امروز: یکشنبه, ۲۰ آبان ۱۴۰۳ برابر با ۰۷ جمادى الأول ۱۴۴۶ قمری و ۱۰ نوامبر ۲۰۲۴ میلادی
کد خبر: 275690
۱۱۷۴۴
۵
۰
نسخه چاپی

کوروش کبیر | زندگینامه کوروش کبیر | منشور کوروش بزرگ

کوروش کبیر که کوروش دوم نیز نامیده می‌شود به تخمین بسیاری از تاریخ‌دانان و تاریخ‌ نویسان معتبر در بین سال‌های ۵۸۰ تا ۵۹۰ پیش از میلاد مسیح در پرسیس یا همان ایران امروزی چشم به جان گشود.

کوروش کبیر

کوروش بزرگ یا کوروش کبیر، بنیان‌گذار و نخستین شاه شاهنشاهی هخامنشی بود که به مدت سی سال، در بین سال‌های ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد، بر نواحی گسترده‌ای از آسیا حکومت می‌کرد.

کوروش کبیر

کوروش کبیر یکی از بزرگترین پادشاهان هخامنشی است که حدود ۵۵۰ سال قبل از میلاد زندگی میکرده. سخنان کوروش بزرگ سال‌هاست که در بین مردم رواج دارد.

کوروش کبیر (۵۷۶-۵۲۹ پیش از میلاد)، همچنین معروف به کوروش دوم نخستین شاه و بنیان‌گذار دودمان شاهنشاهی هخامنشی است. کوروش کبیر، به‌خاطر بخشندگی‌، بنیان گذاشتن حقوق بشر، پایه‌گذاری نخستین امپراتوری چند ملیتی و بزرگ جهان، آزاد کردن برده‌ها و بندیان، احترام به دین‌ها و کیش‌های گوناگون، گسترش تمدن و غیره شناخته شده‌است.

ایرانیان کوروش کبیر را پدر و یونانیان، که وی سرزمین‌های ایشان را تسخیر کرده بود، کوروش کبیر را سرور و قانونگذار می‌نامیدند. یهودیان کوروش کبیر را به منزله مسح‌شده توسط پروردگار بشمار می‌آوردند، ضمن آنکه بابلیان کوروش بزرگ را مورد تأیید مردوک می‌دانستند.

نخستین شاه شاهنشاهی هخامنشی بود که در بین سال های ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد، بر نواحی گسترده ای از آسیا حکومت می کرد. کوروش در منشور خود که در بابل کشف شده، خودش را «فرزند کمبوجیه، شاه بزرگ انشان، نوادهٔ کوروش، شاه بزرگ انشان، نوادهٔ چیش پیش، شاه بزرگ انشان، از خانواده ای که همیشه پادشاه بوده است» معرفی می کند.

کوروش کبیر همسری به نام کاساندان از خاندان هخامنشی برگزید که از او دارای ۴ فرزند بود. دو تن از فرزندان کوروش کبیر پسر و دو تن دیگر دختر بودند. پسران کوروش کمبوجیه دوم و بردیا نام داشتند و یکی از دخترانش آتوسا نام داشت اما در منابع تاریخی نام  دیگر دختر کوروش کبیر ذکر نگردیده است. کامبیز دوم پس از مرگ پدر به جای او به تخت شاهی نشست و برادر دیگر خود بردیا را کشت. او پس از فتح مصر در راه بازگشت به ایران خودکشی کرد.

آتوسا دختر کوروش کبیر نیز با داریوش اول ازدواج کرد و ملکه ایران شد. همچنین کوروش کبیر دختر دیگری به نام آرتیستون داشت که از کساندان زاده نشد و خواهر ناتنی آتوسا بود. کاساندان و کوروش بزرگ عشق زیادی به یکدیگر داشتند و کاساندان تا دم مرگ کوروش کبیر را بسیار دوست داشت. براساس سنگ نوشته نبونیداس در بابل، زمانی که کاساندان درگذشت تمام مردم امپراطوری هخامنشی به احترام کوروش کبیر به عزاداری پرداختند و این عزاداری در بابل به خصوص بسیار مشهود بود و مردم این شهر برای مدت 6 روز (از 21 تا 26 مارس 538) به عزاداری مشغول بودند.

