنهان سر و کار دارید.
1. خودخواهی غیرفعال
خودشیفتهی پنهان (درونگرا) مانند خودشیفتهی آشکار (برونگرا) با صدای بلند خودش را نشان نمیدهد. او در حضور دیگران به صورتی هدفمندانه دست آوردها و استعدادهای خود را در پایینترین سطح ممکن بیان میکند تا دیگران به آنها اطمینان دهند که چقدر با استعداد هستند.
واقعیت در مورد هر دو گروه خودشیفته این است که آنها دربارهی خودشان احساس شکنندگی دارند. هر دو گروه خودشیفته به دیگران نیاز دارند تا به آنها یاد آوری شود که ارزشمند هستند.
2. سرزنش و تحقیر
سرزنش و تحقیر دیگران یک تاکتیک مؤثر است که خودشیفتگان از آن استفاده میکنند تا مطمئن شوند از دیگران برتر هستند. خودشیفتهی برونگرا این را با توهین، بیادبی و حرفهای توهین آمیز نشان میدهد.
خودشیفتگان درونگرا برای ارضای امیال خود ملایمتر برخورد میکنند. آنها همیشه میخواهند ثابت کنند همه چیز تقصیر شماست و آنها بیتقصیرند. آنها ممکن است وانمود کنند قربانی رفتار شما هستند تا خود را در موقعیتی قرار دهند که بتوانند از شما اطمینان و تمجید بگیرند. به طور کلی هدف خودشیفته از این تمایلات این است که شخص دیگر را کوچک جلوه دهند.
3. ایجاد سردرگمی
معمولاً خودشیفتگان پنهان از ایجاد سردرگمی برای کسی که با آن ارتباط دارند لذت میبرند. آنها میتوانند باعث شوند شخص به خودش شک کند و دربارهی خودش تجدید نظر کند، به این طریق دیگران را کنترل میکنند.
4. بیاعتنایی
یک خودشفتهی برونگرا، هرکاری میکند تا توجه لازم را به دست آورد. اما یک خودشیفتهی درونگرا در این مورد هم محتاط عمل میکند. او به جای این که صریحا به شما بگوید مهم نیستید، شما را در قرار منتظر میگذارد، برای گرفتن پاسخ پیامتان منتظر میگذارد، به قولها و برنامههایی که با هم چیدید عمل نمیکند، به علایقتان توجه نشان نمیدهد و باعث میشود احساس کوچک و بیاهمیت بودن به شما دست دهد.
5. از نظر عاطفی کوتاهی میکنند
خودشیفته در ساخت و پرورش روابط عاطفی با دیگران ناتوان است. وقنی انرژی و توجه آنها همیشه روی خودشان متمرکز است، توجهی نمیماند که صرف دیگران کنند. خودشیفتگان مخفی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. با این که اگرچه ممکن است نسبت به همتای برونگرای خود مهربانتر و درستکارتر به نظر برسند، اما در واقع اینطور نیستند.
شما تعریفهای چندانی از خودشیفتهی پنهان دریافت نمیکنید. او تصور میکند با تعریف از شما جایگاه برتر بودن خود را به خطر انداخته است. او معمولا به استعداد و تواناییهای شما توجه نمیکند. به طور کلی خودشیفتهی پنهان نمیتواند به طرز سالمی پاسخگوی نیازهای عاطفی شریک عاطفیاش باشد.
6. حقارت ساختگی
حقارت ساختگی در واقع نوعی از غرور و خودشیفتگی است. برخی از خودشیفته ها سعی بر این دارند که در هر موقعیتی نقش قربانی را بازی کنند و بیچاره ی داستان باشند تا از این طریق بتوانند توجه اطرافیان را به خود جلب کنند. خودشیفته های پنهان معمولا این جمله را زیاد استفاده می کنند که “من برای خودم زندگی می کنم و این کارها را انجام می دهم چون خودم دوست دارم که انجامشان دهم” اما این فقط یک نوع تواضع و بلوغ ساختگی است؛ چرا که آنها بیش از هر فرد دیگری در انجام امور به دنبال جذب توجه اطرافیان هستند.
هدف غایی آنها این است که به شما بفهمانند که خیلی مهم هستند و برای این کار از هیچ کوششی فروگذار نمی کنند. بخش قابل توجهی از پست های اینستاگرام یا فیس بوک این افراد به این موضوع اختصاص دارد که بگویند چقدر نگران کودکان کار هستند. در حالی که این تنها تلاشی است که برای وضعیت نا به سامان این کودکان انجام می دهند. ( حرف بی عمل ) در واقع هدفشان فقط این است که مطمین شوند که با این کارها مورد توجه و محبت قرار خواهند گرفت.
7. نداشتن حس همدردی
اگر برایتان مشکلی پیش بیاید و نیاز به همدردی داشته باشید، خودشیفته ها پذیرای شما نخواهند بود. آنها در هر گفت و گویی به دنبال این هستند که مسائل خودشان را دنبال کنند. در واقع دغدغه های شما برای آنها در باطن اهمیتی ندارد. برای همین هم ممکن است که به ظاهر بگویند چه بد. اما بیشتر از این نمی توانند شما را در ناراحتی همراهی کنند چرا که در اصل بد بودن شرایط احساسی شما را اصلا درک نکرده اند.
