مینیمالیسم به عنوان یک مکتب هنری و ادبی، بیشتر شناخته شده است تا یک سبک زندگی. ولی سبک زندگی مینیمال در جذابیت چیزی کم از آثار هنری ندارد.
سبک زندگی مینیمال
مثل مکتب ادبی مینیمالیسم، در سبک زندگی مینیمال هم کوتاه و مختصر و مفید بودن و استفاده از کمترینّها، عامل تمایزدهنده است. ولی در سبک زندگی مینیمال این کمتر داشتن بیشتر یک نتیجه است تا هدف.
رسیدن به این میل که زندگی ساده و خلوتی داشته باشیم، از اولویتهای ما شروع میشود. همان اولویتهایی که انگیزه ما در ادامه دادن به تلاش هر چه بیشتر و بیشتر در چرخه از پیش تعریف شده زندگی مدرن هستند.
داستان زندگی اکثر مینیمالیستها از یک بازبینی اساسی در مورد این که از زندگی چه میخواهند شروع میشود. ما خیلی از نیازها و اولویتهایمان را به طور پیشفرض پذیرفتهایم. یک بازبینی اساسی این اولویتها و پیدا کردن چیزی که واقعا برای ما ارزش دارد اولین گام به سوی یک زندگی مینیمال است.
سبک زندگی مینیمالیستی میتواند زندگی ما را به طور کلی دگرگون کرده و همه چیز را برای ما سادهتر کند ؛ حتی به ما کمک میکند تا سادهتر احساس رضایت و خوشبختی کنیم.
افراد نسبتا زیادی در دنیا هستند که برای رسیدن به اهداف بزرگ خود از سبک سادگی و کمتر داشتن پیروی میکنند.
یکی از همین افراد، که قرار است در این مطلب به بررسی محتوای آموزنده کتاب او بپردازیم. جاشوا بِکر (Joshua Becker) است. او چند سالی است که سبک زندگی مینیمال را انتخاب کرده و در وبلاگ شخصی becomingminimalist آموختهها و تجارب خود را در این زمینه با دیگران به اشتراک میگذارد.
در این بخش قرار است با کتابی از این نویسنده موفق، با نام سادهسازی (Simplify) آشنا شویم. این کتاب شامل ۷ اصل مهم و کاربردی برای سادهتر کردن زندگی است. در ادامه، به برسی این اصول خواهیم پرداخت.
اصول سبک زندگی مینیمالیستی
اصل اول : متقاعد شدن
به منظور ایجاد هرگونه تغییر ، باید ابتدا خودمان را برای انجام آن متقاعد کنیم . در این قسمت ، بکر در مورد اینکه چرا باید به دنبال سادگی باشیم صحبت میکند . او معتقد است ، سادگی و بهرهوری رابطه بسیار نزدیکی با هم دارند به طوری که چیزهای کمتر و سادگی بیشتر باعث افزایش بهرهوری شده و در نتیجه ، زمان بیشتری برای انجام کارهای بااهمیت خواهیم داشت .
اصل دوم : هر کس دارای سطوح مختلفی از سادگی است
در متدولوژی یا روش شناسی ، اصرار بر این است که هر کاری از جمله بهرهوری ، سازماندهی یا ساده سازی باید طبق روشهای آنها انجام شود. اما در این بخش ، جاشوا بکر تاکتیک دیگری را بیان میکند . او معتقد است که هر کس دارای سطوح مختلفی از سادگی است و در این مورد هیچ دو نفری شبیه هم نیستند .
اصل سوم : شروع کردن
در این بخش ، بکر به سراغ ایجاد تغییر میرود و برای شروع پیشنهاد میکند که منطقهای کوچک را برای سازماندهی و مرتبسازی انتخاب کنیم تا به سرعت بتوانیم تغییرات لازم را اعمال کرده و طعم موفقیت را سریعتر بچشیم . منظور بکر از تمیز و مرتب کردن کردن این نیست که فقط وسائل را از سر راه برداریم بلکه هدف او کاهش و به حداقل رساندن آنها است .
اصل چهارم : متوقف کردن روند مصرف گرایی
وقتی تصمیم گرفتید که از شر چیزهای اضافه و به درد نخور خلاص شوید ، دقت کنید که از این لحظه به بعد باید با کانسیومریزم (consumerism) یا پدیدهی شوم مصرفگرایی مقابله کنید . برای این هدف ، ما نیاز به ایجاد یک برنامه خوب و مناسب برای خرج کردن داریم تا دوباره به جایی که قبلا بودیم برنگردیم و چرخه خرج بیهوده و مصرفگرایی را متوقف کنیم .
اصل پنجم : پشتكار داشتن و استقامت به خرج دادن
در این بخش ، جاشوا بکر یادآوری میکند که باید مینیمال کردن و سادهسازی را در همهی جنبههای زندگی به کار ببریم . همچنین ایدههایی را نیز برای جلوگیری از به هم ریختگی خانه و حتی نحوه کنترل میزان هدایا و اسباببازیهای بچهها ، مطرح میکند .
اصل ششم : به اشتراک گذاری شادی و خرسندی خود از سادگی و زندگی مینیمال
بکر در این قسمت ، از افرادی که در جستجوی سادگی و زندگی مینیمال هستند و این سبک از زندگی را تجربه کردهاند ، دعوت میکند تا خشنودی خود را از این انتخاب آگاهانه، با دیگران به اشتراک بگذارند ؛ از این طریق افراد بیشتری میتوانند از منافع سادهزیستی و زندگی مینیمالیستی بهرهمند شوند .
اصل هفتم : کاربرد سادگی در همه جا
در قسمت پایانی، نویسنده کتاب به بررسی مزایای سادگی میپردازد؛ اینکه با کنار گذاشتن کارها و دور ریختن چیزهای بیارزش میتوانیم وقت کافی برای تمرکز کردن بر روی کارهای مفید و ارزشمند داشته باشیم و از این طریق زمان خود را به خوبی مدیریت کنیم.
از طرف دیگر در این بخش به ما تذکر داده میشود که در انتخابهای خود آگاهانهتر عمل کرده و فقط چیزهایی که واقعا بااهمیت و ضروری هستند را نگه داشته و از تقاضایهای بیمورد که فقط نظر ما را به خود جلب میکنند و چندان ضروری نیستند ، اجتناب کنیم . تنها در این صورت میتوانیم از مزایای کمتر داشتن و زندگی مینیمالیستی برخوردار شویم و از آن لذت ببریم .
ما در حال حاضر، خودمان و خانه و زندگیمان را توسط مقادیر زیادی از اطلاعات به دردنخور و تعداد بیشماری از وسائل و لوازم غیرضروری، در محاصره میبینیم؛ برای خلاص شدن و رهایی از این گرفتاری بزرگ میتوانیم یک انتخاب آگاهانه در مورد شیوه زندگی خود داشته باشیم .
مینیمالیسم و سادگی، نه فقط کیفیت عمر و رضایت از زندگی ما را افزایش میدهد، به حفظ محیط زیست، غرق نشدن در چاه مصرفگرایی و یک زندگی اخلاقی هم کمک میکند.
دیدگاه