آرامگاه کاساندان همسر کوروش کبیر، در پاسارگاد پایتخت امپراطوری پارس قرار داشت. منابع دیگر در خصوص همسر کوروش اطلاعات دیگری ارائه می کنند. براساس این منابع کوروش کبیر با دختر آژیدهاگ به نام آمیتیس ازدواج کرد. این احتمال وجود دارد که پس از مرگ کاساندان، کوروش کبیر با دختری از ماد از خاندان سلطنتی خود ازدواج کرده باشد.

کوروش کبیر و دوران قدرت او

کوروش کبیر ابتدا علیه ایشتوویگو، شاه ماد، به جنگ برخاست و سپس به پایتخت حکومت ماد در هگمتانه یورش برد و با کمک‌هایی که از درون سپاه ماد به کوروش شد، هگمتانه را فتح کرد. سپس کرزوس، شاه لیدیه را شکست داد و به‌سوی سارد لشکر کشید و پس از دو هفته، شهر سارد به اشغال نیروهای ایرانی درآمد. کوروش مسئولیت فتح دیگر شهرهای آسیای صغیر را به فرماندهانش واگذار کرد و خود به اکباتان بازگشت و به‌سوی «پارت»، «زرنگ»، «هرات»، «خوارزم»، «باختر»، «سغد»، «گندار»، «ثه‌تَگوش» و «اَرَخواتیش» لشکر کشید. جزئیات این جنگ‌ها در تاریخ ثبت نشده‌است و اطلاع کمی دربارهٔ جزئیات این نبردها وجود دارد.

با شکست کشور ماد به‌ وسیله پارس که کشور دست نشانده و تابع آن بود، پادشاهی ۳۵ ساله ایشتوویگو پادشاه ماد به انتها رسید، اما به گفته هرودوت کوروش کبیر به ایشتوویگو آسیبی وارد نیاورد و او را نزد خود نگه داشت. کوروش کبیر به این شیوه در ۵۴۶ پادشاهی ماد و ایران را به دست گرفت و خود را پادشاه ایران اعلام نمود.

کوروش کبیر پس از آنکه ماد و پارس را متحد کرد و خود را شاه ماد و پارس نامید، در حالیکه بابل به او خیانت کرده بود، خردمندانه از قارون، شاه لیدی خواست تا حکومت او را به رسمیت بشناسد و در عوض کوروش بزرگ نیز سلطنت او را بر لیدی قبول نماید.

اما قارون (کرزوس) در کمال کم خردی به جای قبول این پیشنهاد کوروش کبیر به فکر گسترش مرزهای کشور خود افتاد و به این خاطر با شتاب سپاهیانش را از رود هالسی (قزل‌ایرماق امروزی در کشور ترکیه) که مرز کشوری وی و ماد بود گذراند و کوروش کبیر هم با دیدن این حرکت خصمانه، از همدان به سوی لیدی حرکت کرد و دژسارد که آن را تسخیر ناپذیر می‌پنداشتند، با صعود تعدادی از سربازان ایرانی از دیواره‌های آن سقوط کرد و قارون (کروزوس)، شاه لیدی به اسارت ایرانیان درآمد و کوروش کبیر مرز کشور خود را به دریای روم و همسایگی یونانیان رسانید.

نکته قابل توجه رفتار کوروش کبیر پس ازشکست قارون است. کوروش، شاه شکست خورده لیدی را نکشت و تحقیر ننمود، بلکه تا پایان عمر تحت حمایت کوروش زندگی کرد و مردمسارد علی رغم آن که حدود سه ماه لشکریان کوروش کبیر را در شرایط جنگی و در حالت محاصره شهر خود معطل کرده بودند، مشمول عفو شدند.

پس از لیدی کوروش کبیر نواحی شرقی را یکی پس از دیگری زیر فرمان خود در آورد.

هدف اصلی کوروش کبیر از لشکرکشی به شرق، تأمین امنیت و تحکیم موقعیت بود وگرنه در سمت شرق ایران آن روزگار، حکومتی که بتواند با کوروش کبیر به معارضه بپردازد وجود نداشت. کوروش کبیر با زیر فرمان آوردن نواحی شرق ایران، وسعت سرزمین‌های تحت تابعیت خود را دو برابر کرد. حال دیگر پادشاه بابِل از خیانت خود به کوروش کبیر و عهدی در حق وی که در اوائل پیروزی او بر ماد انجام داده بود واقعاً پشیمان شده بود.

