زندگی رضا ارحام صدر
رضا ارحام صدر، استاد بداههگویی و بدعتگذار مکتب اصفهان در تئاتر کمدی محسوب میشود و به قاطعیت میتوان وی را بنیانگذار مکتب کمدی انتقادی در تئاتر ایران دانست. ویژگی بارز آثار وی، انتقاد از مسایل سیاسی و اجتماعی در قالب کمدی بود که باعث میشد، اجراهایش همواره با استقبال بینظیری روبهرو شود.
رضا ارحام صدر ۱۲ اردیبهشت ۱۳۰۲ خورشیدی در محله پاقلعه اصفهان دیده به جهان گشود.
ارحام صدر تحصیلات ابتدایی را در دبستان پهلوی اصفهان گذراند و برای ادامه تحصیل در دوره متوسطه به کالج انگلیسی ها رفت که بعداً به دبیرستان ادب تغییر نام داد. ارحام صدر در سال 1324 پس از اخذ دیپلم در شرکت سهامی بیمه ایران شعبه اصفهان استخدام شد و مدت 35 سال خدمت کرد که 16 سال نیز رئیس شعبه بود. ساخت هتل عباسی توسط بیمه ایران در زمانی که ارحام صدر مدیر عامل بیمه ایران در استان اصفهان بود محقق شد.
ارحام صدر در این باره میگوید:
«من آن زمان مدیر بیمه ایران بودم، سرمایه ساخت این هتل سودی بود که بعد از مدتی در بیمه ایران جمع شده بود و قرار بود به مرکز منتقل شود اما من اعتقاد داشتم این پول مردم اصفهان است و بایستی صرف خود شهر شود.»
وی دانش آموخته رشته فلسفه از دانشگاه اصفهان بود و از پایهگذاران تئاتر حرفهای در این شهر محسوب میشد. نخستین حضور او در صحنه تئاتر در دبیرستان ادب بود. در جشن سالیانه دبیرستان ادب سه شب نمایش برای معلمان، والدین و بزرگان شهر اجرا می شد که به علت حضور ارحام صدر در این جشن و استقبالی که از آن نمایش صورت گرفت تا هفت شب بلیت فروخته شد، نمایشی که رفیق ناجنس نام داشت به اجرای خود ادامه داد. علت انتخاب وی به عنوان بازیگر را باید در شیرین زبانیها و بداهه گوییهایی جستجو کرد که در نوع خود بینظیر و جالب توجه بود و همین امر به عنوان یکی از توانایی ها و قابلیت های منحصر به فرد این هنرمند ثبت شد.
رضا ارحام صدر به دلیل کهولت سن در سال 1387 در سن 85 سالگی در منزل از دنیا رفت.
ارحام صدر و تئاتر
ارحام صدر در مصاحبه ای درباره فعالیت هنری خود در تئاتر می گوید: «ابتدا در تئاتر حرفهای اصفهان و بعد گروه سپاهان و تا زمانی که این دو تا بسته شد و تئاتر آماتوری گروه هنری «ارحام» تأسیس شد در آن دو گروه کار میکردم.
من از سال 1324 در مدرسه بازی میکردم و از سال 1326 در اجتماع، یعنی شروع کار غیررسمی من سال 1324 در مدرسه بود و تئاتر حرفهای را از سال 1326 در تئاتر اصفهان با استادم مرحوم فرهمند شروع کردم. به جرئت میتوانم بگویم مجموعاً حدود 50 سال از عمرم را به تئاتر اختصاص دادم. 45 سال در ایران و 5 سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در خارج از کشور، بنا به دعوت ایرانیان مقیم آلمان، انگلستان، آمریکا و کانادا، به این کشورها رفتم و برنامه اجرا کردم که همة آنها نیز خاطرهانگیز بودند.»
ارحام صدر و مکتب کمدی انتقادی در ایران
ارحام صدر در مصاحبه ای درباره سبک کمدی انتقادی تئاتر می گوید: «امروزه سبک کمدی ـ انتقادی که در اصفهان اجرا میشود سبکی است که من به وجود آوردم. یک شب به آقای فرهمند گفتم: ما در این شهر مزه بینداز هستیم؟ گفت: نه، ما کمدینیم. گفتم: دلقکیم؟ گفت: نه، چه کسی این را میگوید؟ گفتم: مردم میگویند شما مزه بینداز هستید، دلقک هستید. گفت: مردم هرچه بگویند، کار ما یک کار کمدی است. گفتم: ولی میدانید چرا مردم این را میگویند؟ گفت: نه. گفتم استاد عزیزم، به خاطر اینکه سعی ما این است که مردم را بخندانیم، حالا با یک اَکشن، یا یک دیالوگ، یا با کلمات و یا با حرکات. گفت: درست است. گفتم: چه اشکالی دارد اگر ما در نمایش خود یک سری موضوعات انتقادی و تراژیک را با طنز ترکیب و استفاده کنیم؟ گفت: چطور مثلاً؟ گفتم: به فرض مثال، هر نمایشنامه تا حدی به صورت انتقادی یا نقد مسائل روز جامعه اجرا شود و انتقادات هم از متن مردم و اجتماع بیان شود و به زبان عامیانه باشد تا مورد توجه قرار بگیرد. گفت: چگونه؟ شب اول برنامه انتقادی را بدین صورت آغاز کردم. موضوع، انتقاد از مالیات بود.