8. ساده سازی نیاز های اطرافیان
افراد دچار خودشیفتگی پنهان، نیازهای اطرافیان خود را تا حد ممکن نادیده می گیرند. از توصیف جزئیات شرایط اطرافیان سرباز می زند چون به نظرشان ارزش وقت تلف کردن ندارد. به سادگی به انسان ها برچسب می زنند و همه را سرزنش می کنند بدون اینکه لحظه ای به این شک کنند که ممکن است ایرادی در خود آنها وجود داشته باشد.
از نگاه آنها هیچ چیزی به اندازه ی خودشان در این دنیا اهمیت ندارد و محور دغدغه هایشان خودشان و نیاز های خودشان است. از دید خودشیفته ها اطرافیان و نیازهایشان مسئله ی آنها نیست و ارزش وقت تلف کردن ندارند.
9. نداشتن توانایی گوش دادن
اگر با خوشیفته ها بخواهید دیالوگی داشته باشید متوجه خواهید شد که دیالوگ شما خیلی سریع به مونولوگ تبدیل می شود. آنها حرف هایشان را می زنند و وقتی نوبت به شما می رسد که نظرتان را بگویید می روند، از شما می خواهند که چیزی نگویید. در واقع از دید آنها نظرات شما اصلا اهمیت ندارد. مهم این است که آنها چگونه فکر می کنند.
حتی گاهی برای اینکه وقتشان کمتر تلف شود، حرف هایشان را در ایمیل، نامه و یا چت برای شما می نویسند و در ادامه به شما می گویند که :”لازم نیست چیزی بگویی که خودم همه چیز را میدانم” یا “تو چیزی نگو که باور نخواهم کرد” یا جملاتی شبیه به این که با آن بتوانند راه را برای شنیدن حرف های شما ببندند.
شیوه رفتار درمواجهه با افراد خودشیفتهی پنهان
ممکن است در حال حاضر با یک خودشیفتهی پنهان به عنوان عضوی از خانواده، همکار، شریک عاطفی یا هر شخص مهم دیگر در ارتباط باشید. به هر حال شما نمی توانید رفتارهای او را کنترل کنید اما میتوانید رفتار و تعامل خودتان را با آنها کنترل کنید. هنگام مواجهه با افراد خودشیفتهی پنهان میتوانید اقداماتی را برای محافظت از خودتان انجام دهید.
1. بدانید که مشکل از شما نیست
وقتی با یک خودشیفته، چه درونگرا و چه برونگرا، ارتباط دارید، رفتارهای حق به جانب، کنترلگرانه و بیتوجهی آنها ممکن است باعث شود شما ناراحت شوید. در این موقعیت باید به خودتان یادآوری کنید که اینها اصلا به شما مربوط نیست.
خودشیفتهها به دلیل وجود نقصی در درونشان، رفتاری منفی با دیگران دارند. این رفتار به معنی وجود نقصی در شما نیست. آنها برای پوشاندن احساس کمبود خود، خودشان را بزرگ و دیگران را کوچک تصور میکنند.
2. برای رابطه مرز تعیین کنید
خودشیفتگان مرزهای سالمی ندارند. از آنجا که با دیگران احساس همدلی ندارند، احساس میکنند حق دارند از آنها سؤ استفاده کنند. مرزها مانع خوبی برای آنها در رسیدن به اهداف نادرستشان است. هرچقدر در تعیین مرز در روابطتان با آنها بهتر عمل کنید، بیشتر به آنها نشان میدهید که تاکتیکهایشان مؤثر نیست.
تعیین مرز میتواند کار سختی باشد، به خصوص وقتی تا کنون این کار را انجام ندادهاید. به یاد داشته باشید تعیین مرز برای دیگران، باعث میشود آنها ارزشهایتان را بدانند. سعی کنید مرزهایتان را طبق ارزشهایتان تعیین کنید و از آنها پشتیبانی کنید. تعیین مرز به شما کمک میکند با اعتماد به نفس بیشتری عمل کنید.
3. از خودتان دفاع کنید
ممکن است در رابطه با یک خودشیفتهی پنهان نتوانید از حقتان دفاع کنید. ولی شما باید این کار را انجام دهید. برای این کار باید رابطهی بهتری با خودتان داشته باشید. خودشیفته میخواهد شما او را بهتر از خودتان بدانید. او وقتی ببیند شما خودتان را دوست دارید و حرفهایش تأثیری روی شما نمیگذارد، از تحقیر شما نا امید خواهد شد.
فاصله ی سالم را حفظ کنید
در ارتباط بودن با یک شخص خودشیفتهی پنهان میتواند با وجود تمام راهکارهای مقابله، سخت و آزاردهنده باشد. در این گونه مواقع بهتر است از آن شخص فاصله بگیرید. منظور از این فاصله محدود کردن تعاملات شخصی، تغییر مکان و حتی قطع ارتباط است. به یاد داشته باشید که هدف از ایجاد فاصله، صدمه زدن به شخص خودشیفته نیست، هدف این است که شما از خودتان محافظت کرده و فضایی برای بهبودی ایجاد کنید.
دیدگاه