کوروش

دین کوروش کبیر

شاهد و گواه ظرفیت‌ها و توانایی‌های سلسله‌ی هخامنشیان این است که حتی تا ۲۰۰ سال پس از تثبیت قدرت در دوران پادشاهی کوروش کبیر، همچنان به حکومت و پیشروی در جهان ادامه می‌دادند و چنین مسئله‌ای در دنیای باستان میراثی کم‌نظیر به‌حساب می‌آمد. با این وجود اصالت کوروش کبیر برای ایرانیان چیزی فراتر از یک جنگجوی قهار یا مدیر و پادشاه خوب است. از زندگینامه کوروش کبیر مشخص می‌شود که شباهت‌های بسیاری میان او و رموس و رومولوس در پادشاهی روم، و موسی در قوم بنی‌اسرائیل وجود دارد.

برخلاف بسیاری از منابع که امروزه بر زرتشتی بودن او تأکید دارند، اسناد معتبر تاریخی اشاره‌ی مستقیمی به دین کوروش کبیر نداشته‌اند. با این وجود نکته‌ی جالب توجه این است که زندگینامه کوروش کبیر نشان می‌دهد او همواره در مقابل انواع باورها و سنت‌های مذهبی مردم تحت حکومت خود رواداری به خرج می‌داده است و هرگز از لحاظ سیاسی به دنبال تغییر آداب مذهبی یا دین مردم نبوده است. این نشان می‌دهد که برخلاف تلاش بسیاری از گروه‌های جدید برای نسبت دادن دین کوروش کبیر و رفتار‌های او به باورهای زرتشتی، او بسیار فراتر از این آیین‌ها بر مردم حکومت می‌کرد و بسیاری از تحلیل‌ها بر این نکته به عنوان یکی از رمز‌های اصلی پایداری حکومت او تأکید داشته‌اند.

روایت های مختلف از مرگ کوروش بزرگ

روایت هرودوت

هرودوت مورخ یونانی نوشته که کورش پس از آن‌که بابل را فتح کرد برای مطیع کردن ماساژت‌ها که در شرق رود آراکس (سیحون) سکونت داشتند لشکرکشی کرد. وی ابتدا به فرمان‌روای ماساژت‌ها تهم‌رییش («تُمیریس) که بیوهٔ پادشاه سابقشان بود پیشنهاد ازدواج داد اما او که دانست مقصود کوروش تسلط بر سرزمین اوست نپذیرفت و کورش به قصد جنگ با او به سوی سیحون حرکت کرد. او در ابتدا با حیلهٔ جنگی توانست یک‌سوم سپاه ماساژت‌ها را نابود کند اما ملکه تمیریس با جمع‌آوری تمام قوای خود به او حمله‌ور شد و در جنگی سنگین به پیروزی رسید. بیشتر سپاه کورش نابود شده و کوروش کبیر نیز کشته شد.

روایت کتزیاس

کتزیاس مورخ دیگر یونانی جنگ کورش را با قومی به نام دِربیک به پادشاهی آمُرّایوس گزارش کرده‌است. دربیک‌ها توانستند با فیل‌های جنگی خود سواره‌نظام ایرانیان را محاصره کرده و کوروش بزرگ از اسب به زیر افتاده و یک جنگجوی هندی – که از متحدین دربیک‌ها بودند- او را با زوبینی که به رانش می‌خورد، مجروح می‌کند. روز بعد «آمورگِس» پادشاه سکائی به کمک ایرانیان آمده و آن‌ها فاتح شده و دربیک‌ها مطیع می‌شوند اما کورش چند روز بعد پس از وصیت به اطرافیان خود و تعیین کمبوجیه به عنوان جانشین خود می‌میرد.

روایت برس کلدانی

از بروسوس مورخ کلدانی نقل قول شده که کوروش در نبرد با قوم داها کشته شد. دها از اقوام ساکن اطراف گرگان بوده‌اند.

