رکسانا دختر کوروش
در منابع مختلف درباره تعداد و نام دختران کوروش اتفاق نظر وجود ندارد. اگرچه اسم و تعداد پسران کوروش که کمبوجیه و بردیا نام دارند مشخص شده است اما درباره دختران کوروش نظرات متفاوتی ابراز شده است.
در بعضی منابع ذکر شده است کوروش و همسرش کاساندان پنج فرزند داشتند که دو تای آنها پسر و سه تا دختر بودند. دختران کوروش: آتوسا، مرئه، آرتیستون نام داشتند و پسرانش بردیا و کامبیز(کمبوجیه). همانگونه که مشاهده می کنید در این روایت اثری از نام رکسانا نیست.
در منابع دیگری آورده شده که کمبوجیه، بردیا، آتوسا، آرتیستون و دختری که نامش ذکر نشدهاست اما به گفته داندامایف، دختر سوم احتمالاً رکسانا بودهاست، فرزندان کوروش می باشند. در این روایت بر اساس گفته داندامایف کوروش دختر دیگری به نام رکسانا داشته که نامش ذکر نشده است.
اما ویکی پدیا به صراحت از دختر به نام رکسانا یا روشنک نام برده است. رکسانا یا به اوستایی رئوخشنه یا روشنک نام دختر کوروش بزرگ و همسر کمبوجیه دوم بود. برای رکسانا یا روشنک تاکنون معانی مختلفی در نظر گرفته شد از جمله «شجاع و دلیر» چرا که به افسانه ای به همین نام اشاره میکند.
معانی دیگر آن به نور (برگرفته شده از روشنایی) مانند سپیده دم خورشید، مشعلدار، روشنایی قبل از طلوع، سیاره زهره بازمیگردند. از دیگر معانی روشنک میتوان به «دشت گلهای آفتابگردان» یا «گل آفتابگردان» اشاره کرد که گمان میرود به کلمات آفتاب و نور که از معانی کلمهٔ روشنایی (ریشه نام روشنک) میباشند بازگردند. همچنین درختی نیز به همین نام (نام دیگر:درخت صمغ بلسانی) موجود میباشد که اغلب به خاطر وجود خواص دارویی مشهور است.
بنا به یک روایت روشنک یا رکسانا، دومین دختر کوروش بزرگ و شهبانو کاساندان بود که در سال ۵۴۳ پیش از میلاد زاده شد. وی خواهر آتوسا، کمبوجیه، بردیا و آرتیستون بود. بنابراین بر اساس روایت ویکی پدیا کوروش سه فرزند دختر داشته است که رکسانا، آتوسا و آرتیستون نام داشتند.
اما در منابع دیگری از جمله مقالات هرودوت آرتیستون همان رکسانا می باشد. از مقالات هرودوت تاریخ نگار مطرح جهان بنظر می رسد که آرتیستون یا رکسانا یکی دیگر از فرزندان کوروش، و در نتیجه خواهر آتوسا بود، که با داریوش بزرگ ازدواج کرد. آرتیستون مادر ارتهزوستر و آرشام و گبریاس بود. نشانه های باستانی تخت جمشید نمایان می کند که آرتیستون صاحب کاخ های بسیاری در مناطق گوناگون در امپراطوری هخامنشیان بوده است.
او محبوبترین همسر داریوش بوده است بطوریکه به فرمان داریوش تندیسی زرین از او ساخته شده بود. پسران آرتیستونه از فرماندهان خشایارشاه بودند. او همراه با آتوسا، بامه و اپاکیش جزو چهار زن خانواده شاهی است که اسمش در لوحهای گلی هخامنشی ثبت شده است.
بر اساس آنچه گفته شده اگرچه به لحاظ تاریخی نام و زندگی برخی از فرزندان کوروش کاملا مشخص می باشد اما زندگی رکسانا در هاله ای از ابهام می باشد.
ازدواج کمبوجیه با خواهرش رکسانا
در برخی منابع تاریخی آورده اند که کمبوجیه پسر کوروش با دو تن از خواهرانش که یکی از آنان رکسانا ذکر شده است ازدواج کرد.