گفتم: حاج آقا برایتان مالیات هم آوردهاند؟ گفت: آخر ما که کاسب دوچرخهساز هستیم، دستهایمان هم که پینه دارد. گفتم: در مملکت ما از کسانی که دستانشان پینه دارد مالیات میگیرند! گفت: پس با سرمایهدارها و کارخانهدارها و مانند آنها چه میکنند؟ گفتم: نمیدانم، آنها بین خودشان مهمانی میدهند، رفت و آمد دارند، و وضعیت به گونهای است که بعضی اوقات مأمورین مالیات یک سرمایهدار یا کارخانهدار ثروتمند را با ترفندهای خاص ورشکسته نشان میدهند و حتی طوری اظهار میدارند که این فرد، ورشکستهای است که باید برایش پول جمع کنید که او واجبالزکات است، دیگر چه برسد به اینکه مالیات هم از او بگیرند، خدا میداند این مطالب را که من روی صحنه اجرا کردم، مردم چگونه ابراز احساسات کردند و برایمان دست زدند و بعد از آن، گرایش آنها به تئاتر صدچندان شد.
بدین صورت بعد از آن تاریخ ، نمایش های ما در شهر اصفهان جنبه انتقادی به خود گرفت و با توجه به موضوعات روز مسائل و مشکلات بیان میشد. مثلاً وقتی گوشت گران میشد، من دربارة آن میگفتم، نان گران میشد، ضمن برنامه همان شب موضوع دیالوگ را کمی عوض میکردم و در مورد آن مشکل صحبت میکردم.
بنده به قدرت بدیل سازی و بداههگویی خود اعتقاد دارم و خلاقیت در این حرفه از همین جا نشئت میگیرد. من با توجه به قدرت خلاقیت و قدرت بدیل سازی، مسائل انتقادی روز را به کارم اضافه میکردم و به این ترتیب نمایشنامهها بعد از آن به صورت کمدی ـ انتقادی اجرا میشود و این سبک اجرا در اصفهان بسیار مورد علاقه مردم واقع شد، و اکنون هم هر گروهی یا هر جوان تازهکاری که در آغاز راه است سعی و تلاشش بر این است که مثل من کار کند.»
نویسنده نمایشنامه ها مهدی ممیزان بود و کارگردانی تئاتر را نیز را شخص ارحام صدر در همراهی با مهدی ممیزان انجام می دادند. به گفته ی خود ارحام صدر سوژه ی نمایشنامه ها نیز از مردم گرفته می شد.
یکی از محاسن کارهای ارحام صدر، استفاده از لهجه شیرین اصفهانی در اجراهایش بود که نه تنها برای اصفهانی ها جذاب و دلنشین بود، بلکه مردم شهرهای دیگر نیز به لهجه اصفهانی علاقه مند شده و جذب صدا و بیان زیبای استاد میشدند.
وی در این باره میگوید: تئاتر ما به واقع در سراسر ایران مطرح بود و حتی نام آن در خارج از ایران و اذهان ایرانیانی که در خارج از کشور زندگی میکردند، ماندگار شد.
ارحام صدر و سینما
شبنشینی در جهنم در سال ۱۳۳۶، اولین حضور ارحام صدر در سینما بود. روزی که مهدی میثاقیه برای تماشای نمایش وادنگ به اصفهان آمده بود نسخهای از سناریو را از ارحام صدر گرفت که بعدها تبدیل به فیلم شبنشینی در جهنم گردید. در این فیلم ابتدا قرار بود ارحام صدر در نقش حاج جبار ظاهر شود ولی به دلیل ضعف هنر گریم در آن زمان، نقش نوکر حاج جبار را بر عهده گرفت. ارحام صدر در مجموع در هفده فیلم سینمایی و سه مجموعه تلویزیونی بازی کرد.
ارحام صدر و مردم
ارحام صدر با موسسات خیریه و مذهبی از جمله دارالایتام امام زمان (عج) یا مؤسسه ابابصیر مربوط به کردها، مؤسسه صادقیه، مربوط به بزرگسالان و کهنسالان برای همکاری می کرد.
یکی از نزدیکان ارحام صدر درباره مراودات اجتماعی و معاشرت های مردمی وی می گوید: محبوبیت ارحام در میان مردم اصفهان فقط به خاطر تئاترش نبود. ارحام در آژانسی شریک بود به نام پرستیژ که به پرستو تغییر نام پیدا کرد و دختر بزرگش نازی مدیریت آنجا را بر عهده داشت و این آژانس محلی بود که ارحام صدر علاوه بر کارهای حسابداری به رتق و فتق امور مردم نیز می پرداخت و هر کس مشکلی داشت دست به دامان ارحام می شد و ارحام صدر نیز با توجه به شهرت و محبوبیتی که داشت کار مردم را در حد توان راه می انداخت.
دیدگاه