روایت تروگ پمپه‌ای

تروگ پمپه‌ای مورخ رومی هم روایتی مشابه هرودوت را اتخاذ کرده با این تفاوت که می‌نویسد سپاه ۲۰۰ هزار نفرهٔ کوروش در گردنه‌های کوهستان به محاصرهٔ سپاه ملکه ماساژت‌ها درآمده و تمامی آن‌ها نابود شده، حتی یک نفر هم زنده نمی‌ماند تا خبر این واقعه را ایرانیان برساند.

روایت گزنفون

کسنوفون مورخ یونانی مرگ کورش را در کتاب کوروش‌نامه به شکل طبیعی و در پارس گزارش داده. به گفتهٔ او کورش در خواب از مرگ خود مطلع می‌شود و پس از نیایش و وصیت‌هایی به نزدیکان و دوستان و بزرگان کشور از دنیا می‌رود. روایت کسنوفون در مورد مرگ کورش به داستان‌های اساطیری مربوط به مرگ کیخسرو پادشاه کیانی شباهت دارد.

منشور کوروش کبیر

از کوروش کبیر تنها سند نسبتاً مفصلی که برجای مانده، استوانه‌ای به‌ طول ۲۲٫۵ سانتی‌متر و عرض ۱۱ سانتی‌متر از جنس خاک رس با نوشته‌ای ۴۵ سطری به‌زبان بابلی است که امروزه با شمارهٔ ۹۰۹۲۰ در اتاق ۵۲ بخش ایران باستان موزهٔ بریتانیا نگهداری می‌شود.

تکهٔ اصلی استوانه کوروش کبیر در سال ۱۸۷۹ میلادی توسط هرمزد رسام در حفاری معبد مردوک در بابل پیدا شد، این تکه منشور کوروش حاوی ۳۵ خط بود. تکهٔ دوم منشور کوروش کبیر که شامل خط‌های ۳۶ تا ۴۵ می‌شود، در سال ۱۹۷۵ میلادی در کلکسیون بابل دانشگاه ییل یافت شد و به منشور اصلی پیوست گردید.

در سال ۱۹۷۱ میلادی، سازمان ملل متحد منشور کوروش کبیر را به همهٔ زبان‌های رسمی سازمان منتشر کرد و بدلی از این منشور در مقر سازمان ملل در فضای بین تالار اصلی شورای امنیت و تالار قیومت در شهرنیویورک قرار داده شد. در این مکان، نمونه‌ای از آثار فرهنگی کشورهای گوناگون وجود دارد.

متن منشور:

۱. « کوروش» شاه جهان ، شاه بزرگ ، شاه توانا ، شاه بابل ، شاه سومر و اکد.

٢. شاه نواحی جهان.

۳. چهار [ …… ] من هستم [ …… ] به جای بزرگی، ناتوانی برای پادشاهی کشورش معین شده بود.

۴. نبونید تندیس های کهن خدایان را از میان برد [ …… ] و شبیه آنان را به جای آنان گذاشت.

۵. شبیه تندیسی از (پرستشگاه) ازاگیلا ساخت [ …… ] برای « اور» و دیگر شهرها.

۶. آیین پرستشی که بر آنان ناروا بود [ …… ] هر روز ستیزه گری می جست. همچنین با خصمانه ترین روش.

۷. قربانی روزانه را حذف کرد [ …… ] او قوانین ناروایی در شهرها وضع کرد و ستایش مردوک، شاه خدایان را به کلی به فراموشی سپرد.

۸. او همواره به شهر وی بدی می کرد. هر روز به مردم خود آزار می رسانید. با اسارت، بدون ملایمت همه را به نیستی کشاند.

۹. بر اثر دادخواهی آنان «الیل» خدا (مردوک) خشمگین گشت و او مرزهایشان. خدایانی که در میانشان زندگی می کردند ماوایشان را راه کردند.

۱۰. او (مردوک) در خشم خویش، آنها را به بابل آورد، مردم به مردوک چنین گفتند: بشود که توجه وی به همه ی مردم که خانه هایشان ویران شده معطوف گردد.

۱۱. مردم سومر و اکد که شبیه مردگان شده بودند، او توجه خود را به آنان معطوف کرد. این موجب همدردی او شد، او به همه ی سرزمین ها نگریست.