هرودوت دربارهٔ ازدواج کمبوجیه و خواهرش مینویسد:
با آنکه در هیچ دوره و زمانی در پارس سابقه نداشت، برادر با خواهر وصلت کند، باوجود این کمبوجیه به این خیال افتاد که برخلاف شرع و آئین قومی خویش، با خواهر خود ازدواج کند. پس قضات شاهی را احضار کرد و پرسید «آیا در پارس قانونی هست که اگر وی بخواهد ازدواج بین خواهر و برادر را مجاز سازد؟» داوران شاهی هر چند نتوانسته بودند، قانونی پیدا کنند که چنین امری را تجویز کند ولی قانونی یافتند که به پادشاه ایران اختیار میداد، به آنچه دلخواه اوست، رفتار کند. بدین ترتیب قضات در اثر بیمی که از قهر کمبوجیه داشتند قاعدهای تازه فراهم ساخته، جان خود را از خطر رهانیدند.
زناشویی با محارم در برخی خاندانهای پادشاهی باستانی، برای نگهداری خون و ازآنش (مالکیت) فراگیر بوده است و ایلامیان و مصریان و تایلندیها و غیره، این آیین و هنجار را داشتهاند. این داستان کمبوجیه نشان میدهد که پارسیان در آن زمان از این آیین و هنجار ناخشنود بودهاند. گمانی نیست که ایرانیها پس از پیروزی بر مصر پیوند و پیوستگی بسیاری با این کشور داشتهاند. چه بسا از آن زمان در پیروی از مصریها برخی از هموندان (اعضای) خاندان شاهی چنین کاری را انجام داده و پس از آن موبدان را وادار و ناچار نمودهاند که دستور به روا بودن آن داده باشند. چنانکه از گفتهٔ هرودوت بر میآید پیش از کمبوجیه چنین داد(قانون) و هنجاری که زناشویی با خواهر را روا کردهباشد، در ایران وجود نداشتهاست.
روایت یونانیها از مرگ رکسانا
هرودوت مینویسد:
همانند سرگذشت بردیا دربارهٔ مرگ خواهر او رکسانا نیز دو داستان گفته شدهاست. یونانیها دربارهٔ مرگ رکسانا میگویند که کمبوجیه روزی توله سگی را با یک شیربچه به جنگ انداخت و خواهرش تماشاگر آن دورنما(صحنه) بود. توله در هنگام جنگیدن بسیار درمانده و بازنده شده بود.. وقتی تولهٔ دیگر که نگران آن پیشامد بود، زنجیر پاره کرد و به یاری برادر گرفتار خود شتافت، دو توله با یاری هم شیربچه را بیچاره کردند. کمبوجیه از تماشای آن چشم انداز شادمان شد ولی خواهرش که در کنارش نشسته بود به گریه افتاد. کمبوجیه که اشک او را دید، سبب آن را پرسید و رکسانا پاسخ داد که بیاختیار یاد بردیا افتاده است که کسی را یار و غمخوار نداشته است، بنا بر گفتهٔ یونانیان این داستان و خشم کمبوجیه سبب مرگ خواهرش شد.
روایت مصریها از مرگ رکسانا
هرودوت مینویسد:
از سوی دیگر مصریها میگویند، برادر و خواهر بر سفرهٔ خوراک نشسته بودند. در آن هنگام رکسانا بوتهای کاهو به دست گرفته، پس از کندن برگهای آن، از برادرش پرسید «این کاهو با برگ خوشایندتر است یا بیبرگ؟» کمبوجیه گفت «با برگ را بیشتر دوست دارد.» خواهرش گفت که «وی نسبت به خاندان کوروش همانند این کاهو رفتار و آنرا لخت و برهنه کردهاست.» کمبوجیه از سخن او برآشفته شده و لگدی بر پهلوی او زد و چون بانو باردار بود، سبب بچه اندازی(سقط جنین) شد و در پی آن آن رکسانا نیز درگذشت.
دیدگاه