زندگی حسین منزوی
حسین منزوی از جمله برجستهترین شاعران و ادیبان معاصر به شمار میآید که هم در سرودن قالبهای کلاسیک همچون غزل تبحر فراوانی داشت و هم به گفتن شعر در سبکهای مدرن نیمایی و سپید اهتمام می ورزید. منزوی حافظ و نیما یوشیج را میستود و از میان اساتیدش بیش از همه شیفتهٔ مهدی اخوان ثالث بود.
شاعر حسین منزوی در شهر زنجان زاده شد. پدرش معلم بود و به طبع تاثیر فراوانی بر روی وی گذاشت . آنچه که بارها در باب او و رابطه ی خانوادگیش گفته اند ذکر این نکته است که پدرش بسیار به شعر علاقه داشت و او نیز از همان دوران کودکی به طور ویژه ای به شعر گرایش پیدا کرد .
چرا که پدرش مدام با او شعرهای ترکی را مرور می کرد و گاه گاه برای او از فردوسی و شاعران بزرگ دیگر این سرزمین شعر می خواند. شاعر حسین منزوی ، تحصیلات ابتدایی تا دیپلم خود را در زادگاهش زنجان سپری کرد و از دوره ی دبیرستان طبع شعرش گل کرد و شعرهای ترکی می گفت.
اما بعد ، وی برای تحصیلات دانشگاهی خود به دانشگاه تهران رفت و در رشته ی زبان و ادبیات پارسی شروع به تحصیل کرد. ورود او به دانشکده ی ادبیات تهران ، شروعی برای شکوفایی این شاعر بزرگ در ایران بود. اما وی در میانه ی راه این رشته را رها کرد و تمایلات او به درک جامعه و رنج های آن در دوران جوانی او را به رشته ی جامعه شناسی سوق داد ، اما وی در این رشته نیز تاب نیاورد و به کلی دانشگاه را رها کرد.
البته وی حدود بیست سال بعد ، واحد های باقیمانده را در این درس به اتمام رساند و لیسانس خود را از رشته ی جامعه شناسی گرفت . اما آنچه که برای حسین منزوی ، اهمیت پیدا کرده بود ، شاعر بودن بود . او در تمام سال هایی که درس می خواند و پس از آن تلاش های بسیاری در حوزه ی غزل کرد و سعی کرد که غزل هایی بسراید که روح و طراوت را به ادبیات منظوم ایران باز گرداند. وی نخستین دفتر رسمی شعرش را در سال ۱۳۵۰ وارد بازار کتاب کرد. اولین دفتر شعری که وی منتشر کرد ، حنجره ی زخمی تغزل بود که توسط انتشارات بامداد به چاپ رسید که جایزه فروغ فرخزاد را دریافت کرد.
عمدهترین شهرت منزوی به خاطر غزلهایی است که میسرود. به اعتقاد بسیاری از شاعران همدورهاش، منزوی توانست تحول جدیدی در غزلسرایی معاصر به وجود بیاورد.
منزوی در همین دوران با همکاری نادر نادرپور به فعالیت در رادیو و تلویزیون پرداخت. «کتاب روز»، «یک شعر و یک شاعر»، «آیینه و ترازو» و «آیینه آدینه» از برنامههایی بود که این شاعر معاصر تهیهکنندگی آنها را برعهده داشت. همچنین ترانهها و تصنیفهایی که در این دوره سرود، مورد توجه جامعه شعر ایران قرار گرفت.
روح منزوی با موسیقی و نتهای آن هم درآمیخته بود. در طول فعالیتش در تلویزیون نزدیک به ۱۵۰ ترانه سرود. محمد نوری، شهرام ناظری، کوروش یغمایی و علیرضا افتخاری از افرادی هستند که با منزوی در زمینه ترانه و موسیقی همکاری داشتهاند. همکاری با نشریاتی مانند مجله ادبی «رودکی»، «سروش» و «امید زنجان» هم از فعالیتهای دیگر این شاعر بود.
منزوی منظومه «حیدر بابایه سلام» محمدحسین شهریار را به صورت شعر نیمایی ترجمه کرد. «با عشق در حوالی فاجعه»، «شوکران و شکر»، «حنجره زخمی تغزل»، «با عشق تاب میآورم» (شامل شعرهای سپید و آزاد)، «به همین سادگی»، «از خاموشیها و فراموشیها» و «با سیاوش از آتش» از آثار منتشرشده او هستند.
حسین منزوی در سال ۱۳۵۴ یکبار ازدواج کرد ولیکن این ازدواج آنچنان که باید و شاید ادامه دار نبود و در سال ۱۳۶۰ به جدایی انجامید. اما ثمره ی این ازدواج دختری به نام غزل بوده است که راوی بسیاری از اتفاقات زندگی خود منزوی است .