۱٢. آنگاه وی جستجوکنان فرمانروای دادگری یافت، کسی که آرزو شده، کسی که وی دستش را گرفت. کوروش پادشاه شهر انشان. پس نام او را بر زبان آورد، نامش را به عنوان فرمانروای سراسر جهان ذکر کرد.

۱۳. سرزمین «گوتیان» سراسر اقوام «مانداء» را مردوک در پیش پای او به تعظیم واداشت. مردمان و سپاه سران را که وی به دست او (کوروش) داده بود.

۱۴. با عدل و داد پذیرفت. مردوک، سرور بزرگ، پشتیبان مردم خویش، کارهای پارسایانه و قلب شریف او را با شادی نگریست.

۱۵. به سوی بابل، شهر خویش، فرمان پیش روی داد و او را واداشت تا راه بابل در پیش گیرد. همچون یک دوست و یار در کنارش او را همراهی کرد.

۱۶. سپاه بی کرانش که شمار آن چون آب رود برشمردنی نبود با سلاح های آماده در کنار هم پیش می رفتند.

۱۷. او (پروردگار) گذاشت تا بی جنگ و کشمکش وارد شهر بابل شود و شهر بابل را از هر نیازی برهاند. او نبونید شاه را که وی را ستایش نمی کرد به دست او (کوروش) تسلیم کرد.

۱۸. مردم بابل، همگی سراسر سرزمین سومر و اکد، فرمانروایان و حاکمان پیش وی سر تعظیم فرود آوردند و شادمان از پادشاهی وی با چهره های درخشان به پایش بوسه زدند.

۱۹. خداوندگاری (مردوک) را که با یاریش مردگان به زندگی بازگشتند، که همگی را از نیاز و رنج به دور داشت به خوبی ستایش کردند و یادش را گرامی داشتند.

٢۰. من کوروش هستم، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه نیرومند، شاه بابل، شاه سرزمین سومر و اکد، شاه چهار گوشه ی جهان.

٢۱. پسر شاه بزرگ کمبوجیه، شاه شهر انشان، نوه ی شاه بزرگ کوروش، شاه شهر انشان، نبیره ی شاه بزرگ چیش پیش، شاه انشان.

٢٢. از دودمانی که همیشه از شاهی برخوردار بوده است که فرمانروائیش را «بعل» و «نبو» گرامی می دارند و پادشاهیش را برای خرسندی قلبی شان خواستارند. آنگاه که من با صلح به بابل درآمدم.

٢۳. با خرسندی و شادمانی به کاخ فرمانروایان و تخت پادشاهی قدم گذاشتم. آنگاه مردوک سرور بزرگ، قلب بزرگوار مردم بابل را به من منعطف داشت و من هر روز به ستایش او کوشیدم.

٢۴. سپاهیان بی شمار من با صلح به بابل درآمدند. من نگذاشتم در سراسر سرزمین سومر و اکد تهدید کننده ی دیگری پیدا شود.

٢۵. من در بابل و همه ی شهرهایش برای سعادت ساکنان بابل که خانه هایشان مطابق خواست خدایان نبود کوشیدم [ …… ] مانند یک یوغ که بر آنها روا نبود.

٢۶. من ویرانه هایشان را ترمیم کردم و دشواری های آنان را آسان کردم. مردوک خدای بزرگ از کردار پارسایانه ی من خوشنود گشت.

٢۷. بر من، کوروش شاه که او را ستایش کردم و بر کمبوجیه پسر تنی من و همچنین بر همه ی سپاهیان من

٢۸. او عنایت و برکتش را ارزانی داشت، ما با شادمانی ستایش کردیم، مقام والای (الهی) او را. همه ی پادشاهان بر تخت نشسته

٢۹. از سراسر گوشه و کنار جهان، از دریای زیرین تا دریای زبرین شهرهای مسکون و همه ی پادشاهان «امورو» که در چادرها زندگی می کنند.

۳۰. باج های گران برای من آوردند و به پاهایم در بابل بوسه زدند. از [ …… ] نینوا، آشور و نیز شوش

۳۱. اکد، اشنونه، زمیان، مه تورن ، در، تا سرزمین گوتیوم شهرهای آن سوی دجله که پرستشگاه هایشان از زمان های قدیم ساخته شده بود.