حسین منزوی سال های آخر عمرش را به زادگاهش یعنی زنجان برگشت و در آنجا به زندگی ادامه داد. ولیکن بیماری نارسایی قلبی و ریوی باعث شد که وی به تیغ جراحان سپرده شود ، اما وی نتوانست در این پروسه ی درمانی دوام بیاورد و نهایت امر به علت آمبولی ریوی در تاریخ شانزدهم اردیبهشت ۱۳۸۳ جهان را برای همیشه بدرود گفت .
او برای خاکسپاری از تهران به زادگاهش منتقل شد. جمله حکشده بر روی سنگ مزار او مصرع یکی از غزلهایش است: «نام من عشق است، آیا میشناسیدم؟»
شخصیت و اندیشه منزوی
شهرت منزوی را نباید با شخصیت و ویژگی خصوصیاش بیگانه دانست. او فردی گوشه گیر بود که بجز محافل ادبی تهران، که آن هم در دوران جوانی تا اواخر دهه ۵۰ خورشیدی در آنها حضور داشت، جای بهخصوص دیگری مجلس نرفت و کارهایش را یکی پس از دیگری ترک کرد یا آنکه مجبور به ترک آن میشد.
مضمون بیشتر اشعار منزوی عشق است، عشقی که توأم با دردی عمیق است، طوری که گویی بر جان و کلامش ریشه دوانده است. منزوی شور و عشق درونی خود را به مسایل سیاسی و جغرافیایی پیرامونش، گره زده و این موجب شده است، طعم گسی بر اشعار وی بنشیند. نوعی تلخی عاشقانه که مدام در اشعارش تکرار میشوند.
بهروز رضوی صداپیشه و یکی از دوستان نزدیک حسین منزوی درباره او می گوید: او اصرار داشت که حتی مضامین شاعران قدیمی را با نگاهی جدید و در قالبی نو مطرح کند. همواره طنز پنهان رندانه یا نجیبی هم در تمام اشعارش دیده می شود. همین تلاش هاست که هم آب و رنگ تازه ای به شعرهایش داده و هم انتخاب شاه بیت را در اشعار او بسیار سخت می کند. غیر از این، مفاهیم عامیانه خیلی خوب در شعرش مطرح می کرد.
برخلاف شاعرانی که وقتی می خواهند وارد این حوزه شوند، صرفا از افعال شکسته استفاده می کنند. اما حسین آن قدر با مردم در ارتباط بود و با زبانشان آشنایی داشت که حتی مفاهیم عامیانه را هم خوب مطرح می کرد و هم همان ها بین مردم خوب جا می افتاد. درست مثل این ترانه مشهور او: «می شه غصه ما رو یه لحظه تنها بذاره/ نمی شه این قافله ما رو تو خواب جا بذاره».
کتابشناسی منزوی
یکی از منابع موجود دربارهٔ زندگی حسین منزوی کتاب از عشق تا عشق است که شامل گفتوگوی بلند ابراهیم اسماعیلی اراضی یکی از شاگردانش در سالهای پایان عمر با اوست. در این کتاب، خود شاعر به تفصیل دربارهٔ خانواده، سالهای کودکی و زندگی در روستا، سالهای مدرسه، دوران دانشگاه و انجمنهای ادبی تهران سخن گفته است.
در کتابی با نام از ترانه و تندر بهاهتمام مهدی فیروزیان ،انتشارات سخن، ۱۳۹۰ خورشیدی نیز مقالاتی دربارهٔ این شاعر منتشر شده است.
کتاب معنای دیگر از مریم جعفری آذرمانی؛ انتشارات فصل پنجم این کتاب را که پیشتر مقالهای از جعفری آذرمانی بود، منتشر کرده است. نویسنده در این کتاب بر اساس آراء پل گرایس که یکی از فیلسوفانِ زبان اهل انگلیس است و مباحث متعددی را در معناشناسی و تحلیل گفتمان از جمله مباحث اصول همکاری، معنای طبیعی و غیرطبیعی و معانی نحوی را مطرح می کند به سراغ تحلیل معانی ضمنی در اشعار حسین منزوی میرود.
کتاب گریختن در مه بررسی زندگی، شعر و غزل حسین منزوی، عنوان کتابی از محمد فتحی است که در ۳۲۰ صفحه و به وسیله انتشارات نگاه در۱۳۹۷ خورشیدی بهچاپ رسید. موضوع اصلی این کتاب Persian poetry(شعر پارسی) است. از محمد فتحی، کتابهای مجموعه اشعار حسین منزوی (موسسه انتشارات نگاه)، همچنان از عشق(آفرینش)، گلآرایی عاشقانه (آفرینش)، گزینهٔ اشعار حسین منزوی (مروارید)، نیز منتشر شده است.
دیدگاه