۳٢. خدایانی که در آنها زندگی می کردند، من آنها را به جایگاه هایشان بازگردانیدم و پرستشگاه های بزرگ برای ابدیت ساختم. من همه ی مردمان را گرد آوردم و آنها را به موطنشان باز گردانیدم.

۳۳. همچنین خدایان سومر و اکد که نبونید آنها را به رغم خشم خدای خدایان ( مردوک ) به بابل آورده بود ، فرمان دادم که برای خشنودی مردوک خدای بزرگ

۳۴. در جایشان در منزلگاهی که شادی در آن هست بر پای دارند. بشود که همه ی خدایانی که من به شهرهایشان بازگردانده ام.

۳۵. روزانه در پیشگاه «بعل» و «نبو» درازای زندگی مرا خواستار باشند، بشود که سخنان برکت آمیز برایم بیایند، بشود که آنان به مردوک سرور من بگویند: کوروش شاه ستایشگر توست و کمبوجیه پسرش

۳۶. بشود که روزهای [ …… ] من همه ی آنها را در جای با آرامش سکونت دادم.

۳۷. [ …… ] برای قربانی، اردکان و فربه کبوتران.

۳۸. [ …… ] محل سکونتشان را مستحکم گردانیدم.

۳۹. [ …… ] و محل کارش را.

۴۰. [ …… ] بابل.

۴۱. [ …… ] ۴٢) [ …… ] ۴۳) [ …… ] ۴۴) [ …… ] ۴۵) [ …… ] تا ابدیت.

آرامگاه کوروش بزرگ

آرامگاه کوروش بزرگ

آرامگاه کوروش کبیر در فاصلهٔ حدود یک کیلومتری جنوب غربی کاخ‌های پاسارگاد قرار داد. این اثر در سال ۲۰۰۴ میلادی به عنوان زیر مجموعهٔ پاسارگاد تحت شمارهٔ ۱۱۰۶ در میراث جهانی یونسکو ثبت شده‌است.

آرامگاه کوروش کبیر بر روی سکوی مرتفعی قرار گرفته که این سکو خود نیز از قطعات تراشیده شدهٔ سنگ تشکیل شده‌است. بر بالای سکو اتاق مخصوص دفن جسد قرار دارد. این اتاق ۲٫۱۰ متر پهنا، ۳٫۱۷ متر طول و ۲٫۱۰ متر ارتفاع دارد. مدخل آن ورودی کوچک و باریکی است. آرامگاه به وسیلهٔ سنگ‌های شیروانی مانند سه‌گوش پوشیده می‌شود، ارتفاع کامل ساختمان حدود ۱۱ متر است.

ارتفاع کلی بنا اندکی بیش از ۱۱ متر است. سکوی اول که پلهٔ اول را تشکیل می‌دهد، ۱۶۵ سانتیمتر ارتفاع دارد، اما حدود ۶۰ سانتیمتر آن در اصل نتراشیده و پنهان بوده‌است، یعنی این هم مانند پلکان دوم و سوم دقیقاً ۱۰۵ سانتیمتر ارتفاع داشته‌است. پلکان چهارم و پنجم و ششم هر یک ۵۷٫۵ سانتیمتر ارتفاع دارند. پهنای سکوها نیم متر است و سطح سکوی ششمین که قاعدهٔ اتاق آرامگاه را تشکیل می‌دهد، حدود ۶٫۴۰ متر در ۵٫۳۵ متر است.

آرامگاه کوروش کبیر که به‌احتمال زیاد پیش از مرگش و به فرمان خودش ساخته شده‌بود، در همهٔ دوران هخامنشی مقدس به‌شمار می‌رفت و به خوبی از آن نگهداری می‌کردند. در دورهٔ اسلامی، این بنا به «مشهد مادر سلیمان» معروف بود و نخستین شخصی که دریافت مشهد مادر سلیمان همان آرامگاه کوروش بزرگ است، رابرت کرپورتر جهانگرد و دیپلمات انگلیسی بود که در سال ۱۸۱۸ میلادی از پاسارگاد دیدن کرده بود.

  • منبع
  • صدای بوکان
  • بیتوته
  • ققنوس
  • ویکی پدیا

دیدگاه

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید